یکی از کارهای لازم نسبت به جریان کربلا و عاشورا این است که با دید اجتهادی وارد این قضیه شویم که متأسفانه این کار هنوز انجام نشده است. مقصود من از دید اجتهادی این است که ببینیم امام این کلام را در کجا و در چه مقطعی فرموده و با چه کسانی مطرح کرده است، اگر ما این دید را داشته باشیم، تحلیل کلمات امام حسین چهره دیگری پیدا میکند.
به گزارش شبکه اجتهاد، آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم و رییس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) ضمن گفتگویی با دلیل و برهان تأکید و اثبات میکند که عزاداری برای امام حسین(ع) باید هر سال بیشتر و قوی تر گردد.
او میگوید: عزاداری فقط اشک و گریه نیست، عزاداری موجب تکامل انسان است، عزاداری احیای امر ائمه(ع) است، عزاداری موجب غفران گناهان بزرگ است. عزاداری برای انسان در باطن یک آرامش میآورد، ظاهر اشک است، عزادار امام حسین(ع) موجب رحمت و غفران خداوند قرار میگیرد. کسی که با این عزاداریها مخالفت میکند، کسی که دنبال کمرنگ کردن این عزاداریها باشد، کسی که این عزاداریها را سست، موهن، بی پایه بداند، کسی که بخواهد تعابیر این چنینی را در مورد عزاداریها به کار ببرد، طبق روایات مورد غضب خدا قرار میگیرد.
فاضل لنکرانی در خطاب به کسانی که حادثه عاشورا را به علت اختلافی میان دو قبیله میدانند و از اصل موضوعیت آن فاصله گرفتند، میگوید: حادثه عاشورا بحث عرب و عجم نیست، بحث اینکه این حاکم میخواست جای آن حاکم بنشیند، نیست، بحث این است که امام حسین(ع) حجت خدا بود، برای احیای دین خدا قیام کرد، امروز اگر دین دست من و شماست به برکت قیام امام حسین(ع) است، یک انسان کامل که واسطه فیض خداست به دست بشر در آن سرزمین به شهادت رسیده، این جنایت بر دوش همه سنگینی میکند، ما با عزاداری باید همیشه بگوییم از انسانهایی که در حق چنین امامی چنین ظلمی کردند، همیشه بری هستیم و تا قیامت همه نسلهای بشر باید چنین بگویند. برشهایی از گفتوگوی شفقنا با آیتالله فاضل لنکرانی را میخوانید:
امروز در فضاهای مجازی ملاحظه میشود که برخی از شبهات در مورد عزاداری را مطرح میکنند، یک شبههای که از قدیم بوده و هست، این است که افرادی در حدود ۱۴۰۰ سال پیش به درجهای از شهادت رسیدند، حال چه لزومی دارد که در این زمان برای آنها عزاداری شود!؟ یا برخی از افراد گفتند که اگر مردم ما برای امیرالمومنین عزاداری میکنند، چرا برای برخی دیگر از خلفا که کشته شدند، عزاداری نمیکنند، عزاداری برای امام حسین(ع) به چه معناست و چرا سالیان سال است که ادامه دارد؟
فاضل لنکرانی: بر این جمله تأکید میکنم که در کربلا یک انسان کامل که واسطه فیض خدای تبارک و تعالی بوده به همراه یارانش به شهادت رسیده، این چنین نیست که بگوییم یک انسانی ولو یک مجاهد عادی در یک زمانی جهاد کرده و ما اکنون برای او عزاداری میکنیم، یک شخصیتی به شهادت رسیده که به اعتقاد ما واسطه فیض خدای تبارک تعالی و حجت بین خدا و مردم بوده است، اگر کسی روی همین جمله که در یک زمانی هم نوع ما از بشر، یک چنین حرکتی را انجام داده، تکیه و دقت کند و اصلا کاری به روایاتی که در مورد عزاداری آمده، نداشته باشد، به درجات بالای این انسان پی خواهد برد و سالیان سال بر مصیب او خواهد گریست.
