اختصاصی شبکه اجتهاد: هرچند در سالهای اخیر، «فریضه و واجب بودن جهاد تبیین» به یکی از مطالبات کلان و راهبردیِ رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیتالله خامنهای، تبدیل شده است، اما حقیقت آن است که پرسشی پنهان ممکن است در زوایای ذهن برخی از حوزویان وجود داشته باشد: آیا چنین نظریاتی از سوی رهبری، صرفاً ریشه در جایگاه حکومتی ایشان دارد، یا افزون بر آن، مستند به مبانی فقهی و فقاهتی نیز هست؟
آیا ایشان تنها عالمی نواندیش و دغدغهمند نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعیاند، یا آنکه دیدگاههای ایشان مستند به فقه جواهری و ریشهدار در گنجینه فقه امامیه است؟
آیا فقهایی از گذشته نیز «جهاد تبیین» را در باب جهاد طرح کردهاند یا صرفاً مقتضیات زمان، سبب طرح چنین نوعی از جهاد شده است؟ آیا میتوان آن را در شمار اقسام جهاد در فقه امامیه دانست یا باید آن را صرفاً یک تعبیر فرهنگی یا سیاسی تلقی کرد؟
این یادداشت، با تکیه بر منابع معتبر فقهی و روایی، روایتگر این حقیقت است که مفهوم «جهاد تبیین» در منطق فقهی امامیه جایگاهی روشن دارد و آیتالله خامنهای در تبیین آن، بر مبانی دقیق اجتهادی و سابقهای استوار در منابع فقهی تکیه دارند؛ نگاهی که متأسفانه در فضای علمی حوزه، آنچنان که باید، مورد تفقه قرار نگرفته و بهنوعی با مظلومیت علمی مواجه شده است.
مفهوم «فریضه بودن جهاد تبیین» در بیانات رهبر معظم انقلاب، جایگاهی بنیادین یافته است. ایشان این مفهوم را ذیل عنوان فقهی جهاد مطرح میکنند، نه اینکه آن را صرفاً یک توصیه فرهنگی یا شعاری سیاسی بدانند. این در حالی است که در برخی محافل فقهی، چنین نگاهی با تردید یا حتی انکار مواجه شده است. تردیدهایی از این دست که: آیا اساساً مفهومی مانند جهاد تبیین یا جهاد لسانی، جایگاه اصطلاحی در فقه دارد؟ آیا میتوان آن را ذیل ابواب فقه جهاد قرار داد؟
بررسی منابع فقهی و حدیثی، نشان میدهد که برخلاف این تلقی، عنوانهایی چون «جهاد لسانی» و «دفاع لسانی از دین» در متون متعدد وارد شده است. برخی فقیهان، جهاد را فراتر از قتال دانسته و تعاریفی ارائه کردهاند که صراحتاً جهاد زبانی را نیز شامل میشود، از جمله:
«الجهاد هو ممارسه الأمر الشاق، فیکون بالقلب و اللسان.» [۱]
مرحوم مجلسی دوم نیز بر پایه اطلاق معنای جهاد، آن را منحصر در قتال نمیداند و شمول آن نسبت به جهاد زبانی را تأیید میکند. [۲] در منابع فقهی دیگر نیز، گونهای از جهاد با عنوان الجهاد فی إحیاء السنن و إماته البدع[۳] مطرح شده که هدف آن، احیای کامل سنتهاست؛ مفهومی که در روایات نیز تأیید شده است. [۴]
در همین راستا، «دفاع از دین» نیز همان ادله جهاد را دارد و در کنار دفاع از نفس، مال و عرض قرار گرفته است. برخی فقها صراحتاً از دو نوع دفاع از دین، یعنی بالید و باللسان نام بردهاند. در منابع حدیثی نیز چنین آمده است:
«مَن أحبّنا بقلبه و جاهد معنا بلسانه…» [۵]
«المجاهده تکون بالید و اللسان.» [۶]
گرچه برخی فقهای متقدّم، در فضای محدود اجتماعی آن دوران، جهاد را غالباً ناظر به قتال دانستهاند (همچون تعریف: القتال لإعلاء کلمه الإسلام و إقامه شعائر الإیمان) [۷]، اما مناطی که برای جهاد قائل شدهاند، همان اعتلای دین و شعائر اسلامی است؛ و با تنقیح مناط، میتوان جهاد تبیین را نیز ذیل همان منطق فقهی قرار داد.
رهبر معظم انقلاب، بر همین اساس، جهاد را معادل جنگ نمیدانند، بلکه آن را با مفهوم مبارزه تعریف میکنند:
«معیارِ جهاد، شمشیر و میدان جنگ نیست. معیار جهاد همان چیزی است که امروز در زبان فارسی ما در کلمه مبارزه وجود دارد… جهاد در زبان عربی نیز عیناً به همین معناست؛ یعنی تلاش پرنیرو در برابر یک مانع یا دشمن. جهاد در قرآن و حدیث نیز در همه موارد به معنای جنگ مسلحانه نیست.» [۸]
با این مبانی، روشن میشود که نگاه فقهی آیتالله خامنهای، در موضوعاتی مانند جهاد تبیین، نهتنها ناظر به نیازهای روز است، بلکه ریشه در متون اصیل فقهی دارد و مستند به روایت، مبانی اصولی و قواعد اجتهادی متقن است.
متأسفانه این عمق فقهی، آنچنان که شایسته است، در حوزه علمیه و حتی میان برخی اساتید انقلابی دیده نشده و نوعی مظلومیت بر آن سایه افکنده است. برخی گمان میبرند که دیدگاههای ایشان بیشتر رویکردی سیاسی و مدیریتی دارد، حال آنکه با تحلیل دقیق، میتوان پشتوانههای قوی فقهی آنها را در آیات، روایات و فتاوای معتبر بازیابی کرد.
در حوزههایی مانند موسیقی، مجسمهسازی، عدالت اجتماعی، و طهارت اهل کتاب نیز میتوان نمونههای مشابهی یافت که همگی بیانگر منظومهای منسجم، اصولمند و برگرفته از بطن فقه امامیهاند. منظومهای که سزاوار تأمل و بازخوانی علمی در فضای حوزوی است.
با توجه به آنچه گذشت، روشن است که نگاه فقهی آیتالله خامنهای در موضوعاتی چون جهاد تبیین، نهتنها برخاسته از اقتضائات روز و مسائل اجتماعی معاصر است، بلکه بر پایهای محکم از ادله فقهی، مبانی اصولی، و روایات معتبر استوار است. این نوع نگاه، از یک سو واجد قدرت حل مسئله در عرصههای نوپدید اجتماعی است و از سوی دیگر، برخلاف پندار رایج، هیچگاه منفک از منابع معتبر اجتهادی نبوده است.
ازاینرو، سزاوار است که حوزههای علمیه، مراکز فقهی و مجامع علمی، با دقت و روشمندی بیشتری به نظام اجتهادی و نگاه فقهی رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای توجه کنند. بازخوانی علمی این منظومه فکری، میتواند نهتنها به ارتقای فهم فقه در حوزه عمومی یاری رساند، بلکه راه را برای پاسخ به بسیاری از چالشهای تمدنی و اجتماعی معاصر نیز هموار سازد.
—————————————
[۱]. و قال یٰا أَیُّهَا النَّبِیُّ جٰاهِدِ الْکُفّٰارَ وَ الْمُنٰافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ. أمر الله نبیه ع أن یجاهدهم و الجهاد هو ممارسه الأمر الشاق فیکون بالقلب و اللسان و الید (راوندى، قطب الدین، سعید بن عبداللّٰه، فقه القرآن، ج۱، ص: ۳۴۲).
[۲]. ” و الجهاد على أربع شعب” تلک الشعب إما أسباب الجهاد أو أنواعه الخفیه ذکرها لئلا یتوهم أنه منحصر فی الجهاد بالسیف مع أنه أحد أفراد الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر، بل الجهاد استفراغ الوسع فی إعلاء کلمه الله و اتباع مرضاته، و ترویج شرائعه بالید و اللسان و القلب، قال الراغب: الجهاد و المجاهده استفراغ الوسع فی مدافعه العدو» (اصفهانى، مجلسى دوم، محمد باقر بن محمد تقى، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۷، ص ۳۱۹.
[۳]. نجفى، کاشف الغطاء، هادى بن عباس بن على بن جعفر، هدى المتقین إلى شریعه سید المرسلین، ، ص: ۱۸۵.
[۴]. «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِیِّ جَمِیعاً عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عِیَاضٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْجِهَادِ سُنَّهٌ أَمْ فَرِیضَهٌ فَقَالَ الْجِهَادُ عَلَى أَرْبَعَهِ أَوْجُهٍ فَجِهَادَانِ فَرْضٌ وَ جِهَادٌ سُنَّهٌ لَا یُقَامُ إِلَّا مَعَ الْفَرْضِ فَأَمَّا أَحَدُ الْفَرْضَیْنِ فَمُجَاهَدَهُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ مِنْ أَعْظَمِ الْجِهَادِ وَ مُجَاهَدَهُ الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ فَرْضٌ وَ أَمَّا الْجِهَادُ الَّذِی هُوَ سُنَّهٌ لَا یُقَامُ إِلَّا مَعَ فَرْضٍ فَإِنَّ مُجَاهَدَهَ الْعَدُوِّ فَرْضٌ عَلَى جَمِیعِ الْأُمَّهِ وَ لَوْ تَرَکُوا الْجِهَادَ لَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ وَ هَذَا هُوَ مِنْ عَذَابِ الْأُمَّهِ وَ هُوَ سُنَّهٌ عَلَى الْإِمَامِ وَحْدَهُ أَنْ یَأْتِیَ الْعَدُوَّ مَعَ الْأُمَّهِ فَیُجَاهِدَهُمْ وَ أَمَّا الْجِهَادُ الَّذِی هُوَ سُنَّهٌ فَکُلُ سُنَّهٍ أَقَامَهَا الرَّجُلُ وَ جَاهَدَ فِی إِقَامَتِهَا وَ بُلُوغِهَا وَ إِحْیَائِهَا فَالْعَمَلُ وَ السَّعْیُ فِیهَا مِنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ لِأَنَّهَا إِحْیَاءُ سُنَّهٍ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ سَنَّ سُنَّهً حَسَنَهً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ» (کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۹).
[۵] ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى، شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار علیهم السلام – قم، چاپ: اول، ۱۴۰۹ ق. ج۱ ؛ ص۱۶۵
[۶] و قال صلى الله علیه و آله و سلم: جاهدوا أهواءکم کما تجاهدون أعداءکم، و المجاهده تکون بالید و اللسان قال علیه السلام: جاهدوا الکفار بأیدیکم و ألسنتکم. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۷، ص۳۲۰.
[۷]. سید ابو القاسم موسوى خویى، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۰؛ جواد تبریزى، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۹؛ حسین وحید خراسانى، منهاج الصالحین، ج۲، ص ۴۰۵.
[۸]. در دیدار هیئت علمی و کارشناسان جهاد دانشگاهی ۱/۴/۱۳۸۴.