فرمانیان: یکی از رفتارهای خوب آیتالله سیستانی عدم موضع گیری در بسیاری از مسایل سیاسی جزئی و عدم ورود به آن باعث شده شأنیت مرجعیت هم در عراق و هم در ایران قوت پیدا کند. چون یک مرجع فقط باید نسبت به مسایل کلان جهان اسلام و شیعه نظر دهد و نباید نسبت به برخی از مسایل جزئی نظر دهد.
شبکه اجتهاد: حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی فرمانیان، رییس دانشکده مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب عدم موضع گیری در مسایل جزیی را از ویژگیهای خوب آیتالله سیستانی میداند و به خبرنگار شفقنا میگوید: عدم ورود به مسایل جزیی باعث شده شأنیت مرجعیت هم در عراق و هم در ایران قوت پیدا کند. به گفته دکتر فرمانیان، آیتالله سیستانی به شدت مانع کسانی میشوند که از هر دو طرف انسانهای تندی بودند. مثلا شیعیان تندرو و افراطی که متاسفانه در خود عراق هم زیاد هستند یا گروههای تند اهل سنت را به هیچ وجه نمیپذیرند و به شدت این رویکرد وحدتگرایی ایشان باعث ایجاد یک فضای بسیار خوبی در میان اهل سنت عراق شده است.
در شرایطی که کشور عراق درگیر تروریستهای تکفیری شده بود و هر روز بخشی از آن به دست داعش اشغال میشد، آیتالله سیستانی با فتوای جهاد خود باعث تشکیل بسیج مردمی شد و اخیرا پیروزیهای پی در پی در عراق باعث شده است بار دیگر بسیاری بر اهمیت جایگاه مرجعیت تاکید کنند. به نظر شما نقش آیتالله سیستانی در حفظ وحدت ملی چقدر موثر بوده است؟
فرمانیان: موضعگیریهای آیتالله سیستانی در عراق منشاء بسیاری از خیرات و برکات است. با اینکه ایشان شاگرد آیتالله خویی هستند و آیتالله خویی هم قایل به تقیه مداراتی نبوده یعنی قایل به تقیه خوفی بودند اما موضعگیریهایی که آیتالله سیستانی در این چند ساله داشتند بسیاری از مشکلات عراق را یا حل یا کم کرده است یعنی تنشها را تا حد زیادی از بین برده است. با توجه به اینکه تقریبا حوزه علمیه کربلا یا به عبارتی کل کربلا دست اعضای آیتالله سید صادق شیرازی است و آنها با رویکرد تندی مباحث را مطرح میکنند بنابراین دعوای شیعه و سنی در عراق بسیار بالا گرفته بود و همین مساله هم باعث شد وقتی داعش با قبایل سنی عرب عراق وارد مذاکره میشود این قبایل خیلی راحت داعش را بپذیرند و قبول کنند که داعش وارد مناطق آنها شود بنابراین دیدیم موصل با ۱۷۰۰ نفر از سوی داعش اشغال شد و مردم هم به استقبال آنها رفتند.
چه عواملی باعث شده بود قبایل سنی عراق آنقدر ساده حضور داعش را بپذیرند؟
فرمانیان: کردارها، بازداشتها و رفتارهای تند برخی از شیعیان نسبت به اهل سنت عراق منجر به واکنشهای شدید نسبت به حکومت شیعی و نخست وزیر عراق آقای ابراهیم جعفری و نوری مالکی شده بود اما در این میان موضع گیریهای آیتالله سیستانی آبی بر آتش بود. خصوصا ایشان در تمام جلسات و دیدارهایی که داشتند به این مساله تاکید میکردند که باید در حکومت به صورت جدی به اهل سنت هم توجه کنید، حقوق آنها را بپردازید و مواظب باشید که جنگ بین شیعه و سنی شکل نگیرد. بعد از آن حتی در یک موضع گیری صریحتر عبارتی از ایشان در خبرگزاریها نقل شد که بسیار جالب بود ایشان فرمودند “نگویید اهل سنت برادران ما هستند بگویید جان ما هستند” و این فتوا و این نقل قول از آیتالله سیستانی تاثیرگذار زیادی داشت و زمانی که داعش بر بخشهای زیادی از کشور مسلط شد آیتالله سیستانی با حکم جهادی که دادند باعث شدند این وحدت ملی حفظ شود. حتی اگر دقت کرده