ما معتقدیم که انسانهای کامل تنها در زمان حیاتشان واسطه فیض نیستند، آنها در مماتشان هم واسطه فیض هستند، ادلهای که در بحث زیارت میآوریم روی همین مبنا استوار است، یک جمع دنیا طلب، مقام طلب و جمعی با تمام مظاهر دنیوی از بشر، چنین جنایت بزرگی را انجام دادند، آیا این مطلب به انسان نمیگوید که این یک خیانتی است که به همه بشریت در طول تاریخ تا قیامت شده؟! آیا نمیگوید که این یک جنایتی هم بر مردم آن زمان و هم بر مردم در تمام زمانها شده است، یعنی یزید فقط بر مردم زمان خود ظلم و جور نکرد بلکه اکنون هم آثار آن ظلم و جور ادامه دارد لذا عزاداری بدین معناست؛ گاهی برخی مساله عرب و عجم را مطرح میکنند، اما برادران و خواهرانی که جوان هستند و دنبال تحقیق هستند، به این نکته توجه کنند که محور عزاداری این است.
آقایی که در خارج نشسته و میگوید علی ابن ابی طالب خلیفه رسول خدا بود، اگر برای شهادت او عزاداری میکنیم پس چرا برای دو خلیفه دیگر رسول خدا که کشته شدند، عزاداری نمیکنیم، انسان از این سخنان تعجب میکند، امیرالمومنین کجا و سایر بشر کجا! امیرالمومنین حجت خدا، وصی رسول خدا و انسان کامل و واسطه فیض خدا بوده است، چطور این شخص چنین قیاسی را انجام داده است!؟ مخصوصا کسی که مدعی شرح و تفسیر نهج البلاغه در زمانی بوده است!
ما براساس اعتقاداتمان میگوییم که امامان واسطه فیض خدای تبارک و تعالی هستند، اگر یک مرحله از این هم پایین بیاییم، امامان در طول تاریخ نه بعد و نه قبل نظیر نداشتند، بشریت مانند امیرالمومنین صد درجه پایین تر به ما نشان دهید که شخصیتی قبل بوده البته غیر از رسول خدا(ص)؛ یا بعد آمده به جز ائمه طاهرین؛ ائمه ما موجوداتی هستند که نظیر ندارند، غیر از مساله امامت، شخصیتی هستند که در صدق، امانت و مردم داری، متجلی تمام ارزشهای بشری بودند، بشر اگر تا قیامت در عزای این بزرگان بگرید، کم است. در کنار این مساله اعتقادات خود را ضمیمه کنیم، بگوییم که واسطه فیض خدا پشت بشر است، کشتن یک امام مانند کشتن یک انسان معمولی نیست لذا خدا ثار الله و منتقم او میشود، اگر کسی، عرب و عجم و قدیم و جدید به این نکته دقت کند به این نتیجه میرسد که هر سال باید عزاداری ما بیشتر شود برای اینکه مسالهای بسیار بزرگ و جنایتی است که اصلا نظیر ندارد، در روایات نیز وارد شده که این یک حادثهای است که هیچ حادثهای به پای این حادثه نمیرسد، هیچ مصیبتی به اندازه این مصیبت در آسمانها و زمین نبوده و نخواهد بود.
میتوان فلسفه عزاداری را در این چند جمله خلاصه کرد،
۱- عزاداری فقط اشک و گریه نیست، عزاداری موجب تکامل انسان هست، این نکتهای است که بسیاری از ما از آن غافل هستیم، انسان با رفتن به مجلس روضه، روح خود را متکامل میکند، یک تکامل قهری به وجود میآید ولو خود او هم به آن توجه نداشته باشد، ما در روایات داریم که امام هشتم(ع) فرمودند: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَی مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا» یعنی اگر انسان بخواهید در درجات بالای بهشت در کنار ائمه قرار بگیرید باید در حزن آنها محزون و در سرور آنها مسرور شوید، این راه تکامل انسان هست و بهشت یک اثر ظاهری است که به ما میگویند.
۲- عزاداری احیای امر ائمه(ع) است، این نکته را در روایات بسیار داریم به عنوان مثال امام صادق(ع) در روایتی به فضیل فرمودند: «رَحِمَ اللّهُ مَن اَحْیا أمْرَنا» عزاداری احیای امر ائمه است.
۳- عزاداری موجب غفران گناهان بزرگ است.
۴- عزاداری برای انسان در باطن یک آرامش میآورد، ظاهر اشک است، اما باطن چون اتصال به حقایقی هست برای انسان آرامش میآورد.
۵- این مورد را شاید کمتر از اهل منبر شنیده باشیم، در روایات داریم کسی که یک قطره اشکی از او میآید، امام حسین(ع) به او نظر میکند و برای او از خدا استغفار میکند، نه تنها خودش استغفار میکند بلکه در روایت دارد که امام حسین(ع) از آباء خود میخواهد، برای کسی که برای من گریه میکند از خدا طلب رحمت و غفران کنید.
