اجلاسیه عمومی نشست دورهای اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم با موضوع «جایگاه تراث در تحول حوزه» در دفتر حضرت آیتالله صافی گلپایگانی برگزار شد. در این نشست که قریب بر هزار نفر از اساتید حوزه حضور داشتند، آیتالله اعرافی مدیر حوزههای علمیه و حججاسلام محبی و صرفی به سخنرانی پرداختند.
به گزارش شبکه اجتهاد، در ابتدای نشست، متنی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید و فضلای حوزه علمیه قم قرائت شد: یکی از سنتهای رایج حوزه علمیه احترام و تواضع شاگردان در برابر استاد بود، گعدههای علمی و نشست تحقیقی، سوال و جواب این سنتهای خوب حوزه ماست، دیگران میخواهند اینها را از ما یاد بگیرند حال ما بیاییم اینها را تبدیل کنیم به روشهای دیگران که منسوخ و کهنه شده است؟ پس این سنتها باید باقی بماند و تقویت شود. تحول به معنای تغییر اینها نیست. گزارش جامع این نشست تقدیم خوانندگان فرهیخته «شبکه اجتهاد» میگردد.
سخنان حضرت آیتالله صافی گلپایگانی
از همه تشکر میکنم و امیدوارم عنایات خاص حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف شامل حال ما شود و همه بتوانیم در این زمان و در این اوضاع و احوالی که وجود دارد که بنده نمیتوانم آنها را بیان کنم و شما هم الحمدلله بهتر و بیشتر از من در این زمینه مطالبی را میدانید که مسئولیتهای بزرگی بر عهده روحانیت گذارده است، این مسئولیتها در زمان ما خیلی بیشتر است و جریانها و اوضاع و احوال زمان ما تکلیف ما را زیاد میکند که بتوانیم به گونهای عمل کنیم که خشنودی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را فراهم کنیم و بتوانیم خدماتی را که باید انجام دهیم و ان شاءالله همه در علم و عمل و نیل به مقامات ائمه علیهم السلام موفق باشیم.
ما افتخار میکنیم و خدماتی که در حوزه انجام میشود، اسباب خوشحالی و خرسندی است، خداوند همه شما را حفظ کند و همه را نگه دارد و همه در زیر سایه امام زمان علیه السلام به مراتب بلند علم و عمل نائل شوید و دشمنانی که هستند و پیدا میشوند همه منکوب شوند و بتوانیم ان شاءالله آن گونه که باید در مقابل آنها عرض اندام کنیم و آنها را منکوب کنیم. خداوند بر توفیقات شما بیفزاید جسارت میشود که با حالم بیش از این نمیتوانم صحبت کنم، خداوند شما را حفظ کند، باز هم دعا میکنم که بر توفیقات همه شما بیفزاید و خداوند بر علو درجات علمای بزرگی که در این حوزه بودند بیفزاید، باید قدر آنها را بدانیم مطالب خیلی زیادی است که باید درباره آنها بگوییم و به آنها توجه کنیم الحمدلله آنها برای ما و برای حوزه افتخار هستند.
اعرافی: اولین نقش حوزه، صیانت از یک میراث عظیم است/ اصول ارتقا و بالندگی حوزه
بسم الله الرحمن الرحیم؛ خدا را شاکر و سپاسگزار هستیم بر همه نعمتهای بی کران او و بر توفیقی که عنایت فرمود که اساتید بزرگوار در این بیت شریف و بزرگ حضور پیدا کنند. بنده در آغاز صحبت موالید مبارک ماه ربیع را که به تازگی پشت سر گذاشته ایم، تبریک و تهنیت عرض میکنم و از بیت شریف مرجع عالی قدر حضرت آیتالله صافی گلپایگانی و اساتید بزرگوار که عنایت فرمودند و این مجلس را آراستند صمیمانه تشکر میکنم.
در آغاز لازم است یاد بزرگان و سلف صالح و مراجع در گذشته را گرامی داریم به ویژه درگذشتگان از بیت شریف آیتالله گلپایگانی و آیتالله صافی و به طور اخص یاد کنیم از آیتالله گلپایگانی که این خانه، خانه امید حوزه و اساتید و نورافشانی بود.
بنده در محضر اساتید بزرگوار و در این جمع ارزنده و در این بیت شریف چند نکته را از باب یادآوری عرض میکنم و اجازه میخواهم قبل از این مطلب بخشی از این حدیثی که در کتاب کافی شریف آمده است را عرض کنم، حدیثی که در آن امام صادق علیه السلام زندگی عبادی و ذکر و یاد پدرشان را بیان فرموده اند: «کان أبی کثیر الذکر لقد کنت أمشی معه و إنه لیذکر الله و آکل معه الطعام و إنه لیذکر الله و لو کان یحدث القوم ما یشغله ذلک عن ذکر الله» که این حالِ ذکر امام باقر علیه السلام است که در لسان و زبان پاک امام صادق علیه السلام تجلی کرده است. امیدواریم خداوند همه ما را از ذاکران به قلب و لسان و از شاکران نعمتهای الهی مقرر بفرماید.