باشید درخصوص حکم جهاد مکتوب چیزی ننوشتند فقط نماینده ایشان در خطبههای نماز جمعه این مساله را مطرح کرد که خود این هم ترفندی بود مبنی بر اینکه این حکمی که دارد صادر میشود فقط برای زمانهای اضطراری است که امروز داعش به وجود آورده در غیر اینصورت در همانجا باز اعلام کردند اهل سنت برادران ما هستند، قرنها در این کشور حضور داشتند و ما در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشته و خواهیم داشت. حتی زمانی که خبرهایی از گروهحشدالشعبی رسید مبنی بر اینکه برخی از آنها تندروی میکنند صراحتا ایشان فتوا داد و این کارها را حرام دانست. به عنوان نمونه کلیپی که از یکی از فرماندهان پخش شده بود که ایشان اهانتی به یکی از اسرای داعشی انجام داده بود آیتالله سیستانی در اعتراض به این کار فرمودند این فرد باید برگردد و حق ندارد فرماندهی کند. یکی دیگر از روشهای وحدتگرایانه آیتالله سیستانی پذیرش افراد
در دیدارهای خصوصی و عمومی ایشان است. هرگاه اهل سنت و اعضای حکومت برای رفع مشکلات یا بیان دیدگاههای خودشان خواستند با آیتالله سیستانی دیدار داشته باشند ایشان با استقبال میپذیرفتند تا این مراوده و تعامل به طور جدی با اهل سنت وجود داشته باشد و بتوانند گفتار و دیدگاههای یکدیگر را بشنوند و اگر انتقادی دارند در همان جلسه مطرح شود. از سوی دیگر ایشان به شدت مانع کسانی میشوند که از هر دو طرف انسانهای تندی بودند. مثلا شیعیان تندرو و افراطی که متاسفانه در خود عراق هم زیاد هستند یا گروههای تند اهل سنت را به هیچ وجه نمیپذیرند و به شدت این رویکرد وحدتگرایی ایشان باعث ایجاد یک فضای بسیار خوبی در میان اهل سنت عراق شده و اهل سنت عراق هم متوجه شدند که ایشان نه تنها به دنبال قدرتیابی شیعه به وسیله زور و قدرت طلبی نیستند بلکه به اهل سنت عراق توجه دارند و برای آنها هم سهمی در حکومت قایل هستند. ایشان در سخنرانیهای متعدد خود صراحتا این مساله را اعلام کردند و حتی حکومت شیعی را مورد انتقاد قرار دادند که با اهل سنت بهتر برخورد کنید و اگر ظلمی هست جلوی آن باید گرفته شود و با عدالت با اهل سنت برخورد شود. مواضع متعدد در دیدارها و بیان صحبتها که پیرامون جنگ داشتند همه اینها باعث شده که آیتالله سیستانی یک مرجع فکری نه تنها برای کشور عراق بلکه برای بسیاری از مسلمانان در کل جهان خصوصا برای شیعیان باشد؛ یعنی ما الان شیعیان زیادی در ایران میبینیم که از مواضع آیتالله سیستانی تقدیر و تشکر میکنند و به شدت میستایند که یک پیرمرد هشتاد و چند سالهای که همیشه در نجف زندگی کرده است و آنچنان سفری نداشته اما آنقدر زیرکانه و بسیار وحدتگرا فضای فرهنگی، اجتماعی سیاسی عراق را مدیریت میکند که الان در میان بسیاری از اهل سنت هم دیدگاهها و صحبتهای ایشان ملاک و مرجع مباحث سیاسی و اجتماعی است.
دقت نظر و سلوک حضرت آیتالله سیستانی تا چه اندازه در حفظ منزلت مرجعیت و فتوا موثر بوده است؟
فرمانیان: قبل از اینکه آیتالله سیستانی مرجع شود و این مواضع را بگیرد اصلا کسی فکرش را نمیکرد که ایشان در این حد بتواند در حفظ مرجعیت، حرمت و اعتبار شیعه تاثیرگذار باشد. ایشان یکی از معدود مراجعی است که اگر دقت کرده باشید اصلا با کسی عکس نمیگیرد یعنی همه عکسهایی که از ایشان وجود دارد عکسهای فردی است که فقط از خودش گرفته شده است لذا هیچگاه با کسی عکس نمیاندازد تا دیگران بخواهند از این عکسها سوءاستفاده کنند حتی هیچ فیلمی از آیتالله