اختصاصی شبکه اجتهاد: مهریه، مالی است که زوج هنگام ازدواج به نشانهی صداقت در علاقه به زوجه میدهد یا متعهد به پرداخت آن میگردد. زن پس از عقد ازدواج، مالک نصف مهریه و پس از نخستین مقاربت، مالک نیم دیگر میشود و همچنان در ذمّهی زوج است تا یا به زوجه بپردازد یا توسط او ابراء شود. اگر زوجه ابراء نکند، مهر بهعنوان دین بر ذمّهی مرد است و ذمّهی او مشغولِ وجوب پرداخت میباشد. طبق اصل اشتغال یقینی، برائت یقینی میخواهد تا فراغت ذمّه حاصل شود؛ لذا تا زوج مهر را پرداخت نکند، ذمّهاش از دین فارغ نخواهد شد.
به دلیلی که این اصل از جهت استطاعت مالی و زمان پرداخت عام است، هر زمان زن مهر را مطالبه کند، مرد باید آن را بپردازد؛ و اگر استطاعت مالی نداشت، باید مهر زن از بیتالمال پرداخت شود.
اما برخی فتاوا حکم به بطلان مهر در صورت عدم استطاعت دادهاند، با این استدلال که: صحت و شرط مشروعیت مهریه آن است که مرد توانایی انجام آن را داشته باشد و شرط خلاف آن از نظر فقهی اصولاً مشروع نبوده و الزامآور نمیباشد. این مسئله در باب شروط عقد نیز مطرح شده است.
بنابراین، لازم است در عقدنامهها پرداخت مهریه به صورت «عندالاستطاعه» درج شود، نه «عندالمطالبه». به این ترتیب، زوجه به هنگام درخواست مهریه باید استطاعت زوج را در نظر بگیرد و اگر مستطیع باشد، مطالبه کند؛ و در غیر این صورت، حق مطالبه نخواهد داشت.
در ردّ این استدلال باید گفت:
۱. شرط «عندالاستطاعه» برخلاف شروط ثمن در عقد است؛ زیرا ثمن باید معلوم و قابل وصول باشد، اما در شرط «عندالاستطاعه»، زمان پرداخت مبهم است و امکان دارد اصلاً تحقق پیدا نکند. در این صورت، یکی از ارکان عقد فرو میپاشد؛ لذا عقد نکاح باطل میشود.
۲. شرط قدرت «عندالمطالبه» هنگام تعیین مهریه محقق میشود؛ دامادی که با دادن فلان تعداد سکه یا ملک موافقت میکند، بلکه در جلسه با احترام به ریشسفیدان تعدادی را نیز کم میکنند، در واقع به قدرت پرداخت خود اعتراف کرده و آن را به ذمّه گرفته است؛ لذا نوبت به شرط «عندالاستطاعه» نمیرسد تا بگوییم شرط ادای دین، استطاعت است.
۳. در روایات، مهریه یا «حال» (نقد) یا «دَین مؤجّل» (بدهی مدتدار) عنوان شده است؛ شرط «عندالاستطاعه» در آن وجود ندارد.
۴. اگر گفته شود که زن با علم به ناچیز بودن درآمد مرد، مهریهی سنگینی شرط و مطالبه میکند و مرد به ناچار تن به پذیرش شرط میدهد، در پاسخ باید گفت:
اوّلاً، مرد با علم از مقدار و با اختیار، متعهد به پرداخت مهر مسمّی شده است و راستیآزمایی تعهد بر عهدهی زن واجب نیست. همچنین، عدم تناسب مهر مسمّی با درآمد فعلی مرد، دلیل بر بطلان آن نیست؛ زیرا مقدار مهریه مقیّد به استطاعت مرد نشده است.
ثانیاً، بالفرض که مهر سنگین به دلیل عدم استطاعت باطل بشود، حکم به «مهرالمثل» میشود که به عرف ارجاع داده شده و در مواردی متناسب با شأن دختر افزایش مییابد.
نتیجه: شرط «عندالاستطاعه» مهریه را مبهم و پوچ میگرداند، و بالفرض که عدم تمکن مرد، مهر مسمّی را باطل کند، بطلانش ربطی به شرط «عندالمطالبه» ندارد؛ زیرا در این صورت به مهرالمثل رجوع میشود. همچنین، اصل در ایفای مهر، حال و نقد بودن است و شرط «عندالمطالبه» نوعی ارفاق به حال مرد است.
نویسنده: مائده رضائی، طلبه درس خارج مدرسه علمیه نرجس مشهد