استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد بیان کرد: آیتالله مروارید قائل به نظریه موسّع در مصلحت بود، اما از آن در چارچوب متقن و محدود استفاده میکرد. یعنی مصلحت برای ایشان ابزاری برای توجیه احکام نبود، بلکه دلیلی برای تحلیل روایت، برداشت حکم، و سنجش اعتبار نقل بود. از این منظر، استاد مروارید با تفکر (تفویض مطلق احکام به امام) که برخی از مفوضه به آن قائل بودند، مخالفت داشت و معتقد بود ولایت امام در بستر وحی الهی معنا مییابد.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، سومین نشست مقدماتی نکوداشت بیستمین سالگرد رحلت مرحوم آیتالله میرزا حسنعلی مروارید، با موضوع «روش و رویکرد فقهی و اصولی مرحوم آیتالله میرزا حسنعلی مروارید» همراه با ارائه گزارشی از مکتوبات فقهی این عالم بزرگ، با حضور آیتالله محمدمهدی شبزندهدار، دبیر شورایعالی حوزههای علمیه، آیتالله مهدی مروارید، عضو شورایعالی حوزه علمیه خراسان و حججالاسلام و المسلمین حمید درایتی، مرتضی اسکندری و محمدتقی سبحانی از اساتید خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد، در مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد (ص) برگزار شد. در ادامه برشهایی از ارائه اساتید در این نشست علمی از منظرتان میگذرد.
فقیهی از جنس خشوع
آیتالله محمدمهدی شبزندهدار: تربیت در آستان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) یکی از عوامل کلیدی در شکلگیری شخصیتهایی همچون آیتالله مروارید است. ایشان با بهرهگیری از تقوای الهی، بصیرت اجتماعی و عمق علمی، نمونهای کامل از عالمان ربانی بود که در درس و بحث و نیز در تهذیب و سلوک پیشرو بود. علمای ربانی همواره از ترس خدا الهام میگیرند و علم را با بندگی همراه میکنند. آنچه شخصیتهایی مانند آیتالله مروارید را ماندگار میسازد، علم صرف نیست، بلکه تقوایی است که همراه با دانش در وجود آنها نهادینه شده است. اینگونه علم، نافع، هدایتگر و حافظ جامعه دینی است.
آیتالله مروارید نهتنها در مباحث فقهی و اصولی تسلط و دقت داشت، بلکه در زندگی فردی، سادهزیستی، تواضع، و ارتباط مردمی، سرآمد بود. رفتارشان برای مردم آموزنده و چهرهشان آئینه صدق و اخلاص بود.
جامعه نیازمند افرادی است که علم دینی، بینش اجتماعی، معنویت و زهد داشته باشند. چراکه علم بدون تهذیب، آفت دارد، اما علم همراه با تقوا، نجاتبخش است. آیتالله مروارید مصداق چنین عالمی بود. روزی پس از نماز صبح در حرم حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) با عالمی برخورد کردم که در سکوتی متواضعانه، دعای سحرگاهی میخواند. این عالم، کسی جز آیتالله مروارید نبود. آن صحنه، برای من تصویری ماندگار از یک عالم عامل و عارف بود.
بسیاری از بزرگان اصول، ابتدا در تهذیب نفس تلاش کردهاند و سپس در علم اصول به تبحر رسیدهاند. تهذیب اخلاقی، شرط رشد علمی است. شاگردی در محضر استادان اصولی همچون آیتالله مروارید، تنها با تهذیب اخلاقی ممکن و مؤثر خواهد بود.
نسل جدید حوزه، باید سبک زیست عالمان سلف را بشناسد، از سلوک آنان درس بگیرد و خود را با آن الگوها تطبیق دهد. علمای ربانی همچون آیتالله مروارید، تنها یک استاد اصول یا فقه نبودند؛ بلکه الگوی زهد، معنویت، جهاد، مردمداری و خدمت به اسلام و انقلاب بودند.
