قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / بررسی طرح تحول متون اجتهادی حوزه/ غلامعباس هاشمی
بررسی طرح تحول متون اجتهادی حوزه/ غلامعباس هاشمی

یادداشت وارده؛

بررسی طرح تحول متون اجتهادی حوزه/ غلامعباس هاشمی

شبکه اجتهاد: در تاریخ حوزه‌های علمیه ساختار فرایند قوه اجتهاد و استنباط همواره شاهد تحولات گوناگون بوده و این تحولات ناگزیر ادامه خواهد داشت. آخرین نمونه این تحول در عرصه آموزش سطوح عالی حوزه با عنوان بزرگ‌ترین طرح تحول اجتهادی در حال اجراست. به دلیل آثار و تبعات مهم این طرح، لازم است نظرات موافق و مخالف مورد عنایت جدی مسئولان محترم حوزه قرار گیرد و در نهایت به آنچه در جهت تقویت علمی حوزه‌های مقدسه است عمل شود.در این نوشته کوتاه از نگاهی مخالف با طرح، ضمن تحلیل یافته‌ها، با ارائه راهکارهایی سعی در کمک به روشن‌تر شدن ابعاد و آثار طرح شده است.

به عنوان مقدمه باید به این نکته عنایت داشت که علوم اسلامی اعم از کلام، فلسفه، اصول، فقه، تفسیر، رجال و غیره را نمی‌توان بدون یک متن جامع، که شیوه کامل ورود و خروج به آن علم، نحوه استنباط و اجتهاد در آن دانش و اندیشه‌های گوناگون در اطراف آن علم را داراست فراگرفت. نمی‌توان گفت من فیلسوف هستم، ولی اسفار اربعه و منظومه را نخوانده‌ام و اشارات را ندیده‌ام.

محور بودن متن در بین علوم اسلامی در علم فقه و اصول اهمیت بیشتری دارد، زیرا ۱۲ قرن فقه و اصول بر محور متن بوده و فقهای بزرگ اندیشه و رموز اجتهادات خود را در متن به یادگار گذاشته‌اند. با تاملی در مقدمه ذکر شده جایگاه سه متن رسائل و کفایه در علم اصول و متن مکاسب در فقه روشن می‌شود.

مهم‌ترین مشخصه این متون به عنوان متن علاوه بر اینکه توسط قهرمانان فقه و اصول شیعه نگاشته شده و خامه اندیشه ایشان است، شیوه استنباط و قوت قلم و جامعیت آن و حواشی و نقدها و تکمله‌ها و تطبیقاتی فقهی است که افزون بر  ۲۰۰ عنوان کتاب در اطراف هر یک از این سه متن نوشته شده است. از این جهت اولین اشکال، با قطع نظر از مقایسه با متنی دیگر، به تقطیع این متون در یک نظام آموزشی وارد می‌شود، زیرا شیوه اجتهاد مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند، تکمله بزرگان، و نقدهای وارده و جامعیت نظام فکری قهرمانان این علم در کل کتاب به دست می‌آید.

هنگامی که این کتاب‌ها تقطیع می‌شود طلبه، شیوه اجتهاد و رمز و راز استنباط و لغزش‌های مولف را به دست نمی‌آورد مثلا یکی از لغزش‌ها وجود تناقضات در مبانی اصولی، فلسفی، کلامی و فقهی در متون تحصیلی است که در صورت حذف بخش‌هایی از این متون، درک این لغزش‌ها غیرممکن خواهد بود.

حذف تدریجی رسائل و مکاسب

طراحان می‌گویند که ما موارد تقطیع شده را در کنار متن کامل پیشنهاد می‌دهیم و یا برای برخی متون متن بدیل معرفی می‌کنیم تا طلبه هر کدام را خواست انتخاب نماید! شکی نیست طلاب متنی را انتخاب می‌کنند که راحت‌تر و کمتر است و این عملا به معنای حذف نرم متن رسائل و مکاسب و کفایه از متون درسی حوزه است.

در اینجا لازم است بررسی کوتاهی در مورد آثار جایگزینی و معرفی بَدیل در خصوص کفایه و نیز تقطیع وسیع رسائل و مکاسب انجام دهیم.

