اختصاصی شبکه اجتهاد: سرزمین پر یُمن یَمَن، سرزمین گنجهای با ارزش است. احتمالاً نخستین تصویر از گنجهای یمن در ذهن ما، همان عقیق خوشرنگ یمانی باشد. تصویر ذهنی دیگر ما از یمن، مردمانی دلاور و ظلمستیز است که به رسمِ دیرینهٔ خود، خنجر یمانی را زیر کمربندهایشان میبندند. تردیدی نیست که ارجمندترین گنج این کشور، همین مردم بینظیرند. اما با چشمپوشی از این مورد، باید گفت این کشور میراثی عظیم از نسخههای خطی گوناگون را نیز دربردارد که در کتابخانههای مسجدها و موسسهها و خانهها نگهداری میشود و واکاوی این میراث چند دههای است که توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب نموده تا بدانجا که دانشگاه پرینستون آمریکا کلانپروژهای را تنها به گردآوری نسخههای ارزشمند این کشور اختصاص داده است. روشن است که مطالعهٔ این نسخهها میتواند از جهتهای گوناگون ما را با فرهنگ اسلامی در رشتههای دانشی گوناگون و مذاهب گوناگون آشناتر سازد.
نسخهخطیای که این نوشتار کوتاه در پی معرفی، بررسی و تحلیل آن است، نسخهای است بسیار کمحجم و سه صفحهای که در مجموعهای خطی قرار گرفته است. این مجموعه خطی (جُنگ) دربردارندهٔ چندین کتاب درون یک جلد است. یکی از جزوهها و کتابهای درون این مجموعه، احادیث امیر المومنین علی(ع)[بروایه عبد العظیم الحسنی و بإملاء القاضی جعفر الیمانی (د. ۵۷۳ق)] است که نگارندهٔ این سطور توفیق داشت کار پژوهش و تصحیح این نسخه را انجام دهد که چند سال پیش در دار الحدیث قم به زیور طبع آراسته شد. اکنون نسخهٔ مورد بحث ما نسخهای است که دقیقاً پس از همان نسخه در این مجموعه قرار دارد. توالی این دو نسخه، نکتههایی را درباره کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع)روشن نمود که تا پیش از این، ناشناخته بود.
این نسخه، به بیان حدیثی نبوی درباره عابدی از بنی اسرائیل میپردازد که در اوج فقر، از دل یک ماهی، مرواریدی گرانبها را کشف میکند که وضعیت اقتصادی زندگی او را به کلی دگرگون میکند. سند این حدیث، متعلق به راویان زیدیه و اهل سنت است.
در ادامه، تلاش میشود به جلوههای اهمیت این نسخهٔ منحصر به فرد اشاره شود و سپس سخن کوتاهی در مقایسه درونمایهٔ آن با حدیثی از امام باقر علیهالسلام بیان شود. اما در آغاز، ذکر این نکته ضروری است که نگارنده در مقالهای به تفصیل به تحقیق و تصحیح این نسخه و تحلیل سلسله سند و فقهالحدیث آن پرداخته است،[۱] از این رو، در این یادداشت تنها به برخی مطالب اشاره میشود و توضیح بیشتر به آن مقاله موکول میشود.
اهمیت این نسخه
این نسخه هم از جهت رجالی و هم از جهت حدیثی و هم از جهت تراثی، دارای اهمیت است:
فایده رجالی:
کشف یک حلقه مفقود در سلسله سند احادیث نسخه پیشین:
یکی از مهمترین فایدههای این نسخه، بالاتر بردن شناخت ما نسبت به احادیث کتابی دیگر یعنی احادیث امیر المومنین علی (ع) است که پیشتر اشاره شد.
در انجامه این نسخه، ناسخ تصریح میکند که کتابت نسخه را مستقیماً از روی دستخط محمد بن حسن رصاص (د. ۵۸۴ق) انجام داده است. باید دانست که رصاص بزرگترین شاگرد قاضی جعفر یمانی (د. ۵۷۳ق) بوده (شهاری، ۱۴۲۱ق، ج۱،ص۳۳۳-۳۳۶) و قاضی جعفر نیز کسی است که نام وی به عنوان نخستین راوی در آغاز سلسله سند حدیث در این نسخه آمده است: «حدثنا القاضی جعفر».