اولین نکتهای که به عنوان یادآوری در این محضر شریف و در جمعی که متصدیان تربیت و پرورش فکری و اخلاقی و معنوی طلاب هستند بدان اشاره میکنم این است که مهم ترین کاری که باید برای طلاب انجام دهیم این است که آنها را به تاریخ بزرگ و گذشته پر افتخار و میراث عظیم حوزه متصل کنیم، این میراث کهنی که از قرنها گذشته و از نسلها عبور کرده است و همواره نقشهای بسیار مهم فکری، معرفتی، اخلاقی، معنوی و اجتماعی را ایفا کرده است. امروزه شاید بیش از هر چیزی نیاز داریم که طلبه حوزه ما این هویت و اصالت و این غنای تاریخی و معرفتی را احساس کند.
بنده گاهی که نگاه میکنم که طلبهای میخواهد هویت خود را در مدرک دانشگاهی پیدا کند یا در برابر حرکتی در بیرون از حوزه احساس ضعف میکند حقیقتا با همه وجودم آزرده میشوم چرا که ما و شما به یک تاریخ بزرگ و میراث عظیم تکیه زدیم و این هویت باید در ذات ما ریشه بدواند و این کار بسیار مهمی است که امروزه بر دوش مدیران و استادان حوزه نهاده شده است. شاید هیچ چیزی مهم تر از این نباشد که ما امروز طلبه خود را لبریز از احساس اعتزاز و افتخار و هویت حوزوی کنیم برای این که حوزه یک مکان ساده و کوچک نیست، نهادی نیست که در یک سال و ده سال یا یک قرن و دو قرن اخیر شکل گرفته باشد، نهادی اصیل و عمیق و ریشه دار با این همه شاخ و برگ و مزایا و دست آوردهای فراوان است.
شما به فهرست کوتاهی که در رابطه عرض میکنم عنایت کنید که حوزههای علمیه در ابعاد مختلف چه نقش برجستهای دارد و به این نکته توجه کنید که این نقش را غیر از حوزه در کجا میتوانیم بیابیم.
اولین نقش حوزه، نقش علمی و معرفتی آن در صیانت از یک میراث عظیم است، میراث تاریخیای که فقط توسط اصحاب، محدثان و عالمان عصر معصومین علیهم السلام و سپس توسط حوزههای علمیه در طول تاریخ حفظ شده است که صیانت از این میراث عظیم در طول تاریخ در برابر آن هجمههای بزرگ و کم نظیر واقعا شگفت انگیز است.
دوم این که این میراث همراه با یک نقش تولیدی، فکری، معرفتی و تولید اندیشه است نهاد حوزهها مصداق «رب حامل فقه إلی من هو افقه منه» که ضمن حفظ این میراث عظیم روز به روز هم بر این میراث افزوده است و این گنجینه را پربارتر کرده است، یعنی مفاخر بزرگ، فقها، محدثین و متکلمان و مفسران و اندیشمندان بزرگ ما در طول تاریخ که هم این میراث را صیانت کردند و هم این که هر روز بر این میراث افزودند، مکاتب بزرگ فقهی و کلامی و عقلی و حدیثی و تفسیری که در این حوزهها پیدا شده است، شاهد این مدعا است.
سوم این که در کنار نقشهای برجسته قبل، نقش اخلاقی و تربیتی و فرهنگی حوزهها هم نقش کوچکی نیست چون میتوانیم در جای جای کشورهای اسلامی و در نقاط گوناگون و به یک معنا در همه عالم رد پا و آثار ماندگار این مفاخر بزرگ و نهاد حوزه و علمای بزرگ را مشاهده کنیم.
چهارم نقش اجتماعی و مردمی حوزههای ما و حوزههای شیعه به طور ویژه و خاص است که همیشه اجتماعی و متصل به دریای مواج و عظیم مردم بودند و برای آنها ملجا و تکیه گاه بودند.
پنجم نقش بسیار برجسته در نهضتها و در حرکتهای اصیل و عمیق فکری و سیاسی و مبارزه با ستم و ایفای نقش در نقطههای حساس و پیچهای تاریخی است. در دوران صفویه و در عصر خواجه نصیر طوسی و در اعصار مختلف بزرگان ما با چه فداکاریای وارد میدانهای خطیر و پر از مین شدند و از مذهب و اسلام و عقاید دینی جامعه دفاع کردند و نگذاشتند آن انحرافهای بزرگ در تاریخ رخ دهد و جامعه از آنها دور شود و در پرتو اینها نقش تمدنی بزرگ حوزههای علمیه هم حائز اهمیت است.