در خصوص کفایه، مقایسه بین کفایه و متن بَدیل از جهات خصوصیات یک متن عالی آموزشی در حد اجتهاد، ما را بر فضل و فاصله کفایه بر کتاب بدیل آگاه خواهد نمود. شیوه اجتهاد مولف کفایه که درصدد است خواننده را بر ساختار اجتهادی جامعی از دانش اصول شیعه مسلط سازد از یک سو و از سوی دیگر شرح و حاشیه بزرگان از فقها و اصولیون بر متن کفایه، این کتاب را به متن عالی اجتهادی تبدیل نموده است. متن عالی یعنی متنی که نواقصش توسط دیگران تکمیل، اشکالاتش تبیین، امتیازاتش تشریح و تطبیقاتش به طور مصداقی ذکر شده است. کدام کتاب را می‌توان از این جهات هم‌ردیف متن کفایه دید؟ آیا متنی که به عنوان بدیل کفایه معرفی می‌شود می‌توانند جای این متن را پر کند؟ مگر تحول با هدف تقویت علمی حوزه و در جهت تکامل ابزار اجتهاد و رشد توانایی در استنباط فقه نسبت به مسائل قدیم و جدید صورت نمی‌گیرد؟ قطعا چنین است؛ پس متون جایگزین علاوه بر امتیازات این متون باید امتیازات جدیدی داشته باشند.

بله متنی مانند حلقات شهید صدر امتیازات جدیدی مانند چند بحث جدید و متن روان‌تر و ساختار منطقی مسائل را داراست، ولی امتیازات کفایه را دارا نیست و این امتیازات جدید در مقایسه با امتیازات کفایه یک به ده هم نمی‌شود. البته قرار گرفتن مباحث جدید از هر کتابی به عنوان تکمله آموزشی در کنار متون اصلی امری مثبت است.

آنچه از تحول مورد توقع مراجع و بزرگان و رهبر معظم انقلاب (ادام الله عزهم) است تحول در قدرت پاسخگویی فقه است که با تغییر ساختار و مبانی استنباط فقه بتوان همراه با شرایط روز، طلبه را متبحر در پاسخگویی به مسائل قدیم و جدید نماید. این مطلوب هنگامی حاصل است که مبانی و ابزارهای جدید استنباط با سنت‌های قدیم استنباط ممزوج شود. نتیجه چنین تغییری پیشرفت و تحول مثبت است.

واضح است با حذف ده‌ها بخش و بیش از ۳۰ درصد متون رسائل و مکاسب، و در مواردی حذف مباحث بسیار مهم، نه تنها تغییر مثبتی در ساختار استنباط پدید نمی‌آید بلکه علاوه بر پسرفت، ساختارشکنی نسبت به مجموعه‌ای منسجم از روش‌های استنباط فقهی اتفاق می‌افتاد. طراحان طرح و حتی برخی از اساتید معتقدند متن کتاب کفایه و برخی کتب دیگر مغلق است. این سخن در مواردی که متن در پیچیدگی به حد افراط رسیده درست است و در اغلب متون فقه و اصول در مواردی این پیچیدگی‌های افراطی وجود دارد ولی از سویی، اصل صعوبت در متن دروس آموزشی نیز از امتیازات آن متن است، چراکه با صعوبت نسبی متن، از جهات بار علمی کلمات و جملات و از نظر ایجاز و ایهام، ذهن طلبه پرورش پیدا می‌کند ولی با آسانی و روزنامه‌ای بودن متن، هرگز این اتفاق نمی‌افتد از همین رو متون آموزشی باید با دقت و علمیت و ایجاز نسبی نگاشته شود.

پاک‌ کردن صورت مسئله

از سویی ما بیش از ۲۰۰ اثر اصولی و همین اندازه اثر فقهی لازم‌المراجعه داریم حال اگر به بهانه صعوبت و اغلاق از متن کفایه عبور کنیم با باقی متون چه کنیم؟ یعنی با شرایع، جواهر، مسالک، عروه، مستمسک عروه چه کنیم؟ با آثار آقاضیای عراقی و نائینی و محقق اصفهانی چه کنیم؟ کار اساسی که باید صورت گیرد تقویت علمی و ادبی و بلاغی حوزه خصوصا حوزه مقدسه قم است نه حذف کردن متون سخت و این عین پاک کردن صورت مسئله است.

