قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / از منظر دین، نگاه احساسی و عاطفی قبل از ازدواج باید وجود داشته باشد/ مسأله «رواج طلاق» را جدی بگیریم
از منظر دین، نگاه احساسی و عاطفی قبل از ازدواج باید وجود داشته باشد/ مسأله «رواج طلاق» را جدی بگیریم

بازخوانی متون دینی در ارتباط با همسر در گفتگو با احمد مروارید؛

از منظر دین، نگاه احساسی و عاطفی قبل از ازدواج باید وجود داشته باشد/ مسأله «رواج طلاق» را جدی بگیریم

حجت‌الاسلام مروارید گفت: این برداشت نادرست است که قبل ازدواج علاقه و محبتی نباشد و تنها عقلانی نگاه کنیم. برخی افراد با برداشت سلیقه‌ای که از آیات دارند این مطلب را دین نسبت می‌دهند که نگاه اشتباهی است و از منظر دینی توجه به نگاه احساسی و عاطفی قبل ازدواج باید وجود داشته باشد.

به گزارش شبکه اجتهاد، حجت‌الاسلام دکتر احمد مروارید، استاد حوزه و دانشگاه و مشاور تحلیلی در گفتگویی به نتایج ناخوشایندی که برداشت‌های نادرست از متون دینی در رابطه با همسر به دنبال دارد پرداخته است که بخش اول آن به نقل از خبرگزاری رضوی تقدیم خوانندگان شد، در ادامه این گفتگو، موارد دیگر مورد بررسی قرار می‌گیرد.

اینکه برخی خانواده‌های مذهبی اعتقاد دارند نگاه احساسی و عاطقی قبل ازدواج نباشد و دختر یا پسرشان باید نگاه منطقی داشته باشند، درست است؟

مروارید: در زمینه برداشت‌های نادرست از متون دینی در اراتباط با همسر، اشتباه دیگری وجود دارد و این است که برای تشکیل یک زندگی و برای انتخاب همسر اصلا لازم نیست کسی را که به عنوان شریک زندگی انتخاب می‌کنیم به دل بنشیند و نسبت به او علاقه و محبت داشته باشیم؛ بلکه باید این ازدواج و این عقد شرعی صورت بگیرد و زندگی آغاز شود. آن گاه کم کم محبت و علقه قلبی برقرار خواهد شد و ممکن است کسانی که چنین باوری دارند به آیاتی از قرآن استناد کنند و بگویند از آیات قرآن اینطور برداشت می‌شود که اول باید ازدواج صورت بگیرد و سپس محبت خود به خود ایجاد می‌شود. به نظر می‌رسد این برداشت هم از آیات قران کاملا سلیقه‌ای است.

در مورد اینکه قبل ازدواج باید حسی نسبت به طرف مقابل وجود داشته باشد، در متون فقهی ما طبق روایات موجود این مطلب بحث شده است که یکی از مواردی که نگاه به نامحرم جایز است، این است که قصد ازدواج با شخص را داشته باشد. خود این مطلب نشان دهنده این است که پیش از ازدواج باید میل به آن طرف پیدا کند و آن شخص خوشایند انسان باشد.

در آیه شریفه آمده است که «فانکحوا ما طاب لکم»، در این قسمت یکی از نظریات این است که «طاب لکم» به این معناست که با کسی ازدواج کنید که خوشایند شما باشد. طبق این تفسیر در این آیه فرموده است این شخص باید خوشایند شما باشد نه اینکه خوشایند پدر یا مادر شما یا کسی باشد که از بیرون نگاه می‌کند؛ بلکه باید خوشایند کسی باشد که می‌خواهد با او زندگی کند. البته وجود عواطف، احساسات و عشق منافاتی با انتخاب آگاهانه و طبق معیارهای دینی و عقلانی ندارد و اینگونه نیست که ما تصور کنیم یا باید بر اساس عاطفه و احساس همسر را انتخاب کرد یا بر اساس معیارها. بلکه این دو عنصر می‌توانند کاملا در کنار یکدیگر جمع شوند.