با آنکه نام رصاص در آغاز سند حدیث در ابتدای نسخه نیامده؛ اما با توجه به انجامۀ ناسخ روشن میشود که کسیکه «حدثنا» را در آغاز سند در ابتدای نسخه میگوید، در واقع، همین رصاص است. ناسخ در انجامه میگوید که این حدیث را در نسخهای به خط رصاص دیده که در آن نسخه، قاضی جعفر بهلولی اجازۀ نقل این حدیث را به رصاص در سال ۵۶۶ق دادهاست.
انجامه ناسخ:
«وَ هَذا الحَدِیثُ قَابَلَهُ الشَّیْخُ الفَاضِلُ، الحَسَنُ بْنُ مُحَمِّدِ بْنِ الحَسَنِ بْنِ أبِیبَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الرَصَّاصُ عَلَى القاضِی العَلَّامَهِ شَمْسِالدِّینِ، وَ أَجَازَ لَهُ القِراءَهَ فِیهِ، وَ صَحَّحَ لَهُ ذلِکَ. وَ تارِیخُ الإِجَازَهِ[۲] ـ کَمَا وَجَدْتُهَا وَ نَقَلْتُها مُصَحَّحَهَ اللَّفْظِ ـ فِی شَهْرِ رَجَبٍ الأَصَبِّ سَنَه ۵۶۶ سنه هجریه…».
همچنین باید دانست که نسخۀ احادیث امیرالمؤمنین علی (ع) دقیقا پیش از این حدیث، در همین مجموع قرار دارد که آن نیز به خط همین ناسخ است و بسیار جالبتوجه است که آن احادیث نیز دقیقا با همین تعبیر «حدثنا القاضی جعفر» آغاز شدهاند. مجموعهٔ قرینههای گوناگون نشان از آن دارد که گویندۀ تعبیر «حدثنا» در آنها نیز همین رصاص است. این در حالی است که پیش از این، گویندۀ این تعبیر در آن نسخه، مجهول پنداشته میشد. از این رو، با این نکته، حلقه نخست در سند آن کتاب نیز آشکار میشود.
فایدههای حدیثی:
نمونهای عینی از پرورده شدن حدیث:
متن این حدیث، در واقع، تحریری پرورش یافته از داستان سادهتری است که به دست برخی راویان، افزودههایی در آن گنجانده شده است. از این رو، این حدیث میتواند نمونهای عینی از این پدیده در فرآیند نقل و انتقالهای حدیث باشد. احادیثی که اصل آنها جعلی و بیپایه نیستند؛ اما برخی راویان، به انگیزههای گوناگون آنها را پرورش میدهند. همچنان که شمار قابل توجهی از قصاصین (قصهگویان در سدههای آغازین اسلام) چنین کاری با احادیث انجام میدادهاند؛ تا بدانجا که برخی از محدثان نامآور بیان داشتهاند که «قصاصین احادیث را به اندازهٔ یک وجب از ما دریافت میکنند و آن را [با افزودههای عامدانهٔ خود] تبدیل به یک متر میکنند!».[۳]
همچنین با این توضیحات میتوان گفت محتوای این حدیث برای ما بیشتر روشن میسازد که چرا برخی از راویان موجود در سلسله سند این حدیث، به داشتن احادیث منکر متهم شدهاند.
جغرافیای علم حدیث:
این نسخه نمونهای از نقل و انتقال حدیث در جغرافیاهای گوناگون را ارائه میدهد؛ چرا که دربردارنده سلسله سندی است که در آن، دو نسل از راویان استرآبادی، دو نسل اسدآبادی، سه نسل زادهٔ ری یا کوچیده به آن و چهار نسل از راویان مصری حضور دارند. واکاوی امثال این سند، میتواند به شناخت جغرافیای علم حدیث و نقل و انتقالهای آن به شهرها و مراکز حدیثی گوناگون در مقطعهای تاریخی مختلف یاری دهد.
فایدههای تراثی:
میراث تازه یاب از قاضی عبدالجبار معتزلی و تفاوت با نقل مسند شمس الاخبار:
در این نسخه، در ذیل حدیث، سخنان کوتاهی در چند سطر از قاضی عبدالجبار معتزلی (د. ۴۱۵ق) نقل شده است. وی در این سخنان، از سویی به تبیین معنای حدیث پرداخته و از سویی دیگر، تلاش نموده تا شبهههایی که به سبب محتوای این حدیث میتواند ایجاد شود، برپایه مبانی خود پاسخ دهد. این سخنان قاضی عبدالجبار در هیچ منبع دیگری یافت نمیشود.
همچنین شایسته ذکر است که نگارنده این سطور در آغاز میپنداشت که محتوای این نسخه (چه حدیث آن، چه سخنان قاضی عبدالجبار) در هیچ جای دیگری نیامده است. اما بعدها دریافت که حدیثی که این نسخه دربردارنده آن است، در مسند شمس الأخبار، نگاشتهٔ علی بن حمید قُرَشی (د. ۶۳۵ق)[۴] نیز آمده است.
اما جالب آن که حتی در شمس الأخبار نیز، تنها خود حدیث گزارش شده و سخن قاضی عبدالجبار اصلاً نیامده است. همچنین گفتنی است که آغاز سند این حدیث در شمس الأخبار با سند این جا متفاوت است. یعنی در این جا رصاص از قاضی جعفر روایت میکند؛ اما در آن جا قرشی از پدرش از قاضی جعفر روایت میکند که نشان از مستقل بودن این منبع نسبت به کتاب قرشی است.
تفاوت های مختصر دیگری در سند و واژگان حدیث در این دو منبع وجود دارد که ذکر و تحلیل آن در مجالی دیگر ان شاء الله بیان خواهد شد. این نکته پیشتر در مقاله نگارنده ذکر نشده است.
دسترسی مستقیم کاتب نسخه به نسخهای به خط شاگرد مؤلف:
در ارزشگذاری نسخهها، بیشک معتبرترین نسخهها آنهاییاند که به دستخط خود مؤلف نوشتهشدهاند (درباره نسخههای به دستخط مؤلفان، نگاه کنید به اثری از آدام گاچک، از متخصصان در حوزه نسخههای خطی اسلامی با ترجمه و تعلیقهٔ نگارنده همین سطور: «نسخههای خطی عربی به دستخط مؤلفان؛ ویژگیها و اصطلاحشناسی»، مجله ذخائر شرق، ش۱، زمستان ۱۴۰۲ش، صص۷۳-۹۳). اما با توجه به ندرت نسخههای دستخط مؤلف، معمولاً مصححان به ناچار به دنبال نسخهای میروند که واسطههایی کمتری تا نسخه مؤلف دارد. در این نسخه نیز، وضعیت چنین است. یعنی ناسخ همانطور که گذشت، مستقیماً به دستخط شاگرد قاضی جعفر که املاکننده این احادیث بوده، دسترسی داشته و از روی آن نگاشته است. همچنین از قرینهها برمیآید است که ناسخ این حدیث و کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع) را از روی یک مجموعه نوشته و همگی آنها به دستخط رصاص بوده است. بنابراین روشن میشود که وضعیت نسخه در احادیث امیر المومنین علی(ع) نیز چنین است؛ یعنی آن نیز مستقیماً از روی دستخط شاگردِ مؤلف/املاکننده[۵] نوشته است. این نکته پیشتر در تحقیق کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع) بیان نشده بود.
میراث نقلیافته از عراق به یمن به دست قاضی جعفر بهلولی:
قاضی جعفر بهلولی هنگام بازگشت از عراق، کتابهای زیادی را از زیدیهٔ عراق و شمال ایران با خود به یمن برده است. به نظر میرسد این نسخه کوتاه در کنار کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع) یکی دیگر از همان آثاری است که وی با خود به یمن برده است.
تفاوت حدیث موجود در این نسخه با حدیث منقول از امام باقر علیه السلام
دیگر پس از بررسی نسخه، درباره محتوای حدیثی که در آن آمده باید سخن گفت.