با این حال در طرح تحول، تنها به تقطیع اکتفا نشده بلکه در کنار تقطیع رسائل و مکاسب، دروس فی علم الاصول شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر بَدیل کفایه معرفی شده تا اساسا به جای کفایه تدریس شود. و این خطر و ضررش از تقطیع بیشتر است. نقاط قوت کتاب حلقات بر آشنایان با این کتاب پوشیده نیست. آگاهی متفقهانه مولف از جوانب مسائل، تحلیل های جامع در عناوین، بحث از مسائل زیربنائی یعنی قواعدی که در دیگر مسائل اصولی تاثیرگذار و پایه حساب می‌شوند، ابداع قواعد جدید با عناوین جدید در باب تزاحم و حمل و اجماع و سیره متشرعه، ساختار منطقی‌تر، طرح برخی مباحث که در اغلب کتب نیست و یا از آن به ابهام و اجمال گذشته‌اند، قلم روان، نظریه‌های نو مانند حق الطاعه، جمع بین حکم ظاهری و واقعی، حجیت سیره‌ای که ممضات معصوم نیست، تزاحم حفظی در برابر تزاحم امتثالی و ملاکی. با این حال این اثر نمی‌تواند بَدیل کتاب کفایه قرار گیرد، زیرا متن به یادگار مانده از شهید صدر در همان بخش امتیازات که نوآوری‌های شهید صدر است، هنوز به دلیل معاصرت یا هر دلیلی، از سوی بزرگان مورد توجه واقع نشده و نگاه نقادانه جدی به روش و مبانی ایشان در حوزه صورت نگرفته و در اطراف متن کتاب، تحقیقیات رایجی مانند شرح، حاشیه، بیان تطبیقات مسائل، بیان نواقص و یا تفریع بیشتر مسائل، چنانکه در اطراف کفایه و رسائل و مکاسب حتی در ایام حیات مرحوم شیخ اعظم و مرحوم آخوند خراسانی انجام شد انجام نشده و بعد از این نیز بعید است انجام شود.

اگرچه تبیین‌ها و نقدهایی در سطوح متوسط بر برخی نظریه‌های حلقات ارائه شده است، در حالی که کتاب کفایه بیش از ۲۰۰ شرح و حاشیه از محققان و صاحب‌نظران بزرگ دارد که در آن شرح غموضات، تفریع فروعات، تطبیقات فقهی، مثال‌های عینی، تناقضات در مبانی، ایرادات و نواقص در مسائل بیان شده است.

این همه در کنار رمز پردازی‌های متن کفایه و مکاسب و رسائل قرار دارد که مستمر از اجتهادات قدما و متاخرین رمز گشایی نموده است، زیرا مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند خراسانی از آنجا که هدفشان تالیف متن آموزشی در سطح اجتهاد بوده، در مسائل کتاب دنبال فهم درست و تحلیلی دقیق از نظرات فقهی و اصولی متقدمین بوده‌اند که در حقیقت ساختار استنباط و اجتهاد شیعی را بنا نهاده‌اند و این یعنی اگر ما بخواهیم ساختار استنباط فقه شیعه و رموز و دقت‌ها و تحلیل‌ها و ضعف‌ها و در یک کلام راز رمز اجتهاد شیعی را دریابیم نیازمند چنین متنی هستیم. با این اوصاف چگونه حلقه ثالثه می‌تواند بدیل کتاب کفایه قرار گیرد؟

برخی در دفاع می‌گویند حلقات، بَدیل تخییری کفایه است و اجباری برای خواندن آن نیست! بدیل تخییری در نظام آموزش بی‌معنی است، چراکه بدیل تخییری قرار دادن متن آسان، سوق‌دادن طلبه بلکه دعوت به سوی متن آسان‌تر است و در نتیجه در زمان کوتاهی عملا اقدام به حذف متن کفایه کرده‌ایم.

نقد دلایل مسئولان طرح بر کلیات طرح تحول

در تبیین‌های مسئولین محترم طرح، مهم‌ترین دلایل این تحول در سه متن مهم رسائل و مکاسب و کفایه چند مورد است که عبارت‌اند از: خوانده‌نشدن بخش‌هایی از متون متراکم در نظام آموزشی، وجود برخی از مباحث جدید که در متون سابق جای آنها خالی بوده، مغلق بودن متون فعلی و ضعیف‌شدن انگیزه طلاب. این سخنان صحیح هستند، ولی هیچکدام نه به تنهایی و نه مجموعا در حذف یا تقطیع یا تبدیل متون فعلی قابل دفاع نیستند، بلکه راهکارهای معقولی برای اصلاح متصور است، چراکه خوانده نشدن متن‌هایی از کتاب، ایراد علمی ندارد؛ زیرا برخی از اساتید همه جای کتاب‌ها را تدریس می‌کنند و در مواردی خود طلاب با تلقی اهمیت کل کتاب، باقی متون را آموزش می‌بینند برخلاف اینکه این بخش‌ها از محدوده‌ها حذف شود، چراکه در این صورت امتحان و آزمون نداشته، نه کسی تدریس می‌کند و نه کسی تلقی اهمیت دارد مانند بحث انسداد باب علم که امروز کسی آن را تورق نیز نمی‌کند.

عجیب اینکه با این ادعا که طلاب نمی‌توانند متون متراکم کفایه را بخوانند در طرح تحول در مورد کفایه به جای کم کردن متن به هر یک از اصول‌ها بیش از ۳۰ صفحه نیز اضافه شده است! متنی که سال‌های گذشته، متوسط اساتید از عهده تدریس آن برنمی‌آمدند مقداری نیز افزوده شده است.