ما این افتخار را داریم که حوزههای ما در شکل گیری همه دانشهای بشری نقش ایفا کردند و نظامهای بسیار مترقی و پیشرو آموزشی و تحقیقی در همین حوزهها شکل گرفته است، نظامهایی که از دل آن ستارگان بزرگ و خورشیدهای فروزانی مثل شیخ مفیدها، شیخ طوسیها، خواجه نصیرها، علامهها، مقدس اردبیلیها، شیخ انصاریها و در عصر ما مراجع بزرگی مثل مرحوم آیتالله حائری و شاگردان ایشان از دل آن بیرون آمدند. این تولیدات عظیم فکری، معرفتی، اخلاقی، معنوی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که در درون حوزه انجام شد در کشورهای منطقه به ویژه ایران اسلامی و در سایر کشورها و به یک معنا بر روند فکری و معنوی جهان اثر گذاشت. به گمان بنده از مهم ترین وظایف ما این است که حوزه را با این سیاق و تاریخ بزرگ هم بشناسیم و هم بشناسانیم و هم هویت طلاب را در پرتو آن شکل دهیم.
این حوزه بزرگ و باعظمت همیشه در یک تحول درست و صحیح به پیش رفته است، هیچ کس منکر این نیست بزرگان مراجع، رهبری و امام عظیم الشان ما و آیتالله صافی گلپایگانی که این جلسه در محضر ایشان شکل گرفته است به ما آموختند که باید از میراث حوزه با تمام وجود صیانت کنیم اما در عین حال حوزه هم باید در گذر زمان تحول مناسب را تجربه کند خطری که در این راه وجود دارد این است که تحول میتواند دست خوش کج فهمیها شود که در این بخش باید به چند اصل مهم در ارتقا و بالندگی حوزه توجه کنیم و حتما هم باید از محضر اساتید در این بحث استفاده کنیم.
اصول ارتقا و بالندگی حوزه
اولین مهم که در راه ارتقا و بالندگی حوزه باید به آن توجه کنیم این است که هر نوع بالندگی و رشد باید بر پایههای اصیل استوار شود، آن هم با ممیزاتی که دانشهای حوزه و علوم حوزوی دارد، به نکته درستی اشاره کردند بنده هم وقتی با دوستانم در تدوین متون بحث میکردم ده، بیست نکته را در آن جا عرض کردم، یک نکته کلیدی در این رابطه این است که تطور نظامات و احوال حوزه باید به گونهای باشد که طلبه ما بتواند مستقیما با آن تراث رابطه برقرار کند و با آن ادبیات کهن آشنا شود و با ادبیاتی که در متون اصلی و منابع اصلی ما وجود دارد، رابطه برقرار کند و هر چیزی که این اصالت و رشته را گسسته کند، درست نیست.
دوم این که ما باید به واسطه این پایهها به نیازهای گوناگون هر عصری جواب دهیم، بزرگان ما در هر عصری که آمدند، در حوزههای کلامی، عقلی، تفسیری، حدیثی و فقهی متناسب با زمانشان بر پایه آن میراث گذشته حرفهای جدیدی را بیان کردند، شیخ انصاری و باقی بزرگان ما این گونه بودند. امروزه در عصری که نیازها بسیار گسترده است و در کنار نیازهای گستردهای که در درون کشور و جهان وجود دارد که حقیقتا هم نیازهایی که در جهان است نیازهای کمی نیست و دوستانی که در این جا هستند و با فضای بین الملل و شرایط آن آشنا هستند، دامنه نیازها و پرسشهای گوناگون فقهی، اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی جهان را میدانند. تشنگی جهان در بخشهای زیادی احساس میشود، باید این بالندگی پاسخگوی این نیاز وسیع و گسترده باشد و در کنار آنها پاسخگوی یک نظامی باشد که وامدار این حوزه است و از درون این نهاد بزرگ پیدا شده است.
سوم این که هر گونه بالندگی و رشد در حوزه باید متکی بر یک نوعی از اجماع فکری و همبستگی و بهره گیری از استادان و نخبگان و تشکیلات گوناگون حوزوی باشد، نمیشود اجماع کاملی به دست آورد اما ما برای این مهم نیاز به یک نوع توافق ذهنی و یک اجماع نسبی در ارتقا و پیشرفت در حوزه داریم.
چهارم این که در این میان باید نهادهایی مثل مرجعیت محور قرار بگیرند، هیچ کسی نمیتواند بدون اتکا بر نقطه اصیل مرجعیت که نقطه اتکای همه ما و برآمده از معارف اصیل ما است اقدامی کند، مرجعیت تکیه گاه اصلی است، ولایت فقیهی هم که امروز نقش بسیار عظیمی را در جهان ایفا کرده است و این همه آثار را به بار آورده است، ریشه در مرجعیت و در حوزه دارد، استادان بزرگ و نهادهایی مثل شورای عالی حوزه که بر آمده از جامعه مدرسین هستند و باقی مجموعههای حوزوی هم تکیه بر مرجعیت دارند.
پنجم این که ما باید سنتها و تجربههای مهم آموزشی و تدریسی و پژوهشی و تحقیقی را خوب بشناسیم و شناخت ما هم باید در هر نوع بالندگی بر اساس عمق و دقت کافی و وسواس لازم باشد، درست است که این کار نیاز به جرات و جسارت دارد اما نباید از وسواس و دقت لازم غفلت کنیم ما هر گونه پیشرفت و تعالی را باید حداقل بر این پایهها استوار کنیم.
