شهید گرانقدر، آیتالله سیدمحمدباقر صدر، ثمره شجره طیبهای است از عالمان پاک نهاد و از خاندانی که همگی از چهرههای تابناک دین و علم و فضیلت و از حماسه گستران جهاد فکری، نبردآوران مجاهدات سیاسی و مردمی، قهرمانان مبارزههای ایدئولوژیکی و از مشهورترین خاندانهای علم و فقاهت و مرجعیت در ایران و عراق و لبناناند.
بدین گونه دوره تحصیل ابتدایی سیدمحمدباقر به اتمام رسید. اولیای مدرسه و مسئولان امورآموزش و پرورش عراق، که از استعداد بیکران و تیزهوشی سید محمد باقر، اطلاع داشتند و تعجب میکردند، تصمیم گرفتند که با توافق مادر و برادر بزرگش، او را به مدرسه کودکان تیزهوش و نابغه بگذارند تا با هزینه دولت، درس بخواند و پس از طی مراحل لازم، از خرج دولت به دانشگاههای اروپا یا آمریکا اعزام شود و در رشتههای علوم تجربی جدید، تحصیل کند و به کشور خود بازگردد. اما او نه خود راضی به این نوع تحصیل بود و نه مادر و برادرش سیداسماعیل به آن رضایت دادند. بالاخره با راهنماییهای دو دایی فقیه و دانشمندش آیتالله شیخ محمدرضا آلیاسین و آیتالله شیخ مرتضی آلیاسین تصمیم گرفتند که سیدمحمدباقر به تحصیل علوم حوزوی و اسلامی بپردازد و نبوغ خویش را در راه نشر معارف الهی به کار گیرد.
استادان و تحصیل
آیتالله شهید در سن ده سالگی مقدمات علوم را آموخت، سپس به فراگیری علم منطق پرداخت. علم اصول را در سن دوازده سالگی نزد برادرش آیتالله سیداسماعیل صدر، یکی از چهرههای درخشان فقه شیعه، خواند و در این زمینه، انظار صاحب نظران را نقد و بررسی میکرد. در اوایل دومین دهه عمر پر برکتش، در معیت برادرش، جهت تکمیل دروس و تهذیب نفس به نجف اشرف هجرت کرد و در مدت کوتاهی مراحل درسی قبل از خارج را، طی کرد و نزد دایی خود، فقیه بزرگوار شیخ محمد رضا آلیاسین به تحصیل اصول و فقه عالی پرداخت. نبوغ و هوشمندی او در این ایام به حدی بود که در بعضی موارد، استادان والا مقام در سخنان خود به نظر شهید صدر اشاره و استناد میکردند.
برخی از مهمترین اساتید شهید صدر، عبارتاند از:
۱ – آیتالله خوئی که در حدود هجده سال بین سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۶ ق در دورههای خارج فقه و اصول ایشان شرکت کرده و در تمام این مدت، روزی دو تا سه درس از ایشان فرا میگرفته است. او مورد توجه خاص استاد خود بود، به طوری که استاد، سؤالها و اشکالهای وی را با دیده خاصی مینگریست و نوعاً پاسخ میگفت. بین این دو، گفتوگوهای خصوصی و کتبی در مسائل فقهی و اصولی برقرار بود؛
۲ – آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای که شهید صدر، منظومه حاج ملاهادی سبزواری و اسفار صدرالمتالهین را از این استاد درس گرفته است؛
۳ و ۴ – آیتالله شیخ مرتضی و شیخ محمد رضا آل یاسین، دو دایی شهید صدر؛
۵ – آیتالله سید عبدالهادی شیرازی؛
۶ – آیتالله حکیم (شهید صدر قدس سره اندکی در محضر ایشان تلمذ کردهاند).
شاگردان
شاگردان آیتالله صدر علم و عمل و مبارزه را با هم آموختند. عده بسیاری از شاگردان ایشان طوری تربیت شده بودند که همواره آماده هر نوع فداکاری و از خودگذشتگی در راه اسلام و دفاع از آن بودند.
از این رو، تعداد زیادی از آنها در دوران اخیر زندگی شهید صدر به شهادت رسیدهاند.
اسامی برخی از پروردگان شهید صدر بدین قرار است:
۱ – آیتالله سیدمحمود هاشمی فرزند سید علی حسینی از مدرسان درس خارج حوزه علمیه قم و یکی از شاگردان مبرز شهید صدر که برخی از تقریرات آن شهید بزرگوار را نگاشتهاند.
۲ – حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر حکیم، فرزند مرجع عالیقدر و معروف شیعه، مرحوم آیتالله سیدمحسن حکیم. ایشان یکی از یاران نزدیک و با وفا و مورد اعتماد شهید صدر بودند و هم اکنون از چهرههای برجسته جنبش اسلامی عراق است.
۳ – آیتالله سیدمحمدکاظم حائری، از خواص شاگردان شهید صدر که بخشی از تقریرات مباحث اصول ایشان را نوشتهاند. (۱)
تألیفات
در باره چگونگی آثار قلمی شهید صدر در این جا، به آن چه نزدیکترین شاگردان ایشان نقل کردهاند میپردازیم. در این زمینه حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر حکیم می گویند:
نوشتههای آیتالله شهید، رضوان الله تعالی علیه را میتوان به گونه زیر بررسی کرد:
نخست، تالیفات معمول و رایج حوزهها که غالباً در باره فقه و اصول است و ایشان سعی کرد تغییر بنیادی در روش بررسی مسائل آنها ایجاد کند؛ بدین گونه که ابتدا قوانین و اصول تازهای در فقه و اصول کشف کرد که تاکنون کسی به آنها دست نیافته و با اندیشههای سنتی رایج اختلاف دارد و در این زمینه میبینیم که ایشان توانستند دهها قانون در اصول، استنباط و آنها را در موارد مختلفی پیاده و تطبیق کنند. (۲)
اما روش دوم ایشان در این زمینه، براین مبتنی بوده است که علاوه بر عمق اندیشههای ایشان و بررسی اصولی مسائل فقهی که ویژگی ساختمان فکری ایشان را تشکیل میدهد، سعی میکردند که به مسائل فقهی به عنوان مسایلی در ارتباط با جامعه و با توجه به شرایط حاکم و نه به گونهای جداگانه و فردی بنگرند.