اگر با نگاه صرفا عقلانی ازدواج کنیم، بعد از خواندن خطبه عقد، مهر همسر به دل می‌نشیند؟

مروارید: برای برخی سوال است که اگر ازدواج صرفا عقلانی و فقط بر اساس ویژگی‌های موجود در طرف مقابل صورت گیرد، آیا بعد از ازدواج مهر و محبت میان زوجین به وجود می‌آید؟ که در پاسخ باید گفت این را به صورت تضمین شده نمی‌توان گفت و آینده را نمی‌توان پیش بینی کرد. شاید این ازدواج سرانجام خوبی داشته باشد ولی احتمال خلاف آن هم وجود دارد و ممکن است این زندگی نافرجام باشد.

البته گاهی اوقات شخص به حالت وسواس می‌افتد و برای هر موردی برای ازدواج می‌گوید: «نسبت به آن حسی ندارم.» در این حالت باید به علت آن بپردازیم که چرا این ماجرا در تمام موارد خواستگاری تکرار می‌شود؟ شاید در این جا مساله‌ای وجود داشته باشد که باید قبل ازدواج به آن پرداخت.

همانطور که عرض کردم ما بسیاری اوقات درگیری‌های درونی و احساسات شخصی خود را به متون دینی تحمیل می‌کنیم و راهکار این است همان طور که به صورت جمعی و گروهی پژوهشگاه‌هایی تشکیل می‌شود که روی موضوعات فقهی کار می‌کنند، می‌بایست روی موضوعات اخلاقی و تربیتی نیز همین کار را انجام دهیم.

مشاور در مقام راهنماست نه تصمیم گیرنده/ تصمیم گیرنده زن و شوهر هستند نه مشاور

نکته دیگر نقش مشاوران ازدواج و طلاق است. قرار نیست مشاور به عنوان شخص سوم خارج از رابطه زن و شوهر برای آنها تصمیم بگیرد و مثلا یک مورد خاصی را تایید کند و بگوید این ازدواج صورت بگیرد و بگوید مورد بسیار خوبی است و حتما انجام شود یا برای پایان زندگی حکم بدهد و بخواهد تصمیم بگیرد.

همیشه باید مدنظر داشته باشیم که تصمیم گیرنده دو طرف و زن و شوهر هستند. مشاور به عنوان راهنمایی که علم و تجربه دارد و می‌تواند وضعیت موجود را برای این دو نفر تحلیل کند آن‌ها را راهنمایی می‌کند و مسائلی را برای آن‌ها روشن می‌کند و در نهایت خود زن و شوهر هستند که تصمیم می‌گیرند.

اینکه زن و شوهر بخواهند مسئولیت انتخاب، یعنی انتخاب برای ازدواج و انتخاب برای طلاق را به گردن شخص سومی به عنوان مشاور یا هر کس دیگری بیندازند، کار بسیار اشتباهی است.

اشتباه دیگر این است که زن و شوهر با این طرز تفکر که زندگی باید سراسر آرام باشد و هیچ گاه افسردگی، اضطراب و خشم نباید وجود داشته باشد، وارد زندگی شوند. در این صورت آنها با اندک فراز و نشیب و تلاطمی در دریای زندگی تصور می‌کنند باید این زندگی خاتمه پیدا کند.

در حالیکه این تصور باید اصلاح شود و مشاوران باید قبل ازدواج این مطلب را به کسانی که در صدد ازدواج هستند گوشزد کنند که قرار نیست زندگی سراسر آرام و بدون مشکل در رابطه میان زن و شوهر باشد.

شما به نقش مشاور اشاره کردید گاهی فضای مشاوره، دادگاهی می‌شود و یکی از زن و شوهر محکوم می‌شوند و به نظرم این نگاه مشکلی را حل نمی‌کند و بلکه ممکن است آسیب بزند!

مروارید: به نکته مهمی اشاره کردید مشاوران ازدواج و طلاق باید افراد آموزش دیده باشند و این را ما باید بدانیم که هر شخص خوش صحبت، خوش نفس، خوش نیت و خوش برخوردی لزوما نمی‌تواند مشاور خوبی باشد.

به نظرم یکی از مشکلات این است که افرادی که در جایگاه مشاور قرار می‌گیرند صلاحیت لازم را ندارند و این را نیز باید بدانیم در زمانی که اختلاف و مشکلی در رابطه زن و شوهر برقرار می‌شود نباید فضای موجود را فضای دادگاهی در نظر بگیریم.

زمانی که زن و شوهر به شخص سومی به عنوان مشاور مراجعه می‌کنند، مشاور و زن و شوهر باید این را بدانند که اینجا دادگاه نیست که مشاور به عنوان قاضی باشد و حکم کند به اینکه یک طرف مجرم و طرف دیگر بی‌گناه است؛ بنابراین نباید چنین فضایی حاکم باشد و باید تلاش بر این باشد که وضعیت موجود شناخته شود که این اختلاف و این ناخوشنودی و نارضایتی چیست و قضیه چیست و چه چیزی در حال رخ دادن است.

اگر این تصور وجود داشته باشد که یک نفر مقصر و نفر مقابل بی‌گناه است. قاعدتا آن شخصی که مقصر شمرده شده است موضع می‌گیرد و می‌گوید: اگر من را مجرم می‌دانید من هم به این زندگی خاتمه می‌دهم و متاسفانه این قضیه فراوان هم اتفاق می‌افتد.

اما اگر این فضا حاکم باشد که ما اصلا دنبال مجرم و مقصر نیستیم بلکه یک مشکلی در رابطه به وجود آمده است و ما می‌خواهیم این مشکل حل شود، این نگاه بهتر کمک می‌کند.

این را باید دانست بخش بسیاری از رفتارهای انسان‌ها به بخش ناخودآگاه آنها برمی‌گردد و تا زمانیکه در پروسه روان درمانی _ به خصوص با رویکرد تحلیلی که به آن علاقه‌مند هستم و با این رویکرد کار می‌کنم _ بخش‌های ناخودآگاه تا جایی که امکان دارد شناخته نشود، مشکلات حل نمی‌شود. چقدر خوب است که افراد به اهمیت این پروسه روان درمانی پی ببرند؛ چرا که وارد شدن در این پروسه روان ‌درمانی نشانه یک رشد شخصیتی است.

توانایی‌ها و قابلیت‌هایی که شخص باید قبل ازدواج کسب کند، بسیار مهم است و گاهی ازدواجی که صورت می‌گیرد بدون فراهم شدن این توانایی‌هاست. این توانایی‌ها به سن افراد هم چندان بستگی ندارد و نمی‌توان گفت کسی که بیست سال دارد لزوما در ۳۰ سالگی این توانایی را پیدا می‌کند؛ بنابراین بالا رفتن سن به این معنا نیست که افراد توانایی‌های لازم را کسب کرده‌اند.

بسیاری اوقات افراد با سن بالا رفتارهایی را انجام می‌دهند که کودکانه است و کودکی که اهل فهم باشد این رفتارها را انجام نمی‌دهد.

ازدواج به معنای پایان گفت و گو نیست بلکه آغاز گفت و گوست

ازدواج به معنای پایان گفت و گو نیست؛ بلکه به معنای آغاز گفت وگوست. این تصور درست نیست که هرصحبت و گفت و گویی باید قبل ازدواج انجام شود و زمانی که ازدواج صورت گرفت و رابطه زن و شوهر برقرار شد باید بعد از آن دیگر هیچ گفت و گویی نباشد. مهم این است که زوجین یاد بگیرند که درست گفت و گو کنند.

رسیدن به گفت و گوی درست موفقیتی بسیار بزرگ در زندگی است. زوجین باید سعی کنند به جای این که طبق امیال و احساسات خود خیلی زود کنش داشته باشند، احساسات خودشان را در قالب کلام بیاروند.

زوجین بیاموزند که احساسات خود را در قالب کلام بیاورند

به عنوان مثال می‌توانم خشم را عرض کنم. در مواجهه با پدید آمدن خشم دو گونه می‌توان رفتار کرد. یک نوع رفتار این است که خیلی زود خشم خود را در قالب یک رفتار خشونت آمیز و آزار دهنده نشان دهیم اما راه دیگر آن است که خشم خود را در قالب کلام برای طرف مقابل بیان کنیم و در مورد آن گفت و گو کنیم.

برخی دختران و پسران ترسی از ازدواج دارند و فکر می‌کنند، استقلال شخصی که در دوران مجردی داشتند بعد ازدواج از بین می‌رود، منشا این نگاه کنترلی چیست؟

مروارید: تصور نادرست دیگر این است که فردیت و استقلال یک شخص در زندگی با همسرش خاتمه پیدا می‌کند و حفظ حریم شخصی طرف مقابل به معنای تیرگی رابطه با اوست، در حالی که این تصور نادرست است و قرار نیست یک ازدواج موفق به اینجا بینجامد که زن و شوهر هیچ استقلال و حریم شخصی نداشته باشند.

البته اگر نگاه کنترل‌گری از طرف زن یا مرد نسبت به طرف مقابل وجود دارد، باید دنبال علت باشیم که این نگاه بی اعتمادی از کجاست؟ علت در اشخاص متفاوت است و ممکن است این نگاه نسبت به برخی مسائل بیشتر و در جایی کمتر باشد.

در مشاوره که حسب مورد می‌تواند به صورت فردی و زوج درمانی باشد باید علت‌یابی کنیم که ناخوشایندی و نارضایتی چه از سوی مرد و چه از سوی مرد از کجا آمده است؟

و باید توجه داشته باشیم که تنها با توصیه و دستور العمل مشکل حل نمی‌شود و باید صبورانه به آن پرداخت یعنی اگر در جلسات مشاوره، مراجع خانم یا آقا دغدغه‌های خود را بدون نگرانی از محکوم شدن و بدون نگرانی از ضیق وقت برای مشاور بیان کند، به تدریج مشخص می‌شود که گره کار کجاست. گاهی وی تجربیاتی از دوران گذشته و از روابط خود با اطرافیان دارد که او را نگران کرده است و اگر به آنها بپردازیم علت این نگرانی معلوم می‌شود و مشخص شدن مساله، ما را به سمت حل مساله نزدیک می‌کند.

بسیاری اوقات فهمیدن علت، مساله را حل می‌کند. وقتی این شخص منشا نگرانی خود را متوجه شود بعد از آن می‌تواند احساس خود را مدیریت کند و متوجه می‌شود که نگرانی او شخصی و درونی است و همسر او مشکلی ندارد.

لزوم برگزاری کارگاه‌های آموزشی مهارت زناشویی قبل ازدواج

بنابراین ابتدا باید به این سمت حرکت کنیم که توانایی و قابلیت‌ها ایجاد شود و یکی از کارهایی که برای بالابردن این توانایی می‌توان انجام داد و اگر اجرایی شود خوب است این است که همانطور که قبل از ثبت ازدواج، تست اعتیاد گرفته می‌شود و تا این تست گرفته نشود و نتیجه مطلوب نباشد ازدواج ثبت نمی‌شود، برگزاری کارگاه‌های آموزش مهارت زناشویی هم الزامی باشد.

به این صورت که یکسری کارگاه‌هایی را به صورت اجباری برگزار کنیم و بگوییم کسانی که می‌خواهند ازدواج کنند حتما چند جلسه در کارگاه آموزشی به منظور کسب آگاهی در مورد رابطه با همسر که توسط افراد شایسته و آموزش دیده برگزار می‌گردد شرکت کنند و تا افراد این دوره را نگذرانند ازدواج آنها ثبت نشود، این پیشنهادی است که می‌توان روی آن تامل کرد البته این پیشنهاد هزینه‌هایی دارد که نهادهای مسئول باید آن را متقبل شوند.

درد جامعه را بشنویم

طلاق یک معضل است که باید درصدد حل آن برآییم که یک کار گروهی بسیار عظیم را می‌طلبد، همانطور که در مساله اقتصادی وقتی به مشکل برمی‌خوریم، اقتصاددان‌ها جلسه می‌گذارند و علت را ریشه‌یابی می‌کنند مساله رواج طلاق هم همین طور است و معضلی است که باید به آن پرداخته شود.

امیدواریم همه در راه حل این مشکل کمک کنند و آن تکاپویی که هنگام به وجود آمدن مشکلات اقتصادی داریم، در مساله طلاق _ که به صورت یک معضل خطرناک درآمده است _ هم داشته باشیم.

۲ دیدگاه

  1. درود بر کارشناس عزیز بسیار عالی بود

  2. این کج فهمی و تفسیر غلط خود را از اسلام به پای دین مطرح نکنید!
    از مسئول سایت هم تقاضا دارم این حرف غلط (جواز عشق و محبت قبل از محرمیت) را بی جواب نگذارند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky