اختصاصی شبکه اجتهاد: مسابقه «برنده باش» و حاشیههای تعطیلیاش، هرچند رو به پایان گذاشته است، اما نظرات مختلف فقها در رابطه با آن، نیازمند بحث جدی است تا در موارد مشابه با آن، این اختلافات کمرنگتر شود. از یکسو، یک فقیه قم، حکم به حرمت و قمار بودنِ این مسابقه میدهد و از سوی دیگر، مرجع نجف، با بیانِ خروج مسابقات علمی از مصداق قمار، آن را بیاشکال میانگارد. استاد محمد قائنی اما هم نجف را درک کرده است و هم قم. با او از چرائی فتوای این دو فقیه پرسیدیم. او معتقد است راههای شرعی فراوانی برای تصحیح اینگونه برنامهها وجود دارد و بر همین اساس، نباید یکباره حکم به حرمت آنها داد. مشروح گفتگو با این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم از نگاه شما میگذرد:
اجتهاد: آیا اینکه عدهای برای حضور در یک مسابقه علمی رقابت کنند و در حین رقابت هم مبلغی را برای تسریع در برنده شدن هزینه بکنند و در پایان به نفرات اول از همان مبلغ پولی را پرداخت کنند به لحاظ شرعی اشکال دارد؟ علت آن چیست؟
قاینی: در این مورد باید قرارداد، ملاک عمل باید باشد. اشخاص در آن مسابقات مبلغی که پرداخت میکنند از قبیل هبه است یا از قبیل بدل شیئی مانند شنیدن سؤالات علمی؛ در حقیقت این سؤالات به مبلغی فروخته میشود، لذا خود، یک معامله مستقل است. البته در ضمن این معامله شرط میشود که در مسابقهای شرکت بکنند و طبق ضوابطی، با قرعه یا بدون قرعه، مبلغی به فرد برنده اهدا شود. اینها قمار نیست؛ چراکه قوام قمار، به لعب و بازی است، درحالیکه در این مسابقات، بازی انجام نمیشود.
باید توجه داشت که صرف اینکه شخصی مبلغی را ببرد ولو آن ما به ازایش، ارزش مادی خاصی هم وجود نداشته باشد قمار محسوب نمیشود و لذا اگر کسی بخواهد از قمار تعدی کرده و تمام موارد اکل مال به باطل را حرام بداند، صحیح نیست و اثبات تعدی از مورد قمار، بسیار دشوار است.
بههرحال در رابطه با معاملهای اگر عنوانی مثل هبه ولو هبه مشروطه منطبق باشد دیگر نمیشود گفت محکومبه بطلان و حرمت است؛ زیرا فقها در نظایر این مسئله، آنجاهایی که شیءی ولو شرعاً مالیت ندارد، گفتهاند بذل مال بهعنوان هبه مشروطه در مقابل رفع ید از آن شیءی که مالیت ندارد، مجاز است و منعی ندارد. به نظر ایشان، در این موارد چون اغراض عقلایی بر آن مترتب میشود، معامله صحیح بوده و نمیتوان حکم به حرمت داد.
عنوان دیگری که از بعضی مدارک استفاده میشود، بحث تقسیم به «ازلام» است؛ یعنی نوعی تسهیم بدون هیچ استحقاقی، بدینصورت که عدهای مالی را با سهام مشخصی در بین میگذارند و بعد با قرعه، به افرادی که قرعه به نام آنها اصابت کرده است میدهند. این خود، یک عنوان دیگری است ولی مسابقهای که گفتید از مصادیق این عنوان نیز نیست.
بنابراین چون نه عنوان قمار، نه تقسیم به ازلام و نه اکل مال به باطل بر آن صادق است، نمیتوان حکم به حرمت آن داد.
اجتهاد: اما بازیهای فکری را عرفاً بازی میگوید. این بازیها نیز فکری است و لذا عنوان بر آنها صدق میکند.
قاینی: نه، بازی فکری، لعب و بازی محسوب نمیشود.
اجتهاد: چرا؟ چون لعب و لهو ملازمه دارند و همواره باید بازی با لهو نیز همراه باشد تا عنوان «لعب» بر آن صادق باشد؟
قاینی: نه، عنوان لعب، یک مسئله است و لهو عنوان دیگری است. مسئله این است که عرف به بازیهای فکری، «لعب» نمیگوید.
اجتهاد: آیا علمی بودن یا نبودنِ مسابقه، تأثیری در مشروعیت آن و صدق عنوان قمار دارد؟
قاینی: آیتالله سیستانی که اینطور در پاسخ استفتاء فرمودند. احتمالاً وجه کلام ایشان قضیه این است که اکل به باطل هم نیست؛ زیرا با علمی بودنِ بازی، دیگر نمیتوان گفت غرض عقلائی بر آن مترتب نمیشود.
اجتهاد: البته اشکالی در صغرا وجود دارد که برخی سؤالات این مسابقه علمی نیست و دانستن و ندانستن آن چیزی به انسان کم یا زیاد نمیکند.
قاینی: لازم نیست که کل سؤالها علمی باشد، بلکه اگر درمجموع، مشتمل بر اغراض عقلایی علمی و اطلاعات قابلتوجه و مورد غرض عقلایی باشد، برای خروج از عنوان باطل بودن کافی است. مثلاً اطلاع از اینکه برخی از حیوانات یک خصوصیتی خاصی دارند، جزء اموری است که متعلق اغراض عقلایی قرار میگیرد و لذا گمان میکنم آیتالله سیستانی برای دفع توهم اکل به باطل بودن آن، وجه علمی بودن مسابقه را مطرح کردهاند.
اجتهاد: آیا میتوان در این برنامه، از جهت عدم مالیت در سؤالها اشکال کرد؟
قاینی: چرا مالیت ندارد؟ بههرحال یکسوالاتی وجود دارد و خرید این سؤالات مثل سؤالات امتحانی عرفا دارای مالیت است و افراد نیز بابت همین مالیت عرفی آن، پول پرداخت میکنند. چطور است که تستهای کنکور را خریدوفروش میکنند، در اینجا نیز همین خریدوفروش صورت میگیرد و کاملاً هم عقلائی است.
اجتهاد: برفرض اینکه عنوان لعب صادق باشد، آیا اگر حقالزحمه نفرات اول، از منبع دیگری تأمین شود، مسئله قمار منتفی میشود؟
قاینی: بر فرض صدق عنوان لعب، مرحوم آقای تبریزی میفرمود قمار متقوم به این است که هم برد و هم در آن باخت متصور باشد؛ اما اگر کس دیگری ضامن پرداخت مال شود، دیگر باخت معنا ندارد و لذا قمار نیست.
اجتهاد: آیا برفرض عدم صدق قمار، وجود چنین مسابقاتی که افراد را تشویق به دستیابی به مال بادآورده و بدون زحمت میکند، مطابق باروح شریعت است؟
قاینی: قطعاً خوب نیست اما تجربه نشان داده که وجود این مسابقات موجب نمیشود که مردم کلاً همه کارشان را ترک بکنند و کارشان را منحصر در این امور قرار دهند. از طریق مقاصد شریعت و مانند آن هم نمیشود اینچنین ادعاهایی را بهراحتی اثبات کرد؛ زیرا ما واقف بر مقاصد شرع و اغراضِ احکام شرعیه نیستیم که بخواهیم از موارد آن، به سایر موارد، به ادعای تنقیح مناط تعدی کنیم.
اجتهاد: آنچه الآن در حال اتفاق افتادن است این است تلویزیون که متکفل امور فرهنگی مردم است، چندین برنامه پخش میکند که ستاره فلان مربع را بگیرید تا در قرعهکشی شرکت کنید. یا در غیر تلویزیون هرروزه شاهد پیامکهایی هستیم که روزانه فلان تومان هزینه پرداخت کن و در قرعهکشی چند صدمیلیونی شرکت داده شوید. برخی افراد در چندین موردش شرکت میکنند و منتظر شانس و اقبال هستند و از کار و تلاش بازمیمانند. این امر قطعاً مفاسدی را دارد، سؤال این است که آیا اینگونه مفاسد سبب حرمت نمیشود؟
قاینی: این کار، موارد مشابه زیادی دارد. تمام قرعهکشی بانکها هم ممکن است موجب این رفتارها در افراد بشود؛ اما آیا به خاطر قرعهکشی بانکها، تمام مردم کارهایشان را تعطیل کردهاند و منتشر قرعهکشی ماندهاند.
اجتهاد: آیا مواردی که عرض شد همان محاذیر بختآزمایی نیست که حرمتش روشن است؟
قاینی: ادعای مقاصد و ملاکات، ممکن است سهل باشد اما اثباتش مشکل است.
اجتهاد: آیا شما بهطورکلی، مصلحت و مفسده را موجب اثبات حکم نمیدانید؟
قاینی: آن مصالح و مفاسدی که از خود شرع استفاده میشود، خوب است اما مصالحی که عقلا بهصورت تخمینی برآورد میکنند، مصداق همان قیاسی است که در شریعت از آن نهی شده است.
اجتهاد: آیا مواردی که قبح واضحی دارد مانند دیدن فیلمهای مستهجن که دلیل خاصی ندارد را نمیتوان با توجه به مفاسد موجود در آن، حرام دانست؟
قاینی: نه، در این مواردی که گفتید هم با اطلاقات ادله و با تعلیلات و عللی که در روایات آمده، حکمش اثبات میشود و نوبت به مقاصد نمیرسد.
اجتهاد: آیا با تمسک به روح شریعت نمیشود حرمت را اثبات کرد؟
قاینی: روح شریعت همان مقاصد شریعت است. با اسم عوض کردن هم حقیقت چیزی عوض نمیشود.
جالب است «یک فقیه قم» را در مقابل«مرجع نجف» قرار داده اید. آن فقیه قم خود مرجع تقلید مردمی است و در شهر نجف اشرف مراجع تقلید متعددی حضور دارند.
وقتی ابتدای یک بحث علمی با این عنوان بندی ها شروع شود…
یک کمی بیشتر تامل کنین هم خوب است.