اختصاصی شبکه اجتهاد: گاهی با کوشش بسیار در فهم واژگان و عبارت یک حدیث، باز هم میبینیم دشواریهایی در آنها وجود دارد که درک معنای آن را با چالش روبرو میسازد. در چنین مواردی، یکی از احتمالهایی که باید در ذهن ما پررنگ شود، رخ دادن یک یا چند تصحیف است که زمینهساز گرهخوردگی در عبارت شده است. و در چنین حالتی، یک راه چارۀ بسیار مهم، جستجو در پی نسخههای دیگر از آن کتاب است تا ببینیم آن عبارت در نسخههای دیگر، اختلاف چشمگیری دارد یا خیر. گاه با مراجعه به نسخههای دیگر، میبینیم که عبارت در آنها به گونهای دیگر آمده که معنای حدیث با توجه به آن، بسیار روانتر شده و گره از عبارت باز میشود. این یادداشت کوتاه در پی آن است که با بررسی یک نمونۀ عینی، این مسئله را روشنتر سازد.
در سال گذشته (۱۴۴۲ق)، نسخهای ارزشمند از احادیث مولای متقیان امام علی (ع) در میان میراث زیدیۀ یمن به همت دار الحدیث به چاپ رسید.[۱] پس از چندی که از تحقیق این کتاب بر پایۀ تک نسخهای که از آن در دست بود، گذشت، نگارنده با جستجوی فراوان به نسخهای دیگر از این کتاب دست یافت و دریافت که برخی از واژگان احادیث در این دو نسخه، تفاوتهای مهمی دارند.
در این میان، یکی از مهمترینِ این تفاوتها در حدیث پنجاه و نهم[۲] به چشم میخورد که عبارتِ آن چنین است:
«رَاکِبُ العَزْرِ[۳] بِالرَّحْمَهِ أَوْلَى مِنْهُ بِالعَطِیَّهِ».
گفتنی است که این حدیث، جزو احادیثی است که با جستجوی فراوان در هیچ یک از منابع فریقین یافت نشد. از این رو، نمیتوان به کمک احادیث مشابه به معنا و نیز واژگانِ اصیل آن نزدیک شد.
آن چه به ذهن قاصر نگارنده پس از تلاش بسیار در واکاوی احتمالهای معنایی این حدیث رسید، این بود که معنای آن احتمالا بایستی چنین باشد:
«کسی که دست رد به سینۀ کسی میزند، اما این کار را به همراه مهربانی و نرمی انجام میدهد، بهتر از کسی است که بخشش نیز میکند، اما بخشش او (عطیّه) همراه با خشونت و پرخاش است». این معنا با پیشزمینهای که از آیۀ کریمه ۶ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَهٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یَتْبَعُها أَذىً۵ [۴] در ذهن نگارنده وجود داشت، بیان شد.
اما با این وجود در نهایت، اشاره شد که همچنان این عبارت روان نیست و هنوز هم گرهی در آن احساس میشود. به ویژه که معنای پیشگفته با واژگان حدیث چندان سازگار نیست؛ چرا که در عبارتِ آن، «أولى منه بالعطیه» وجود دارد و مرجع ضمیر در «منه» به همان «راکب العزر» باز میگردد و در این صورت، نتیجه این میشود: «أولى من راکب العزر بالعطیه»؛ حال آنکه روشن است که این ترکیب، نادرست است؛ چرا که چنان که گذشت، «عزر» به معنای رد کردن و «عطیّه» به معنای بخشش است و این دو باهم متناقضاند.
از این رو، سرانجام نیز با تصریح به برجای ماندن گره در عبارت، و به خاطر دسترسی نداشتن به نسخهای دیگر، و نیز نبودِ هیچ حدیث مشابهی برای این حدیث، نگارنده راهی برای رمزگشایی از معنای آن نیافت و به ناچار آن را وانهاد.
