شبکه اجتهاد: برانگیخته شدن حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) به پیامبری در بیست و هفتم ماه رجب، یادآور فرخندهترین حادثه تاریخ و بزرگترین موهبتی است که به بشریت عنایت شده است. بعثت آن بزرگوار را باید نشانه رسیدن انسان به عالیترین مراحل استعداد معنوی و بلوغ فکری دانست؛ چیزی که میتواند در سایه عمل به رهنمودها و دستورهای پیامبر خاتم به سرعت شکوفا شود.
برانگیخته شدن حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) به پیامبری در بیست و هفتم ماه رجب، یادآور فرخندهترین حادثه تاریخ و بزرگترین موهبتی است که به بشریت عنایت شده است. بعثت آن بزرگوار را باید نشانه رسیدن انسان به عالیترین مراحل استعداد معنوی و بلوغ فکری دانست؛ چیزی که میتواند در سایه عمل به رهنمودها و دستورهای پیامبر خاتم به سرعت شکوفا شود.
از همین جا است که رمز منت نهادن خداوند بر بندگان برای نعمت بعثت آشکار میشود (لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ-سوره آل عمران، آیه۱۶۴)؛ خداوندی که خود تاکید کرده است که نعمتهای او بیشمار است و ما از شکر حتی یکی از آنها، ناتوان(وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَهَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ-سوره نحل، آیه۱۸).
در هر حال بزرگترین وظیفه مستمر هر یک از ما و سپاس حقیقی از این موهبت الهی، شناخت درست این حادثه و تلاش در راه تحقق اهداف بعثت است. به راستی! هدف از ارسال رسل و انزال کتب چه بوده است و چرا باید برانگیختن حضرت محمد(ص) را فرخندهترین حادثه تاریخی و با ارزشترین هدیه خداوندی نامید؟
«ممکن است گفته شود: هدف اصلی هدایت مردم، سعادت مردم، نجات مردم، خیر و صلاح و فلاح مردم است و به همین دلیل است که برای بعثت پیامبر باید سپاسگزار او و پروردگارش بود». استاد علامه، شهید مرتضیمطهری(ره) در بحث مفصلی که در کتاب «وحی و نبوت» در خصوص «هدف نبوتها و بعثتها» داشتهاند، به رغم اشاره به این گفته و درستی آن تاکید میکند که «در قرآن کریم ضمن این که به همه این معانی اشاره یا تصریح شده، دو معنی و دو مفهوم مشخص ذکر شده که میرساند هدف اصلی، این دوامر است؛ یعنی همه تعلیمات پیامبران مقدمهای است برای این دو امر. آن دو امر عبارت است از: شناختن خداوند ونزدیک شدن به او؛ و دیگر برقراری عدل و قسط در جامعه بشری».
این دو هدف اصلی را که در آیات متعددی از کتاب خدا و از جمله سوره احزاب آیه ۴۶ و سوره حدید آیه ۲۵ یاد شدهاند، میتوان نسخه تکامل فرد و جامعه نامید و به آسانی رسالت فردی واجتماعی انبیاء را دریافت.
درباره نسبت و تعامل این دو هدف نیز سخن فراوان است و نظریههای مختلفی درباره تقدم هر یک از اهداف فردی یا اجتماعی دین ابراز شده است؛ اما واقعیت آن است که تفکیک این دو از یکدیگر نه ممکن است و نه مفید. تاملی گذرا در متون دینی جای تردید باقی نمیگذارد که پالایش روح و تهذیبنفس به همان اندازه برای پیامبران مهم بوده است که برقراری حکومت و عدالت اجتماعی؛ و نادیده گرفتن هر یک از آنها در حقیقت انکار بخشی از آموزههای دینی و کنار نهادن قسمتی از خواستههای الهی است. راز تاکید علمای فرزانهای چون امام خمینی(ره) بر پیوستگی دین و سیاست در همین نکته نهفته است؛ و آنان که بر طبل جدایی دین از سیاست(و اخیراً نهاد دین از نهاد سیاست) میکوبند، دانسته یا ندانسته چشم از اهداف و برکات بعثت پوشانده و سعادت خود و بشریت را وانهادهاند.
سخن دقیقتر این است که آنان نه درک درستی از دین دارند و نه از سیاست. نه به تعالی روح میرسند و نه به سلامت جامعه؛ زیرا حرکت فردی به سوی کمال و معنویت نیز بدون زمینه اجتماعی و برقراری قسط و عدالت ممکن نیست. پیامبران و در راس همه آنان پیامبر اسلام(ص) به همان اندازه که غفلت از خودسازی و غرق شدن در دنیا را سرزنش کردهاند، از گوشهگیری و عبادت فردی در انزوا هم نهی فرمودهاند. اگر آن بزرگوار تاکید کرده اند که «یک وجب جدا شدن از جامعه، برداشتن ریسمان ایمان از گردن است»؛ به همین جهت است که مبادا وسوسهخناسان در مسلمانان تاثیر کند و پرداختن به امروز شخصی و عبادی، آنان را از وظیفه سیاسی و اجتماعی خود غافل کند.
متاسفانه امروزه ما شاهد آثار وخیم نادیده گرفتن این هشدارها در میان بسیاری از مسلمانان جهان هستیم و با چشمان خود غارت اموال ملی و قتل و آوارگی آنان را به دست قدرتهای دین ستیز میبینیم. اتفاقی نیست که در چند سال اخیر کسانی کوشیدهاند تا باز هم مسلمانان ایران را به خود مشغول کنند و از آنان بخواهند که حوزه دین را از قلمرو حکومت و سیاست جدا کنند و تقدس دین را از آلودگی سیاست بیالایند!
درک نعمت بعثت و شکر پروردگار در زمان ما به هوشیاری در برابر این مغالطههای فتنهآمیز است. حرکت در مسیر انبیاء، دقیقا ادامه همان مسیری است که مردم رشید ما به راهنمایی امام راحل(ره) انتخاب کردهاند و تبلور آن در نظریه «ولایت فقیه» است. امیر مومنان، بزرگترین شاگرد مکتب محمدی(ص) فرمود: إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّهِ الشُّکْر؛ هرگاه طلیعه نعمتها به شما رسید، ادامه آن را با کم سپاسی مرانید!