قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / تاریخ فقه، بازسازی، بازخوانی یا موزه سازی؟/ حسین نیک
تاریخ فقه، بازسازی، بازخوانی یا موزه سازی؟/ حسین نیک

یادداشت؛

تاریخ فقه، بازسازی، بازخوانی یا موزه سازی؟/ حسین نیک

شبکه اجتهاد: شناخت دقیق جایگاه فقه در زمان حاضر مستلزم بررسی روند تاریخی و مسیرهایی است که فقه طی آن‌ها شکل گرفته است. برای این که به درستی بدانیم در فقه چه جایگاهی داریم، ناچاریم که بفهمیم چگونه به جایی که در آنیم، رسیده‌ایم. این فهم و خودآگاهی از وضعیت فعلی فقه، و در گام بعدی آینده پژوهی فقه، از رهگذر مطالعه و بررسی تاریخ فقه میسر می‌گردد. اما چه نوع تاریخ فقهی؟

رویکرد بیوگرافیکی در تاریخ فقه

یک سبک بسیط و تاحدودی رایج از مواجهه تاریخی با فقه این است که صرفا به ذکر تاریخ تولد و وفات فقها، کتاب‌های مهم، فتاوای مهم، طبقه اساتید و شاگردان بسنده کنیم. حتی در این حالت ممکن است به نوعی ادوار فقه هم مطرح شود. اگرچه این اطلاعات در شناخت اجمالی از گذشته مفیدند، اما روشن است که چنین چیزی به خودآگاهی ما نسبت به موقعیت کنونی فقه و آیندۀ آن کمکی نمی‌کند. بدون تحلیل زمینه‌های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، تصویر ناقصی از ماهیت تحول فقه به دست می‌آید. در واقع، این رویکرد مانع از درک عمیق مبانی فکری و روش‌شناختی فقها در مواجهه با مشکلات عصر خود می‌شود.

رویکرد بازسازی گذشته در تاریخ فقه

یک رویکرد افراطی در تاریخ فقه، این است که فقه و فقهای گذشته را طوری بازسازی (در مقابل بازخوانی) کنیم که ضرورتا بین آن‌ها و موقعیت مسائل امروزین خود ربط برقرار کنیم. این روند، گرچه انگیزه پیوند میان گذشته و حال را دارد، اما در این حالت وجوه افتراق اساسی و بنیادین آن‌ها با زمانۀ ما تا حدی نادیده گرفته می‌شود تا بتوان تصویری به‌روز از گذشته ساخت. روشن است که چنین امری نوعی سوء تفسیر از واقعیت گذشتۀ فقه در ارتباط با قابلیت انتقال مستقیم دستاوردهای گذشته به شرایط معاصر است.

رویکرد موزه سازی تاریخ فقه

از سوی دیگر یک رویکرد تفریطی در این زمینه چنان بر قرائت و تفسیر فقه سنتی در همان ظرف اصطلاحات، دغدغه‌ها، شبکه مسائل و بافتار تاریخی- اجتماعی آن تأکید میکند که عملا ربط بین گذشته و امروز فقه بریده می‌شود. از آن‌ها جز در موزۀ فقه به عنوان عتیقه‌هایی ارزشمند که بازدید می‌شوند، نمی‌توان سخن دیگری گفت. در این حالت، ارتباط زنده میان مباحث گذشته و چالش‌های امروز قطع شده و نوآوری در تفکر فقهی مختل می‌شود.

رویکرد متعادل در مطالعه تاریخ فقه

اما چارۀ کار چیست؟ مؤلفه‌هایی که در مطالعۀ تاریخ فقه، ما را به دام آفات رویکردهای قبلی دچار نکند، چیست؟ برای غلبه بر مشکلات رویکردهای قبلی، یک رویکرد متعادل پیشنهاد می‌شود که شامل چند مؤلفه کلیدی است:

الف. بازخوانی به جای بازسازی

اولین مؤلفه اساسی این است که ما باید گذشته را «بازخوانی» کنیم؛ نه بازسازی. بایستی به گذشته به عنوان یک واقعیت زنده و چندلایه بنگریم. بازخوانی یعنی بررسی دقیق اسناد، متون و شواهد تاریخی و تلاش برای درک شرایط و منطق فقه در زمان خود. در این رویکرد، توصیف و تحلیل باید مبتنی بر شواهد عینی و مستند باشد تا بتوان بدون سوگیری، فهم عمیقی از مسائل به دست آورد. هرگونه تفسیری باید مبتنی بر قرائن و شواهدی باشد که به روشنی فهم پژوهشگر تاریخ فقه بر موضوع مطالعه‌اش تحمیل نشود.

ب. بررسی زمینه‌ها

فتوا و احکام فقهی هرگز در خلأ تاریخی شکل نگرفته‌اند. فقها در بسترهای زمانی و مکانی مختلف با مسائل و چالش‌های گوناگونی روبرو بوده اند.این تنوع بافتار، منجر به شکل گیری روش‌های متفاوت در مواجهه با مسائل و ارائه راه حل‌های فقهی شده است. فقه در قم با فقه در بغداد، و فقه در دوره صفویه با فقه در دوره معاصر، زمینه‌های خاص خود را داشته است. بنابراین، تحلیل تاریخ فقه باید به بررسی عوامل و زمینه‌های موثر در هر دوره بپردازد. بررسی شرایط سیاسی (مانند نظام‌های حکومتی یا تحولات انقلابی)، ابعاد اجتماعی (تغییرات در ساختار جامعه و نقش طبقات مختلف) و حتی دستاوردهای فناورانه و صنعتی که روزمره مردم را در طول تاریخ دستخوش تغییر میکنند، می‌تواند زمینه‌های ظهور و تغییر نگرش‌های فقهی را بهتر روشن کند.