سیستانی وجود ندارد چراکه در همان راستا احساس میکند مرجع است و حرف، حرکت، گفتار و حتی فیلم گرفتن از او میتواند مورد سوءاستفاده برخی از اغیار قرار بگیرد. آیتالله سیستانی تقریبا همه اتفاقاتی که در ایران میافتد را رصد میکند. کتابهایی که در ایران چاپ میشود را یا شنیدهاند یا حتی بعضی از آنها را مطالعه کرده اند و تسلط خوبی بر اوضاع دارند و حرفهایی که میزنند و تصمیمهایی که میگیرند بسیار در خصوص مرجعیت تاثیرگذار است. یکی از رفتارهای خوب ایشان عدم موضع گیری در بسیاری از مسایل سیاسی جزئی و عدم ورود به آن باعث شده شأنیت مرجعیت هم در عراق و هم در ایران قوت پیدا کند. چون یک مرجع فقط باید نسبت به مسایل کلان جهان اسلام و شیعه نظر دهد و نباید نسبت به برخی از مسایل جزئی نظر دهد. متاسفانه عدهای وارد مسایل انتخاباتی و حتی درون حزبی هم میشوند و با این کار خود باعث میشوند طیفی که به طرف مقابل رأی داده است نسبت به مرجعیت منتقد شود یا علیه آن حرف بزند یا خدایی نکرده توهین و تحقیر کند اما ایشان در موضع گیریهای خود در عراق این مساله را رعایت کرده است یعنی هرگاه احساس کرده که احزاب شیعه با هم اختلاف دارند حتیالامکان ورود نکرده و فقط به صورت یک پدر معنوی و رهبر به هر دو طرف تذکر داده که اختلافات را کنار بگذارید که به نفع شیعه نیست. از سوی دیگر اگر احساس کرد جریانی کاری انجام میدهد که به صورت کلان به ضرر جهان اسلام، وحدت ملی عراق و شیعه است صراحتا ورود کرده و تذکر داده است. غالبأ این تذکرات خصوصی بوده اما اگر گاهی در دیدارهای خصوصی هم جواب نداده و ایشان به صورت عمومی و نه به صورت مستقیم، مساله را به طرف مقابل فهمانده و اعلام کرده که این کار مورد تایید ما نیست. لذا این عوامل باعث شده است که شأنیت مرجعیت هم در خیلی از زمینهها بالاتر رود و مردم احساس کنند آن کسی که درحال حاضر در خیلی از مسایل میتواند وحدت عراق، شیعه و وحدت اقوام عراق را به عهده بگیرد و برای آن برنامه داشته باشد و رهبری کند، حضرت آیتالله سیستانی است.
مراجع در بهرهگیری از اهرم فتوا در اصلاح امور امت اسلامی و گره گشایی از بن بستها چگونه میتوانند نقش آفرینی کنند؟
فرمانیان: همه مراجع آگاه به زمان هستند. مراجع اگر میخواهند فتوا دهند به نظر من باید در مسایل بسیار کلان و مهمی که همه مردم درگیر آن هستند و باعث شده مردم به چند دسته تقسیم شوند یا وحدت از بین رفته یا به دین کم توجهی میشود، ورود کنند. مراجع اگر در این مسایل ورود کنند و فتوا دهند قطعا بسیار تاثیر گذار خواهد بود مخصوصا اگر فتوا منطبق با مصالح جهان اسلام باشد. فتوا باید نگاه جهانی و بین المللی داشته باشد یعنی در اینجا بحث شیعه و سنی مطرح نیست بلکه یک نگاه انسانی مطرح است فتاوا باید نگاه دینی در مقابل مادی گرایی و غیراخلاقی عمل کردن داشته باشند و این فتواها اگر کاربردی باشد، مصالح جهان اسلام را در نظر بگیرد و رویکرد کلان انسانی، اخلاقی و دینی داشته باشد قطعا آن مرجع هم خودش بزرگتر میشود و جایگاه مرجعیت هم بزرگتر میشود و مراجع بهتر میتوانند از این موقعیتشان برای مصالح جهان اسلام و مسایل دینی استفاده ببرند و مردم هم بیشتر گوش به حرف آنها خواهند داد. اما هر چه فتواها جزیی و غیر کاربردی باشد، مصالح اسلام در نظر گرفته نشود و نگاه انسانی اخلاقی در آن نباشد مردم هم کمتر توجه میکنند و خود همین امر باعث میشود اعتبار مرجعیت و فتوایی که داده میشود، پایین آید.
