حدود ۱۵ روایت در مورد نوروز واردشده است. در بحث کلامی دو سؤال مطرح ست: اصلاً جزء رسالت دین هست که وارد این مقوله بشود؟ قلمرو دین تا کجاست؟ پرداختن به سعد و نحس بودن روزها، بر عهده دین است؟ مرحوم مجلسی در بحار یک جلد را به مسائل اینچنینی اختصاص داده است. آیا این مقولات در حوزه دینداری است؟ سؤال دوم این است که دینی که ادعای جهانی بودن دارد، میتواند همه این فرهنگها را نفی کند یا نمیتواند؟
به گزارش خبرنگار اجتهاد، سیصد و یکمین نشست از سلسله جلسات علمی موسسه فهیم، با موضوع «جایگاه سنتهای ملی از منظر اسلام»، روز شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۷ در محل این مؤسسه در شهر مقدس قم، برگزار شد. در این نشست، حجتالاسلاموالمسلمین مهدی مهریزی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه دار الحدیث، به ارائه نظرات خود پرداخت.
تعارض بین سنتهای ملی و دینی چگونه قابلحل است
وی در تبیین نظریه خود گفت: بحث ما با عنوان سنتهای ملی و دینی و نسبت این سنتها با یکدیگر است. ما یک سری سنتهای دینی مثل اعیاد اسلامی و موالید و وفیات ائمه علیهمالسلام داریم و از طرفی سنتهای ملی مثل نوروز و شب یلدا و چهارشنبهسوری و سنتهای سیاسی مثل ۲۲ بهمن و روز قدس هم داریم. سخن در نسبت بین سنتهای ملّی و دینی است. مثلاً یک بار شب یلدا با ۲۸ صفر تعارض پیدا کرد. برای اینکه تصویری از مسئله ارائه شود، بنده در پنج مورد تعارض بین این دو سنتها را دستهبندی کردم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه دارالحدیث گفت: یکی از موارد بحث، همین مناسبتهاست، مثل نوروز و ماه رمضان. قسمت دیگر آدابورسوم شهرها و مردم که با سنتهای دینی متفاوت است. سوم در نامگذاری است. طبق سنت دین، خوب است که نام اهلبیت علیهمالسلام بر فرزندان خود بگذارند. در سالهای اخیر این تعارض مقداری کمرنگ شده است ولی قبلاً اگر کسی نام ایرانی بر فرزند خود میگذاشت در دینداری او شک میکردند. یکی دیگر از موارد تعارض، نوع پوشش است. مثلاً نوع پوشش ترکمنها با پوشش دینی ما متفاوت است. یکی دیگر از موارد تعارض، زبان است. زبان دین، زبان عربی است ولی آیا آشنایی با لغت عربی، لازم است که اگر کسی بلد نباشد، دیندار نیست؟
این پنج مورد محل تعارض سنتهای ملی و دینی است.
جایگاه کلامی و حدیثی سنتهای دینی
مهریزی افزود: نکته دوم در این مورد است که ما در مورد سنتهای ملی، در چهار حوزه میتوانیم بحث کنیم. یک حوزه کلامی دارد که جایگاه این سنتها در دین کجاست. دینی که مدعای جهانی بودن است میتواند تمام خردهفرهنگها را حذف کند؟ بحث دوم، بحث روایی است. حالا چون بحث ما در مورد عید نوروز است باید روایات نوروز را بررسی کنیم. یک بحث هم بحث تاریخی است و یک بحث هم بحث فقهی است. پس چهار قلمرو بحث داریم.
عضو هیئت علمی مؤسسه دارالحدیث ادامه داد: از این چهار قلمرو، یک بحث مختصر کلامی و یک بحث حدیثی ناظر به نوروز را بحث میکنیم. حدود ۱۵ روایت در مورد نوروز وارد شده است. در بحث کلامی دو سؤال مطرح ست: اصلاً جزء رسالت دین هست که وارد این مقوله بشود؟ قلمرو دین تا کجاست؟ پرداختن به سعد و نحس بودن روزها، بر عهده دین است؟ مرحوم مجلسی در بحار یک جلد را به مسائل اینچنینی اختصاص داده است. آیا این مقولات در حوزه دینداری است؟ سؤال دوم این است که دینی که ادعای جهانی بودن دارد، میتواند همه این فرهنگها را نفی کند یا نمیتواند؟
پاسخگویی به دو سؤال کلامی در مورد سنتهای ملی
وی در پاسخ به سؤال اول گفت: رسالت دین، این امور نیست. آنچه قرآن بهعنوان رسالت اصلی برای خودش ذکر کرده، هدایت انسانها است و چیزهایی که انسانها در طول زندگی با آن درگیر هستند، به عهده خود انسانها قرار دادهشده است. دین فقط برای یادآوری کمالات اساسی انسان و هدایت او است و الا اینکه دین بخواهد جای عقل بنشیند و یک دین حداکثری را ارائه بدهد، من چنین چیزی را نمیفهمم. این گونه مسائل در حوزه کار قرآن که مانیفست دین ماست و اصول اساسی در آن ذکرشده، نیست. بله گاهی مثال میزند ولی فقط بهعنوانمثال است. اینکه انسان چه چیزی بپوشد را قرآن برای ما معلوم نکرده است. نوروز میتواند بهعنوان یک ابزار تنفس برای انسان تلقی شود. مثلاً در برنامه شب قدر، خواندن دعای جوشن، یک نوآوری خوبی است برای اینکه اشخاص بیدار بمانند.
وی ادامه داد: بحث دوم که آیا دین جهانی میتواند با این امور دربیفتد و بگوید همه باید چادر بپوشند و همه باید عربی حرف بزنند و …؟ این مطالب با جهانی بودن دین جور درنمیآید. دین با حفظ خردهفرهنگها به یک دین جهانی تبدیل میشود و الا دین نمیتواند ماندگار باشد. در مقابل تعلقات و هویتهای جزئی، دین تاب مقاومت ندارد. یک دین جهانی باید بر اقل مشترکات دست بگذارد. مثلاینکه مدیری موفق است که ضمن هدایت کلان، به مدیران زیردستیاش، قدرت اختیار و انتخاب بدهد و الا هیچ مدیری خلاق نخواهد شد. دین اسلام که برای تا ابد زندگی انسانهاست، با فرهنگهایی که با اصولش تعارضی ندارد، درنمیافتد. مثلاً دین با خرافه مخالف است. حال اگر یک فرهنگی ترویج خرافات میکرد، دین با آن مبارزه میکند.
دین جهانی نمیتواند با خردهفرهنگها دربیفتد
استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: در متون دینی ما به شکلهای مختلف، تکثر و کثرت ها پذیرفتهشده است. مثل معلمی که هر هفته با یک کتوشلوار میآید. سُبُل و راهها و پیامها متفاوت است. «انا خلقناکم شعوبا و قبائل» در آیه نفر مراد از فرقه، به معنی حرفه و شغلها نیست بلکه فرقه معنای فرهنگی دارد. دینی که این تکثرها در هویتش هست، نمیتواند یک مدل خاص را ترویج کند و با بقیه خردهفرهنگها دربیفتد و از بین ببرد.
او اضافه کرد: این تفاوتها راز زیبایی و ماندگاری عالم است. علاوه بر اینها شواهد خاص هم داریم. در نامه ۵۳ نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین علیهالسلام به مالک میفرمایند وقتی به مصر رفتی، با سنتهای خوب در نیفت. در متون دینی تعبیرهای زیادی داریم که دین برخی از سنتهای جاهلی را امضا کرده است. مثلاً حرمت ماههای حرام، هفت دور طواف و دیه در جاهلیت بوده که در دین اسلام تائید شد. خلاصه دین با فرهنگهای ملی اگر برخلاف اصل و اصولش نباشد و ترویج خرافه و باطل هم نکند، مبارزه نمیکند. سنتهای مختلف ملی که در مناطق مختلف جغرافیایی است، جایگاهی برای مخالف و ضدیت و ناسازگاری با آن نیست. اگر هویت اصلی سنت ملی، مروج خرافه و باطل نبود، بحثهای کلامی دینی اقتضا دارد که دین با آن مخالفت نکند.
روایات موافق و مخالف نوروز جمعاً ۱۶ روایت است
رئیس کتابخانه فقه با اشاره به بحث دوم گفت: بحث دوم بحث حدیثی است. احادیث نوروز تا جایی که من استقصا کردم، حدود ۱۶ روایت است که هم مخالف و هم موافق این سنت، در میان آنها دیده میشود. در مواجهه و تعامل با حدیث، در سه مرحله باید کارهایی را انجام دهیم. سطح اول احراز صدور است. سطح دوم، احراز اصالت متن و سطح سوم هم اعمال قواعد فقه الحدیث است.
وی افزود: مراد از احراز صدور، صرف احراز سند نیست. بله، بحث سند هم به احراز صدور کمک میکند. ازجمله چیزهایی که به احراز صدور کمک میکند، اموری است که همه فِرق، آن مطلب را نقل کردهاند. مثلاً عید نوروز را همه فرقهها نقل کردهاند. لذا این مطلب میتواند شاهدی بر صدور روایت باشد. بعد از احراز صدور باید به احراز اصالت متن بپردازیم. سه مطلب باید در اینجا موردتوجه قرار بگیرد. یکی بحث نقل به معنا و یکی بحث تقطیعِ مخل و یکی هم بحث تحریفهای لفظی است. نقل به معنا یک امر عادی غیر قصدی است اما تحریفهای لفظی دستکاریهای جزئی است که ممکن است روات به غرضی انجام داده باشند. این کارها کمتر در مورد روایات صورت میگیرد. بررسی اصالت متن سند، درنتیجه گیری و استنباط احکام شرعیه بسیار مؤثر است.
روایات شیعه و سنی در مورد نوروز
مهریزی با بیان اهمیت قواعد فقهالحدیث گفت: پسازاین دو مرحله، باید قواعد فقه الحدیث را اعمال کنیم مثل بحثهای لغوی و اعمال قواعد تعارض و …. در مورد این روایتها، یک گزارش اجمالی میدهم. روایات موافق، در میان شیعه در کتاب کافی و در من لا یحضر و مصباح المتهجد، شیخ طوسی از معلی بن خنیس و ابن فهد حلی هم در مهذب البارع، از معلی بن خنیس و مرحوم مجلسی هم همین متن را در طریق دیگری در بحار نقل کرده است. مرحوم حاجی نوری هم روایتی را از مفضل نقل میکند.
او ادامه داد: در منابع اهل سنت، روایات موافق در تاریخ کبیر بخاری ذکر شده است. در الفهرست ابن ندیم و القاموس فیروزآبادی نیز آمده است. چهار روایت مخالف هم در کتاب قطبالدین راوندی ذکرشده است. در کتاب مناقب ابن شهرآشوب و بلوغ الارب آلوسی نیز روایات نافی نوروز ذکرشده است.
مهزیزی افزود: این مجموعهای از روایات است که من در منابع پیدا کردم. راجع به این روایات بحثهای زیادی شده است. مثلاً روایت معلی بن خنیس، در مصادر اصلی شیعه نیست. در مصادر اهل سنت هم نیست. مرحوم شیخ طوسی در مصباح المتهجد در حاشیه روایت معلی را آورده است و بعد از سیصد سال، این روایت طولانی میشود و در زمان علامه مجلسی طولانیتر میشود. ایشان اما هیچ آدرسی نمیدهد و میفرماید: در بعضی از کتب معتبره دیدم. مرحوم ابن فهد هم در مهذب البارع میگوید از استادم شنیدم. این روایت معلی بن خنیس سه جور تغییر میکند. خود این سیر روایت را مسئلهدار میکند که چطور این روایت در مصادر اصلی نیست و بعد در زمان مرحوم مجلسی یکدفعه چنین ظهور و بروز کرده و بر متن آن نیز افزوده میشود. آقای مختاری در مقالهای که در این مورد نوشتند، روایات را تضعیف کردهاند.
روایات مخالف، قابلپذیرش نیستند
عضو هیئت علمی مؤسسه دارالحدیث افزود: اما روایات مخالف را باید دید. مثلاً یک روایت میگوید پیغمبر صلیالله علیه و آله وقتی مبعوث شدند، دو عید را برداشتند و حذف کردند. یکی عید مهرگان و یکی عید نوروز. این روایت از حیث متن درست نیست. چون این دو عید از سنت عجمها بوده است و اصلاً عربها چنین عیدی نداشتند تا پیغمبر صلیالله علیه و آله بخواهند آنها را حذف کنند. از روایت مناقب ابن شهرآشوب هم در متون اصلی اثری نیست. پس در مورد روایات موافق نوروز که از معلی نقلشده است، اطمینان به صدور نداریم بلکه اطمینان به خلاف آن داریم. روایات مخالف نیز همینطور است. آنچه میتوان بر آن اعتماد کرد این است که بخاری در کتاب تاریخ کبیرش نقل کرده که برای امیرالمؤمنین علیهالسلام هدیهای آوردند و ایشان سؤال کردن به چه مناسبت است؟ گفتند به مناسبت عید نوروز. حضرت فرمودند هرروز را برای ما عید کنید. این روایت هم به حضرت رسول صلیالله علیه و آله و هم به امام علی علیهالسلام نسبت دادهشده است و میفهماند که ریشه نوروز از دیرباز وجود داشته است.
وی در پایان گفت: بخشی از این روایتهای مخالف، به جهت دعوای عرب و عجم است. مثلاً سید مرتضی هفت قصیده مفصل در تبریک نوروز به خلیفه وقت دارد. مرحوم علامه مجلسی میفرماید روایت معلی اقوی سنداً و اشهر بین الاصحاب است. مرحوم علامه نیز شیخالاسلام بوده و شرایط اجتماعی و سیاسی، بر این مطلب تأثیرگذار بوده است. بنابراین احادیثی که دراینباره صادرشده است، همه در این فضا بوده است و لذا نمیتوان گفت از معصوم علیهالسلام صادرشده است.