ایشان در استنباط مسائل فقهی، از احادیث پیامبر و ائمه و هم چنین در استقرای اقوال علمای پیشین، همواره سعی داشتهاند که دقیقاً شرایط حاکم آن زمان را بررسی کنند و اوضاع موجود را در مدنظر داشته باشند و از طریق این بررسی، سرانجام به یک نتیجه فقهی یا اصولی برسند. ایشان، در بررسی یک متن فقهی، سعی داشتند که آن را از نظر محتوا و مفهوم و به طور عمقی بررسی و با سایر متون مقایسه کنند، نه این که تنها ظاهر متون فقها را با هم بررسی و نتیجه نهایی را حاصل کنند. این شیوه استنباط فقهی، اثر بزرگی داشته است و از این طریق، ایشان توانستند برخی مضامین فقهی را که با سایر مضامین فقهای دیگر از نظر وسعت و همه جانبه بودنش تفاوت دارند، استنباط کنند. مثلاً در مورد ربا، ایشان ضمن مقایسه متون فقهی و کشف واقعیت و حقیقت و عمق شرایط حاکم بر زمان نگارش آنها، سعی میکردند فتوای نهایی را استنباط و همه راههایی که نتیجه ای چون ربا دارند و زیانهای ربا را دارند تحریم کنند، بدون این که در بند الفاظ و متن فقهی، جامد و ساکن بمانند.
همین طور قانون «لاضرر و لاضرار» که ایشان با بررسی جو حاکم بر زمان صدور آن و شرایط حاکم آن روز، توانست این قاعده را به شکلی استنباط کند که مصداقهای وسیعی داشته باشد و در همه زمینهها آن را اجرا و پیاده کند. ایشان، این قانون را «قانون مبارک» نام مینهاد.
بخش دوم تألیفاتشان، نوشتههایی است که هدف از آنها تشویق به بررسی عمیق و اصیل اسلام بود. در آن زمان، ایشان میخواست که در کنار بررسیهای سنتی و رایج، این گونه مطالعات اسلامی جدید را نیز به وجود بیاورد تا در نتیجه از نو به حوزههای علمیه آگاهی ببخشد و آن را در ادای وظایف خویش توانا و نیرومند سازد. این تالیفات، از جمله کتابهای فلسفتنا و اقتصادنا و… برای عامه مسلمانان نیز ارزش فراوان داشته است.
شهید صدر، در کنار رفع این کمبود حوزهها و آغاز این نوع بررسیها، سعی کرد که افکار و اندیشههای تازه ای را نیز در این زمینهها ایجاد کند و تئوریهای اسلام را در مورد مشکلات اجتماعی جامعه اسلامی استنباط و به شکل نو و اساسی عرضه کند و از نفوذ تئوریهای این عصر که ادعای حل مشکلات جامعه را دارند، جلوگیری کند.
بخش سوم نیز مربوط به روشمندنویسی، به زبان روزنگاری و پیروی از سبکها و روشهای جدید در نگارش است. کتابها و نوشتههای معمول در حوزهها، معمولاً پیچیده و ناهماهنگ با شرایط روز است و با روشهای قدیمی آن روزها نوشته شده است. در این کتابها، هم چنین مسایلی طرح شده که امروزه دیگر منسوخ گردیده است. ایشان در همین زمینه، دست به تالیفاتی زد که ضمن آسان نویسی کتابهای قدیمی، آنها را در طرحی نو و روشی جدید برای طلاب حوزه به نگارش درآورد و در این کتابها، تازهترین نظریات فقه و اصول را که در حوزهها پیدا شده بود، نیز منعکس کرد. از این کتابها، دروس فی الاصول و الفتاوی الواضحه را میتوان نام برد.
در حقیقت، ایشان با این نوآوریها و تطابق با شرایط روز، توانست تحول عظیمی را در حوزه به وجود آورد. (۳)
آیتالله سید محمود هاشمی، در باره برخی از ویژگیهای آثار آن شهید می گویند:
آثار و تالیفات استاد شهید ما – حضرت آیتالله صدر – دارای ویژگیهای بسیاری است که مجموع آنها شاید کم تر در تالیفات دیگران به چشم بخورد که از آن جمله به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
۱ – نوآوری و ابداع در اندیشهها چه از نظر محتوا و چه از نظر سبک و ترتیب؛
۲ – مقایسهای بودن اندیشههای ایشان در باره گفتهها و مکتبها و نظریات دیگران؛
۳ – مستدل و منطقی و مستحکم بودن استدلالات ایشان؛
۴ – علمی بودن بیان مطالب به جای شعری و خطابه ای بودن آنها؛
۵ – جامعیت بیان و توجه داشتن به کلیه احتمالات و شقوق و نظرها و اقوال؛
۶ – زنده و حیاتی بودن مسائل مورد بحث و وجود بررسی و تحلیل در اندیشههای این شهید بزرگوار؛
۷ – نظاممند بودن طرز تفکر و قدرت بر ترسیم مکتب؛
۸ – شیوایی و جذابیت بیان از نظر تعبیر و جمله بندی و طرز ورود و خروج در مطلب و تنظیم مقدمات و نتیجه گیریها؛
برای نمونه میتوان به بحث و بررسی این متفکر بزرگ و شهید مظلوم در باره نقد نظریه ماتریالیسم تاریخی در کتاب اقتصادنا رجوع کرد، که انصافاً یکی از شیرینترین و زندهترین بخشها و بحثهای این کتاب است و در آن سعی شده این نظریه از دیدگاههای فلسفی، علمی، تاریخی، اجتماعی بررسی و نقد گردد و در هر یک از این نظرها این دانشمند عظیم الشان و نابغه عصر ما توانسته است با سبکی بسیار شیرین و نظمی بسیار متین و علمی ماتریالیسم تاریخی را بی اساس و مخالف علم و فلسفه و تاریخ نشان دهد. (۴)
در این جا مجموعه مؤلفات گرانسنگ آن شهید بزرگوار را – که اغلب آنها به فارسی و برخی از زبانهای دیگر ترجمه شده – در دو بخش «چاپ شده (عربی)» و «آثار چاپ نشده» تنظیم کرده و در پایان برخی از تقریرات مباحث ایشان را که شاگردان مبرزشان نگاشتهاند آوردهایم:
الف) آثار چاپ شده
۱ – الاسس العامه للبنک فی المجتمع الاسلامی؛
۲ – الاسس المنطقیه لاستقراء؛
۳ – اقتصادنا؛
۴ – الانسان المعاصر والمشکله الاجتماعیه؛
۵ – بحث حول المهدی؛
۶ – بحث حول الولایه؛ این کتاب تحت عنوان التشیع والاسلام نیز چاپ شده است؛
۷ – بحوث فی شرح العروه الوثقی؛ از امتیازات این کتاب است که در شرح مسائل فقهی عروه، آفاق جدیدی را در روشهای استنباطی گشوده، از تتبع و نظر به کلمات دیگران – چه از فقهای شیعه و چه از فقیهان اهل سنت – برخوردار است. استظهاراتش در فقه قانون مند است، نه ادعایی، و با بیان نکتههای استظهار، شخص را اقناع میکند. شرحی است همراه با کثرت تفریع و تشقیق مسائل. دارای دقت در تطبیق اصول با فقه و کارآیی مسائل اصولی در استنباطهای فقهی است. به مناسبت، بعضی از نکات رجالی (مانند وثاقت من یروی عنه احد الثلاثه، قاعده تعویض سندی و…) را طرح کرده است، در شرح کتاب الطهاره، «طهارت کتابی» را بسیار جالب طرح و بحث کرده و سزاوار است به طور جداگانه نیز چاپ شود؛
۸ – البنک اللاربوی فی الاسلام؛
۹ – خطوط تفصیلیه عن اقتصاد المجتمع الاسلامی؛
۱۰ – خلافه الانسان و شهاده الانبیاء؛
۱۱ – دروس فی علم الاصول. این اثر ارزشمند یک دوره کامل اصول است، برای مشتغلان به «سطح» که جهت تدریس در سه سطح ابتدایی و متوسطه و عالی نگاشته شده و هر دوره، مباحث دوره قبلی را داراست و به نحوی تألیف شده که طلاب را به تدریج و گام به گام – در سه مرحله – برای ورود به دوره خارج اصول آماده میکند.