ویژگیهای معنوی مرحوم آیتالله مروارید
برخی اولیای الهی تنها با نگاه و حضور خود، پیام عبودیت و خضوع را منتقل میکنند، چهرههایی چون مرحوم آیتالله مروارید، از آن دست بزرگانی بود که وقتی به ایشان نگاه میکردی، نیازی به سخن نبود؛ نورانیت، خشوع و خشیت الهی از سیمای ایشان هویدا بود. در محضر چنین افرادی، انسان بدون اینکه کلامی بشنود، در برابر خدا خاضع میشد.
در چهره امام نیز همین ویژگی را میدیدیم. آن حالت خاص، ترکیبی از وقار، طمأنینه، خضوع و اتصال به ملکوت بود. مرحوم آیتالله مروارید نیز در سیره و سیمای خود، چنین حالتی داشت و این خود نشانه صفای باطن و بندگی خالصانه است.
در جلسات و محافل علمی، گاهی جملهای کوتاه از ایشان چنان عمق و معنایی داشت که تا پایان جلسه در ذهن میماند. ایشان نهتنها فقیه و اصولی بودند، بلکه نفس ایشان اهل شهود، تأمل و سلوک الهی بود. گاه جملهای میفرمودند که گویی از عمق ارتباط معنوی با حضرت حق نشأت گرفته بود.
یکی از ویژگیهای برجسته مرحوم آیتالله مروارید، فروتنی علمی و ادب در نقل و نقد آرا بود. حتی زمانی که در مسألهای نظر مخالف داشت، با کمال ادب و فروتنی وارد بحث میشد. ایشان بهگونهای بحث میکرد که انسان متأثر از روح ادب، تواضع و دقت علمیاش میشد.
برخی دوستان و شاگردان ایشان نقل میکردند که آیتالله مروارید در ایامی از زندگیشان، حالاتی معنوی خاصی داشتند که گمان میرفت به نوعی ارتباط قلبی با حضرت ولیعصر(عج) نیز برخوردار بودند. این حالات، نه از ادعا بلکه از نشانههایی چون بغض، گریه، دعا و خضوع دائمی نسبت به یاد حضرت حجت(عج) قابل درک بود.
الگوی جمع میان علم، تقوا و سلوک مردمی
ما امروز در حوزههای علمیه بیش از هر زمان دیگر نیازمند چهرههایی هستیم که هم در علم اصول و فقه ریشه داشته باشند، هم در اخلاق و سلوک معنوی عمق یابند. آیتالله مروارید مصداقی از این جمع میان علم و تقوا بود. اگر از او سخنی نقل میشود، باید دانست که پشتوانه آن سخن، دههها تهذیب نفس و مراقبه بود.
یکی از خصیصههای برجسته مرحوم آیتالله مروارید، امانتداری در نقل مطالب علمی و فقهی بود. نقلهایی که از استادان بزرگ داشتند، بسیار دقیق و مستند بود و هیچگاه از دقت علمی غفلت نمیکردند. اینگونه رفتارها برای ما و طلاب جوان، باید بهعنوان یک سبک علمی ـ اخلاقی در تحقیق و تدریس الگو قرار گیرد.
زندگی، سلوک و آثار مرحوم آیتالله مروارید، همچون سندی زنده برای آیندگان باقی خواهد ماند. باید بکوشیم این شخصیتهای بزرگ را تنها در قالب خاطره نگاه نکنیم، بلکه سیره علمی، اخلاقی، اجتماعی و معنوی آنان را با دقت شناسایی کرده و در تربیت نسلی عالم، متعهد و الهی از آن بهره ببریم.
بر مدار فقهای سلف
آیتالله مهدی مروارید: مرحوم والد در روش فقهی خود، همان مسیر مشهور فقهای شیعه را دنبال میکرد. ایشان روشی خاص و متفاوت از فقهای سلف نداشتند، اما همان مسیر را با دقت، اتقان، جدیت و وفاداری به منابع طی کردند. روش ایشان همان مسلک مشهور فقها بود که در فقه استدلالی جریان داشت.