جایگاه مقام استادی و مدرسی در حوزه
محور دیگری که باید عرض کنم این است که مقام استادی و مدرسی در حوزه یک جایگاه بسیار مهم و ممتاز دارد که از سنتهای بسیار عظیمی برخوردار بوده است که همه ما باید از آن سنتها صیانت کنیم، سنتهای عمیق و اصیلی که در نظام تدریس ما وجود داشته است، بدین قرار است:
اولین سنت ارتباط صمیمی بین استاد و شاگرد است، همه ما در محضر اساتید بزرگ و مراجع عظام تلمذ کردیم و آن رابطه شیرین اخلاقی، معنوی و عاطفی را با همه وجودمان لمس کردیم این رابطه عاطفی، روحی، اخلاقی مهم ترین عنصر در استادی در حوزه است به عبارت دیگر استادی در حوزه تفاوتش با استادی در نهادهای دیگر این است که استاد در آن جا نقش آموزشی دارد و مفاهیم را انتقال میدهد و حداکثر نقشش در باروری استعدادها و خلاقیتها است.
استادی در حوزه همزمان دارای چند نقش است، اول نقش آموزشی، دوم نقش اخلاقی و پرورشی، سوم نقش عاطفی است و چهارم نقش رسیدگی به همه ابعاد زندگی و حتی معیشتی طلاب در حد توان و نهایتا استاد هم مدرس است و هم یک محقق و مشاور زبردست است که دستگیر شاگردان خود در فراز و فرود زندگی میباشد.
استاد در همان جایگاه سنتی و اصیل حوزوی نقش ایفا کند
این نکته برای همه ما مهم است که انتظار میرود که استاد در همان جایگاه سنتی و اصیل حوزوی نقش ایفا کند، استادی که همزمان هم آموزگار است، هم مربی، هم دارای روابط عاطفی و هم مشاور در ابعاد مختلف زندگی یک طلبه است در این رابطه نظام استادی و این که استاد در یک فرآیند آزاد انتخاب میشود که ملجا و تکیه گاه طلبه باشد از قواعد مهم ما است که تبعا در سنتهای بزرگ حوزه وجود داشته است.
این که استاد کار علمی خویش را در برابر مزد انجام نمیدهد، افتخار بزرگی است که همچنان در حوزههای ما وجود دارد و ما هم حتما باید این افتخار را حفظ کنیم که استادی و تدریس در برابر دینار و درهم قرار نمیگیرد اگر اساتید چیزی را دریافت میکنند، لطف مراجعی است که تبعا حوزه را اداره میکنند اما استاد در نظام حوزه یعنی معلم، مربی و مشاور و انسانی است که همه وجود خود را با عشق و علاقه در اختیار رشد طلبه قرار داده است و انسانی است که تعلیم خود را به داد و ستد مبدل نکرده است، مبنای حرکت اساتید در حوزه یک وظیفه الهی است و اخلاص و عشق در وجود آنها موج میزند.
مدیریت حوزهها حتما در خدمت مراجع عظام و رهبری معظم و آرمانهای بزرگ اسلام و سلف صالح و انقلاب اسلامی خواهد بود و حتما بر پایه مشورت و رایزنی و بهره گیری از اساتید اقداماتی که باید انجام دهد را دنبال میکند و ما امیدواریم که بتوانیم در ارتقای برنامهها و در تعالی حوزه و هم در پایههای فکری و معرفتی و صیانت از تراث و هم در پاسخگویی به نیازهای امروز طرحهای مناسبی داشته باشیم و راه عزیزانی که در گذشته این مسیر را پیموده اند، ادامه دهیم و در این راه هم نیاز به راهنمایی و هم به دعا و همراهی دوستان عزیز و همه تشکلها و اساتید حوزه داریم که ان شاء الله از محضرشان استفاده خواهیم کرد.
در این جا عرض ادب و سپاس محضر معظم له و همه اساتید بزرگوار داریم و امیدوارم در طرحها و برنامهها بتوانیم از تجارب دوستان و از آراء و انظار دوستان با توکل بر خداوند و با استمداد از حضرت ولی عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء بهره مند شویم و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
محبی: تحول در حوزه اجتناب ناپذیر است لکن باید مدیریت شود
با کسب اجازه از محضر عظیم الشان آیتالله صافی ادام الله ظله و با تشکر از اعضای محترم دبیرخانه نشست دورهای اساتید سطوح عالی و خارج حوزه که این فرصت را در این جمع نورانی اساتید سطوح عالی و خارج حوزه مقدسه قم در بیت نورانی مرجعیت در اختیار این جانب قرار دادند.
موضوع جلسه جایگاه تراث در تحول در حوزه میباشد و معنی تراث روشن است اما تحول در حوزه دوگونه است تحول مثبت و تحول منفی.
تحول مثبت: آن تحولی است که باید در راستای وظایف حوزه نسبت به نیازهای کشور و جهان اسلام قرار گیرد و خروجی آن افراد مبتکر و نو اندیش و پیشگام و فقیهان آگاه به زمان باشد و این تحول همراه با تعقل و تدبر و آینده نگری و مبتنی بر تراث و احترام به سنتهای کهن و دیرپای حوزههای علمیه صورت میگیرد و موجب تولید علم و نوآوری میشود و تراث را کارآمد و بروز میکند تا نیاز جهان اسلام را برآورد و تراث را ابقا و توسعه دهد و ضرورت این تحول بر هیچ کس پوشیده نیست، ولیکن باید مدیریت شود. چنانچه مقام معظم رهبری دام ظله فرمودند: تحول را مدیریت کنید، تحول اجتناب ناپذیر است، تحول طبیعت آفرینش الهی است. موجودی را فرض کنید که تن به تحول ندهد، از یکی از این دو حال خارج نیست، یا خواهد مرد یا اگر زنده بماند منزوی خواهد شد و فرمودند: هیچ تحولی بدون نظر مراجع شدنی نیست و دعب مدیریت این بوده است
تحول منفی: آنچه متاسفانه گاهی مورد غفلت واقع میشود بی توجهی به سنتها و آدابی است که رشد علمی و معنوی طلاب را تامین میکند و از طرف دیگر جایگزین کردن آنها با فرایندهای قانونی و رسمی است که باعث نگاه عجولانه و افراطی به تحول در حوزه میشود و موجب نگرانی مراجع عظام و اساتید گرام و رهبر معظم میگردد و لکن نباید به خاطر این موارد جزیی مانع اصل تحول شد، همانگونه که مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با شورای عالی حوزه فرمودند پرهیز از دیوانسالاریهای شبه دولتی لازم است، این تحول منفی مورد نظر هیچ کس نیست.
اما حوزه علمیه از آن جهت که متولی نظام اسلامی و دینی جامعه و پشتوانه اقامه حکم اسلامی است با بروز تحول در اجتماع، روزآمدی نظام علمی-دینی ضروری است که در این میان حفظ تراث و ارکان حوزه همراه با تحول در روشها و سیاستها امری لازم است.
موارد علل و عوامل نیاز به تحول
۱. نیازهای بین المللی: اکنون چشم دنیا به حوزه علمیه دوخته شده است تا نیاز عقیدتی و معنوی و حتی سیاسی آنها را تامین کند.
۲. علوم انسانی، این علوم باید اسلامی شود و مسئولیت تحقیق در این زمینه و اسلامی نمودن آن بر دوش حوزویان است.
۳. نظام مقدس جمهوری اسلامی نیاز مبرم به پاسخگویی حوزه به مسائل روز از جمله مسائل مستحدثه و اقتصادی، نظام بانکداری اسلامی، مساله شبیه سازی و مسائل پزشکی و غیره دارد.
۴. رقبایی وجود دارد که افکار جامعه شیعی را تحت نظر قرار داده اند، مانند تکفیریها و گروه داعش که تربیت شده دست تکفیریها و آل سعود با کمک استکبار هستند که حوزه همچنان در مقابل آنها با بنیه علمی و استدلالی باید بایستد تا افکار جوانان را نسبت به تشیع مخدوش نکنند.
۵. تربیت طلاب پاسخگو که نیاز به آموزش زبان و آموزههای خاص دارد، لذا شناسایی استعدادهای برتر، ترویج مطالعه به ویژه در زمینه سیر تاریخی علوم حوزه و تربیت مبلغین قلم به دست و سخنور و مبلغ فضای مجازی از جمله نکاتی است که باید حوزه علمیه توجه ویژه به آنها داشته باشد.
این تحول با احترام به تراث و حفظ آن تحت نظر مراجع عظام در طول تاریخ حوزههای علمیه بوده و نیاز به آن در این زمان بیشتر است.
نقش مراجع در تحولات اخیر حوزه
میتوان به تحولات مثبت و بسیار مفید مراجع تقلید عظام گذشته و حال اشاره کرد و به اختصار بعضی از آنها را خدمت شما اساتید سطوح عالی و خارج حوزه عرضه میدارم:
۱. با هجرت آیتالله بروجردی به قم نشاط علمی حوزه دو چندان شد و بنیه علمی آن تقویت گردید و اقدام آن مرجع عظیم الشان حاکی از اهتمام ایشان به حفظ و تقویت حوزه بود. با احترام ویژه به تراث آن، خصوصا در بعد بین الملل تحولی عظیم ایجاد کردند، با فرستادن شخصیتهای علمی حوزوی برای سرپرستی شیعیان در مدینه، اقای سید زین العابدین کاشانی به کویت، سید محمد حسن ناشر الاسلام به زنگبار، شریعت اصفهانی را به پاکستان، مهدی حائری یزدی را به امریکا، صدر بلاغی را به عنوان نماینده سیار خود به اروپا و محقق لاهیجی را بههامبورگ که مسجدی را در آنجا ساختند و مرحوم آیتالله بهشتی به مدت پنج سال در آن جا به فعالیت پرداختند.
آن مرجع بزرگ برای توسعه فضای آموزشی حوزه، مدارس را احیا کردند. از جمله مدرسه با برکت خان که امروز با تحولات به روز طلاب و اساتید گرامی از آن بهره میبرند و خصوصا مسجد اعظم با احداث کتابخانهای با عظمت که با تحولاتی، همان تراث آلان کارامد شده است.
در زمینه تحولات تشکیلاتی اداری حوزه، دستور لازم را مبذول فرمودند که نامههای وارده و صادره طی شمارهای خاص ثبت گردد.
تشکلی تحت عنوان هیات حاکمه حوزه به وجود آوردند که شخصیتهایی مانند امام راحل قدس سره و آیتالله گلپایگانی و آیات عظام حاج شیخ مرتضی حائری رحمت الله علیه و سید احمد زنجانی و سید باقر طباطبایی و جمع دیگری عضو آن بودند که باعث پیشرفت حوزه گردید در حالی که به تراث لطمهای وارد نشد، بلکه آن را به روز و کارآمد نمود.
پیگیری مستمر آیتالله بروجردی نسبت به فعالیتهای مجمع تقریب بین المذاهب و مکاتبههای متعدد آن جناب با شیخ الازهر؛ شلتوت که منجر به فتوای تاریخی شیخ الازهر مبنی بر به رسمیت شناختن مذهب شیعه اثنی عشری گردید.
۲. مرحوم آیتالله گلپایگانی رحمت الله علیه که در طول انقلاب اسلامی در کنار امام راحل بودند، مرجع عالی قدر آیتالله صافی دام الله ظله در پیامی که به مناسبت همایش بزرگداشت آن مرجع عالی مقام صادر نمودند چنین فرمودند: شخصیتی که در تاریخ انقلاب اسلامی، مواضع، پیامها، سخنرانیهای ایشان قاطع و راهگشای مبارزات مردم مسلمان بود. آری آن انقلاب اسلامی که فرزند برومند حوزه علمیه بوده باید همچنان باقی بماند.
از یاد نمیبریم که آن مرجع عالی مقام اولین مدرسه سطح یک تحت برنامه را در قم احداث کردند و در کنار آن در آن زمان نهضت نرم افزاری و استفاده از ظرفیت رایانهای را ایجاد نمودند که حوزه را متحول کرد و همچنین مدرسهای با عظمت برای دروس سطوح عالی و خارج حوزه در شرایطی که طلاب و اساتید گرامی از تحصیل و تدریس در مکانهای نامناسب رنج میبردند تاسیس کردند که امروز آبروی حوزه است و امروز شما اساتید و طلاب از آن بهره مند میشوید.
۳. حضرت آیتالله صافی، توجه بنیادین جنابعالی به مساله مهدویت و پاسخگویی به شبهات مسموم دشمنان اسلام، همچنین توسعه و کارآمد کردن تراث ارزشمند مسجد امام حسن عسکری علیه السلام از جمله تحولات بسیار ارزشمندی است که به دست مبارک حضرت عالی صورت گرفته است که بی نظیر یا کم نظیر است، چون تمام قرآن کریم در سقف آن مکتوب شده است و امروز در کنار مضجع نورانی حضرت معصومه سلام الله علیها مورد بهره برداری عامه مردم و خصوصا حوزه علمیه میباشد.
در ملاقاتی که جمعی از اساتید با حضرت عالی داشتیم، فرمودید باید این نعمت بزرگ (جمهوری اسلامی) را قدر دان باشیم چون نمیدانید که چه بود و چه شد. ما برای برقراری مجلس عزای اباعبدالله علیه السلام نتوانستیم در گلپایگان اقامه عزا کنیم تا اینکه با جمعی چند نفره به روستایی صعب العبور کنار کوه رفتیم و مخفیانه مجلس عزا برقرار نمودیم اما بحمدالله امروز میبینیم که به برکت آن تحول بزرگ یعنی جمهوری اسلامی و بیداری اسلامی بیست ملیون جمعیت فقط در ایام اربعین ابا عبدالله علیه السلام پیاده به کربلا میروند.
۴. تاسیس مرکز فقهی ائمه اطهار علیه السلام توسط آیتالله فاضل لنکرانی رحمت الله علیه که همچنان آثار و برکات آن ادامه دارد.
۵. تاسیس رشتههای تخصصی تفسیر و کلام و مدارس متعدد حوزوی با برکت از جمله مدرسه علمیه امام کاظم علیه السلام توسط آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله سبحانی.
۶. ایجاد مدرسه فقهی و اصولی و تخصصی توسط آیتالله وحید خراسانی.
۷. تاسیس دار الحدیث و احیا التراث و ایجاد کتابخانه و بهره مند شدن محققان و مرکز ابحاث الاعتقادیه زیر نظر آیتالله سیستانی.
۸. تاسیس مدرسه فقهی و اصولی و تخصصی توسط آیتالله شبیری زنجانی.
۹. تاسیس مرکزکامپیوتری علوم اسلامی نور و تاسیس و حمایت از جامعه المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم العالمیه که برکات و آثار آن در سراسر جهان اشکار است، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در جهت تربیت مبلیغین و اعزام آنها به سراسر جهان، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و ایجاد مرکز خدمات حوزه علمیه، مرکز مبلغین زبان دان در سازمان حج و زیارت و طرح دیدار و تکریم اساتید محترم و معمرین و خانواده مرحومین در حوزههای سراسر کشور و غیره تحت اشراف مرجع عالم تشیع مقام معظم رهبری.
۱۰. موسسه با برکت اسرا توسط آیتالله جوادی آمل
۱۱. موسسه امام خمینی (قدس سره) با سابقه علوم نقلی و عقلی توسط آیتالله مصباح یزدی.
۱۲. گرایش عمیق و مبارک حوزه به قرآن کریم و تفسیر آن که میراث شرع مقدس است.
۱۳. وجود اساتید گرانقدر سطوح عالی و خارج (که یک زمان درسهای خارج آن انگشت شمار بود و اکنون حدود دویست درس خارج داریم).
۱۴. تاسیس حوزههای علمیه خواهران در سراسر کشور و خصوصا قم.
۱۵. وجود سایت در دفاتر مراجع عظام که نشانه تحول در کارها است.
۱۶. تحول کتاب مغنی اللبیب به مغنی الادیب و المنطق به المنطق التعلیمی.
موارد مذکور نمونههایی از تاثیرات و برکات تحول در حوزه علمیه میباشد و نشانه بالندگی حوزه و به روز و کارآمد کردن میراث کهن و گرانقدر در حوزههای علمیه است که ضرورت و مدیریت آن لازم است و البته این نکته مغفول نماند که نظام مقدس جمهوری اسلامی و حوزههای علمیه شیعی تحت توجهات حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) میباشد که حضرتش به شیخ مفید رحمت الله علیه فرمودند: انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللاواء و اصطلمکم الاعداء فاتقوا الله جل جلاله.
در پایان از مراجع عظام به ویژه من تشرفنا بمحضره، خصوصا مقام معظم رهبری دام ظله و شورای عالی حوزه و جامعه محترم مدرسین و هیات رئیسه جامعه محترم مدرسین و اعضای محترم که بعضا در جلسه حضور دارند و مدیران محترم حوزههای علمیه حضرات آیات که زحمات فراوان برای حوزهها متحمل شده اند و دغدغه نظام مقدس جمهوری اسلامی و حوزههای علمیه و تراث ارزشمند و طلاب عزیز را دارند بسیار تشکر میکنم.
ضمنا عرض خدا قوت به مدیر محترم حوزههای علمیه آیتالله اعرافی دارم که ان شاءالله با توجه به سابقه مدیریتی موفق در عرصههای حوزوی و بین المللی ایشان، امیدواریم که دوره مدیریت ایشان فصل نوینی در تحول مثبت حوزههای علمیه باشد. از خداوند متعال برای ایشان آرزوی موفقیت در اقدام و عمل نمودن به منویات مراجع عظام و مقام معظم رهبری را داریم.
صرفی: نقش این تراث در تحول حوزه چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم؛ با عرض سلام خدمت اساتید محترم و بزرگان و مسئولین مختلفی که در خدمت آنها هستیم، از این که توفیق نصیب بنده شد که در خدمت شما باشم خیلی اظهار شعف و خوشحالی میکنم.
باید مبادی تصوریه عنوان جلسه که جایگاه تراث در تحول حوزه است، روشن شود که مراد از تراث و تحول در این عنوان چیست، ظاهرا مشخص است که مراد از تراث همان کتب علمی و آثار فاخر و برجستهای است که از علمای سلف به عنوان هدیه و یادگار به ما رسیده است، بنده قبل از این که در این جلسه بخواهم صحبت کنم، یکی از اساتید به بنده گفت: «یکی از تراث ما کتاب الهی و تراث دیگر روایات ما است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در موردشان فرمودند: «کتاب الله و عترتی» چرا در حال حاضر فقط درس داریم؟ چرا ما نسبت به این تراث ضعیف کار میکنیم؟» بنده گفتم: «حرف شما صحیح باشد یا غلط فعلا موضوع جلسه تراث علمی و کتابهایی که در حوزه تدوین شده و خونهایی که به پای این کتابها ریخته شده است و این تراث برای همین است که ما تراث اصلی را احیا کنیم والا این کتابها برای ما موضوعیتی ندارد، آن چیزی که برای ما اصالت دارد «ثقلین» یا «ثَقلینی» است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به آنها سفارش فرمودند.»
نقش این تراث در تحول حوزه چیست؟ باید به این نکته توجه کنیم که وقتی به این تراث نگاه میکنیم، روحیه تحول خواهی در ما زنده میشود وقتی به کتاب لمعه و مکاسب و کفایه نگاه میکنیم، بر خلاف آن چه که در ذهن طلبهها فرو کردند که این کتابها، کتابهایی است که روحیه اشخاص را منکوب میکند و حس ناامیدی را به آنها تزریق میکند این کتابها روحیه تحول خواهی را در ما زنده میکند.
وقتی بنده به این کتابها نگاه میکنم به خودم امیدوار میشوم و ذات تحول را در این کتابها مشاهده میکنم که بنده را تشویق میکند که به خودم فشار آورم تا همچنان که مرحوم آخوند و شیخ نسبت به تراث قدیمی بدون وقیح کردن مایههای علمیای که در تراث قدیمی وجود داشته است و با استفاده از روش آنها این نوآوریها را به وجود آوردند، بنده هم بدون این که مایه علمی تراث گذشته را رقیق کنم و با حفظ امتیاز آنها، کتاب جدیدی بنویسم و مطالب جدیدی بگویم، منی که میگویم من نوعی است نه شخصی البته ذکر این نکته هم که «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» به نظر مهم میآید. جمله معروفی است که همه شنیدیم «ثلاثه لیس لها نهایه رسائل و مکاسب و کفایه» بنده فکر کنم شان نزول این جمله در مقام مدح است اما الان در مقام مذمت استفاده میشود و برخی میگویند که ما به نهایت این کتابها نمیرسیم فلذا باید این کتابها تغییر کند.
شاگردان بنده در سر کلاس میپرسند که چرا باید کفایه بخوانیم در حالی که در همه دنیا آخرین کتابهای روزشان را میخوانند مثلا دیگر کسی در پزشکی نمیآید قانون ابن سینا را بخواند، در نجوم هم کسی هیأت بطلمیوسی را نمیخواند، ما چرا باید کتابهای قدیمی را بخوانیم؟ جواب بنده این است که علوم دینی و حوزوی و اسلامی با سایر علوم تفاوت میکند. در علوم تجربی، ریاضیات و فیزیک ما باید به روز باشیم و آخرین تحقیقات را داشته باشیم، در این علوم باطل بودن تحقیقات قبلی مثل هیأت بطلمیوسی و مطالبی که در پزشکی قدیمی وجود داشته ثابت شده است.
ما نمیتوانیم بگوییم هنوز هم در دانشگاههای دنیا قانون ابن سینا را تدریس کنید اما در علوم دینی که ما نمیخواهیم دین و شرع جدید احداث کنیم ما میخواهیم ببینیم که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام چه فرمودند لذا وظیفه و رسالت اصلی ما این است که بدانیم گفتههای آنها چیست و برای فهمیدن گفتههای آنها باید به کسانی رجوع کنیم که به اصل تشریع نزدیک تر بودند و فهم و همت آنها از ما بیشتر بوده است لذا قیاس مع الفارق است که بگویند دنیا در حال پیشرفت است. خدا را شکر که دنیا در حال پیشرفت است اما ما نباید چون آنها کتابهای قدیمی را کنار گذاشته اند، کتابهای قدیمی خود را کنار بگذاریم، اتفاقا ما باید به این کتابها مراجعه کنیم.
کتابهایی که امثال سید مرتضی و شیخ طوسی نوشته اند و کتابهای روایی ما و فهمی که علما از این روایات داشتند و کتابهای دیگری که نزد این علما بوده است و با کمک این کتب مطالب خود را نوشته اند برای ما جایگاه بسیار بلندی دارد بله درست است که میگویند که چرا از این کتب به عنوان منابع آموزشی استفاده میشود اما باید به این نکته هم توجه کنیم که بالاخره یک طریقی لازم است که ما با این کتابها آشنا شویم. بنده این جواب را به شاگردانم میدهم که ما در علوم دینی هر اندازه به متونی که به اصل تشریع نزدیک تر هستند، مراجعه کنیم و هر اندازه به مراجعه و تدریس و تدرس این کتابها اهتمام ورزیم، قوی تر خواهیم شد.
کتاب کفایه الاصول یک کتاب تحول خواه است که ناظر به کتابهای قبلی خودش بوده است و اصلا به نیت تحول نوشته شده است، یکی از اساتید ما میفرمود اصول در زمان مرحوم آخوند خیلی گسترش پیدا کرده بود و ظاهرا مرحوم آخوند کفایه الاصول را به عنوان تعریضی بر گستردگی اصول نوشته اند و عالم دیگری چون کفایه الاصول را زیاد میدانست، «نهایه الکفایه» را نوشت و عالم دیگری هم چون به نظرش نهایه الکفایه زیاد بود، «نهایه النهایه» نوشت. ما باید این مطلب را درک کنیم که این کتابها باب تحول را به روی ما باز میکنند. تالیف کتب جدید باید دو شرط را رعایت کند اول این که نباید باعث رقیق شدن مایه علمی طلاب و کتابهای گذشته شود و دوم این که این کتابها باید مبانی علما و قدمایی که در کتابهای گذشتگان ما وجود دارد را به عنوان میراثی به آیندگان برساند.