۱۲ – رسالتنا. مجموعه سرمقالههای شهید صدر است که پیش تر در مجله الاضواء منتشر میشده است؛
۱۳ – صوره عن اقتصاد المجتمع الاسلامی، این رساله، اولین بخش از یک طرح کلی و فشرده در باره نظام اقتصادی در جامعه اسلامی است؛
۱۴ – غایه الفکر فی علم الاصول. این کتاب نخستین اثر شهید صدر در علم اصول است که در ۲۲ سالگی نگاشته؛
۱۵ – الفتاوی الواضحه. اولین اثر فقهی و نیز رساله عملیه ایشان است که فکر عمیق و دگرگون کننده او را در فقه نشان میدهد؛
۱۶ – فدک فی التاریخ. این کتاب نابه کاریهای پس از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله را آشکار ساخته و جنایتهای رندانه دشمنان حضرت زهرا علیها السلام را بیان کرده است، جالب توجه است که شهید صدر این اثر را در سنین ۱۴ – ۱۷ سالگی نگاشته است.
۱۷ – فلسفتنا؛
۱۸ – لمحه فقهیه عن مشروع دستور الجمهوریه الاسلامیه فی ایران؛
۱۹ – ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامی؟؛
۲۰ – مدرسه القرآنیه: ۱) التفسیر الموضوعی والتفسیر التجزیئی فی القرآن الکریم، ۲) السنن التاریخی فی القرآن الکریم. عنوان دیگر این مجموعه، «مقدمات فی تفسیر الموضوعی للقرآن» است و با دو عنوان انسان مسؤول و تاریخ ساز و سنتهای تاریخی در قرآن به فارسی ترجمه شده است؛
۲۱ – المرسل والرسول والرساله. این کتاب تحت عنوان موجز فی اصول الدین نیز چاپ شده و در مقدمه الفتاوی الواضحه هم به چاپ رسیده است؛
۲۲ – المعالم الجدیده للاصول. اقتباس و خلاصه کتاب معروف معالم الاصول است که بنا به تقاضای دانشکده اصول دین در بغداد نوشته شد. امتیاز این کتاب بر معالم الاصول علاوه بر ایجاز، درج تکامل تاریخی علم اصول و تاریخچه اجتهاد است؛
۲۳ – منابع القدره فی الدوله الاسلامیه. این رساله، پنجمین بخش از مجموعه الاسلام یقود الحیاه است و در آن، منشأ و انگیزه و هدف از قدرت در حکومت اسلامی بحث و تبیین شده است؛
۲۴ – المنطق الوضعی والیقین الریاضی فی الفلسفه؛
۲۵ – منهاج الصالحین … والتعلیقه علیه. مؤلف منهاج، آیتالله العظمی حکیم است و شهید صدر بر آن حاشیه و تعلیق نگاشتهاند؛
۲۶ – موجز احکام الحج؛
۲۷ – نظره عامه فی العبادات. این رساله در پایان کتاب الفتاوی الواضحه نیز چاپ شده و ترجمه فارسی هم دارد.
ب) آثار چاپ نشده
برخی از آثار ارزشمند شهید صدر که اسامی آنها در ذیل آمده، تاکنون چاپ نشده است:
۱ – تعلیقه ای بر «صلاه الجمعه» از کتاب شرائع الاسلام؛
۲ – تعلیقه ای بر رساله عملیه مرحوم آیتالله شیخ محمد رضا آل یاسین موسوم به بلغه الراغبین؛
۳ – تعلیقه ای بر «مناسک الحج» استادشان مرحوم آیتالله العظمی خوئی؛
۴ – دراسات فی الفلسفه الاسلامیه المقارنه. مجموعه محاضرات آن شهید بزرگوار است که بر افاضل و خواص شاگردانش در منزل افاضه کرده و یکی از شاگردانشان آن دفاتر را شروع به استنساخ کرده است، ولی پس از آن که کتابخانه ایشان مصادره شد، تاکنون اطلاعی از آن در دست نیست؛
۵ – العقیده الالهیه فی الاسلام که شهید صدر در حاشیه کتاب فدک فی التاریخ (بیروت، دارالتعارف، ۱۹۸۰ م، ص ۹۲ و ۱۳۴) بدان اشاره کرده است.
ج ) تقریرات
۱ – بحوث فی علم الاصول، هفت مجلد (به ترتیب در ۳۹۱، ۴۴۲، ۴۵۵، ۴۵۶، ۵۲۴، ۳۶۸ و ۴۲۷ صفحه)، ناشر: المجمع العلمی للشهید الصدر قدس سره، قم، ۱۴۰۵ ق.
تقریرات اصول آن شهید پاکباخته است، شامل مباحث دلیل لفظی، حجت و اصول عملیه که آیتالله سید محمود هاشمی آن را نگاشتهاند.
۲ – مباحث الاصول. آیتالله سید کاظم حسینی حائری، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۴۰۷، ج ۱، ۱۶۸ (مقدمه) + ۴۳۲ صفحه، وزیری.
این کتاب، تقریرات اصول شهید صدر است و مباحث آن عبارتاند از: ۱) حجیت قطع؛ ۲) تجری؛ ۳) اقسام قطع؛ ۴) موافقت التزامیه؛ ۵) دلیل عقلی؛ ۶) علم اجمالی.
شمهای از ویژگیهای اخلاقی
۱ – علاقه و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام
او خود در این باره نقل میکند:
در ایام طلبگیام، هر شب، یک ساعت به حرم امام امیر المؤمنین علیه السلام میرفتم و در برابر قبر آن حضرت مینشستم و به درسها و مطالب علمی خود فکر میکردم. معتقد بودم که از جو حرم و روح پاک و مطهر امیرالمؤمنین الهام میگیرم. پس از مدتی، این کار را ترک کردم و کسی هم غیر از خدای خودم خبر نداشت.
چندی بعد، یکی از بانوان اقوام ایشان، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را به خواب میبیند که میفرماید: «به باقر بگویید او هر شب میآمد و نزد ما درس میخواند، چرا این کار را ترک کرده است».