کسی که با این عزاداریها مخالفت میکند، کسی که دنبال کمرنگ کردن این عزاداریها باشد، کسی که این عزاداریها را سست، موهن، بی پایه بداند و بگوید که اینها برای عهد حجر است، کسی که بخواهد تعابیر این چنینی را در مورد عزاداریها به کار ببرد، در روایتی از وجود مبارک پیامبر داریم که این افراد مورد غضب خدا قرار میگیرد، فکر نکنیم که اگر کسی در خارج نشسته و راجع به عزاداریها حرفی میزند و فکر میکند که شیعه با این حرفهای باطل عدهای، اراده شان نسبت به امام حسین(ع) کم میشود، ابدا این چنین نخواهد شد؛ مامی بینیم که هر سال این اراده در کل دنیا در حال افزایش است و این افراد بدانند که مورد عذاب خداوند هستند. ما باید تمام تلاش خود را کنیم که مردم هم در زمان ما و هم در زمانهای آینده “الى یوم القیامه”؛ عزاداری را بیشتر کنند.
امام هشتم فرمودند: إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا؛ قلبهای ما را حریجه دار کرده است، اشکهای ما را جاری کرده وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا الْکَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى یَوْمِ الاِنقِضَاءِ در واقع امام هشتم میفرماید که ما تا قیامت عزادار هستیم و تا قیامت باید برای جدمان امام حسین(ع) اشک بریزیم، وقتی امام هشتم که امام و انسان کاملی است این چنین میگوید، چه برسد به ما انسانهای عادی! لذا ما باید هر سال عزاداریهایمان را بیشتر کنیم، ما هم عزاداری نکنیم آسمان و زمین همیشه عزادار حسین(ع) هستند؛ به برکت این عزاداریها میتوانیم خودمان را به این انسان کامل نزدیک کنیم.
این روزها صداهایی شنیده میشود، برخی میگویند که گریه برای امام حسین(ع) لازم نیست که بلند باشد و از سوی دیگر عدهای معتقدند که گریه در مصیبت حضرت با صدایی بلند باشد چرا که عظمت این مصیب بسیار است. گاهی اوقات این سوال میشود که این فریادها در هنگام عزاداری چیست؟
فاضل لنکرانی: اولاً دلیل آن همان مطلبی است که گفتم، جنایت، جنایتی است که نه قبل و نه بعد از آن نظیر نداشته است و ثانیاً در روایات عناوینی وارد شده و کسانی که میخواهند توجه کنند به متون روایات مراجعه کنند؛ در روایات داریم که برای امام حسین(ع) نوحه، جزع و صیحه کنید، عرب گریه شدید را صرخه میگوید و جزع و صیحه به معنای صدای بلند است. یعنی انقدر انسان باید برای حسین(ع) داد بزند که همه زن و کودک و غیر مسلمان بگویند چه خبر است. ما در روایات داریم که وقتی قیامت میشود، به حضرت زهرا(س) عرض میشود که داخل بهشت شوید، حضرت میفرمایند: تا حسین(ع) من نیاید داخل بهشت نخواهم شد. تعابیر در روایات مختلف است، در برخی از روایات هست که حضرت فرزند خود را بدون سر میبیند فَتَنْظُرُ اِلَی الْحُسَیْنِ(ع) قائِماً لَیْسَ عَلَیْهِ رَأْس، به فرزند خود نگاه میکند در حالی که سر ندارد، فَتَصْرخُ صَرْخَهً این زن در قیامت و محشر آنچنان فریاد شدیدی میزند که پیغمبر میفرماید: من و ملائکه هم به دنبال او صرخه میزنیم فَیَغْضَبُ اللَّهُ عَزّ وَ جَلَّ لَها عِنْدَ ذلِکَ.
