رئیس پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر گفت: فقه معاصر فقهی است که از دانشهای جدید بهره برده و از روشهای جدید استمداد میکند و مسائل قدیمی را بازخوانی کرده و با رویکرد جدید، مسائل را بازخوانی میکند و اساساً معاصرت قابل جدایی از فقه نیست و اگر فقه، معاصر نباشد، فقه نیست. البته تقلیل فقه هم به مسائل مستحدثه مشکلزا است.
به گزارش شبکه اجتهاد، استاد سیدمجتبی نورمفیدی در نشست پژوهشگران پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر، به بررسی چهارچوب مفهومی ترکیب واژگانیِ «فقه معاصر» پرداخت و با تأکید بر اینکه ماهیت فقه معاصر، پرسشی مهم در درون و بیرون حوزۀ علمیه است، پنج محور اساسی تبیین واژگان، بسترها، اقتضائات، قلمروی پژوهش و ابواب این بحث را برشمرد.
نورمفیدی با تأکید بر لزوم ارتباط فقه معاصر با فقه در چارچوبی که تاکنون بوده است، معیار سنجش این اشتراک را در چهار محور اهداف، بنیانها، منابع و رویکردها دانست و افزود: این معیار هم وجوه اشتراک و هم وجوه امتیازند و از حیث رویکردها و اهداف عام مشترکند؛ چراکه فقه مطلق در اهداف با فقه معاصر یکی است و هردو در پی استنباط یا کشف حکم شرعی هستند. البته در فقه معاصر هدف خاصی را افزون بر فقه سنتی دنبال میکنیم که آن توسعه در عملیات یا دانش استنباط است. وقتی عرصه حیات فردی بشر را به حیات اجتماعی توسعه دهیم، و شخصیت حقوقی بروز پیدا کند، پس دایرۀ استنباط هم توسعه پیدا میکند؛ بنابراین ما باید دامنۀ استنباط را در عمق حیات بشر ببریم.
استاد خارج فقه حوزه علمیه قم در تبین بنیانها گفت: این بنیانها هم در حیطۀ فقه معاصر و هم فقه سنتی اشتراکاتی دارند که یک جهت آن از حیث دانش است. فقه مبتنی بر قواعدی است، ولی وقتی در حوزۀ معاصر قرار میگیرد، هم دانشها و هم روشها توسعه مییابد. جهت دیگر از حیث منابع است؛ منابع فقه همان منابع چهارگانه است و در فقه معاصر هم همینها حفظ میشود ولی تلاش میشود که ناترازی بین ادله اصلاح شود و مثلاً قرآن و یا عقل هم در تراز خودشان قرار گیرند.
وی تأکید کرد: در برخی ادوار فقه این اتفاق افتاده است و در برخی استنباطات شهید اول یا صاحب جواهر این رویکرد به روشنی قابل مشاهده است. مثلاً شهید اول در بحث ادعای مهریه توسط زن، حکم به تقدیم ادعای مرد را ناظر به شرایط عرفی زمان صدور روایت میداند که متعارف این بود که مرد در بدو ازدواج تمام مهر را میپرداخت.
نورمفیدی افزود: نسبت به روایات هم باید دید که چگونه باید برخورد شود و مباحثی مانند تنقیح مناط، القای خصوصیت، مناسبت حکم و موضوع، اولویتها و… را باید تبیین نمود؛ چراکه بحث است که آیا اساساً این موارد از استظهارات لفظی هستند یا نه؟ حال باید حدود و مستندات این منابع را تعیین نمود.
استاد دروس خارج حوزه علمیه قم بیان کرد: در مورد عقل و خود روایات هم همینطور است. مثلا استناد به مذاق شارع، معمول است و برای نمونه محقق خویی در بحث ادلۀ مرجعیت زن، پس از رد نمودن تمام ادله مطرح، مذاق شارع را مخالف زعامت زن میداند. یا در قاعدۀ نفی سبیل هم برخی از فقیهان، پس از رد کردن تمام ادله، با استناد به مذاق شارع، میگویند مذاق شارع راضی نیست که کافر بر مسلمان راهی داشته باشد. و جالب اینجاست که استناد ایشان در مذاق شارع نیز آیات و روایات است.
وی تاکید کرد: از این منظر فقه مطلق و فقه معاصر اگرچه در رویکردهای عام با هم همراهند، ولی در رویکردهای خاص تفاوتهایی دارند.
رئیس پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر در ادامۀ، به وجه اولویت فقه معاصر در برابر فقههای مضاف دیگر پرداخت و افزود: تمام واژههایی که به مباحث فقه جدید میپردازند مثل فقه حکومتی، فقه اجتماعی، فقه تمدنی و… ادعای تفاوت با رویکرد سنتی را دارند، اما فقه معاصر، جامعترین ترکیب، و جامع تمام اینهاست. فقه معاصر یعنی فقهی که از دانشهای جدید کمک گرفته و از روشهای جدید استمداد میطلبد و به مسائل جدید و نوپدید پرداخته و مسائل قدیمی را بازخوانی میکند و با رویکردی جدید بررسی میکند. فقهی که به مسائل دنیای معاصر باید بپردازد؛ که از جملۀ این مسائل فرایندهای ادارۀ اجتماع است و همچنین ارائۀ نظام و منظومۀ فکری است.
وی خاطرنشان کرد: با این رویکرد، جامعترین ترکیب واژگانی در فقههای نوپدید است. برای نمونه فقه تمدنی، فقهی است که به فرآیندهای منجر به تولید تمدن میپردازد و روند را مد نظر دارد. و یا فقه حکومتی بر اساس اصل بودن حکومت است. یا فقه اجتماعی به بیمعنا شدن زندگی فردی میپردازد.
نورمفیدی تأکید کرد: فقه معاصر فقهی است که از دانشهای جدید بهره برده و از روشهای جدید استمداد میکند و مسائل قدیمی را بازخوانی کرده و با رویکرد جدید، مسائل را بازخوانی میکند. با این رویکرد فقه معاصر ناظر بر مسائل دنیای معاصر و فرایندهای دنیای جدید است و در پی ارائۀ یک نظام فکری منسجم بر این پایه است.
رئیس پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر تأکید کرد: فقه برای تنظیم مقررات بشر است و اساساً معاصرت قابل جدایی از فقه نیست و اگر فقه، معاصر نباشد، فقه نیست. فقه معاصر یعنی فقه روزآمد. البته تقلیل فقه هم به مسائل مستحدثه مشکلزا است.