شبکه اجتهاد: استاد اعرافی و استاد رشاد از یکجا شروع میکنند: ضرورت تبویب نو و لحاظ خطر نگاه جزیرهای. با این همه نسبت درختواره دانشی حوزه با دلمشغولی دوم مشخص نیست؛ ما با فهرست بلندبالایی از حوزههای دانشی مواجهیم که در عرض هماند. در طرح استاد رشاد اما در لایه سوم، چرخشی ناظر به اجرا و هر آنچه در اجرا لازم است لحاظ شود دیده میشود. به این ترتیب مثلا در نظام اقتصادی، هم اخلاق حاضر است، هم فقه، هم تربیت و…، هم رابطه با خود مدنظر است، هم دیگران، هم خدا و هم طبیعت.
دلمشغولی تبویبی روزآمد و نظاممند برای فقه و اساساً کلیت علوم حوزوی را هم در استاد اعرافی طی این سالها شاهدیم و هم استاد رشاد. این دلمشغولی از آن روی مهم است که آینده حوزه و هویت تخصصهایش را تعیین میکند. استاد اعرافی هدف رشتههای تخصصی حوزوی را خروجیهای هدفمند حوزه میداند.
اگر از اصل ضرورت تبویب روزآمد در ادامه تبویبهای کلینی، سلّار، ابن برّاج، ابوصلاح حلبی، محقق حلّی، شهید اول، فاضل مقداد، فیض کاشانی و شهید صدر و با توجه به نیازهای جدید به نسبت علوم انسانی موجود بگذریم، ملاحظهای نیز در میان است: لحاظ علوم اسلامی در پیوست با هم. استاد اعرافی:” نگاه جزیرهای به علوم اسلامی در واقع قتلگاه معارف حقه است.”
استاد اعرافی در کتاب درآمدی بر اجتهاد تمدنساز، دو طرح عمده را برای تبویب نوین فقه پیش میکشید.
در یکی در ادامه طرح محقق حلی، احکام یا به قصد قربت تقوم دارند (عبادات) یا خیر. گروه دوم یا مشتمل بر تعهد نیستند (احکام به معنای خاص) یا هستند. گروه دوم یا ناظر به تعهدی دوطرفهاند (عقود) یا یکطرفه (ایقاعات). احکام به معنای خاص هم به فقه جزایی، فقه قضایی، فقه سیاسی، فقه مدیریت، فقه اجتماعی، فقه تربیتی و… تقسیم میشوند یا در نگاهی کلانتر در چهار عرصه اجتماع، سیاست، فرهنگ و اقتصاد سامان مییابند.
در پیشنهاد دوم ارتباطات انسان با خدا (فقه عبادی)، خود (فقه اخلاق)، دیگران و طبیعت (فقه محیط زیست) محور تقسیم چهارگانه در فقه قرار میگیرد. ارتباط با دیگران هم یا از جهت سیاسی است یا فرهنگی یا اقتصادی یا اجتماعی.
در درختواره حوزههای دانشی علوم اسلامی به عنوان امتداد دلمشغولی استاد اعرافی هم شاهد فهرست شدن حوزههای دانشی مختلف مثل قرآن، حدیث، فقه و اصول، تاریخ و سیره، اقتصاد اسلامی، علوم اجتماعی و… هستیم. هم ذیل فقه و اصول عنوانی مثل فقه اقتصاد وجود دارد و هم در حوزه دانشی اقتصاد اسلامی، گرایشهای تخصصی اقتصاد با رویکرد اسلامی قابل ملاحظهاند.
در استاد رشاد با مفهوم ابرنظام مواجهیم.
در لایه اول، شش کلان نظام داریم: اعتقادی، علمی، معنوی، فقهی، اخلاقی و تربیتی.
در لایه دوم چهار نظام ارتباطی داریم: ارتباط با خدا، خود، خلق، دنیا.
در لایه سوم از تناکح دو سطح پیشین، نظامات تلفیقی و فراگیر شکل میگیرند. در اینجا به نحو استقرایی، نظام خانواده، نظام سیاسی، نظام اجتماعی، نظام هنری، نظام محیط زیست و حِرَف و… به دست میآید. اگر نظامات پیشین به شرط لای از آمیختن با سایر اضلاع بود، این سطح از نظامسازی مشخصاً ناظر به اجراست و در اجرا نمیتوان اساساً میان فقه و اخلاق و تربیت و… دیوار کشید. جامعه را نمیتوان تکبعدی اداره کرد. در هر یک از این نظامات تمامی شش ضلع سطح نخست و چهار نظام سطح دوم حاضر است.
در لایه چهارم با خردهنظامها مواجهیم. آن نظامهای فرعی خُردتر میشوند. مثلا نظام اقتصادی به نظلم توزیع، نظام مصرف و… تقسیم میشود.
در لایه پنجم، با ریزنظامها مواجهیم و باز هم نسبت به سطح پیشین خُردتر میشویم. مثلا نظام مالکیت مطرح میشود.