بنابراین در روایات هم به گریههای شدید و بلند برای حسین(ع) اشاره شده، پس نگویید چرا هیأتیها و عزاداران بلند بلند گریه میکنند و گریهها باید آهسته باشد. مگر نداریم که وقتی زنان و اهلبیت(ع) امام حسین(ع)، اسب ایشان را دیدند، فَلَمَّا رَأَیْنَ النِّسَاءُ جَوَادَکَ مَخْزِیّاً وَ أَبْصَرْنَ سَرْجَکَ مَلْوِیّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِیلِ دَاعِیَات؛ با صدای بلند گریه میکردند و به صورت میزدند، میخواهم عرض کنم این تعابیر در کیفیت عزاداری است البته کسی این برداشت را نکند که ما عزاداری را به این مسایل خلاصه میکنیم بلکه منظور این است که این مسایل هم باید در عزاداریها و در کنار اشعار پر مغز و پر معنا و پیامهای اساسی که امام حسین(ع) دارد، وجود داشته باشد؛ نگوییم فقط سخنرانی که ظاهر روشنفکری بگیرد و در مورد عاشورا صحبت کند و نخواهد عزاداران گریه کنند؛ این کار صحیحی نیست.
امام حسین(ع) فرمودند: “به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مىشوند” این فرمایش امام به چه معنا و مفهومی است و برای دنیای امروز چگونه قابل تفسیر است؟
فاضل لنکرانی: یکی از کارهای لازم نسبت به جریان کربلا و عاشورا این است که با دید اجتهادی وارد این قضیه شویم که متأسفانه این کار هنوز انجام نشده است.
منظورتان از دید اجتهادی، چه نگرش و دیدی است؟
فاضل لنکرانی: مقصود من از دید اجتهادی این است که ببینیم امام این کلام را در کجا و در چه مقطعی فرموده و با چه کسانی مطرح کرده است، اگر ما این دید را داشته باشیم، تحلیل کلمات امام حسین چهره دیگری پیدا میکند، این کلام النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا؛ چه زمانی بوده است؟ امام در روز پنجشنبه دوم محرم سال ۶۱ به سرزمین کربلا رسیدند، پیامی از طرف عبید الله بن زیاد با یک مأموری آمد و گفت: بر حسین تنگ بگیر؛ حرّ کاملا از این مطلب تبعیت کرد و نگذاشت حضرت برود، حرّی که خودش و لشکرش تا روز قبل، پشت سر امام ایستاد و نماز خواند؛ حرّی که میدانست امام حسین(ع)، کیست، ولی از این طرف تابع امیر و حاکم خود است، امام به او فرمود: ما را رها کن، گفت: من از امیر دستور دارم که نگذارم شما جایی بروید، امام فرمودند: “النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا” اینکه عرض کردم با دید اجتهادی به حادثه عاشورا بنگریم یعنی اینکه بگوییم این کلام را امام چه زمانی فرموده و اگر این دید اجتهادی را نداشته باشیم، نمیتوانیم درست تحلیل کنیم.
امام حسین(ع) میفرمایند: اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا مردم بنده دنیا هستند و وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ دین هم لقلقه لسان آنها شده است، یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ. امام در این سخن چند مطلب کلیدی را بیان کردند از جمله اینکه دین لقلقه لسان عدهای دیندار است. چه کسانی دین را لقلقه زبان خود قرار میدهند؟ در این موضوع ادیان و اقوام مختلف متفاوت هستند یا شامل عموم میشود؟
فاضل لنکرانی: سوال بسیار خوبی است؛ این جمله خطاب به مسلمانان است، آنهایی که ادعای اسلام را دارند و به حسب ظاهر میگویند که ما مسلمان هستیم، نماز میخوانند، روزه میگیرند، حج میروند و ظواهر دینی را حفظ میکنند منتها امام میفرماید اگر کسی ظاهر دین را حفظ کرد اما باطن دین که ولایت و تبعیت از حجت خداست را رها کرد، دین لقلقه لسان اوست، اگر انسان دید که دین در خطر است، اما هیچ تغییری در زندگی او ایجاد نشد، اگر انسان دید که امروز اسرائیل یک گروهی به نام داعش درست کرده که به دنبال اسلام هراسی در دنیا هستند و قصد دارند دین را از بین ببرند، سوریه را گرفتند و میخواهند حرم حضرت زینب(س) و پس از آن عتبات و کربلا را نیز تصرف کنند، اگر انسان بگوید به من چه ارتباطی دارد، هنوز که به ایران حمله نشده است، اینها کسانی هستند که ظاهر دین را گرفتند، اما باطن دین را رها کردند.
اینکه عرض کردم باید با دید اجتهادی مورد بررسی قرار گیرد، به این دلیل است که یکی از خصوصیات اجتهاد این هست که مجتهد اولاً ببیند که این کلام کجا صادر شده و نسبت این کلام با سایر کلامهای امام حسین(ع) چیست، این جمله را وقتی امام میخواهند از مدینه خارج شوند، یا وقتی که در مکه بودند، در نامهای که به سران شیعه نوشتند، میفرمایند: پیامبر فرمودند: مَنْ رَاى سُلْطاناً جایِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ اگر کسی یک سلطان جائری را ببیند که حرامها را حلال شمرده، عهد خدا را شکسته، با سنت رسول خدا مخالف کرده، ثمّ لم یُغیِّر بقول ولا فعل، اما زبانی و عملی در این انسان تغییری به وجود نیاید، کَانَ حَقِیقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ؛ خدا در قیامت باید این فرد را همان جایی ببرد که این حاکم را میبرد، این سخن یک قانون، دستور و مطلب بسیار اساسی است، پیامبر فرمودند و امام حسین(ع) هم بیان میکنند.
من میخواهم این نتیجه را بگیرم و بگویم که حتی اگر مساله ولایت هم نباشد، متدین شاخصه اولی تدینش حفظ دینش هست، شما وقتی منزل و اولاد و زندگی دارید، علاقه مند به این زندگی و منزل هستید، اما با تمام وجود آن را حفظ نمیکنید، اگر انسان بداند که این دین سرنوشت دنیا و آخرت او را تغییر میدهد، اگر بداند که این دین در نسل او تحولی به وجود میآورد، نمیتواند آرام بنشیند، در یک نقطهای مسلمانان میانمار را میکشند، لااقل باید در درون خود یک حزن داشته باشید و بگویید که خدایا از دست من چه بر میآید، خدایا به ذهن من آن را وارد کن، پس شاخصههای لَعْقٌ بودن و لقلقه لسان بودن دین، این است که انسان دین را ظاهری برای کار خود قرار دهد که این یعنی هدف دین در اعماق جان او نفوذ نکرده است. قضیه شهید حججی بسیار عجیب است، کسی که پدر و مادر خود را به مشهد ببرد، به امام هشتم متوسل شود، و به طور خلاصه این مراحل را طی کند تا به این مرتبه برسد، جزء این نیست که اصل اولی برای او دین بوده نه زندگی؛ انسانهای دنیا طلب ولو به حسب ظاهر، اهل نماز و روزه هم باشند اصل اولی برای آنها دین نیست، اصل اولی برای ما باید دین باشد. امام حسین(ع) در این جمله میفرماید: دین را تا مادامی که زندگی آنها را اداره میکند قبول دارند، اما وقتی زمان امتحان میرسد، فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ متدین کم میشود و به تعداد عدد انگشتان یک دست یا کمتر، میرسد.
اینکه امام آزادی و اختیار را مطرح میکنند، چه پیامی دارند؟
فاضل لنکرانی: پیام امام این است که هیچ وقت و در هیچ میدانی صحنه را خالی نکنیم ولو به حسب ظاهر، ما شکست ظاهری داریم، ولی اگر انگیزه، انگیزه دینی و الهی است، هیچ وقت میدان را خالی نمیکنیم، در میدان بمانیم و بدانیم چون انگیزه الهی است خداوند آثار آن را مترتب میکند.
یکسری از محققین معتقدند این جملات امام بدین معناست که ایشان ورای از دین، تا این حد به انسانیت انسان و حق اختیار آنان اهمیت داد و به آنان حکم نکرد و دستور نداد، میتوان این برداشت را داشت که از نظر امام انسانیت زیربنای دینداریست؟
فاضل لنکرانی: اگر هم اصحاب رها میکردند و میرفتند چون با اجازه امام بود شاید هیچ اشکالی به آنها وارد نمیشد، ولی امام میدانست که آنها نمیروند و حضرت امتحان و تعالی جدیدی برای آنها به وجود آورد و این خود فوق همه اینهاست.
گفتن این کلام مختص به امام حسین (ع) و موقعیتی این چنینی است یا اینکه دیگر معصومان هم این سخنان را دارند؟
فاضل لنکرانی: اولا شرایط و قضایایی که برای امام حسین(ع) به وجود آمد از جمله قضیه یزید و خصوصیات یزید و شارب الخمر بودن او، برای هیچ کدام از معصومین به وجود نیامد، حاکمان دیگر به حسب ظاهر، ظواهر را حفظ میکردند، اما شرایطی که برای امام حسین(ع) به وجود آمد برای هیچ یک از ائمه معصومین به وجود نیامد.