ج. مطالعه بین رشته‌ای تاریخ فقه

مطالعه تاریخ فقه، صرفاً یک کار فقهی نیست، بلکه نیازمند رویکردی بین رشته‌ای است. برای فهم عمیق تاریخ فقه، باید از دستاوردهای رشته‌های دیگر نیز بهره برد. مانند: ۱. تاریخ برای فهم دقیق وقایع تاریخی، شرایط سیاسی-اجتماعی، و تحولات فرهنگی. ۲. جامعه شناسی برای تحلیل ساختارهای اجتماعی، طبقات، گروه‌ها، و نقش فقه در جامعه. ۳. علوم سیاسی برای بررسی تعامل فقه با قدرت سیاسی، نظام‌های حکومتی، و ایدئولوژی‌ها. ۴. فلسفه برای تحلیل مبانی معرفتی، اصول روش شناختی، و اندیشه‌های فلسفی تاثیرگذار بر فقه. ۵. هرمنوتیک برای فهم روش‌های تفسیر متن، تحلیل گفتمان فقهی، و بررسی پیش‌فرض‌های مفسر.

بهره‌گیری از این رشته‌ها، به ما کمک می‌کند تا تاریخ فقه را در ابعاد گوناگون آن بررسی کنیم و فهمی جامع‌تر و عمیق‌تر از آن به دست آوریم.

د. همدلی با گذشته

طبعا شرایط و زمینه‌های گذشته با زمانه ما بسیار تفاوت دارد. پس راه حل اساسی برای این که گذشته را در موزه فقه محبوس نکنیم، این است که خود را به جای فقیه گذشته بگذاریم، ببینیم با چه مسائلی درگیر بوده و در چه بافتاری قرار دارد. یکی از کلیدی‌ترین مؤلفه‌ها همین همدلی به معنای توانایی قرار دادن خود در جایگاه فقیه‌ گذشته است. باید سعی کنیم با شناخت دقیق مشکلات، محدودیت‌ها و دغدغه‌های آن دوره، منطق و روش حل مسئله آنان را استخراج کنیم. این امر کمک می‌کند تا به جای بهره‌برداری سطحی از فتوای گذشتگان، بتوانیم الگوهای روش‌شناختی آن‌ها را در مواجهه با چالش‌های امروزی بکار بگیریم. در واقع در مطالعۀ تاریخ فقه، بیش از آن که فتوای گذشتگان برای ما مهم باشد، این مهم است که فقیه: در مواجهه با چه مشکلی؟ در چه شرایط، زمینه‌ها و محدودیت‌هایی؟ چگونه؟ مسئله اش را حل کرده و به فتوا رسیده است. غرض از مطالعه تاریخ فقه، همچون بررسی یک مسئله جزئی فقه نیست که تراکم فتاوا برای رسیدن به شهرت و اجماع ارزشمند باشد.

هـ. فرازمانی بودن دستاوردها

گرچه گذشته، حال و آینده فقه، از یکدیگر عناصر مادی بریده و جداگانه ای دارند، اما این عناصر صوری و روشی هستند که می‌توانند فرازمانی باشند. استخراج این اصول و انتقال آن‌ها به بستر زمان حاضر می‌تواند زمینه‌ساز نوآوری و پاسخگویی به مسائل جدید باشد. به بیان دیگر، از درک دقیق نحوه استنباط احکام در گذشته، می‌توان به عنوان الگویی برای فرآیندهای استدلالی معاصر استفاده کرد.

نتیجه

توسعه مطالعه تاریخی در فقه، مستلزم گذار از رویکردهای ساده‌نگرانه به سوی تحلیل‌های چندبعدی و بازخوانی عمیق است. پژوهشگر تاریخ فقه، باید با نگاه انتقادی و همدلی با فقهای گذشته، از لابلای انبوه متغیرهای زمینه‌ای، شرایط و محدودیت‌های هر دوره را در نظر بگیرند و از آن الگوهایی برای پاسخ به چالش‌های معاصر استخراج کنند. تنها از این طریق می‌توان به شناختی عمیق از تاریخ فقه دست یافت و آینده فقه را در بستر تغییرات سریع اجتماعی، فرهنگی و فناورانه به شکلی پویا و سازگار شکل داد. این رویکرد متعادل، می‌تواند ضمن حفظ اصالت و روحیه گذشته، افق‌های جدیدی را برای فقه معاصر بگشاید و به ایجاد یک نظام فکری پویا و پاسخگو به مسائل روز کمک نماید. این رویکرد علاوه بر تقویت خودآگاهی نسبت به وضعیت فعلی، می‌تواند ابزار مهمی برای آینده پژوهی فقه فراهم آورد.

نویسنده: حجت‌الاسلام حسین نیک، پژوهشگر حلقه اجتهادی فقه الااجتماع مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد (ع)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky