شبکه اجتهاد: آیا نظر امام خمینی (ره) عدم پذیرش مناصب حکومتی توسط روحانیون نبوده است؟ کلام و تشخیص امام حاضر، «حجت» است که ممکن است با تشخیص حضرت امام (ره) هم متفاوت باشد، حتی تطور در اندیشه و کلام ولی امر هم ممکن است و ملاک، آخرین تشخیص و فرمایش است، کما اینکه حضرت امام (ره) در مسئلهای تغییر نظر خود را اینگونه تبیین فرمودند: «… مساله یک چیزی نیست که آقایان به ما بگویند: شما آن روز این جوری گفتید. راست است، ما آن روز خیال میکردیم که در این قشرهای تحصیلکرده و متدین و صاحب افکار، افرادی هستند که بتوانند این مملکت را به آن جوری که خدا میخواهد، ببرند، آن طور اداره کنند. وقتی دیدیم که نه، ما اشتباه کردیم، آمدند بعضیشان خودشان را به ما جا زدند- ما هم که غیب نمیدانیم. و بعضیشان هم خوب بودند لکن رایشان با رای ما مخالف بود- ما از حرفی که در مصاحبهها گفتیم، عدول کردیم…»
ممکن است گفته شود؛ حضرت امام بنابر ضرورت حضور روحانیت را در مناصب حکومتی پذیرفتند… باید گفت تشخیص متأخر و متکامل ایشان این بود که متصدیان غیر روحانی نمیتوانند و «نخواهند توانست» اداره این کشور را آنطوری که اسلام میخواهد انجام بدهند و در واقع آن ضرورت (به دلایل متعدد) دائمی است: «چنانچه همه متصدیان روحانى که هستند الآن، از باب اینکه مىبینند که نمىتواند و نخواهد توانست کسان دیگر اداره این کشور را آن طورى که اسلام مىخواهد اداره بکند و ما تجربه کردیم که نشد…» (صحیفه امام خمینی، ج ۱۶، ص ۴۶۶)
اکنون رهبر انقلاب بر تربیت رئیسجمهور و وزیر [در پستهای متناسب با نهاد دین] و نماینده مجلس [در موضوعات مرتبط] تأکید دارند و فرمودهاند: «نقش حوزه، غیر از جنبههای فرهنگی در ادارهی جامعه است. ما نباید از نقش سیاسی حوزه و شخصیتهای حوزوی در ادارهی جامعه غافل شویم. این، چیز مهمی است. شما باید رهبران آیندهی انقلاب و کشور را در حوزه بسازید و بپرورانید و فراهم کنید؛ شخصیتهایی که بتوانند رئیس جمهور و وزیر و نماینده و نظریهپرداز سیاسی باشند… (۱۳۶۸/۰۹/۰۷)»
اگر حضور روحانیت در مناصب حاکمیتی صحیح و لازم است، خب همه پستها را به روحانیون بسپاریم؟
قطعاً برخی پستهای دولتی نیازمند تخصص دانشگاهی است مانند معماری و شهرسازی، نظام پزشکی، صنعت و تجارت و … اما آنجا که باید «راهبری دینی» اتفاق افتد «عالم دینی» نیاز است، از جمله ریاست جمهوری که عالیترین مقام بعد از رهبری در راهبری امور کشور است… اگر مسیر دولت، تحقق اهداف انقلاب اسلامی است، هنر رئیسجمهور بهرهبرداری از تخصصها مطابق با نقشه جامع تمدنی است که محصول فهم عالمانه و مجتهدانه از نظام اندیشه اسلامی است که «نهاد دین» متکفل آن است و نقطه اتصال نهاد دین و نهاد حکمرانی بایستی ظرفیت متعالی این ارتباط و تعامل را در اعلی درجات فهم و علم حوزوی و دینی داشته باشد.
آیا حضور روحانیت در مناصب حاکمیتی و پیامدهای آن مانند رقابتهای خاتمی و ناطق نوری یا رئیسی و روحانی برای تصدی پست ریاست جمهوری صدمات جبران ناپذیری بر حیثیت روحانیت وارد نساخت؟
اینکه ادعا میشود رقابت خاتمی و ناطق نوری و یا رئیسی و روحانی برای تصدی منصب ریاست جمهوری صدمات جبران ناپذیری بر حیثیت روحانیت وارد ساخت، ادعای غلطی است چه اینکه اگر یک شخص روحانی در مناظرات یا اقدامات انتخاباتی، خطا و اشتباهی مرتکب میشود نباید به پای روحانیت نوشت و اگر مردم هم ممکن است تعمیم دهند باید روشنگری نمود کما اینکه این بلوغ اجتماعی تا حدی حاصل شده است که سیئات خاتمی و روحانی را به پای حوزههای علمیه و کل روحانیت ننویسند! مردم بهخوبی میدانند چنین شخصیتهای اصلاحطلب از سوی حوزه رانده شدهاند و موضع حوزه در قبال آنها چیست… بنابراین برای کاهش صدمات باید تبیین و روشنگری نمود نه اینکه بخاطر چنین صدمهای صورتمسئله را که اتفاقاً امر مهمی مبنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی روحانیت است، پاک نماییم!
همچنین حضور بابرکت شهید رئیسی در منصب ریاست جمهوری و احیا و ارتقای جایگاه و منزلت این مسند مقدس که در دورههای قبل در اذهان تنزّل یافته بود، قابل انکار نیست، بنابراین حضور روحانیت میتواند نهتنها باعث صدمات جبرانناپذیری بر حیثیت روحانیت نشود، بلکه باعث افتخار و عزت و رضایت مردم هم شود…
آیا با تصدیگری روحانیت، بسیاری از مشکلات معیشتی و گرانیها به پای روحانیت نوشته نمیشود؟
برای مردم باید روشنگری و تبیین شود که ریشه مشکلات و وضعیت سخت معیشتی و گرانیهای کالا و مسکن و سایر مشکلات، دشمنان انقلاب اسلامی هستند که از هیچ کید و دشمنی در تحریم و فشار خارجی دریغ نکردهاند و نه مسئولیتپذیری روحانیت! … بدتر اینکه روحانیت بخاطر چنین قضاوت غلطی از پذیرش مسئولیت که وظیفه ذاتی و دینی او در امامت و راهبری جامعه در همه شئون دنیایی و اخروی است، کنارهگیری کند!
همچنین باید روشنگری و تبیین نمود که اگر مشکلات کشور فراوان است و نتیجه تلاشها در سفره مردم خود را نشان نداده است، چه بسا بخاطر ویرانهای است که دولت قبل تحویل داده و آبادی آن زمان میبرد و سه سال زمان کافی برای رسیدن محصولات به سفرهها نیست و گزارشات و تأییدات رهبری هم حکایت از اقدامات اساسی و زیرساختی در این دوران دارد که ثمرهاش به بار خواهد نشست. إنشاءالله
الان که به تجربه ثابت شده متصدیان روحانی هم مطابق مسیر «انقلاب» کشور را راهبری نمیکنند (نمونه: خاتمی، هاشمی در اواخر، روحانی) و بلکه احیاناً متصدیان غیر روحانی نزدیک تر به مواضع رهبری عمل میکنند (احمدی نژاد دور اول) دیگر چه وجهی دارد بر تصدیگری معممین تأکید کنیم؟ فرمایشاتی هم که از امام راحل نقل کردید همگی تعلیل دارد و العله تُخصّص و تعمّم.
و اینکه بگوییم ما زمینه بدنامی روحانیت و سوگیری منفی (و لو غلط) به روحانیت را فراهم کنیم بعد برویم دنبال روشنگری و تبیین اکل من القفا است. چرا از اول وقتی ضرورتی ندارد به جای پیشگیری در صدد درمان بعد از بیماری باشیم؟! مادامی که سیاستمداران متدین و کارآمد و انقلابی غیر معمم هستند کجای این رویه عقلایی است؟