برخی درونمایههای داستانپردازانه و باورناپذیر
باید گفت در داستان این حدیث، برخی مطالب آمده که باورِ آنها تا اندازهای دشوار است. از جمله، اینکه پادشاهی که انسان پرهیزکاری نیست و این مطلب از اعتراف او در متن داستان، روشن است (در جایی که میگوید: «اگر این مروارید در دست کس دیگری بود، به زور از او میگرفتم») ناگهان حاضر است نیمی از پادشاهی خود را به عابد بدهد و دخترش را نیز به ازدواجش درآورد. این مطلب، گرچه از نظر عقلی ناممکن نیست؛ اما بافت آن بیشتر همانند مطالبی بهنظر میرسد که در داستانسراییها و افسانهها گفته میشود؛ چنانکه افزودهها و تحریفهای قصاصین در تاریخ علم حدیث، از دیرباز چالشی مهم شمرده شده است.[۶] آری، مطالب دیگری که در این حدیث آمده، لزوماً بعید نیست. اما هنگامیکه این مطالب را در کنار سند بسیار ضعیفی که این حدیث دارد[۷] و نیز در کنار تحریرهای سادهتری که دقیقاً از همین داستان در منبعی بسیار موثقتر در دست است،[۸] بنگریم، دیگر بهسختی میتوان نسبت به شگفتیآور بودنِ آن و احتمال پروردهشدنِ این داستان بهدست کسانی که بهدنبال جلب توجه تودۀ مردم بودهاند،[۹] خوشگمان بود.[۱۰]
مقایسه با احادیث همانند
باید توجه داشت که دو تحریر دیگر از داستانی بسیار شبیه این داستان در برخی منابع وجود دارد. یک تحریر به نقل از فضیل بن عیاض (د. ۱۸۷ق) آمده (نکـ: تنوخی، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۲۳۸) و تحریر دیگر ـ که مهمتر است ـ در روایتی با سند موثق از امام باقر (علیهالسلام) (د. ۱۱۴ق) نقل شده است (نکـ: کلینی، ۱۴۲۹ق، ج۸، ص۳۸۵). در هر دوی این تحریرها ـ با اینکه تفاوتهایی با هم نیز دارند[۱۱] ـ سخن از کسی به میان آمده که گفتگویی با همین مضمون با همسر خود دارد و او نیز کالای خود را در بازار در برابر یک ماهیِ بیارزش میفروشد و پس از شکافتن آن، مرواریدی گرانبها درونش مییابد و پس از فروش آن دربرابر ثروتی بسیار، فرشتهای میآید و با مضمونی شبیه آنچه در همین حدیث گذشت، همین شکرگزاری را به او یادآوری میکند. بلکه در نقل از امام باقر (ع)، دقیقا مانند همین نسخه، سخن از عابدی از بنیاسرائیل است.
روی همرفته، با درنگ در حجم همانندیهای تحریر این حدیث با این دو تحریر دیگر، باید گفت کاملاً روشن است که اینها همگی تحریرهایی از یک داستاناند که دربرخی از آنها به تفصیلهایی اشاره رفته که در دیگری نیامده است.
داوری دربارۀ حدیث
در مجموع، باید گفت از یکسو، تحریری از این داستان که از امام باقر (ع) روایت شده، هم از نظر اعتبارِ منبع (یعنی کتاب الکافی) و هم از نظر اعتبار سندِ آن (که سندی موثق است) بسیار موجهتر از تحریر موجود در این حدیث است، بلکه قابل مقایسه با آن نیست؛ چراکه این حدیث در نسخهای نه چندان مشهور آمده و دارای سندی بسیار ضعیف (از جهتهای گوناگون)[۱۲] است و از سویی دیگر، در متن حدیثِ این نسخه، درون مایههایی وجود دارد که باورناپذیر (اصطلاحاً «مُنکَر») بهنظر میرسد؛ همانطور که برخی از راویان این سند، به داشتن راویتهای منکرِ فراوان، متهم شدهاند. این درحالی است که آنچه در تحریرهای دیگر، بهویژه، روایت امام باقر (ع) آمده است، اصلاً چنین حالتی ندارد. افزون بر اینها، تحریرهای متعدد این داستان، نسخههای متفاوتی از یک داستان واحدند و بسیار بعید است که این تحریرهای گوناگون، داستانی جداگانه را واگویه کنند و یا هرکدام به بخشهایی متفاوت از یک داستان اشاره کنند. توجه به مجموعهٔ این قرائن، ما را به این نتیجه میرساند که تحریری که از این داستان در این حدیث آمده، بهدست برخی راویان، افزودههایی شگفتیآور و عوام پسند در آن گنجانده شده تا شاید برای شنوندگان جذابتر و گیراتر باشد؛ والله اعلم.
نتایج
این نسخه از چند جهت دارای اهمیت است:
از نظر رجالی:
این نسخه، به کشف حلقه مفقودهای از سلسله سند احادیث در کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع) که پیشتر ناشناخته بوده، کمک مینماید.
از نظر حدیثی:
حدیثی که در این نسخه آمده، نمونهای عینی از پرورده شدن برخی احادیث توسط برخی راویان ارائه میدهد و همچنین میتواند نمونهای عینی از اینکه رجالیان چه احادیثی را منکر میدانستهاند، آشکار میسازد.
