اختصاصی شبکه اجتهاد: اینکه عدهای با رونمایی قرآن مطلا در این شرایط موافق نباشند، طبیعی است. چه از حیث اصل مطلا کردند قرآن و چه از این حیث که در این شرایط اقتصادی رونمایی از این اثر آن هم توسط روحانیون بازخوردی منفی دارد.
شخصاً با بدزمان بودن رونمایی، و بدتر بودن روش رسانهای کردنِ آن، کاملاً موافقم. اطلاعرسانی در این قضیه، آنقدر بد بود که حتی اهل دقت هم بهراحتی پذیرفتند که برای این اثر ۷۰ کیلو طلا مصرف شده! اثری که کلاً ۷۰ کیلو است و مجموعاً ۴۰ میلیون تومان هزینه داشته که آن را هم شخص هنرمند آفرینندۀ آن تبرع کرده است.
اما آنچه در این میان جالب است، جوزدگی نخبگانی در واکنش به این قضیه است. گویی فضای مجازی ناگهان به جمعی از قلم به دستانش که از قضا در زمره خردمندان و نخبگان این فضا محسوب میشوند ابلاغ میکند که سریعاً همراهِ جو پیشآمده شو و انتقاد کن، وگرنه سوژهای به این خوبی را از دست خواهی داد!
نخبه محترم در اطاعت از این عوامزدگی رسانهای، سریع دست به قلم میشود و انتقاد میکند. اما کاش قدری آرامتر مینوشت. کاش به چند وقت پیشِ خودش نگاه میکرد که چطور مسلمانان را تحقیر میکرد که چرا مانند مسیحیان در سالگرد ولادت مسیح جشنهای آنچنانی نمیگیرند تا بزرگداشت دینشان باشد! آن زمان اصلاً نگران میلیاردها هزینه کریسمس و نرفتن آن میلیاردها به جیب بیچارههای دنیا نبود!
نخبه ما یادش رفته که مدتی قبل، از کلیسا و تزئین و زیورش چنان با آب و تاب و رنگ و لعاب تعریف میکرد که گویی بدیهیترین اقدام در ترویج دین در کلیسا انجام شده و ما چقدر عقبیم که نقش هنر نفیس و گران را در ترویج دین نمیفهمیم!
نخبه ما حواسش نیست که تا همین چند روز پیش فریاد میزد که چرا حوزه و روحانیت با هنرمندان و هنر پیوند و ارتباطی ندارد.
و …
طبیعی است که کسی مطلا کردن قرآن را غلط بداند و برای آن هم استدلالی دینی یا فرهنگی یا … داشته باشد. طبیعی است که ذوق کسی این اقدام هنری را درخور قرآن نشمارد. اما این طبیعی نیست (و مهمتر اینکه اخلاقی نیست) که کسی که تا دیروز فریاد میزد به هم احترام بگذاریم و به نظر هم بها بدهیم و دیالوگ کنیم و کارها را به کاردان بسپریم و … اینطور خودپسندانه نظرش را نهایت بداهت بشمارد! با تندی و تحقیر درباره کار دیگران حرف بزند! و در حالیکه یا سواد دین ندارد و یا در این عرصه بسیار عوام است، کاری را که مورد تأیید چندین مرجع تقلید بوده، خلاف دین و اسلام و … بشمارد!
بماند که اصلاً این اتفاق اولین بار بیش از ۴۰ روز پیش (۱۴ آذر) روی داده، و اتفاقا بازتاب خبریاش در رسانههای رسمی بیشتر هم بوده و شاید خود آن نخبه محترم هم خبر را خوانده، اما در آن زمان این همه به جوش و خروش نیامده است! و شاید همین یک نکته برای گواهی بسنده باشد.
ما داریم دچار عوامزدگی نخبگانمان میشویم انگار! آن هم عوامزدگی آمیخته به جوگیری مفرط! جوگیری که اجازه نمیدهد نخبه ما کمی صبر کند. برای حرفش استدلال بیابد و متین و منطقی حرف بزند! سریع زبان تیز را به هجو و تحقیر و گاه توهین باز میکند و حواسش نیست در چه زمینی و با چه پیامدهایی دارد بازی میکند!