اما اکنون که نسخهای دیگر از این احادیث یافت شده است، باید گفت که با نگاه به عبارت این حدیث در آن، اختلافی چشمگیر دیده میشود؛ زیرا عبارت در نسخۀ تازهیاب چنین خوانده میشود:
«رَاکِبُ العَزْرِ بِالرَّحْمَهِ أَوْلَى مِنْهُ بِالغبطه».[۵]
«غِبطه» در لغت به معنای «حسن الحال» آمده است.[۶] روشن است که این معنا نیز، در خور این عبارت نیست و معنای محصّلی برای عبارت از آن برنمیآید. نیز در لغت آمده است که «و غَبَطْتُ فلانا، أی: أحببتُ أن أکون مثله».[۷] همانطور که در فارسی نیز، وامواژۀ «غبطه» با همین معنا به جای «حسادت» (که بارمعنایی منفی دارد) بهکار میرود. اما این معنا نیز سازگار با سیاق عبارت نیست و همچنان اشکال مرجع ضمیر پابرجاست.
از این رو، این احتمال پررنگ میشود که این واژه در واقع، «الغیظه» باشد که ناسخ یا خودش به اشتباه دو نقطۀ زیر یاء را با فاصله از هم گذاشته است، به گونهای که پنداشته میشود نقطۀ دوم، متعلق به «ط» و برای تمییز آن از «ظ» است و یا در نسخۀ مادر، نقطهها این گونه از هم دور بودهاند که باعث شده، ناسخِ این نسخه، این واژه را اشتباها «الغبطه» بپندارد و او نیز نقطهها را مثل همان نسخۀ مادر بنگارد.
به هر روی، «الغیظه» در لغت، به معنای خشم و غضب آمده است. در واقع، «الغیظه» گونۀ دیگری از مصدر برای ریشۀ (غیظ) است که مصدرِ دیگرِ آن یعنی «الغیظ» برای ما آشناتر است؛ چرا که «الغیظ» در قرآن کریم نیز آمده و کاربستِ آن نیز به مراتب بیشتر است.[۸] اما با این همه، در برخی منابع، به مصدر «الغیظه» نیز تصریح شده است.[۹] وکاربرد آن نیز ـ گرچه کمتر ـ در برخی موارد دیده میشود.[۱۰] البته در برخی استعمالها، «الغیظه» به معنای مصدر مرّه (یک بار) دانسته شده[۱۱] که باز هم منافاتی ندارد؛ زیرا ممکن است گاهی «ه» برای معنای مرّه و گاهی برای معنای نوع بهکار رود. بلکه در این جا، رعایت سجع کلام نیز، اقتضا دارد که از «ه» استفاده شده باشد تا با «الرحمه» همآهنگ شود.
گفتنی است در این صورت، معنای حدیث نیز شکل روشنتری به خود میگیرد که بر خلاف معنای پیشگفتهای که نگارنده در تحقیق خود آورده است، با عبارت حدیث، کاملا سازگار است؛ زیرا معنای حدیث چنین میشود:
«کسی که [به هر دلیلی] دست رد به سینۀ کسی دیگر میزند، سزاوارتر آن است که این کار را با نرمی و ملاطفت انجام دهد، نه با پرخاش و تندی».[۱۲]
نگارنده به زودی شرح بیشتری دربارۀ این نسخۀ تازهیاب و ویژگیهای آن و مقایسۀ تفصیلیترِ آن با نسخۀ پیشین بیان خواهد نمود، ان شاء الله تعالی.
نگارۀ (۱): حدیث در نسخۀ تازهیاب (خط سوم از بالا)
نگارۀ (۲): حدیث در نسخۀ پیشین (خط پنجم از بالا)
در همین جا به مناسبت یادکرد از احادیث ارزشمند این کتاب، شایسته است این نکته را نیز تذکر دهم که برخلاف آنچه برخی پنداشتهاند،[۱۳] به نظر نمیرسد احادیث این کتاب ـ جز حدیث آغازین ـ از کتاب علی (ع) باشد. توضیح این که سندی که در آغاز این احادیث آمده به امام جواد (ع) میرسد که میفرمایند:
«أَخْبَرَنِی أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الرِّضَا بْنِ مُوسَى قَالَ: فِی کِتابِ عَلِیٍّ، یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أبِی طَالِبٍ: ابْنُ آدَمَ أَشْبَهُ شَیْءٍ بِالْمِعْیَار…».[۱۴]
با توجه به همین عبارت، پنداشته شده که احادیث این کتاب، جملگی از کتاب علی (ع) است؛ در حالی که درنگ در بقیۀ احادیث و سیاق آنها تردیدی باقی نمیگذارد که تنها همان حدیث نخستِ کتاب، از کتاب علی (ع) نقل شده و بقیه، فرمایشهایی از حضرت امیر المؤمنین (علیهالسلام) ـ حال به گونۀ شفاهی یا جز آن ـ است که ارتباطی با کتاب علی (ع) ندارد. این نکته را نگارندۀ این سطور هنگام تحقیق نسخه دریافته بود، اما متأسفانه فراموش نمود تا در چاپ کتاب بدان اشاره نماید و در این جا شایستۀ است گوشزد شود.
نویسنده: محمد خراسانی، طلبه حوزه علمیه قم- دانشجوی ارشد علوم قرآن و حدیث پردیس فارابی
————————
[۱] أحادیث أمیر المؤمنین علی (ع) بروایه عبدالعظیم الحسنی و بإملاء القاضی جعفر بن أحمد الیمانی، (به تحقیق نگارنده)، قم، دار الحدیث، ۱۴۴۲ق.
[۲] به شماره گذاری ای که در تحقیق کتاب انجام شده است (نکـ: همان، ص۹۰).
[۳]در هر دو نسخه (چه نسخۀ پیشین و چه نسخۀ تازهیاب) این واژه اینگونه نوشته شده است: «العرر» (بدون هیچ نقطهای). همانگونه که در تحقیق نسخه و نیز ترجمۀ آن نیز اشاره نموده ام، به نظر می رسد این واژه، «العزر» به معناى رد کردن و پس زدن (برای نمونه، نکـ: ابن درید، جمهره اللغه، ج۲، ص۷۰۵) باشد.
[۴]بقره: ۲۶۳.
[۵] در نسخه، زیرِ «ط» نیز نقطه گذاشته شده تا با «ظ» اشتباه نشود.
[۶] برای نمونه، نکـ: خلیل بن احمد، العین، ج۴، ص۳۸۸.
[۷] نکـ: همان.
[۸] برای نمونه، نکـ: آل عمران: ۱۱۹؛ ۱۳۴.
[۹] برای نمونه، نکـ: ابوعمرو دانی (د. ۴۴۴ق)، الفرق بین الضاد و الظاء، ص۴۵.
[۱۰] برای نمونه، نکـ: ابونعیم اصفهانی، معرفه الصحابه، ج۲، ص۷۲۸.
[۱۱] برای نمونه، نکـ: مرزوقی، شرح دیوان الحماسه، ص۵۵۳.
[۱۲] در ترجمۀ عبارت از ترجمۀ تحت اللفظی خودداری شد. نیز برای توضیح بیشتر و روشنتر شدن معنا از چند واژۀ مترادف کنار یکدیگر استفاده شد؛ گرچه اقتضای ترجمۀ فنّی چنین نیست.
[۱۳] نکـ: انصاری، «مجموعهای از احادیث امامزاده عبدالعظیم الحسنی از کتاب علی (ع) در سنت زیدیه»، پایگاه کاتبان، بررسیهای تاریخی(۴ خرداد ۱۳۹۸ش).
[۱۴] احادیث امیرالمؤمنین علی (ع) بروایه عبدالعظیم الحسنی و إملاء القاضی جعفر الیمانی، ص۶۳.