۲ – بزرگواری
یکی از شاگردان استاد شهید، راه خویش را از او جدا کرد و در غیاب، استاد را مورد حمله قرار میداد و از او بدگویی میکرد. روزی که در محضر ایشان بودیم از آن شخص سخن به میان آمد. فرمودند من هنوز او را عادل می دانم. آن چه او میگوید: به خاطر اعتقاد خطایی است که پیدا کرده است نه از روی بی توجهی به دین. (۵)
۳ – بلندهمتی
میفرمودند: در ایامی که مشغول تحصیل بودم، هر روز به قدر پنج طلبه پرکار، درس میخواندم. (۶)
۴ – عزت نفس
شیخ نعمانی، یکی از شاگردان شهید صدر که در ایام حبس در منزل، همراه ایشان بوده گوید:
«در ایام حبس، عده ای از مؤمنان برای ایشان مبلغی پول فرستادند، ولی امتناع کرده و با وجود احتیاج شدید، قبول نمیکردند. عرض کردم شما در این زمان احتیاج به پول دارید و شاید مدتی همین طور بمانید. در جواب فرمودند: «مرحوم پدرم، سید حیدر، شبی که از دنیا رفتند، هیچ خوراکی در منزل باقی نگذاشته بودند که شام ما باشد. پس من و برادرم سید اسماعیل و خواهرم آمنه شب را گرسنه خوابیدیم، چون پولی نداشتیم که چیزی بخریم. اکنون میان من و ملاقات پروردگار مانعی نیست جز این که این ظالمان بیایند و مرا بکشند و به اجداد طاهرینم خود ملحق کنند. پس مال برای چه بیندوزم؟». (۷)
۵ – اهتمام به امور مسلمین
شهید صدر نه فقط به حل مشکلات ملت مسلمان عراق میپرداخت، (۸) بلکه رسیدگی به مشکلات همه مسلمانان در کشورهای اسلامی و غیراسلامی اهتمام میورزید به ویژه ملت ایران که از سال ۱۳۴۲ تا لحظه شهادت آن را پی گیری میکرد.
در سن ۲۷ سالگی، پس از آن که رژیم شاه، اسرائیل را به رسمیت شناخت، به این عمل ننگین و ضد اسلامی و ضد فلسطینی شاه اعتراض کرده و آن را به شدت محکوم کرد.
هنگامی که سادات خائن سرسپردگی خود را با رفتن به بیت المقدس اشغالی و امضای قرارداد کمپ دیوید در سال ۱۳۹۹ ق اظهار کرد، آیتالله شهید صدر در تلگرافی این عمل را محکوم کرد و او را از عذاب خداوند برحذر داشت. و تاکید کرد که ملل مسلمان، ناامیدی و سرسپردگی را نمیشناسد و این امت تا بازگشت نخستین قبله مسلمانان به آغوش خویش، از پای نخواهند نشست.
هنگامی که ملت مسلمان افغانستان بر ضد تجاوز شوروی سابق شورید، آیتالله شهید، غم بزرگ این ملت را میشناخت و اعلامیه ای مبنی بر محکومیت تجاوز به حریم اسلام و آزادی یک ملت و سبک شمردن ارزشهای انسانی، انتشار داد و افزود که این تجاوز، عقیده و ایمان ملت افغان را به دین حنیف اسلام پایدارتر خواهد کرد.
افزون براین، به همه امور مسلمانان جهان اهتمام می رزید و نمایندگانی برای بررسی اوضاع مسلمانان به اروپا گسیل میداشت.
۶ – شجاعت
هنگامی که مزدوران رژیم بعث، فرزند برومند آیتالله حکیم را بازداشت کردند و دیگران از بیم حمله و تعدی مزدوران رژیم نمیتوانستند به منزل آیتالله حکیم بروند، آیتالله شهید صدر، اولین کسی بود که بی پروا به آن منزل رفت و در باره این عمل گفت: «ما باید اعلامیه ای مبنی بر مخالفت با اقدامات وحشیانه رژیم، صادر کرده و به امضا برسانیم؛ هر چند که این کار به کشته شدن ما تمام شود».
در پی شهادت آیتالله مطهری، آیتالله صدر مجلس ترحیمی در مسجد شیخ طوسی در نجف اشرف برگزار کرد و از طرف حکومت خونخوار بعثی، هیاتی نزد او آمد و گفتند: «مطهری یک فرد ایرانی است و ما عربیم چگونه مجلس ترحیم برای او برگزار میکنید؟» آیتالله صدر در پاسخ گفتند: «من، آن چه به آن معتقدم عمل میکنم و به قومیت و مرزهای بین المللی توجهی نمیکنم و آن را قبول ندارم. این موضع من است و از آن عقب نشینی نخواهم کرد».
۷ – ژرف نگری
حجتالاسلام آصفی، یکی از شاگردان شهید صدر، نقل میکنند که ایشان میفرمود:
«بعضی از آقایان همه تلاش خود را صرف مبارزه با منکرات کوچک جامعه میکنند و منکرات و دزدیهای بزرگ را از یاد بردهاند. غارت نفت، ثروتهای زیرزمینی، ذخایر، منابع و معادن، به انحراف کشاندن جوانان و نیروهای انسانی را به عنوان گناه و معصیت نمیشناسند، و فقط اگر گناه کوچکی در محل زندگی خود ببینند، به دست و پا می افتند و با آن مبارزه میکنند».
۸ – مرجعیت با خانه استیجاری
آیتالله شهید، در طول زندگی، اجاره نشین بودند و در خانه محقری زندگی میکردند. تاجر صالحی، مبلغی جهت خرید منزل به ایشان میدهد، اما قبول نمیکنند و می گویند: «مرجعیت با اجاره نشینی هم ممکن است». تاجر میگوید: «پس با این پول برای فرزندانتان خانه بخرید»، در پاسخ میفرماید: «فرزندانم به من تاسی کنند که اجاره نشینم، پدرم هم منزل شخصی نداشت!». (۹)
۹ – ایثارگری در نیازمندی
در اوایل زندگی ایشان که بسیار به عسرت گذشت که حتی نقل میکنند عبایشان وصله داشت، یک نفر ایرانی، عبای نائینی بسیار گرانی برایشان هدیه میآورد، ولی از آن استفاده نکرده میفروشند و از قیمت آن ده عبای معمولی میخرند و بین طلاب نجف توزیع میکنند. این سیره مستمره ایشان بود که هرگاه برخی از تاجران که مقلد او بودند، پارچه و لباسی میآوردند، به طلاب میدادند، به مفاد این آیه عمل میکردند: «و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه (۱۰)». (۱۱)
تأسیس حزب دعوت اسلامی
گرچه بدخواهان و دشمنان و متحجران مقدس، مدام علیه او دست به توطئه میزدند و همه جا او را متهم به سیاست بازی میکردند و کارهای ضد استعماری وی را اقدامی در جهت تضعیف روحانیت و مرجعیت قلمداد مینمودند، ولی او بیتوجه به همه تبلیغات خصمانه، دل به عشق حق سپرده بود و اعتنایی به غیر نداشت. بالاخره با توصیه حضرت آیتالله حکیم چنین نوشتند:
بدین گونه آیتالله صدر پنج سال پس از تأسیس حزب دعوت اسلامی خود را از آن کنار کشید.
مبارزه در کنار امام خمینی (ره)
در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ امام خمینی، پس از اعتراض به سیاستهای آمریکایی محمدرضا پهلوی به ترکیه تبعید گردید. آیتالله صدر که به قیام امام در ایران بسیار امیدوار بود. با تبعید او به ترکیه، اندوهگین شد. در سال ۱۳۴۴ ش. (۱۹۶۳ م.) در نامهای به یکی از دوستانش درباره نهضت امام و آثار و نتایج مثبت آن و نیز در رابطه با سیاستهای آمریکا و رژیم وابسته پهلوی در ایران نوشت:
اما درمورد ایران؛ وضع همچنان است که بود و آقای خمینی از سوی مزدوران آمریکا در ایران، به ترکیه تبعید شده است. این بارآقای خمینی توانست دهان شاه را ببندد، که همواره جنبش مخالف خود را در ایران، به ارتجاع و عقب ماندگی متهم کند. آیا هیچ انسانی در جهان میتواند جنگ و مبارزه با اعطای امتیازات جدید به آمریکاییها را، ارتجاع و عقب ماندگی بنامد؟
استقبال از امام (ره) درنجف اشرف
در تاریخ ۹ جمادی الثانی ۱۳۸۵ حضرت امام خمینی از تبعیدگاه ترکیه به نجف اشرف منتقل شد. ورود امام به حوزه علمیه نجف جنب و جوششی تازه در آن حوزه ایجاد کرد. البته علما و روحانیون نجف درباره استقبال از امام، نظریات مختلف داشتند.
آیت الله صدر با اشتیاق تمام به همراه علمای دیگر در مراسم استقبال و پیشواز از امام شرکت و شاگردان و همفکرانش را نیز به این مراسم دعوت کرد. در طول چهارده سال اقامت امام در نجف، با او ارتباط نزدیکی داشت و به او عشق میورزید.
شهید صدر، امام و انقلاب
آیتالله سید محمود هاشمی درباره رابطه شهید صدر با حضرت امام قدس سره میگوید:
شهید صدر پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با امام امت ارتباط داشت. او در ابتدای حرکت و نهضت امام در قم، یکی از مدافعان اصلی این حرکت در حوزه علمیه و میان علمای روشنفکر و آگاه به شمار میرفت و پس از ورود امام به نجف اشرف همواره میان ایشان و امام امت ارتباط برقرار بود. هنگامی که امام بحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی را در بحثهای خارج خود مطرح کردند، شهید صدر از این بحث استقبال کرده و در مقابل کسانی که در حوزه انتقاد میکردند، دستور داد که کلیه شاگردانش جزوههای ولایت فقیه امام را خریداری و استفاده کنند. او آن را یک فتح بزرگ که به دست یک مرجع تقلید و برای اولین بار با این صراحت و جرات و روشنی و قاطعیت مطرح میگردید، اعلام کردند. و این خود یکی از علل دشمنی برخی از عوامل ضدانقلاب در حوزه با ایشان و هم چنین حساسیت رژیم شده بود. هم چنین، وقتی که رژیم پلید بعث به دستور شاه مخلوع ایران، امام را تحت فشار و منزل ایشان را تحت کنترل قرار داد و سپس، رفت وآمد به آن را ممنوع کرد، شهید صدر از جمله کسانی بود که در آن خفقان شدید و با حساسیتی که نسبت به او بود، مبادرت به زیارت و دیدار ایشان کرد و پس از سفر امام به پاریس، نامه سرگشاده ای در تأیید انقلاب اسلامی و حقیقت این نهضت بزرگ به رهبری مرجعی بزرگ و آگاه، فرستاد.
شهید صدر، انقلاب اسلامی ایران را طلیعه ظهور مجدد اسلام و مقدمه برپایی حکومت جهانی اسلام و رهبری انقلاب را، رهبری صددرصد اسلامی و واجب الاطاعه میدانست. پس از پیروزی انقلاب، سلسله بحثهایی را به عنوان اسلام، رهبر زندگی نگاشته که آنها جهت هدیه به انقلاب اسلامی و توضیح ابعاد مکتب انقلابی اسلام است و بارها تجدید چاپ شده است.
با انقلاب اسلامی ایران
سال ۱۳۵۷ ش. در ایران، سال پیروزی خون بر شمشیر، سال نزول فرشتگان نصرت خدا بر زمین برای یاری حق؛ سال پرپر شدن گلهای محمدی و سال شکوفایی بهارآزادی بود. امام امت خمینی بزرگ در هجرت پاریس بسر میبرد و ملت شجاع ایران هر روز در تظاهرات میلیونی خود، هزارها قربانی به پیشگاه خدا تقدیم میکردند و خواستار سرنگونی رژیم مستبد پهلوی و بازگشت امامشان به وطن بودند … در این کشاکش، عمال آمریکا در کشورهای همسایه ایران، از بیم تأثیر و گسترش انقلاب ایران در ممالک همجوار، با تبلغات مسموم و ضد انقلابی خود برای بیاعتبار کردن انقلاب اسلامی و رهبری آن، و جلوگیری ازتأثیر قیام حماسی مردم ایران در روحیه مسلمانان کشورهای همسایه بسیار کوشیدند. در عراق نیز حاکمان بعثی در همه جای کشور سعی کردند با شیوههای شیطانی خود، به مردم مسلمان عراق تلقین کنند که کسانی که در ایران بنام اسلام و انقلاب جان خود را از دست میدهند، از نظر اسلام کارشان مشروع نیست! و کسی که مردم را به هیجان میآورد تا به خیابانها بریزند و آشوب به پا کنند و این کار نیز منجر به خونریزی میشود، برخلاف حکم اسلام عمل میکنند زیرا اسلام راضی به ریختن خون کسی نیست!
وابستگان خودفروش آمریکا در عراق، با این سخنان گزاف میخواستند حرمت شهیدان پاکباز انقلاب اسلامی ایران را از بین ببرند، شخصیت الهی و بینظیر امام خمینی را به تهمت آلوده سازند، ازحکومت شاه آدمکش و خائن ایران که در پرتگاه سقوط قرار گرفته بود، حمایت کنند و بالاخره از صدور انقلاب اسلامی به خارج از مرزها جلوگیری نمایند.
آیت الله صدر با آگاهی از اهداف بعثیان آمریکایی نامهای به امام خمینی در پاریس نوشت و درآن از قیام شکوهمند و شجاعانه ملت مسلمان ایران به رهبری حکیمانه آن امام بزرگوار، تجلیل کرد و با تمام اخلاص و شجاعت آمادگی خود را برای همکاری با رهبر انقلاب و امت قهرمان ایران اعلام نمود. بعد ازآن نامهای به شاگردان و مریدانش در ایران ارسال کرد و به آنان دستورداد که با مردم انقلابی ایران همگام شوند واز فداکاری در راه پیروزی این جنبش اسلامی دریغ نورزند و خود را در اطاعت ازامام خمینی فانی سازند، همانگونه که او خود در راه تحقق اهداف و آرمانهای الهی ذوب شده بود.
این فتوا انقلابی را در عراق برانگیخت. مردم مسلمان عراق نسبت به مردم مسلمان ایران و شهیدان انقلابش احساس برادری کردند و دلهایشان به سوی ایران برگشت. اما از سوی دیگر سردمداران بعثی عراق در پی صدور این فتوای انقلابی به وحشت افتادند و آن را تهدیدی ضمنی علیه حاکمیت خود تلقی کردند. از این رو شورای فرماندهی انقلاب بعثی عراق جلسهای تحت عنوان پیشگیری از خطر خمینی عراق! تشکیل داده و طرحهایی برای مقابله با آیت الله صدر و از میان برداشتن او ریختند.
اما پیش از آنکه حزب بعث حاکم بر عراق، بتواند کاری بکند انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و مایه مسرت آیتالله صدر و الهام بخش قیام برای ملت مسلمان عراق شد.
جلوههایی کوتاه از آرا و افکار بلند
۱ – اجتهاد واقعی
شهید آیتالله صدر در کتاب سنتهای تاریخ در قرآن اشاره میکند که اجتهاد واقعی وقتی تحقق مییابد که مجتهد، در متن زمان حضور یابد و واقعیتها و پدیدههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… را بشناسد. سپس در چارچوب اصول متخذه از قرآن و سنت، پاسخ آنها را بیابد. وی معتقد به گسترش افقی فقه بود:
۲ – مسؤولیت خطیر حوزویان
شهید آیتالله صدر در باره مسؤولیت خطیر علمای حوزه در قبال جوانان – که سالها پیش در نجف اشرف در جمع روحانیان آن حوزه مقدسه ایراد شده و حاکی از ژرف نگری، تعهد، مسؤولیت شناسی و دردمندی آن شهید بزرگوار است – میگوید:
چرا باید فرزندان همین سرزمین یا بعضی از آنان، موضع دشمنی و کینه و حسد در برابر این حوزه بگیرند و درصدد حمله به آن باشند؟!
آیا تصور نمیکنید که این جنایت ماست، پیش از آن که جنایت آنان باشد؟ مسؤولیت ماست پیش از آن که مسؤولیت آنان باشد؟ چون ما، با آنان برخورد فعال نداشتهایم. با اجداد و پدرانشان کار کردهایم و با آنان نه؟ این نسلهایی که امروزه به ما کینه میورزد و در انتظار انتقام جویی از ماست، به این دلیل است که احساس میکند ما تنها با مردگان سر و کار داریم و زندگان را اصلاً در نظر نمیآوریم؛ از این رو به ما کینه میورزد و مترصد فرصتی برای ضربه زدن به ماست، چون ما خدمتی به این نسلها نکردهایم، چون در کنار آنان نبودهایم و با آنان برخورد فعال نداشتهایم.
من از یک سال پیش و بلکه بیش تر از آن با برادران و با عزیزان بارها سخن گفتهام و توصیه کردهام اگر هر یک از اهل علم، یک جلسه تربیتی و تبلیغی، در نجف اشرف، متشکل از پنج نفر از جوانان – نه بیش تر -، تشکیل میدادند، امروزه دارای پایگاهی مردمی متشکل از هزاران تن بودیم و مردم و بچههای این سرزمین احساس میکردند که ما در کنار آنان هستیم و با آنان برخوردی فعال داریم؛ احساس میکردند که به آنان میاندیشیدیم و خدمت میکنیم؛ وجودمان به وجود آنان مرتبط و پیوسته است؛ زندگی مان منبع فیض و برکت برای آنان است و مصدر خدمتی برای آنان هستیم.
اما ما چنین نکردهایم، با آنان نبودهایم و طبیعی است که آنان نیز در کنار ما نباشند؛ چون ما هم با آنان کاری نداشتهایم. بنابراین، باید در دگرگون کردن روشهای کار بیندیشیم، باید همواره در جست وجوی روشهای بهتر و برتر باشیم. (۱۲)
محاصره بیت آیت الله صدر
این تجدید پیمان امام و امت، حاکمان بغداد را بیش از پیش به وحشت انداخت و دستور محاصره خانه آیت الله صدر و قطع رابطه او با دیگران را صادر کردند. در پی این دستور ظالمانه در سر کوچه آیت الله صدر و کوچههای اطراف، نیروهای امنیتی را مستقر کردند و جلو رفت و آمد به خانه او را گرفتند و بدین گونه دوره محاصره و کنترل نه ماهه خانه آیت الله صدر آغاز شد.
مدتی از آغاز دوران محاصره میگذشت. جز عده معدودی از شاگردان و آشنایان آیت الله صدر به کسی اجازه ورود به خانه او نمیدادند. یک روز شیخ محمد رضا نعمانی، نزدیکهای ساعت ۵/۲ بعد از ظهر در کتابخانه آیت الله صدر خوابیده بود. آیتالله صدر او را صدا زد. نعمانی برخاست و از کتابخانه بیرون آمد. استاد را دید که در دهلیز در جلو پنجره ایستاده وبه بیرون نگاه میکرد و به آرامی میگفت: لا حول و لا قوه الا بالله العی العظیم. انا لله و انا الیه راجعون!
بشارت شهادت
حضرت استاد! امروز خیلی آرام هستید و حرف نمیزنید، مثل اینکه به چیزی میاندیشید؟!
آیت الله صدر آهی کشید و گفت:
برادرم مرحوم سید اسماعیل و داییام مرحوم شیخ مرتضی آلیاسین را در خواب دیدم آنها روی صندلی نشسته بودند، وقتی مرا دیدند، برخاستند و یک صندلی در وسط نهادند و من میان آن دو نشستم در حالی که بسیاری از مردم مرا مینگریستند و در انتظارم بودند! اینک شهادت برای من قطعی و حتمی شده است. بنابراین خودم را به شهادت بشارت میدهم! و دیگر دلم آرام است.
شهادت
سرانجام، پس از بیست سال مبارزه، رژیم عراق با امید این که آتش شعله ور انقلاب اسلامی در عراق را خاموش کند، در روز شنبه شانزدهم فروردین ۱۳۵۹ مزدوران صدام تکریتی به منزل آیتالله صدر یورش برده و ایشان را در سیاهچال های رژیم فاشیستی بعث عراق زندانی میکنند و صبح روز بعد مزدوران و دژخیمان صدام به منزل آیتالله صدر ریخته و خواهر مظلومه و مکرمه و دانشمند ایشان، نویسنده معروف عراق، علویه «بنت الهدی» را نیز دستگیر و به طرف بغداد میبرند و در شب سه شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ آیتالله مجاهد صدر همراه با خواهر مکرمه و دانشمندش به دست مزدوران امپریالیسم جهانخوار و صهیونیسم بین المللی یعنی صدام تکریتی – در یکی از زندانهای نظامی بغداد – به فیض شهادت نائل میشوند. (۱۳)
در شب چهارشنبه بیستم فروردین دژخیمان بعث عراق به منزل پسر عموی ایشان آیتالله سید محمد صادق صدر در نجف اشرف رفته و با حالت بسیار فجیعی ایشان را از منزل بیرون کشیده و به غسالخانه نجف اشرف که در وادی السلام واقع است میبرند و جسد دو شهید را تحویل وی داده و با تهدیدهای شدید از او میخواهند که به هیچ وجه خبر شهادت را منتشر نکند و در صورت نشر خبر، او را تهدید به قتل میکنند و منزلش را هم تحت کنترل شدید قرار میدهند.
آیتالله سید محمد صادق صدر، که خود جسد مبارک آیتالله شهید صدر را غسل داده، گفته است: «به هنگام غسل، آثار شکنجه قرون وسطایی بر بدن ایشان نمودار بود و جسد شهید آیتالله صدر غرقه به خون و نیلگون شده بود و با این که وزن معظم له سنگین بود، ولی بسیار لاغر به نظر میرسید و محاسن مبارکش کاملاً سوخته بود».
پس از مراسم غسل و کفن آیتالله صدر و خواهرش در جوار قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و در مقبره خانوادگی خود که به نام مقبره مرحوم آیتالله شرف الدین است، در کنار قبر برادرش سید اسماعیل صدر به خاک سپرده شدند. (۱۴) در این جا باید افزود که قتل فجیع و شتابزده آیتالله صدر، با تجربیات استکبار جهانی و آمریکا از پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ و تبعید امام و سپس رهبری انقلاب اسلامی ایران، در رابطه است. آنها این بار دیگر معطل نشدند. آمریکا و شاه معتقد بودند که امام را نباید زنده میگذاشتند و صدام در شهادت آیتالله صدر گفت: «ما سید صدر را کشتیم تا یک خمینی دیگر در عراق پیدا نشود.
گزیدههایی از پیامها
۱ – بخشی از پیام تاریخی شهید صدر به ملت مسلمان عراق
ای ملت عظیم و شریف عراق! من در این لحظات حساس که دچار چنین مصیبت بزرگی شدهاید و هم چنان به مبارزه پیگیر خود ادامه میدهید، با تمام طوایف و گروهها سخن می گویم، با عرب، کرد، سنی، شیعه، زیرا این دردها و رنجها تنها به یک مذهب و یا نژاد مشخص اختصاص ندارد همان گونه که همه ملت عراق در این دردها و رنجها شریکاند، باید در مبارزه و جهاد قهرمانانه خود نیز در کنار هم شرکت جویند.
این جانب از آن زمان که خود را شناخته و مسؤولیت خود را در میان مردم تشخیص دادهام، موجودیت خود را به طور یکسان وقف شیعه و سنی و عرب و کرد کردهام. زیرا من از مکتبی دفاع میکنم که همه آنها را یکسان میداند… تاکنون در فکر و هستی من چیزی جز اسلام که راه رهایی و هدایت همگان است نبوده است. پس ای برادر و فرزند اهل تسنن، من به همان اندازه با توأم که با برادر و فرزند اهل تشیع و من به همان اندازه با شمایم که شما با اسلامید و این چراغ هدایت اسلام عظیم را به خاطر رهایی عراق از کابوس وحشتناک زور و ستم با خود به دوش میکشید و بدانید که طاغوت و یارانش میکوشند تا به برادران اهل تسنن چنین القا کنید که مساله مهم و اساسی، مساله بین شیعه و سنی است. زیرا میخواهند پیروان تسنن را از مبارزه علیه دشمن مشترک غافل ساخته و او را از میدان کنار نگه دارند… .
ای برادران و فرزندان من!
ای مردم موصل و بصره!
ای فرزندان بغداد و کربلا و نجف!
ای مردم سامرا و کاظمیه…!
… ای ملت بزرگ، امروز بلایی هولناک به دست آدم کشان و قاتلانی که از غضب و خروش ملت به ترس افتاده و شما را با زنجیرههایی از آهن، استبداد و وحشت زندانی کردهاند، گرفتار شدهاید. آدم کشان چنین میپنداشتهاند که با این کار خود احساس عزت و کرامت را از ملت گرفته و آنان را از هر گونه پیوندی با دین و حضرت محمد صلی الله علیه وآله جدا ساختهاند تا این جمعیت میلیونی قهرمان و مؤمن و سرافراز عراق را به عروسک و ماشینهایی تبدیل کرده تا به طور دلخواه بر آنها حکومت رانده و ولای عفلق و امثال او (مزدوران تبشیر و استعمار) را به جای ولای محمد و علی (صلوات الله علیهما) به آنها تحمیل کنند… .
در این هنگام که عمق فاجعه ای را که بر تو ای ملت من و پدران و نیاکانم میگذرد، درک میکنم، ایمان واثق دارم که شهادت این علما و به شهادت رسیدن بهترین جوانان برومند و سرافرازت در زیر شکنجههای عفلقیان نتیجه ای جز ایمان بیشتر، پایداری روزافزون و تصمیم قاطع تو در پیمودن این راه تا سرحد شهادت و یا پیروزی نخواهد داشت… .
من به شما فرزندان برومندم اعلام میکنم که من بر شهادت تصمیم گرفتهام و شاید این آخرین حرفی است که از من میشنوید. بدانید که درهای بهشت برای استقبال کاروانهای شهدا – تا وقتی که خداوند پیروزی را نصیبتان فرماید – باز شدهاند. شهادت بی اندازه گواراست. پیامبر صلی الله علیه وآله در مورد آن فرمود که آن «حسنه لاتضر معها سیئه» و شهید با شهادت خویش تمام گناهان خود را – هر چند زیاد – پاک خواهد کرد.
پس هر مسلمانی در عراق و هر عراقی در خارج از عراق، باید آن چه را که در توان داشته، حتی اگر به قیمت زندگیاش تمام شود، برای ادامه جهاد و مبارزه به منظور نابود کردن این کابوس، از روی سر عراق عزیز و آزادی آن از دست این تبهکاران ضد انسان انجام دهد و تا استقرار نظامی صالح و نیک و شرافتمند که متکی بر اسلام باشد کوشش کند». (۱۵) دهم شعبان ۱۳۹۹
۲ – گزینه ای از پیام شهید صدر به ملت مسلمان ایران به مناسبت پیروزی
در خود احساس عزت و افتخار بسیار میکنم و این احساس سراسر وجودم را فرا میگیرد آن گاه که با این ملت عظیم، ملت مسلمان ایران سخن می گویم. ملتی که با جهاد و خون و دلاوریهای بی نظیر خود، تاریخ اسلام را از نو نوشت و تجسم و تجلی زنده و گویایی از روزهای نخستین اسلام با همه درخشانیهایش گردید.
این احساس من آن گاه عمق مییابد که این ملت را در برابر لحظه ای بزرگ مییابم که نه تنها نقطه عطفی در تاریخ این ملت که آغاز دوران جدیدی در حیات امت اسلامی شد. این لحظه، هنگامی است که این ملت مجاهد میخواهد با «آری» گفتن خویش به جمهوری اسلامی که رهبر گرانقدر، آیتالله العظمی امام خمینی پایه گذار آن است، ایمان راستین و وفاداری شگرف خویش را به اسلام نشان دهد، و این خود مرحله نوینی در حیات مسلمین گشوده و آنان را از ظلمت جاهلیت به نور توحید رهنمون خواهد گشت… .
… شکی نیست که شما مردم پرتوان ایران با برگزیدن جمهوری اسلامی به عنوان روش زندگی و چارچوب حکومت، به ادای فریضه ای از بزرگترین فریضههای خداوند تعالی دست یازیدهاید و هدفی را پی گرفتهاید که پیامبر بزرگ اسلام زندگانی گرانقدر خویش را بر سر آن نهاده و امیرمؤمنان علی علیه السلام به خاطرش با قاسطین و مارقین و ناکثین به ستیز پرداخته و رهبر آزادگان امام حسین علیه السلام آخرین قطرات خون پاکش را در راه آن نثار کرده است. شما با این گزینش پر ارج، اهداف والای خونهای پاکی را که سیزده قرن پیش از این در میدان کربلا بر زمین ریخت، محقق میسازید… باید امروز هم با همان توان و بهره مند از همان مکتب، در تحقق بخشیدن به آرمانهای اسلامی خود بکوشید… .
منابع و مآخذ عمده مقاله
اطلاعات، شماره ۱۷۲۷۲ (۲۰/۱/۱۳۶۳)؛ شماره ۱۷۵۶۳ (۲۰/۱/۱۳۶۴).
پلیس انقلاب، شماره دوم، فروردین ۱۳۶۱٫
پیام انقلاب، شماره ۸۲ (۲۷/۱/۱۳۶۲)؛ شماره ۸۳ (۱۰/۲/۱۳۶۲) و ۱۰۸ (۲۵/۱/۱۳۶۳).
تئوری شناخت در فلسفه ما (مقدمه).
جمهوری اسلامی، شمارههای ۱۴۰۵ (۱۹/۱/۶۳)، ۱۶۹۶ (۱۹/۱/۶۴) و ۲۲۷۵ (۱۹/۱/۶۶).
جهاد، (نشریه صدای انقلاب اسلامی افغانستان) شماره ۲۳ (ماه رمضان ۱۴۱۰ ق).
رسالت، شماره ۳۵۷ (۱۹/۱/۶۶).
الشاهد الشهید، (اضواء علی حیاه الامام الشهید – ۲) به قلم ع. نجف.
طرح گسترده اقتصاد اسلامی (مقدمه).
کیهان، شمارههای ۱۱۵۴۶ (۱۸/۱/۶۱)، ۱۱۵۴۷ (۱۹/۱/۶۱) و ۱۳۵۸۲ (۱۹/۱/۶۸).
پی نوشت ها:
۱) به لحاظ این که صفحات مجله محدود و بنای این مقال براختصار است، اسامی بیش از شصت تن از شاگردان، حذف گردید.
۲) مثلاً: اصل حق الطاعه در کل شبهات که اصلی است در مقابل قاعده «قبح عقاب بلا بیان»؛ قانون تزاحم حفظی در مقابل تزاحم ملاکی و تزاحم امتثالی؛ اصل عدم تنافی اصول متوافقه؛ استصحاب طهارت و قاعده طهارت در یک جا با هم، به خلاف مشهور که قایلند، جاری نمیشود.
۳) هفته نامه ۱۹ دی (بعثت)، مورخه ۱۸/۱/۶۱؛ گفت گو با حجتالاسلام والمسلمین، سیدمحمدباقر حکیم، از شاگردان و یاران وفادار و نزدیک آن شهید، نقل، با اندکی تلخیص و تغییر.
۴) کیهان فرهنگی.
۵) از خاطرات آیتالله سید کاظم حائری که در مقدمه مباحث الاصول نگاشتهاند (نقل از قواعد کلی استنباط، ج ۱، ص ۲۲ و ۲۳).
۶) از خاطرات آیتالله سید کاظم حائری که در مقدمه مباحث الاصول نگاشتهاند (نقل از قواعد کلی استنباط، ج ۱، ص ۲۲ و ۲۳).
۷) قواعد کلی استنباط، ص ۵۱ – ۵۲٫
۸) از جمله گفتهاند: رژیم حاکم در عراق چندین بار سعی کرد که از آیتالله صدر، فتوایی در تأیید سرکوبی مسلمانان کرد شمال عراق بگیرد. ولی ایشان با این امر مخالفت کرد و نماینده رژیم را از منزلشان اخراج کرد و از موضع آیتالله حکیم که فرموده بود: «نه کشتار، نه جدایی، جای قاتل و مقتول هر دو در جهنم است» پشتیبانی کرد.
۹) از یادداشتهای پراکنده راقم که از بعضی شاگردان و نزدیکان شهید صدر شنیده است.
۱۰) حشر (۵۹): ۹٫
۱۱) ماخذ شماره ۱٫
۱۲) اطلاعات، شماره ۱۸۴۴۴ (۱۳/۱/۶۷) ص ۳؛ این سخنرانی در بهار سال ۱۳۴۸ شمسی در نجف اشرف به عربی ایراد شده و آن چه در متن آمده، بخشی از آن است.
۱۳) آیتالله صدر پیش از شهادت به شدت شکنجه میشود و از او میخواهند که فقط چند کلمه در رد انقلاب اسلامی ایران و رهبریش بنویسد تا او را رها کنند اما پایبندی آن بزرگوار به اسلام و ایمانش به انقلاب اسلامی موجب شد تا شهادت را برگزیند.
۱۴) از شهید صدر شش فرزند به یادگار ماند، یک پسر به نام آقا سید جعفر و پنج دختر.
۱۵) کیهان، شماره ۱۲۱۲۸ (۲۰/۱/۱۳۶۳) ص ۳٫