صرف نظر از شخصیت آیتالله سیستانی به طور کلی آیا انتظاری که از جایگاه مرجعت و صدور فتاوا در تشیع وجود دارد و نقشی که فتاوا در اصلاح امور امت میتوانند داشته باشند همیشه مطابق انتظار بوده است؟
فرمانیان: اکثر مواقع بله، اینچنین بوده است اما متاسفانه در برخی از مواقع آن انتظاری که وجود داشت برآورده نشده است. گاهی فتاوای برخی از علمای ما نه تنها وحدت آفرین نبوده بلکه بر ضد آن بوده است. این مساله وابسته به این است که مراجع چقدر تلاش میکنند تا نگاه خود را کلان و بینالمللی کنند و بخش دیگر هم بازمی گردد به مشاوران و کسانی که در اطرافشان هستند. متاسفانه گاهی اوقات شاهد هستیم بعضی از افرادی که در دفاتر برخی از مراجع حضور دارند اخبار را درست به مراجع نمیرسانند. مثلا معتقد هستند اگر این خبر را به مرجع بدهیم، ناراحت میشود یا اگر این حرف را بگوییم خوب نیست. درحالی که اگر این خبرها کانالیزه شود و یک سویه به مرجع برسد قطعا در نوع نگاه مرجع و فتواهای او تاثیر میگذارد و آن زمان فتواهای او نه تنها مفید نیست بلکه گاهی حتی مضر جامعه میشود. پس باید یک مقداری کسانی که در دفاتر مراجع هستند مسایلی که در جامعه رخ میدهد را بی کم و کاست مطرح کنند. گاهی عدهای نزد مراجع میروند و تحلیل خود را بیان میکنند نه واقعیتی که در جامعه رخ داده است. اگر واقعیتهای جامعه آنچنان که باید و شاید به مراجع برسد قطعا تاثیر خود را در فتواها میگذارد و فتواهای مراجع هم بهتر میشود. مرجع هم باید این فضا را برای خودش ایجاد کند یعنی مشاورانی از طیفهای مختلف در کنار او حضور داشته باشند و اگر میخواهد فتوایی دهد مشاوران نظرات خود را عنوان کنند و بعد تصمیم گیری شود. البته ۹۰ درصد فتاوا و صحبتها همینگونه است. اما همانطور که گفتم گاهی اوقات میبینیم به یک نفر اعتماد میکنند درحالی که آن یک نفر خبرها و تحلیلهای اشتباهی را بیان کرده است که اثر منفی در جایگاه مرج
عیت و فتوایی که داده میشود میگذارد. البته آنها هم انسان هستند و معصوم نیستند و از مجموع اطلاعاتی که به آنها میرسد تصمیمگیری میکنند اما هر چه مراجع کمتر در مسایل جزیی ورود کنند و فقط در مسایل کلان نظر دهند قطعا تاثیر بیشتری در جایگاه مرجعیت خواهد داشت.
چه نمونههایی را میتوان به عنوان فتاوای راهگشا و تاریخ ساز اسلام نام برد؟
فرمانیان: فتواهای تاریخ ساز ما در طول تاریخ زیاد بود. مانند رویکرد و عملکردی که شیخ صدوق داشت. روایتهایی داشتیم که الان هم در برخی از منابع ما هست مبنی بر اینکه قرآن تحریف شده است، شیخ صدوق با فتوایی که داد اعلام کرد تمام روایاتی که دال بر تحریف قرآن است یه هیچ وجه مورد قبول شیعه نیست و هیچ شیعهای آن را قبول ندارد اهل بیت(ع) هم آن را قبول ندارند. این عملکرد و صحبتها در زمان خود شیخ صدوق که به شدت علیه شیعه در این زمینه موضعگیری میشد، بسیار سرنوشت ساز بود و باعث شد فضایی به وجود آید که این فضا تا به امروز هم وجود دارد. یا شیخ مفید وقتی در کتابهایی مثل “تصحیحالاعتقاد و اوایل المقالات” نظراتی را در مسایلی مطرح میکند که آن نظر هنوز حرف اول را میزند و تاثیرگذار است. سید مرتضی و سید رضی در مقابل خلیفه عباسی میایستند و میگویند “نسب فاطمیون درست است و شما نباید تشکیک در نسب فاطمیون داشته باشید آیا خوب است عده ای در مذهب شما تشکیک کنند” که همین عملکرد باعث شد از آن به بعد کسی زیاد به مسایلی نسب شناسی و نسبت فاطمیون ورود نکند یا انساب دولتها و حکومتهایی که واقعا سید بودند را زیر سوال نبرد. تاثیر فتوای تنباکو در زمان ناصرالدین شاه را داریم و فتواهای امام خمینی(ره) را داریم که در موارد متعدد وقتی فتوا و نظر داده اند هنوز هم تاثیر خود را دارد و حتی تا ۴۰۰-۳۰۰ سال دیگر هم این تاثیرگذاری وجود خواهد داشت لذا اینها مسایلی هستند که باید علما به آن توجه کنند. امام خمینی فرمودند «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» همین مساله مبنای جمع بین اسلام و دموکراسی شده است. این سخن، یک فتوا و نظر است که مبنای نظام شده است و در حال حاضر بسیاری از گروههای اسلامگرای سیاسی در حال ورود به همین فضا هستند یعنی این فتوای امام خمینی را به عنوان مبنای حکومت خود پذیرفتهاند البته با تفسیرهای خاص خودشان ولی اصل مبنا را میپذیرند که میشود بین اسلام و دموکراسی جمع کرد. اینها فتواهای مهم تاریخی ما هستند که بعضی از آنها بعد از ۱۰۰۰ سال تاثیرگذار بوده و شاید هزاران سال دیگر هم اثر آن باقی بماند.