این سلسله سند سرنخهای جالب توجهی در پیوند میان چند نسل از راویان سرزمینهای ری، استرآباد، اسدآباد و مصر ارائه میدهد که در بررسی جغرافیای دانش حدیث و نقل و انتقالهای آن به شهرها و مراکز حدیثی گوناگون در مقطعهای تاریخی مختلف شایستهٔ توجه است.
از نظر تراثی:
با توجه به انجامه ناسخ، روشن میشود که ناسخ مستقیماً به دستخط شاگردِ قاضی جعفر یمانی که این احادیث را در حدود سال ۵۶۶ق املا کرده، دسترسی نوشته و از روی آن کتابت نموده است. همچنین روشن میکند او در کتابت کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع) نیز دقیقاً از روی دستخط شاگرد قاضی نگاشته است که تا کنون روشن نبود و از این رو، بسیار به اهمیت آن افزود.
در این نسخه، برای نخستین بار سخنانی از قاضی عبد الجبار از دانشمندان سرشناس معتزله یافت شد که تا کنون در هیچ منبع دیگری یافت نشده است. حتی روایتی که در مسند شمس الأخبار نیز آمده، این سخنان قاضی را ندارد.
این نسخه، یکی دیگر از آثاری را روشن میسازد که قاضی جعفر یمانی با خود از عراق و شمال ایران با خود به یمن منتقل کرده است.
اما از نظر اعتبار حدیث موجود در این نسخه، باید گفت از یکسو، سندِ این حدیث بسیار ضعیف است ـ چراکه شماری از راویانِ آن صراحتاً تضعیف شده و شماری نیز مهمل و مجهولاند و یک واسطه نیز در میانۀ سند افتاده است ـ و از سوی دیگر، در محتوای آن درونمایههای تردیدبرانگیزی وجود دارد، هم از نظر باورپذیری و همراستایی با سبک داستانپردازان و افسانهسرایان و هم از نظر شباهت فراوان آن با دو روایت دیگر از همین داستان، بهویژه، روایتی از امام باقر (ع) که برخلاف این نسخه، داستانی بسیار سادهتر و باورپذیرتر است و از سندی موثق نیز برخوردار بوده و در منبعی بسیار استوارتر و مشهورتر (الکافی) نیز نقل شده است. قرائن گوناگون، نشان از آن دارد که ظاهراً این روایت از داستان، تحریری پروبال یافته است که نسخۀ اصل آن همان چیزی است که در روایتهای دیگرِ این داستان آمده (مانند روایت امام باقر علیه السلام)، بوده؛ اما احتمالاً به منظور گیرایی و جذابیت بیشتر نزد عوام، دستکاری شده است.
پیوست: تصاویر نسخه
نگارۀ ۱: صفحۀ آغازین حدیث در نسخۀخطی (صفحهٔ سمت چپ). در صفحۀ سمت راست، صفحۀ پایانی نسخۀ کتاب احادیث امیرالمؤمنین علی (ع) دیده میشود که پیشتر، تصحیح و چاپ شده است.
نگارۀ ۲: صفحۀ پایانی نسخه حدیث عابد بنی اسرائیل
نگارهٔ ۳: توضیح قاضی عبدالجبار معتزلی (د. ۴۱۵ق) در ذیل حدیث؛ این سخنان تا کنون در هیچ جای دیگری از آثار قاضی عبدالجبار یافت نشده و برای مطالعات تراث معتزله و نوع نگاه آنها به احادیث، شایستهٔ بررسی است.
نگاره ۴: انجامهٔ ناسخ که در آن تصریح شده که وی مستقیماً به اجازهٔ املاکنندهٔ این احادیث قاضی جعفر یمانی به شاگردش رصاص دسترسی داشته و آن را دیده و از روی آن کتابت نموده است. این مطلب، ارزش این نسخه و نسخهٔ کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع) را بسیار بیشتر میکند.