بنده درسهای اصولی مرحوم والد را درک نکردهام اما در خلال جلسات درس فقه که حضور داشتم، ایشان مباحث اصولی را با دقت و عمق مطرح میفرمودند؛ بهگونهای که گاهی چند جلسهی فقه به بحثهای اصولی اختصاص مییافت.
جزوات متعددی از ایشان در اختیار دارم که نشاندهنده دقت ایشان در فهم و تحلیل مباحث درسی است. یادداشتهای ایشان از دروس استادشان، مرحوم میرزا مهدی اصفهانی که از اولین و فاضلترین شاگردان آیتالله شیخ محمدحسین نایینی، بودند. از جمله آثار بسیار باارزش و دقیق هستند که روششناسی خاصی را به نمایش میگذارند.
پایبندی به عقلانیت و منابع اصیل
ایشان به هیچوجه از مسیر عقلانیت و استناد به منابع اصیل دینی خارج نمیشد. حتی در بررسی برخی موضوعات جدید، سعی میکردند نظرات فقهی متقن ارائه دهند؛ گاهی در مواجهه با مباحث اختلافی، فقط همان نظریه مشهور را که مستند به منابع معتبر بود، کافی میدانستند.
گاه برای پاسخ به یک مسأله فقهی، مرحوم مروارید به سراغ نسخههای قدیمی و دستنویس میرفتند و بسیار با دقت به تحلیل متون میپرداختند؛ حتی در زمانهایی که بعضی پاسخها نزد دیگران ساده یا آماده بود، ایشان تا اطمینان کامل حاصل نمیکردند، نظر نمیدادند.
ایشان اهل تبلیغ گسترده و مطرحکردن خود نبود. حتی بسیاری از یادداشتها و نوشتههای ایشان هنوز منتشر نشده یا در اختیار خانواده و شاگردان خاص قرار دارد. این فروتنی و بیادعایی، جزو ویژگیهای ممتاز ایشان بود.
بعد از جلسات علمی، حال و هوای معنوی خاصی بر مجلس حاکم میشد و خود آیتالله مروارید وارد حال دعا و تضرع میشدند؛ این پیوند علم و معنویت، یکی از ویژگیهای سلوک حوزوی ایشان بود که برای شاگردانشان نیز بسیار درسآموز بود..
مرحوم آیتالله مروارید از آن دست علمایی بود که با همه فروتنی، توانست بر مسیر علمی فقهای اصیل شیعه تأکید کند و میراثی ماندگار از خود بهجا گذارد. بیتردید، شناخت روش فقهی و اصولی ایشان، برای طلاب و فضلای امروز، راهی برای بازگشت به سنت اصیل فقاهت است.
الگویی راهبردی برای تحول اجتهاد معاصر
استاد حمید درایتی: با وجود اینکه فرصت حضور در درس مستقیم ایشان را نداشتم، اما از طریق آثار علمی و تحلیلهایی که در کتب تبلیغی به کار میبردیم، با شیوه فقهی و اصولی این استاد بزرگ آشنا شدم. مرحوم آیتالله مروارید از جمله فقهایی بود که روایات را تنها از منظر ظاهر نمینگریست، بلکه با تأمل و تدبر در ساختار و محتوای حدیث، به دنبال کشف لایههای پنهان معنا بود. ایشان به خوبی نشان داد که فهم عمیق از روایات تنها با نگاه فنی اصولی حاصل نمیشود، بلکه نیازمند اتصال به مبانی معرفتی و شهودی نیز هست.
مرحوم آیتالله مروارید در مواجهه با روایات متعارض، نهتنها به قواعد اصولی همچون حمل مطلق بر مقید یا جمع عرفی اکتفا نمیکرد، بلکه نگاه کلامی و تحلیلی نیز داشت. به اعتقاد ایشان، بسیاری از پیشفرضهایی که در تحلیلهای رایج فقهی وجود دارد، میتواند مانع از کشف حقیقت حکم شرعی باشد. از این رو، آیتالله مروارید بر ضرورت آزادسازی ذهن از قالبهای رایج تأکید داشت و تلاش میکرد با نگاهی آزاد، جامع و دقیق، به تحلیل مسائل بپردازد.
استاد در آرای خود، میان احکام طریقی و احکام موضوعی تمایز قائل بود و معتقد بود بسیاری از احکام فقهی، طریقی هستند و نباید آنها را همچون احکام موضوعی، تابع مصالح و مفاسد جزئی تلقی کرد.
نظریاتی هست که میکوشند احکام را صرفاً بر اساس مصالح متغیر زمانه توجیه کنند، اما مرحوم آیتالله مروارید معتقد بود تحلیل حکم شرعی، نیازمند فهم ریشهای از مبانی دینی، ساختار روایت و نحوه صدور آن است و نمیتوان با تکیه بر استحسانات ذهنی، مسیر اجتهاد را منحرف ساخت.
از دغدغههای مردم تا پاسخهای فقهی دقیق
آیتالله مروارید بر این باور بود که فقه باید در خدمت رفع نیازهای جامعه باشد، اما این پاسخگویی باید در چهارچوب مبانی متقن اصولی، روایی و کلامی صورت گیرد، نه با اتکا به روشهای التقاطی و غیرمعتبر.
برخی از دیدگاههای فقهی استاد درباره مسائل نوپیدا، نشان میدهد که ایشان ضمن احترام به سنت، اهل نوگرایی در چارچوب اصول نیز بود و تلاش میکرد روشی را پیریزی کند که بتواند در برابر چالشهای معاصر کارآمد باشد.
استاد با نگاهی انتقادی، نظریه رایج مصلحت را که در برخی تحلیلها بهگونهای گسترده و نامحدود معرفی میشود، نمیپذیرفت. ایشان تأکید داشت که اختیارات امامان معصوم(علیهمالسلام) در حوزه تبیین احکام، در چارچوب وحی و اراده الهی بوده و به هیچ وجه به معنای تفویض مطلق نبوده است. این نگاه، نوعی بازخوانی دقیق از نظریه تفویض است که در آن، اصل صدور احکام از ناحیه شارع محفوظ میماند و امام، تنها مفسر و مُبین آن است. این دیدگاه، نگاه هوشمندانهای است که از افراط در تفسیر دور و از تفریط در حجیت معصوم است.
امروز بیش از هر زمان، حوزههای علمیه نیازمند احیای مدل فقاهتی هستند که با تکیه بر دقتهای روایی، تحلیلهای عقلی، تأملات اصولی و شهود معرفتی شکل گرفته باشد؛ الگویی که در روش و سیره فقهی مرحوم آیتالله مروارید بهخوبی جلوهگر بود.
اگر بخواهیم فقه پویا و پاسخگو داشته باشیم، باید از اساتیدی چون میرزا مروارید بیاموزیم که چگونه میتوان با حفظ چارچوبهای اصیل اجتهادی، به مسائل جدید ورود کرد، بدون آنکه از گوهر اصیل دین فاصله گرفت.
نظریه ولایت تشریعی امام و جایگاه مصلحت در اندیشه آیتالله مروارید
بر اساس تحلیل استاد، ولایت تشریعی پیامبر و امامان معصوم(علیهمالسلام) به سه مدل حکم قابل تقسیم است، مدل اول، ناظر به حوزهای است که خداوند متعال حکمی الزامی تشریع نکرده است. در اینگونه موارد، پیامبر یا امام با اختیار خود و از باب ولایت، احکامی انتظامی را برای تنظیم شئون جامعه اسلامی مقرر میدارند. این نوع احکام، برخلاف احکام دائمی شرع، دارای بُعد زمانی، موقعیتی و اقتضایی هستند و ممکن است با تغییر شرایط اجتماعی از اعتبار ساقط شوند.
احکام انتظامی پیامبر و امام، نافی احکام دائمی الهی نیستند. در این موارد، حکم جدید نه از سنخ تشریع مستقل، بلکه ناشی از اختیارات خاص امام در چارچوب مصالح اجتماعی است. لذا، نباید این دسته از احکام را با احکام ثابت و دائمی شریعت اشتباه گرفت. ایشان بر این باور بودند که این حوزه از اختیارات، بهنوعی تابع ضرورتهای زمانی و مصالح عمومی جامعه اسلامی است.
مدل دوم در نظریه ولایت تشریعی، به مواردی بازمیگردد که امام یا پیامبر با نیت تربیتی و رعایت شرایط اجتماعی، یک حکم را به گونهای بیان میکنند که مخاطب برداشت وجوب یا حرمت از آن داشته باشد، در حالیکه در واقع آن حکم مستحب یا مکروه است. این نوع مواجهه، بیشتر برای تقویت انگیزه عمل یا پیشگیری از خطا در فضای عمومی جامعه صورت میگیرد و نمونههایی از آن در روایات متعدد وجود دارد.
در مدل سوم، امام معصوم به دلایلی نظیر تقیه، حفظ وحدت، یا ملاحظات تربیتی، حکم واقعی شرعی را کتمان میکند و حکم ظاهری متفاوتی بیان میدارد. اینجا نیز، نهتنها تعارضی با احکام شریعت وجود ندارد، بلکه مبتنی بر مصلحت بالاتری در حفظ دین و جامعه ایمانی است.
نظریه مصلحت نزد آیتالله مروارید؛ توسعه در چارچوب، نه فراتر از آن
بخشی از این تحلیلها به نظریه مصلحت مربوط میشود. آیتالله مروارید قائل به نظریه موسّع در مصلحت بود، اما از آن در چارچوب متقن و محدود استفاده میکرد. یعنی مصلحت برای ایشان ابزاری برای توجیه احکام نبود، بلکه دلیلی برای تحلیل روایت، برداشت حکم، و سنجش اعتبار نقل بود. از این منظر، استاد مروارید با تفکر (تفویض مطلق احکام به امام) که برخی از مفوضه به آن قائل بودند، مخالفت داشت و معتقد بود ولایت امام در بستر وحی الهی معنا مییابد.
برخی روایات متعارض، نه از سر اختلاف واقعی، بلکه از باب تفاوت سطح فهم مخاطبان و شرایط صدور روایت است. امام معصوم ممکن است عباراتی را با وجهی خاص بیان کند تا متناسب با شرایط زمانی و مخاطب، تلقی خاصی ایجاد شود، در حالیکه در واقع حکم الزامی در کار نیست. این روش، موجب تفاوت تلقیها شده و گاه زمینهساز برداشتهای مختلف از روایات میشود. به همین جهت، فهم دقیق از جایگاه امام و روش تربیتی ایشان در صدور حکم، برای حل تعارضات ضروری است.
برخی اختلافات در فهم روایات ناشی از بیتوجهی به نیت امام در بیان حکم است. باید میان امر ارشادی، امر امتحانی، و امر واقعی فرق نهاد. این مسئله در حوزه موسّعات فقهی اهمیت ویژهای دارد، زیرا تعیین دقیق(مناط حکم)و (وجه خطاب) در فهم صحیح روایت بسیار مؤثر است.
آیتالله مروارید با روشی دقیق، منسجم و مبتنی بر مبانی اصولی و کلامی، نظریهای منقّح درباره ولایت امام، احکام حکومتی و جایگاه مصلحت ارائه کرده است. این نظریه، نه مبتنی بر تفویض بیحد، نه وابسته به اجتهاد شخصی صرف، بلکه ترکیبی از عقل، نقل، شرایط اجتماعی، و تحلیل روانی مخاطب است؛ الگویی که میتواند در تحلیل فقه سیاسی و حکومتی شیعه راهگشا باشد.
شاگرد مکتب آیتالله میرزا مهدی اصفهانی
استاد مرتضی اسکندری: خراسان و مشهد همواره مهد علم و پرورش بزرگان بوده است. حوزۀ علمیۀ خراسان از دیرباز جامعیتی کمنظیر داشته و دروس متعددی از ادبیات و فقه گرفته تا اصول، کلام و وعظ در آن تدریس میشده است.
شخصیتهایی چون آیتالله بجنوردی، آقابزرگ اشرفی و آیتالله میلانی از خراسان برخاستهاند یا به آن مهاجرت کرده و به حوزه، رونق بخشیدهاند. آیتالله میرزا مهدی اصفهانی که از حوزۀ نجف به مشهد آمد، برای نخستینبار مباحث محقق نائینی را وارد فضای علمی حوزۀ خراسان کرد. یکی از کسانی که مجذوب شخصیت و اندیشههای ایشان شد، آیتالله مروارید بود که تحت تربیت فکری، اصولی، فقهی و عملی ایشان، پرورش یافت.
مرحوم آیتالله مروارید پس از تکمیل مراحل علمی در مشهد، برای بهرهگیری از فضای علمی حوزۀ قم به آنجا رفت و در درس آیتالله بروجردی حاضر شد. طرح یک اشکال علمی از سوی ایشان در درس آیتالله بروجردی باعث شد که موردتوجه استاد قرار بگیرد و این مسئله نشاندهندۀ جایگاه علمی ممتاز وی، در آن دوران است.
بازگشت به گوهرهای فراموششده
استاد محمدتقی سبحانی: الگوهای تربیتی حوزه باید به درستی معرفی شوند و این نشستها مقدمه برگزاری همایشی جامعتر خواهد بود تا با ارائه مقالات علمی و مباحث تخصصی، این شخصیت برجسته حوزه خراسان به جامعه علمی ایران و جهان معرفی شود. متأسفانه در این دو دهه، آنگونه که شایسته این عالم ربانی بود، حق مطلب ادا نشده است. امیدواریم بیستمین سالگرد ارتحال آن عالم وارسته، زمینهای برای اهتمام بیشتر بزرگان، مسئولان و پژوهشگران حوزه باشد تا ابعاد مختلف شخصیت ایشان بیش از پیش تبیین شود.
سنت تربیتی حوزههای علمیه بر محور شخصیتها و الگوهای عینی بنا شده است، اساتید و بزرگان حوزه، معارف اخلاقی را بیشتر با منش و رفتار خود ترویج میکردند تا صرفاً با سخنرانی. این امر موجب انتقال عمیقتر ارزشها به نسلهای بعد میشد. متأسفانه نسل جوان حوزههای علمیه از شناخت گوهرهای ناب تربیتی بیبهرهاند که یا بهدلیل ضعف اطلاعرسانی است، یا اینکه اطلاعات موجود به صورت کامل و اثربخش منتقل نشده است.
مرحوم آیتالله مروارید شخصیتی برخوردار از ابعاد گوناگون و شایسته الگوسازی برای طلاب جوان بود؛ در شخصیت ایشان دو ویژگی برجستگی داشت: نخست جامعیت در ابعاد فردی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و علمی و دوم اعتدال و توازن که مانع افراط و تفریط میشد.
سلسلهنشستهای نکوداشت، مقدمه معرفی دیگر بزرگان حوزه علمیه خراسان و گامی در جهت آشنایی هرچه بیشتر نسل جوان با دستاوردهای علمی و معنوی آنان باشد. با توجه به فرصت کوتاه باقیمانده تا برگزاری همایش، نیاز است مجموعهای غنی از مقالات، یادداشتها و خاطرات درباره آن مرحوم تهیه و به دبیرخانه ارسال شود تا برای آیندگان باقی بماند.
گفتنی است، ارائه گزارشی از کارهای تیم پژوهشی «بهسوی اجتهاد» پیرامون آثار فقهی مرحوم آیتالله مروارید، پایانبخش مراسم بود.