بحث این است که فقه سیاسی میتواند مباشرتا و غیرمباشرتا درباره عدالت سیاسی نقش ایفا کند؛ چون در نظریهپردازیها، عدالت اجتماعی، عبارت است از عادلانه ساختن عرصههای جمعی که عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، بهداشتی، امنیتی و … دارد. بهعنوان مثال، بخشی از عدالت، عدالت امنیتی است. بخشی از عدالت هم عدالت سیاسی است و این عدالت با فقه سیاسی قرابت دارد و فقه سیاسی میتواند به شکل مباشری در این بخش نقش ایفا کند و علیالقاعده ربطی به حوزههای دیگر عدالت ندارد؛ اما نظر به اینکه سیاست ساحتی است که بافت و چگونگی و نوع مناسباتش، میتواند تمام حوزههای …
Read More »