میتوانیم از این موضوع استفاده فقهی کنیم؟
فاضل لنکرانی: بله! یک طرف بیعت امام است و یک طرف مردم هستند، هر زمان که امام بیعت را برداشت مردم به حسب ظاهر تکلیفی ندارند، اگر آن شب هم یکی میرفت او نزد خدا حجت داشت و میگفت که خود امام به من اجازه داد و من رفتم. در برخی از مطالب هست که برخی قبل از شب عاشورا از امام اجازه گرفتند و رفتند. در درجه اول این اختیار خود امام مسلمین هست، یاران ایشان بعد از این همه مراحل، از مدینه تا مکه با امام بودند، مکه هم نرفتند که حج را انجام دهند و با امام به عراق آمدند، تمام این منازل را همراه امام بودند، کشته شدن مسلم و فرزندانش، قیس، جلوگیری حرّ، را شنیدند و میدانستند که چند روز دیگر در همان سرزمین کشته خواهند شد، امتحانشان را داده بود، منتها امام چنین اختیاری داشت و اگر اینها میرفتند اشکالی نداشت اما به نظرم امام خواست یک تعالی جدید روحی برای آنها خلق کند و مقامی که نزد خدا دارند را اوج دهد.
در شروع صحبتهایتان به بحث عزاداری اشاره داشتید، امروز از برخی از جوانان در داخل کشور به خصوص در فضای مجازی هم سخنانی با همان معنا و مفهوم دیده و شنیده میشود…
فاضل لنکرانی: قصد دارند که جوانان را فریب دهند، ما میگوییم که انسان کامل کسی است که واسطه فیض خداست یعنی تمام آنچه خدا به بشر میدهد از مجرای او و به خاطر او میدهد، ما چنین انسانی را از دست دادیم، اگر بزرگی از فامیل که به همه خدمت کرده باشد را از دست بدهید، حاضرید به این زودی نام او فراموش شود، امام حسین(ع) انسان بزرگی است و چه خدماتی به عالم بشریت کرده است، امام، حجت خدا و واسطه فیض خداست، یک چنین جنایت عظیمی که نه قبل آن سابقه داشته و نه بعد از آن به وجود آمده، باید تا قیامت باقی بماند و چه بخواهیم و چه نخواهیم باقی میماند.
برخی میگویند که دو قبیله عرب بودند و ما ایرانی هستیم…
فاضل لنکرانی: باید به برادران و خواهرانی که چنینی موضعی در ذهنشان هست، عرض کنیم که بحث عرب و عجم نیست، بحث اینکه این حاکم میخواسته جای آن حاکم بنشیند نیست، اینکه برخی از اهل سنت میگویند که امام حسین(ع) بر یزید خروج کرد و حق یزید بوده آنها هم نفهمیدند؛ بحث این است که امام حسین(ع) حجت خدا بود، برای احیای دین خدا قیام کرد، امروز اگر دین دست من و شماست به برکت قیام امام حسین(ع) بوده، یک انسان کامل که واسطه فیض خداست به دست بشر در آن سرزمین به شهادت رسیده، این جنایت بر دوش همه سنگینی میکند، ما با عزاداری باید همیشه بگوییم که ما از آنها بری هستیم، ما از انسانهایی که در حق چنین امامی چنین ظلمی کردند، همیشه بری هستیم و تا قیامت همه نسلهای بشر باید چنین بگویند، در روایات امام هشتم میفرمایند: تا قیامت این غم در ما وجود دارد، کلامی که راجع به حضرت زهرا بود را ببینیم؛
ما ایرانیها به حضرت زهرا اعتقاد و علاقه عجیبی داریم، آن بانو روز قیامت از این مصمیب صرخه میزند، لذا باید به تبعیت این بزرگان عزاداریهایمان را هر سال بیشتر، قوی تر، باشکوه تر و پر محتواتر کنیم.
منبریان و اهل سخن کلمات امام حسین(ع) را تحلیل دقیق کنند، اگر مردم دیدند که منبری در کلمات خود آیات قرآن و روایات بیان نمیکند، پای صحبت او ننشیند هر چند مطالب او احساساتی باشد، اما منبری که آیات قرآن و روایات تاریخ و اشعار را برای مردم میگوید، ارزش دارد و مردم از آن استفاده کنند.