نسخهای تازهیاب از احادیث امیرالمؤمنین علی(ع)/ محمد عافی خراسانی
دانلود مقاله «تحقیق و بررسی نسخۀ خطی حدیث عابد بنی اسرائیل؛ میراثی تازهیاب از قاضی عبدالجبار معتزلی (از گنجینۀ دستنوشتههای یمن)»
———————————————–
[۱] این مقاله با عنوان «تحقیق و بررسی نسخۀ خطی حدیث عابد بنی اسرائیل؛ میراثی تازهیاب از قاضی عبدالجبار معتزلی (از گنجینۀ دستنوشتههای یمن)» در همایش بینالمللی مخطوطات مشرق زمین ارائه شد. این همایش در اردیبهشت ۱۴۰۲ش در قم و تهران برگزار شد و سپس متن مقاله در مجله ذخائر شرق، شماره ۲، بهار ۱۴۰۳ق به چاپ رسید. (دانلود مقاله)
[۲] البته تعبیر «مقابله» و «اجازه» که در انجامه آمده، تعبیر اصطلاحی نیست؛ زیرا در اصطلاح دانش حدیث، «اجازه» در مقابل «سماع» و «قراءه» است؛ اما در اینجا رصاص این حدیث را بر استادش قرائت کرده؛ بنابراین «اجازه» شمرده نمیشود. تعبیر «مقابله» نیز به معنای اصطلاح «مقابله» در نسخ خطی نیست؛ زیرا در اینجا منظور ناسخ فقط همان قرائت شاگرد بر استاد بوده که با نظارت استاد انجام شده که روشن است این به معنای اصطلاح «مقابله» در نسخ خطی که در آن هنگام استنساخ، متن نسخهای بر نسخه دیگر عرضه میشود، نیست. پیشتر در تحقیق نسخهٔ احادیث امیر المومنین علی(ع) به لغزشهای آشکارِ ناسخ که نشان از عالم نبودنِ وی دارد، اشاره رفته است؛ از این رو، هیچ انتظاری نیست وی این اصطلاحها را به طور دقیق بکار نبرده باشد؛ جدا از آنکه این اصطلاحها گاهی در زبان عالمان نیز با تسامح و یا بار معنایی عامتری به کار میرود.
[۳] برای نمونه، نکـ: خطیب بغدادی، الجامع لأخلاق الراوی وآداب السامع، ج۲ ص۱۶۵.
[۴] نکـ: مسند شمس الاخبار، قرشی، ج۲، ص۴۷.
[۵] طبعاً میان تعبیر «مُملی»/ «املا کننده» با تعبیر «مؤلف»/«نویسندهٔ کتاب» فرق است؛ اما در این جا با تسامح، واژه «مؤلف» به کار رفت.
[۶] پیشتر نیز اشاره رفت. همچنین برای آگاهی از نمونهای از توجه به داستانپردازیهای دروغین در روزگار صحابه، نکـ: ابونعیم اصفهانی، بیتا، ج۴، ص۱۳۶.
[۷] دستِکم چند تن از راویانِ موجود در سلسله سند این حدیث، مجهول یا مهملاند (مانند ازدی و ابوعمرو خراسانی) و شماری نیز به صراحت تضعیف شدهاند (مانند رشدین و عبیدالله بن سعید بن عفیر) و نیز واسطۀ میان طاوس و ابوذر غفاری در سند ذکرنشدهاست؛ با چشم پوشی از اشکال هایی که شاید در برخی راویان دیگر نیز مطرح شود.
[۸] در ادامه، به این تحریرهای ساده اشاره میشود. منظور از سادهتر بودن این است که چنین کرّ و فرهایی در این تحریرهای دیگر دیده نمیشود و تنها مطلب شگفتآور در آنها همان یافتن مروارید در دل ماهی است و گفتگو با فرشته برای یادآوری شکرگزاری است.
[۹] برای نمونه، شایسته است به توضیحی که ابن قتیبه در انگیزۀ قاصّها و وعّاظ در جعل و پروراندن متون حدیث بیان میکند، نگاه شود: ابنقتیبه، ۱۴۱۹ق، ص۴۰۴.
[۱۰] نگارنده نیز نسبت به این نکته هشیار است که صرفِ باورناپذیر بودن، دلیل بر رد احادیث نیست. اما در اینجا، سخن از مجموعهٔ قرینههاست. جدا از آن که اساساً این حدیث در این جا از امامان شیعه علیهم السلام روایت نشده تا بخواهد مشمول احادیث نهی از تکذیب باشد.
[۱۱] البته بعید نیست که نقل فضیل بن عیاض نیز این داستان را با واسطۀ امام صادق (ع) از خود امام باقر (ع) گرفته باشد؛ چرا که وی از شاگردان امام صادق (ع) بوده است (نکـ: طبرانی، سلیمان بن احمد.۱۴۱۳ق، ص۲۸۰؛ نووی، ۱۴۳۰ق، ص۲۸۵).
[۱۲] مجهول بودن چند راوی و ضعیف بودن چند راوی دیگر و افتادگی نام برخی راویان (ارسال).