روش بهتر این است که امتحان هر درس دست خود اساتید باشد و هر کس تا هرجا درس داد امتحانش را هم بگیرد. اگر اعتمادی بر این شیوه نیست لااقل می‌توان محدوده امتحانی را در حد متوسط اساتید قرار داد و در این صورت چه نیازی به تقطیع یا بدیل خواهد بود؟

راهکار دیگر اینکه تجدید نظری در سنوات تحصیلی شود و یک سال از دوره چهار ساله درس خارج متن را کم کرده و به متن کفایه و مکاسب اختصاص دهند چه اشکالی پیش خواهد آمد آیا چهار سال دوره خارج متن برای سطح چهار وحی منزل است؟ آیا بار علمی کدام استاد خارج از کفایه و مکاسب بالاتر است؟ چهار سال درس خارج با زمان پایان‌نامه معادل استخدامی دکتری است. در عین حال، عنوان دکتر بردن هم برای طلبه سطح چهار جرم است! یک سال کاستن از خارج متن سطح چهار و محاسبه یک سال از کفایه و مکاسب برای سطح چهار بسیاری از این چالش‌ها را حل می‌کند و هیچ ایرادی هم پیش نمی‌آید.

اما در وجود مباحث جدید در کتابی مانند دروس فی علم الاصول، اشکالی نیست و سخن در آن گذشت، ولی اشکال در این است که اولا چه میزان از مباحث جدید در نسبت‌سنجی با مباحث مشترک وجود دارد؟ ثانیا همین مباحث جدید چقدر کارایی داشته و چه اندازه مورد نقادی محققانه قرار گرفته‌اند؟ مهم‌تر اینکه آیا این امتیاز و دیگر امتیازات متون جدید مانند روانی در متن، مجموعا در مقایسه با امتیازات متون سنتی که بخشی از اهم آنها را برشمردیم با ملاحظه قابل حل بودن چالش‌های این متون قابل قیاس هستند؟

ضعف انگیزه‌ طلاب؛ حقیقتی انکارنشدنی

ضعف انگیزه‌های طلاب حوزه امروز حقیقتی غیر قابل انکار است و متون مغلق در انگیزه طلاب متوسط و پایین‌تر بی‌تاثیر نیست ولی حقیقت این است که بی انگیزگی ویرانگر امروز با چشم‌پوشی از تاثر از وضعیت معیشت، در درجه اول مرتبط با عدم تفکیک استعدادهای حوزه است؛ طلبه‌ای که هدفش اجتهاد نیست و یا استعدادش تناسبی با فقه و اصول ندارد نباید کفایه بخواند روشن است چنین شخصی انگیزه برای خواندن کفایه نخواهد داشت چنانکه از آغاز نیز نداشته است. هدف از خواندن کفایه و مکاسب، همان است که برای آن نوشته شده‌اند.

هدف این است که: اولا طلبه بر ساختار اجتهاد و استنباط فقه شیعی به ویژه در معاملات به وسیله مکاسب و بر قوانین و مسایل اصولی به صورت اجتهادی در دانش اصول که مهم‌ترین مقدمه برای توانایی استنباط و اجتهاد است به وسیله کفایه و رسائل اشراف پیدا کند.

ثانیا با دقت‌ها و راز و رمزهای اندیشه‌های قدما و متاخرین به وسیله فهم و تحلیل‌های قوی شخصیتی مانند شیخ اعظم و آخوند خراسانی آشنا شود.

ثالثا با روش اجتهاد و اندیشه‌های فقهی و اصولی قهرمانان فقه و اصول شیعه یعنی شیخ انصاری و آخوند خراسانی آشنا شود.

با این حال تحصیل و تحقیق این متون برای همه طلاب در صورت امکان نافع است، ولی یقینا بر همگان لازم نیست بلکه برای اکثریت طلاب، اتلاف وقت است. در هر حال فراگرفتن این متون تنها بر کسانی که اراده جدی برای رسیدن به اجتهاد تجزی یا مطلق را دارند لازم است. این متون با این هدف تالیف شده است. از همین رو در مرحله اول، تقطیع متون متداول، منطقی نیست بلکه معقول تفکیک طلاب بر حسب سلایق و علایق و اهداف است. و این امری ضروری و ساده است و در سراسر جهان در محافل علمی تجربه شده است. با تاسف و باز هم با تاسف حوزه‌ای که روزی از این جهت صدها سال از جهان جلوتر بود امروز جا مانده است.

با وجود این اشکالات و ابهامات و وجود راهکارهایی برای تحول مثبت مانند تفکیک طلاب مستعد اجتهاد از طلاب مستعد امور تبلیغی و یا علاقه‌مند رشته‌های جدید و مانند تغییر در شکل تحصیلی سطح چهار می‌توان تاملی بر تحول جاری نمود تا شاید از اصرار بر آن صرف‌ نظر شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics