قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / گنجینه‌ای ایرانی از فقهی اصیل/ سجاد علی‌بیگی
گنجینه‌ای ایرانی از فقهی اصیل/ سجاد علی‌بیگی

کتاب شناسی 5؛

گنجینه‌ای ایرانی از فقهی اصیل/ سجاد علی‌بیگی

اختصاصی شبکه اجتهاد: لوامع صاحبقرانی از جمله‌ی کتب فقهی شیعه، اثری فارسی از محدثی امین و فقیهی متین، محمدتقی مجلسی است. او در سال ۱۰۰۳ قمری در اصفهان دیده به جهان گشود و تحت رعایت پدر دانشمندش، مقصود علی تربیت شد. از برکت خود او نیز نسلی از علماء پرورش یافته‌اند که محمدباقر مجلسی فقط یک نمونه‌ی بسیار موفق آن می‌باشد. وی نزد اساتید گران قدری تحصیل کرد که از مبرزترین آن‌ها شیخ بهایی، شیخ عبدالله تستری و مرحوم میرداماد هستند. شاگردان زیادی هم از دامن پر علم خوشه چینی کرده‌اند که از معروف ترین آن‌ها می‌توان به فرزند مذکور، آقا حسین خوانساری و محمد صالح مازندرانی شارح کافی و داماد وی اشاره نمود.

مرحوم مجلسی صاحب تصانیف ارزشمندی است و به علت همین تتبع و تبحر – بخصوص در احادیث اهل‌البیت علیهم‌السلام – از جانب شاه عباس صفوی از او ترجمه‌ی کتاب «من لایحضره الفقیه» درخواست می‌شود و او نیز این در خواست را اجابت کرده و آن کتاب شریف را به زبان فارسی ترجمه می‌کند؛ البته فراتر از یک ترجمه است و سعی نموده در آن مباحث مختلفی اعم از رجال و حل تعارضات تا نقد‌هایی به برخی از نگاه‌ها و مکاتب فقهی و کلامی جای بدهد. متاسفانه این کتاب کامل نیست و مصنف نتواسته است از کتاب حج فراتر برود. البته فعلا در این مقام نیستیم که در مورد اصل ترجمه کردن یک کتاب حدیثی آن هم از نوع فقهی برای عموم قضاوت بکنیم.

* این کتاب مقدمه‌ای طولانی دارد که طبیعتا یکی از جنجال برانگیزترین قسمت‌های این مقدمه تعابیری است که مرحوم مصنف در مورد شاه عباس نقل کرده است. این تعابیر در دیگر کتب فقهای عصر صفویه موجود است و توجیه هر چه باشد، در این جا اشاره‌ای به آن نمی‌شود. از این جهت که این کتاب اساسا یک کتاب حدیثی است و آن هم ترجمه‌ی اثر یک محدث و فقیه دیگر مانند صدوق، جا دارد که به نکات اختلافی که در اصل کتاب «من لا یحضره الفقیه» وجود دارد اشاره شود و چگونگی حل آن‌ها از لسان مترجم بررسی گردد. قابل توجه است که مصنف قبل از ترجمه و تالیف این کتاب، «روضه المتقین» را نوشته که آن شرح کاملی است بر «من لایحضره الفقیه» آن هم به زبان عربی که حقا و انصافا کاری در خور تمجید است.

* یکی از نکات بسیار قابل توجه در این کتاب، شم فقاهتی و تتبع فراوان مولف است. علی‌رغم این که وی را به عنوان محدث بیشتر می‌شناسیم تا فقیه، ولی بیاناتی که در این کتاب دارد، جایگاه فقهی او را به طرز چشم گیری محکم می‌کند. او در جای جای کتاب در مورد عناوین مختلف فقهی به آرای دیگران احاطه دارد. برای مثال:

«جمعی کثیری از علمای ما نقل اجماع نموده‌اند بر نجاست میته که نفس سائله داشته باشد». جلد ۱ .ص ۲۴۵

«اکثر علماء گفته‌اند که حکم خمر دارد نبیذ که شراب خرما و شراب عسل و شراب شکر و امثال این‌هاست از چیز‌هایی که مست کننده است». همان ص  ۲۶۷

«جمع کثیری از علماء قائل به استحباب سلام (در نماز) شده‌اند و سلام را افضل افرادِ مُخرجِ می‌دانند. یعنی اگر سخن بگوید یا پشت به قبله کند مثلا از نماز برون می‌آید اما بهتر آن است که سلام بگوید از جهت خروج از صلاه و اکثر علماء بر این‌اند و ان‌شاء‌الله در سلام خواهد آمد». همان ص. ۳۵۲

* مرحوم محمد تقی مجلسی شخصیتی است آزاد اندیش و در جای جای کتابش دیگران را دعوت به اندیشه و افکار تازه می‌کند. ایشان به رکودی که بعد از شیخ طوسی در بین فضای فقهی ایجاد می‌شود، می‌تازد و یکی از ثمرات این رکود را عدم توجه به احادیث طهارت آب چاه در برخورد با نجاست می‌داند. وی با لحن تندی می‌گوید:

«چون جمعی قائل به نجاست شده‌اند بر ایشان این اشکالات و غیر این وارد شده است. از آن جمله هرگاه یک کر از آب چاه بکشند به اجماع علما به ملاقات نجاست نجس نمی‌شود و اگر همین کر در اندرون چاه باشد با صد کر دیگر و ماده داشته باشد که صد هزار کر بوده باشد که هر چند کشند بیرون آید، گر گربه بول کند در آن همه نجس شود و همه را باید کشید. و جواب گفته‌اند که احکام شرعی به عقل درست نمی‌شود و نمی‌بینی که اگر شخصی هزار فسق بکند یا بگوید که نمی‌دانم که حضرت سید المرسلین صلی الله علیه و آله رسول است در آن فسوق کافر نمی‌شود و با این کلمه کافر می‌شود.

و این اشکالات از این جهت است که مدار اکثر بر تقلید پیشینیان است؛ بلکه شیخ طوسی رحمه الله. (یعنی تنها از شیخ طوسی تقلید می‌کنند نه همه‌ی گذشتگان) چنانکه سید ابن طاوس رحمه الله ذکر کرده است که بعد از شیخ طوسی مفتی علی التحقیق به هم نرسید بلکه همگی مقلد شیخ اند. این همه احادیث صحیحه را طرح نموده‌اند و دست به احادیث ضعیفه زده‌اند. چون شیخ گفته است که اگر به این حدیث عمل کنیم به همه عمل کرده‌ایم و اگر به آن احادیث عمل کنیم این‌ها را طرح می‌باید کرد و غافل شده‌اند که عکس است. مثلا اگر عمل به طهارت چاه کنیم این اخبار را حمل بر استحباب خواهیم کرد و به همه عمل کرده‌ایم و اگر به نجاست قائل شویم اخبار طهارت را همه ترک کرده‌ایم و اگر گویند که احتیاط این است، در این حرفی نیست ولیکن احتیاط واجب نیست والله تعالی اعلم». جلد ۱. ص ۲۸۵-۲۸۶

* یکی از بهترین بهره‌هایی که از این کتاب می‌شود داشت، استفاده از آرای اساتید مجلسی مانند شیخ بهایی  و عبدالله تستری رحمهما الله است. مصنف در جای جای کتاب به نقل آرای اساتید خود و یا ذکر خاطرات آن‌ها می‌پردازد و با این کار به غنای کتاب می‌افزاید. برای مثال در باب حدیثی که مفادش دو بار غسل و مسح در وضو می‌باشد چنین می‌گوید:

«شیخ بهاء الدین محمد طاب ثراه تأویل می‌کرد که مراد از مثنی مثنی دو شستن و دو مسح است. چون حق سبحانه و تعالی فرموده است که «فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق و امسحوا بروؤسکم و ارجلکم الی الکعبین»، تا ردّ باشد بر سنیان که به یک مسح و سه غسل قائل اند. مؤید این تاویل است آن که سنی و شیعه از ابن عباس روایت کرده‌اند که همیشه می‌گفت که حق سبحانه تعالی غسلتین و مسحتین مقرر ساخته است و منافقان تغییر دادند و شستن پا‌ها را بدعت کردند و سه غسل و یک مسح شد». جلد ۱. ص  ۳۸۴ -۳۸۵

* و یا در باب استخاره‌ی با تسبیح به نقل از شیخ بهایی می‌گوید:

«استخاره تسبیح را از مشایخ دست به دست داریم تا حضرت صاحب الامر صلوات الله علیه که سه مرتبه صلوات بفرستد و به توجه تسبیح را بگیرد و دو دو بشمارد و اگر آخرش دو بماند بد است و اگر یک بماند خوب است. علامه هم در منهاج الصلاح نقل کرده است». جلد ۵. ص ۴۰۷

* یکی از نقل قول‌های او از مرحوم شیخ بهایی بسیار جالب توجه است و آن هم سخن در باب صف‌های طولانی نماز است که آیا با این صف‌ها همگی رو به قبله خواهند بود یا نه؟ مرحوم شیخ بهایی در این بیان اذعان می‌دارد که به دلیل کروی بودن زمین، این اشکال وارد نیست و شاگردان در مدرس استاد هیچ شگفتی از این سخن ندارند و آن را یک امر طبیعی می‌پندارند. حال آن که شیخ بهایی به فاصله‌ی تقریبا بیست سال زودتر از گالیله متولد شده است و نزدیک به بیست سال نیز زود تر فوت کرده است. (گالیله متولد ۱۵۶۴ و متوفای ۱۶۴۲ است و شیخ بهایی متولد ۱۵۴۷ و متوفای ۱۶۲۱ است.)

«تا آن که شیخ بهاء الدین محمد طاب ثراه نقل کردند که این قول را و بحث بر این قول را که علما ذکر کرده‌اند که اگر خطی دراز بکشند و هزار کس بر این خط بایستند شاید ده کس از این خط محاذی کعبه باشند و باقی به یقین خارج خواهند بود از محاذات کعبه. پس جواب گفتند که اولا علم نداریم به خروج احدی از محاذات کعبه بلکه ممکن است که همگی محاذی عین کعبه باشند چون زمین کروی است و خطی که بر کره کشیده شود هر چند مستطیل باشد و در واقع مستدیر است و بر تقدیر تسلیم، محاذات حسی کافی است و آن مظنون است و شکی نیست در آن که علم یا ظن بر خلاف آن نداریم». و علی الظاهر گفت و گویی بین شیخ بهایی و مصنف رخ می‌دهد و بعد از چند بار رفت و برگشت، استادش به مصنف می‌گوید: «فلانی! من رساله در تحقیقِ جهت نوشته ام. آن را مطالعه کن و بعد از آن اگر شبهه باشد گفت و گو کن». جلد ۳. ص ۴۷۶-۴۷۷

این که این بیان در سایر کتب فقهی آمده است یا نه جای کار دارد و راقم این سطور در مقام تحقیق است. ولی فهم و دانش این موضوع آن هم توسط فقهای شیعی به عنوان یک امتیاز در تاریخ علم خصوصا علم نجوم محسوب می‌شود که جای کار و البته افتخار دارد.

* یکی دیگر از خاطراتی که از اساتید خود نقل می‌کند، در باب شهادت ثالثه در اذان است. وی می‌گوید:

«در وقتی که خدمت استاد مولانا عبد الله طاب ثراه درس قواعد می‌خواندیم؛ در مبحث اذان، سخنانِ صدوق را ذکر فرمودند. بنده عرض نمودم که شما چرا در اذان و اقامه، «اشهد ان علیا ولی الله» را دو مرتبه می‌گویید؟ فرمودند که تیمناً و تبرکاً می‌گوییم و بحث‌ها تا آن که فرمودند که دیگر نگوییم. چند روز ترک کردند. خود از جمعی شنیدم که فلانی سنی است. باز عرض نمودم که ظاهر شد که واجب است گفتن آن تقیهً. فرمودند که در اول نیز همین منظور من بود و نخواستم که به لفظ تقیه بگویم». جلد ۳. ص ۵۶۶-۵۶۷

* تمجید‌های وی از دولت صفوی در جای جای کتاب وجود دارد:

الحمد لله رب العالمین که الحال به دولت پادشاهان صفویه ادام الله تبارک و تعالی دولتهم الی قیام القائم، تقیه در بلاد عامه نیز بر طرف شده است.جلد ۱. ص ۵۰۲

بر مومنان لازم است که همیشه پادشاهان خود را دعای خیر کنند خصوصا پادشاهان صفویه که حقوق ایشان تالی حقوق رسید المرسلین و حضرات ائمه معصومین صلوات الله علیهم است. جلد ۲. ص۴۹۳

تا آن که حق سبحانه و تعالی به فضل عمیم خود پادشاهان صفویه را «انار الله تبارک و تعالی برهانهم» مؤید گردانید به ترویج دین مبین حضرات ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، بعد از آن نماز جمعه را علانیه به جا آوردند و اول کسی که به جا آورد شیخ نور الدین علی بن عبد المعالی بود. جلد ۴. ص۵۱۳

* مرحوم مجلسی نظری متفاوت در مورد چرایی نوشتن نام حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام به صورت «م. ح. م. د» دارد که در نوع خود قابل توجه است. ایشان به این بیان در روضه المتقین نیز اشاره دارد:

«ممکن است که حکمت این باشد که مبادا یهود و نصاری گویند که محمدی که در تورات و انجیل هست آن حضرت است و ما انتظار آن حضرت می‌کشیم. چنان که جمعی از جهال نام بردند و الحال چنین می‌گویند اگر چه معقول نیست زیرا که عمده معجزه است و اگر نه معجزه باشد(یعنی اگر معجزه نباشد)، چه داند کسی که مدعی نبوت همان شخص است که در تورات و انجیل است و هر که آید خواهند گفت که دیگری است، خواهد آمد اما چون این باطل را مستمسک خود می‌ساختند نهی وارد شد تا سبب نشود و بسا باشد که نسبت به بعضی از عوام ایشان شبهه شود». جلد ۴. ص ۱۵۹

* وی در باب اسهاء النبی که از مباحث اختلافی خصوصا بین صدوق و استادش ابن ولید با سایر علمای شیعه می‌باشد نظری جالب دارد که در بطن این نظر، تعارض دو قطعی را نیز ممکن می‌داند:

«مجملا آن چه صدوق تجویز کرده است در اسهاء و انامه، برهان قطعی بر استحاله‌ی آن ظاهر نیست. اگر چه وقوع این دو معنی نیز قطعی نیست چون اخبار آحاد است و مفید قطع نیست. هر چند سهو در احادیث بسیار واقع شده است ولیکن آن چه به ما رسیده است به مرتبه تواتر نرسیده است و بر تقدیر تواتر ممکن است که محمول بر تقیه باشد با آن که حدیث معارض نیز دارد و مذکور شد و جمعی کثیر از علمای ما در کتب اصولی ذکر کرده‌اند که در دو قطعی تعارض ممکن نیست. ظاهرا از تقیه غافل شده‌اند مگر آن که گویند که با احتمال تقیه تعارض نیست و در این صورت منازعه لفظی است» .جلد۴. ص۳۰۳

* بررسی تک تک آرای مصنف بخصوص موضع گیری‌های وی در باب جریانات اخباری و اصولی جای کار فراوان دارد و می‌طلبد که محققان آثار این اندیشمند را بررسی کرده و مبانی اندیشه و آرای او را کشف کنند تا بیش از پیش به غنای فقاهتی حوزه‌های علمیه بیفزایند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky