نویسنده اثر با برخورداری از شناخت ژرف نسبت به میراث امام خمینی توانسته منظومهای روشن از فقه حکومتی امام ارائه دهد و آن را در دوازده منهل مستقل و در عین حال مرتبط، سامان بخشد؛ مناهلی که هر یک بیانگر بخشی از پیکره منسجم اندیشه فقهی و سیاسی آن فقیه مجاهد است.
به گزارش شبکه اجتهاد، از آغاز شکلگیری تمدن اسلامی، فقاهت و اجتهاد، رکن رکین بقای شریعت و راهنمای جامعه اسلامی در مواجهه با تحولات زمان بوده است. در این میان، فقهایی چون شیخ طوسی، علامه حلی، محقق اردبیلی، شهیدین، صاحب جواهر و دیگران، هر یک در عصر خویش، قلههایی در سپهر اندیشه فقهی بودند و مسیر حرکت فقهای پس از خود را روشن ساختند.
اما در عصر ما، بیهیچ اغراق، حضرت امام خمینی (قدسسره) فصلی نو در فقه شیعه گشود و افقهایی گشودهتر بر گستره اجتهاد و نقش آن در اداره جامعه عرضه کرد.
حضرت امام، با نگاهی نو، اما ریشهدار در میراث فقاهت شیعه، فقه را از حجرههای حوزه به میدان سیاست، فرهنگ، عدالت و اداره اجتماع کشاند و با تأسیس نظام جمهوری اسلامی، عملاً زمینه تطبیق فقه بر شئون اجتماعی را فراهم ساخت. او با آنکه در عمق اجتهاد و استنباط، از مراجع بزرگ زمانه خود چیزی کم نداشت، اما جرأت اندیشه، زمانشناسی و تکلیفمداری را در تراز نادرترین شخصیتهای فقهی تاریخ تشیع به نمایش گذاشت. چنانکه خود فرمود: «فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.»
در چنین بستری، کتاب «در ساحل فقاهت» تألیف استاد سید ضیاء مرتضوی، گامی در تبیین مبانی، رویکردها و مختصات فقهی امام خمینی (قده) در قالبی علمی، استدلالی و نظاممند است. نویسنده در این اثر، با برخورداری از شناخت ژرف نسبت به میراث امام توانسته است منظومهای روشن از فقه حکومتی امام ارائه دهد و آن را در دوازده منهل مستقل و در عین حال مرتبط، سامان بخشد؛ مناهلی که هر یک بیانگر بخشی از پیکره منسجم اندیشه فقهی و سیاسی آن فقیه مجاهد است.
نویسنده این کتاب، خود نقش علمی و مدیریتی در تدوین دانشنامه امام خمینی داشته، از جایگاه یک ناظر بیرونی و تحلیلگر صرف سخن نمیگوید، بلکه از سرِ حضور و تعلق، به تقریر مبانی و تبیین اصول برمیخیزد و در هر صفحه، طنین فهم عمیق از متون فقهی و تجربه مواجهه عملی با اندیشه امام آشکار است.
امامخمینی، آغازگر عصری تازه در دورههای فقه شیعه
در منهل اول، نویسنده با رویکردی تاریخیتحلیلی، جایگاه امام را در سیر تطور فقه شیعه ترسیم میکند و با نگاهی جامع، عصر امام را «عصر بازآفرینی اجتهاد» مینامد؛ عصری که در آن، اجتهاد، از تنگنای استنباط احکام فردی به ساحت بازشناسی نقش دین در نظامسازی سیاسی و اداره جامعه گذر میکند.
پیششرطها و مبانی پویایی و کارآمدی اجتهاد
در منهل دوم، بر مبانی پویایی فقه، ضرورت فهم زمانه، تفکیک ساحت اندیشه و اجرا، و نقش عقل در استنباط تأکید میگردد. نویسنده نشان میدهد که امام، علیرغم پایبندی به اصول سنتی اجتهاد، هرگز فقه را در قفس تکرار و جمود محبوس نساخت.
قلمرو آزادی بیان در نقد هنری | کرامت انسانی، مبانی فلسفی و آثار فقهی و حقوقی
در مناهل سوم و چهارم، آزادی بیان و کرامت انسان، دو مفهوم بنیادین در نظام فکری امام، به تحلیل کشیده شده است. نویسنده با رویکردی قرآنی، کلامی و فقهی، نشان میدهد که امام، کرامت را امری ذاتی و بنیاد نظم اجتماعی میدانست، و از همین منظر، آزادی نقد را نیز تا مرزهای امنیت و نظام پذیرفته بود.
حفظ نظام، ضرورت نگهداری اساس دین، نظام اجتماعی و سیاسی مسلمانان | حفظ نظام و جایگاه الزامات و تعزیرات بازدارنده و حکومتی
در مناهل پنجم و ششم، نویسنده به یکی از مهمترین اصول فقه حکومتی امام میپردازد: حفظ نظام اسلامی. «اوجب واجبات بودن حفظ نظام» و نسبت آن با احکام فردی و تعزیرات حکومتی، از جمله موضوعاتی است که با استناد به اقوال، فتاوی و مبانی امام بررسی شده است. از تحلیلهای نویسنده در این بخش، تبیین حدود اختیارات حاکم اسلامی در مقابله با تهدیدهای ساختاری و الزامات نظامسازی فقهی است.
قانون اساسی، مجرای اعمال ولایت و چارچوب اختیارات | نسبت قانون اساسی با ولایت فقیه
مناهل هفتم و هشتم، در پرتو بررسی نسبت فقه و قانون اساسی، به جایگاه فقیه، نظریه ولایت، نقش خبرگان و تفسیر فقهی اصول قانون اساسی میپردازد. نویسنده نشان میدهد که در منظومه فکری امام، قانون اساسی نه رقیب فقه، که بسط دستاوردهای آن در عرصه قانونگذاری است.
نقش مشروعیت در برپایی و همکاری با نظامهای سیاسی | مشارکت اقلیتهای دینی در اداره جامعه اسلامی
مناهل نهم و دهم، به مسأله همکاری با نظام و نقش اقلیتهای دینی در ساختار حاکمیتی اختصاص یافته است. مؤلف به دفاعی مستند از مشارکت اقلیتها و امکان حضور آنان در چارچوب نظام اسلامی پرداخته است؛ امری که در پرتو عقلانیت سیاسی امام، معنا یافته و به رسمیت شناخته شده است.
مجازات شورشیان و مخالفان مسلح
در منهل یازدهم، مسأله بغی و محاربه، و نحوه مواجهه فقیهانه امام با گروههای مسلح مخالف، در چارچوب موازین فقهی به بحث گذارده شده است. در این فصل، مباحثی چون مجازات شرعی شورشگران، مشروعیت دفاع از کیان نظام و تفکیک انگیزه و عمل، در تراز اجتهادی قابلتوجهی بررسی شده است.
قاعدهمندی عاشورا، نهضتی برای برپایی حکومت
و سرانجام در منهل دوازدهم، به نقطه آغاز حرکت امام اشاره میشود: نهضت عاشورا. نویسنده با بازخوانی دیدگاه امام درباره فلسفه قیام سیدالشهداء (علیهالسلام)، نشان میدهد که چگونه این قیام، الگویی برای حرکت سیاسی و فقهی امام خمینی شد؛ الگویی که بر پایه تشخیص، اجتهاد و تکلیف شکل گرفت و تا آخرین لحظه حیات آن عبد صالح، جاری ماند.
براساس این گزارش، این کتاب افزون بر آنکه شرحی بر فقه سیاسی امام است، خود آینهای از روششناسی فقاهت در نسبت با تحولات زمانه نیز هست. اهتمام نویسنده به اسناد، پرهیز از داوری شتابزده، وفاداری به مبانی استنباطی، و در عین حال جرأت تحلیل در حاشیه امن فقاهت، این اثر را در شمار نوشتههای متقن و قابلارجاع در حوزه فقه نظامساز قرار میدهد.
در ساحل فقاهت، نه صرفاً اثری است در وصف امام، بلکه تلاشی است برای استمرار نگاه او؛ نگاهی که فقه را زنده، پویا، پاسخگو، و متصل به حیات واقعی انسان میخواست. این کتاب، هم گزارشی تحلیلی از آن نگاه است و هم تمرینی بر چگونگی بازسازی آن در مواجهه با مسائل نو.
یادآوری میشود، چاپ اول کتاب «در ساحل فقاهت» شامل دوازده منهل از مبانی و دیدگاههای فقهی امامخمینی نوشته حجتالاسلام والمسلمین سید ضیاء مرتضوی در ۴۴۴ صفحه از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی (نشر عروج) به زیور طبع آراسته شده است.