«قدر» به چه معناست؟ / چرایی نامیده شدن این شب به «قدر»؟ / زمان دقیق «شب قدر»؟ / اختصاص شب قدر به امت پیامبر(ص) حتی بعد از وفات ایشان / ارزش شب قدر / نزول قرآن در شب قدر / شب استغفار / نزول فرشتگان در شب قدر / شب قدر و چگونگی حلول در افقهای متعدد مناطق مختلف جهان؟! / شب قدر و نقش انسان در تعیین سرنوشت خویش؟! / اعمال و مناسک شب قدر؟
شبکه اجتهاد: شبهای قدر، نقطه عطف ماه مبارک رمضان، به عنوان ماه ضیافت الله و بهترین فرصت برای عبودیت و مناجات و تقرب الهی است. ما درباره ارزش این شبها و جایگاه و منزلت شان بسیار شنیده ایم، امّا آیا میدانیم این ارزش از کجا نشأت میگیرد؟ دقیقا در این شبها چه اتفاقاتی برای تعیین سرنوشت یک ساله هر انسانی میافتد؟ این اتفاق دقیقا به چه معناست و ما چه تأثیری با عبادات مان بر این تعیین سرنوشت میتوانیم بگذاریم؟
«قدر» به چه معناست؟
«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است و «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین میباشد.(۱) معنای لغوی تقدیر در سخنی از امام رضا(علیه السلام) نیز به کار رفته و بدان اینگونه اشاره شده است: «تَقْدِیرُ الشَّیءِ مِنْ طُولِهِ وَ عَرْضِه»(۲)؛ (اندازه گیری هر چیز اعم است از طول و عرض آن).
منظور از معنای اصطلاحی «قدر الهی» نیز عبارت است از اینکه خداوند هر مخلوقى را با اندازه، شرایط، خصوصیّات و توان مخصوصی به وجود میآورد.(۳) به عبارت دیگر، خداوند برای هر پدیده ای اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصّی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی تحقّق مییابد.
چرایی نامیده شدن این شب به «قدر»؟
درباره اینکه چرا شب خاصی از شبهای ماه مبارک رمضان، به نام «شب قدر» نامیده شده، تفسیرها و تصورهای مختلفی وجود دارد. مهم ترین آنها از این قرارند:
۱- شب قدر به این جهت «قدر» نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین مى شود. به تعبیر علامه طباطبایی، خداوند در این شب، اموری از قبیل زندگی، مرگ، روزی، سعادت و شقاوت انسانها را مشخص میسازد.(۴) شاهد این معنى در آیات ۳ و ۴ سوره دخان است که در آن میخوانیم: «إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَه مُبارَکَه إِنّا کُنّا مُنْذِرینَ * فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکیم»؛ (ما این کتاب مبین را در شبى پر برکت نازل کردیم، و ما همواره انذار کننده بوده ایم * در آن شب که هر امرى بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین مى گردد). این بیان، هماهنگ با روایات متعددى است که مى گوید: در آن شب مقدرات یک سال انسانها تعیین مى گردد و ارزاق و سرآمد عمرها و امور دیگر در آن لیله مبارکه تفریق و تبیین مى شود.
۲- این شب را از این جهت «شب قدر» نامیده اند که داراى قدر و شرافت عظیمى است. نظیر آنچه در آیه ۷۴ سوره «حج» آمده است: «ما قَدَرُوا اللّه حَقَّ قَدْرِهِ»؛ (آنها قدر خداوند را نشناختند).
۳- نامیده شدن این شب به این نام به خاطر آن است که قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والا قدر و به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید.
۴- این شب از این باب به «قدر» نام گذاری شده که مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.
۵- این نام به آن خاطر است که کسى که آن شب را احیا بدارد صاحب قدر و مقام و منزلت مى شود.
۶- یا این که چنین نامگذاری ای به این دلیل انجام شده شده که در آن شب، آن قدر فرشتگان نازل مى شوند که عرصه زمین بر آنها تنگ مى شود ـ چون تقدیر به معنى تنگ گرفتن نیز آمده است ـ مانند: «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُه».(۵)
در یک جمع بندی میان تمام این وجوه مختلف میتوان گفت که جمع میان تمام این تفسیرها در مفهوم گسترده «لیله القدر» کاملاً ممکن است هر چند تفسیر اول از همه مناسب تر و معروف تر است.(۶) شاهد آن نیز میتواند آیه چهارم سوره قدر باشد باشد که در آن میخوانیم: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ»؛ (فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى [تقدیر] هر کارى نازل مى شوند).
منظور از «مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» این است که فرشتگان براى تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و برکتى در آن شب نازل مى شوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است. یا اینکه هر امر خیر و هر سرنوشت و تقدیرى را با خود مى آورند. طبق تفسیر اول، حرف «مِن» به معنى «لام» است و مفهوم «مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» میشود: «لاجل کل امر». اما بنا بر تفسیر دوم «من» به معناى «باء مصاحبت» مى باشد و معنای همراهی میدهد. البته بعضى نیز گفته اند منظور این است که آن فرشتگان به امر و فرمان خدا نازل مى شوند ولى مناسب همان معناى اول است. چرا که تعبیر «ربهم» در آیه، که در آن تکیه روى مساله ربوبیت و تدبیر جهان شده است تناسب نزدیکى با کار این فرشتگان دارد که آنها نیز براى تدبیر و تقدیر امور نازل مى شوند و کار آنها نیز گوشه اى از ربوبیت پروردگار است.(۷)
زمان دقیق «شب قدر»؟
گفتیم که شب قدر یکی از شبهای ماه مبارک رمضان است و شکی در این موضوع نیست ولى در این که کدام شب از شبهاى ماه رمضان است گفت وگو بسیار است و در این زمینه تفسیرهاى زیادى وارد شده است. از جمله: شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بیست و یکم، شب بیست و سوم، شب بیست و هفتم، و شب بیست و نهم. اما مشهور و معروف در روایات این است که شب قدر در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم یا بیست و سوم است.
دهه سوم ماه مبارک رمضان، همیشه به عنوان فرصتی برای دعا و تهجد، مورد تأکید آموزههای دینی بوده است. رسول خدا درباره فضیلت این دهه میفرمودند که «اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان برابر با دو حج و دو عمره است»(۸) خودشان نیز در این دهه بسترشان را جمع میکردند و در مسجد معتکف میشدند و مهیا و با نشاط به شب زنده داری و عبادت میپرداختند.(۹)
در همین راستا و برای اشاره به زمان شب قدر، حدیثی از خود پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: «الْتَمِسُوهَا فِی الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَان»(۱۰)؛ (شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان جستجو کنید).
همچنین در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که: «شب قدر، شب بیست و یکم یا بیست و سوم است». حتى هنگامى که راوى اصرار کرد از امام بپرسد که کدام یک از این دو شب است و پرسید که: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت کنم کدام یک را انتخاب نمایم؟! امام تعیین نفرمود و افزود: «مَا أَیْسَرَ لَیْلَتَیْنِ فِیما تَطْلُبُ»(۱۱)؛ (چه آسان است دو شب براى آنچه مى خواهى).
با این وجود در روایات متعددى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) رسیده است بیشتر روى شب بیست و سوم تکیه شده، در حالى که روایات اهل سنت بیشتر روى شب بیست و هفتم دور مى زند.
همچنین در روایتى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «أَلتَّقْدِیْرُ فِى لَیْلَهِ الْقَدْرِ تِسْعَهُ عَشَرَ، وَ الاِبْرامُ فِى لَیْلَهِ اِحْدى وَ عِشْرِیْنَ وَ الاِمْضاءُ فِى لَیْلَهِ ثَلاثُ وَ عِشْرِیْنَ»(۱۲)؛ (تقدیر مقدرات در شب نوزدهم، تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضاء در شب بیست و سوم است). به این ترتیب بین روایات جمع مى شود.
ولى به هر حالهاله اى از ابهام شب قدر را فرا گرفته است. بسیارى معتقدند مخفى بودن شب قدر در میان شبهاى سال، یا در میان شبهاى ماه مبارک رمضان، براى این است که مردم به همه این شبها اهمیت دهند همان گونه که خداوند: رضاى خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده تا مردم به همه طاعات روى آورند. غضبش را در میان معاصى پنهان کرده، تا از همه بپرهیزند. دوستانش را در میان مردم مخفى کرده، تا همه را احترام کنند. اجابت را در میان دعاها پنهان کرده، تا به همه دعاها رو آورند. اسم اعظم را در میان اسمائش مخفى ساخته، تا همه را بزرگ دارند. و وقت مرگ را مخفى ساخته، تا بندگان در همه حال آماده باشند و این فلسفه مناسبى به نظر مى رسد.(۱۳)
بنابر روایتی، وقتی درباره تعیین شب قدر از امیرالمؤمنین(علیه السلام) سؤال شد، آن حضرت از مشخص کردن آن طفره رفت و فرمود: «لَسْتُ أَشُکُّ أَنَّ اللَّهَ إِنَّمَا یسْتُرُهَا عَنْکُمْ نَظَراً لَکُمْ لِأَنَّکُمْ لَوْ أَعْلَمَکُمُوهَا عَمِلْتُمْ فِیهَا وَ تَرَکْتُمْ غَیرَهَا وَ أَرْجُو أَنْ لَا تُخْطِئَکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»(۱۴)؛ (در این جهت تردید ندارم که خداوند جهت مخفی داشتن شب قدر برای شما نظر و عنایت دارد؛ زیرا اگر آن را برای شما اعلام داشته بود در همان شب به عبادت میپرداختید و در شبهای دیگر عبادت را ترک مینمودید و من هم به خواست خدا در مورد بهره برداری شما از شبهای دیگر امیدوارم شما را محروم نگردانم).
اختصاص شب قدر به امت پیامبر(ص) حتی بعد از وفات ایشان
ظاهر آیات ۴ و ۵ سوره قدر یعنی «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِی حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»؛ (فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى [تقدیر] هر کارى نازل مى شوند* شبى است سرشار از سلامت [و برکت و رحمت] تا طلوع سپیده)، نشان مى دهد شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیست، بلکه همه سال تا پایان جهان تکرار مى شود. تعبیر به فعل مضارع در این آیه یعنی «تَنَزَّل» که دلالت بر استمرار دارد و همچنین تعبیر به جمله اسمیه «سَلامٌ هِیَ حَتّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» که نشانه دوام است نیز گواه بر این معنى است. به علاوه روایات بسیارى که شاید در حدّ تواتر باشد نیز این معنى را تأیید مى کند.
ولى آیا در امتهاى پیشین و پیروان دیگر ادیان نیز چنین شبی گرامی داشته میشده یا نه صریح روایات متعددى این است که این از مواهب الهى بر امت اسلام است چنان که در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است: «اِنَّ اللّهَ وَهَبَ لاِمَّتِى لَیْلَهَ الْقَدْرِ لَمْ یُعْطِها مَنْ کانَ قَبْلَهُمْ»(۱۵)؛ (خداوند شب قدر را به امت من بخشیده، و احدى از امتهاى پیشین از این موهبت برخوردار نبودند).(۱۶)
ارزش شب قدر
در آیه ۳ سوره قدر، یعنی «لَیلَهُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر»؛ (شب قدر بهتر از هزار ماه است) ارزش شب قدر، بیشتر از هزار ماه دانسته شده است. مى دانیم که هزار ماه بیش از هشتاد سال است. این شب با عظمت به اندازه یک عمر طولانى پر برکت ارزش دارد. در بعضى از تفاسیر آمده است که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «یکى از بنى اسرائیل لباس جنگ در تن کرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول [یا آماده] جهاد فى سبیل اللَّه بود. اصحاب و یاران تعجب کردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخارى براى آنها نیز میسر مى شد. آیه فوق نازل گشت و بیان کرد که شب قدر از هزار ماه برتر است».(۱۷)
در حدیث دیگرى نیز آمده است که پیغمبر اکرم(ص) از چهار نفر از بنى اسرائیل که هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصیان انجام داده بودند سخن به میان آورد. اصحاب آرزو کردند که اى کاش آنها هم چنین توفیقى پیدا مى کردند. آیه فوق در این زمینه نازل شد.(۱۸)
در اینکه عدد هزار در اینجا براى بیان فضیلت این شبها با عدد مشخص ایام و ماههاست یا اینکه فقط برای بیان کثرت، بعضى گفته اند براى تکثیر است و ارزش شب قدر از هزاران ماه نیز برتر مى باشد ولى روایاتى که در بالا نقل کردیم نشان مى دهد که عدد مزبور براى تعداد است و اصولا عدد همیشه براى تعداد است مگر اینکه قرینه روشنى بر تکثیر باشد.(۱۹)
به هر حال ارزش و اهمیت این شب به اندازه ای است که امام صادق(علیه السلام) آن را قلب ماه رمضان(۲۰) و پیامبر(صلی الله علیه وآله) آن را سَروَر شبها دانسته اند.(۲۱)
نزول قرآن در شب قدر
موضوع نزول قرآن در شب قدر، یکی از دلایلی است که به عقیده مفسرین، موجب اهمیت و ارزش این شب شده است. همان طو ر که بیان شد، آیه اول سوره قدر و آیه سوم سوره دخان، بیانگر نزول قرآن در این شب است. برخی مفسرین اعتقاد دارند که آغاز نزول تدریجی قرآن در ماه رمضان بوده است. اما بیشتر مفسران معتقدند در این شب، قرآن به صورت یک باره از لوح محفوظ به بیت المعمور یا قلب پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده که به آن نزول دفعی یا نزول اجمالی قرآن میگویند.(۲۲)
قرآن چون یک کتاب سرنوشت ساز است و خط سعادت و خوشبختى و هدایت انسانها در آن مشخص شده است باید در شب قدر، شب تعیین سرنوشتها، نازل گردد و چه زیبا است رابطه میان «قرآن» و «شب قدر» و چه پر معنى است پیوند این دو با یکدیگر.(۲۳)
شب استغفار
شب قدر فرصت بسیار ویژه ای برای جلب رحمت و عفو خداوند و طلب آمرزش گناهان است. از پیامبر(صلی الله علیه وآله) روایت شده است: «هر کس شب قدر را احیا کند و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، همه گناهانش بخشیده میشود».(۲۴)
از آنجا که در شب قدر سرنوشت انسانها براى یک سال، بر طبق لیاقتها و شایستگیهاى آنها، تعیین مى شود باید آن شب را بیدار بود و توبه کرد و خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لیاقتى بیشتر و بهتر براى رحمت او پیدا کرد. آرى در لحظاتى که سرنوشت ما تعیین مى شود نباید انسان در خواب باشد و از همه چیز غافل و بی خبر که در این صورت سرنوشت غم انگیزى خواهد داشت.(۲۵)
نزول فرشتگان در شب قدر
بر اساس آیات سوره قدر – همان طور که دیدیم – فرشتگان و «روح» در این شب بر زمین فرود میآیند. در اینکه منظور از «روح» کیست؟ بعضى گفته اند که روح، جبرئیل امین است که «روح الامین» نیز نامیده مى شود و بعضى «روح» را به معنى «وحى» تفسیر کرده اند. قرینه آنها برای چنین تفسیری، آیه ۵۲ سوره شورى یعنی «و کَذلِکَ أَوْحَینا إِلَیکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا»؛ (همان گونه که بر پیامبران پیش وحى فرستادیم بر تو نیز به فرمان خود وحى کردیم) است. بنابراین مفهوم آیه چنین مى شود: «فرشتگان با وحى الهى در زمینه تعیین مقدرات در آن شب نازل مى شوند».
در اینجا تفسیر سومى وجود دارد که از همه نزدیکتر به نظر مى رسد و آن اینکه «روح» مخلوق عظیمى است ما فوق فرشتگان؛ چنان که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که شخصى از آن حضرت سؤال کرد: آیا روح همان جبرئیل است؟ امام(ع) در پاسخ فرمود: «جبرئیل از ملائکه است، و روح اعظم از ملائکه است، مگر خداوند متعال نمى فرماید: ملائکه و روح نازل مى شوند».(۲۶) یعنى به قرینه مقابله، این دو با هم متفاوتند. تفسیرهاى دیگرى نیز براى کلمه «روح» ذکر شده است اما تفاسیر بیان شده در اینجا از مابقی آنها موجه ترند.(۲۷)
طبق برخی احادیث، فرشتگان هنگام نزول در شب قدر، برای ابلاغ تقدیر سال آینده نزد امام میروند و آنچه مقدر شده را به او ابلاغ میکنند. در حدیثى آمده است که از امام باقر(علیه السلام) سؤال شد: آیا شما مى دانید شب قدر کدام شب است؟ فرمود: «چگونه نمى دانیم، در حالى فرشتگان در آن شب در گرد ما دور مى زنند».(۲۸)
شب قدر و چگونگی حلول در افقهای متعدد مناطق مختلف جهان؟!
با توضیحاتی که درباره شب قدر و ارزش و اهمیت و جایگاه آن بیان شد، بسیاری از ابهامات مربوط به آن باید حل شده باشد اما با این حال ممکن است هنوز سؤالاتی راجع به برخی ابعاد مغفول مانده آن باقی مانده باشد؛ یکی از این سؤالات مربوط به چگونگی حلول این شب مبارک در تمامی نقاط جهان است.
گفتیم که شب قدر در تمام سال بیش از یک شب نیست ولى از طرفى مى دانیم که به جهت تفاوت افق، ماه رمضان در بعضى از کشورها یکى دو روز زودتر و در بعضى دیرتر آغاز مى شود. روى این حساب شب قدر در این نقاط هم یکى دو شب با هم اختلاف پیدا مى کنند و بدین ترتیب براى نقاط مختلف، شب قدرهاى متعدّدى به وجود مى آید. این وضع، با یکى بودن شب قدر در تمام سال و این که فرشتگان در این شب مخصوص، با رحمت الهى فرود مى آیند چگونه قابل جمع است؟
در پاسخ میگوییم که ایراد مذکور از این تصوّر پیش آمده که منظور از یکى بودن شب قدر در تمام سال این است که براى تمام نقاط مختلف روى زمین در هر سال، شب واحد و مشترکى، شب قدر معیّن شده به طورى که این شب در ساعت معیّنى در سراسر کره زمین آغاز و در ساعت معیّنى هم پایان مى پذیرد!
در حالى که این تصوّر اشتباه است، چون مى دانیم زمین کروى است و همیشه یک نیمکره آن در تاریکى و نیمکره دیگر آن در روشنایى قرار دارد و به این ترتیب اصلا امکان ندارد که در ساعتهاى معیّن و مشترکى در سراسر زمین شب باشد. بنابراین منظور از این «شب قدر» در سراسر سال یک شب است، این است که براى اهالى هر نقطه اى بر حسب سال قمرى خودشان، تنها یک «شب قدر» وجود دارد.
توضیح این که: اهالى هر نقطه، سال قمرى خود را بر حسب افق خاصّ آن نقطه از اوّل ماه محرّم آغاز مى کنند و پس از گذشتن چند ماه قمرى، ماه رمضان همان نقطه هم برحسب افق خاصّ آن جا آغاز مى شود و در این ماه، شب نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوّم براى اهالى آن نقطه «شب قدر» است.
این مطلب که اهالى هر نقطه، ایّام و اوقات مقدّس خود را باید با افق خاصّ آن نقطه تعیین کنند اختصاص به شب قدر نداشته، در سایر روزها و اوقات مقدّس اسلامى هم همین حساب وجود دارد؛ مثلا روز عید فطر و قربان در اسلام روزهاى مقدّسى است و براى آنها عبادتها و دستورهاى خاصّى وارد شده و هر کدام از این اعیاد هم در تمام سال بیش از یک روز نیست؛ این روز واحد را در کشورهاى مختلف اسلامى با تفاوت افقى که دارند با مراجعه به افق خاصّ هر کشور تعیین مى گردد و به این جهت در بسیارى اوقات – مثلا عید قربان در کشور سعودى – یک روز زودتر از ایران و بعضى از کشورهاى دیگر آغاز مى شود.
باید توجّه داشت که این حساب درباره «شب قدر» با مطالبى مانند این که فرشتگان در این شب نازل مى شوند منافاتى ندارد، زیرا تمام این جریانها که حکایت از توسعه حرمت خاصّ الهى در این شب مى کند، براى اهالى هر نقطه اى در شب قدر خاصّ آن نقطه صورت مى گیرد.(۲۹)
شب قدر و نقش انسان در تعیین سرنوشت خویش؟!
یکی دیگر از ابهامات و اشکالاتی که ممکن است راجع به شب قدر پدید آید، موضوع مقدر شدن سرنوشت انسان در شب و شائبه پدید آمدن «جبر» در اعمال انسان و مخدوش شدن اختیار وی است.
مسأله منوط بودن سرنوشت انسان به اعمال اختیاری و کار و تلاش او، موضوعی عقلانی و مورد تأیید آموزههای دینی است. برای مثال میبینیم که خداوند متعال در آیه ۳۹ سوره نجم میفرماید: «وَ أَن لَیْسَ لِلاْنْسانِ إلاّ ما سعى»؛ (انسان بهره اى جز سعى و کوشش خود ندارد). علاوه بر آن در آیه ۳۸ سوره مدثّر میخوانیم: (هر کس در گرو اعمال خویش است)؛ «کُلُّ نَفْس بِمَا کَسَبَتْ رَهینَهٌ».
این در حالی است که آنچنان که گفتیم در آموزههای دینی سخن از نزول فرشتگان در شب قدر، برای تقدیر امور بندگان به میان آمده است و شب قدر به عنوان شبی که مقدّرات جهان و انسان، ارزاق و سرآمد عمرها در آن رقم میخورد، معرّفی شده است. با توجه به این گزارههای به ظاهر متناقض این سؤال مطرح میگردد که اگر در شب قدر مقدّرات معیّن میگردد، پس تلاش و اختیار انسان چه معنا و مفهومی دارد؟ و چگونه انسان میتواند با تلاش و کوشش سرنوشت خویش را تغییر دهد؟
اساسی ترین نکته در پاسخ به این سؤال توجه به این حقیقت است که تقدیر الهى در شب قدر به وسیله فرشتگان و بر طبق شایستگی افراد و میزان ایمان عمل شان تعیین میشود. یعنى براى هر کس آن چیزی را مقدّر مى کنند که شایسته آن است یا به تعبیری دیگر، زمینههایش از ناحیه خود او فراهم شده است و این نه تنها منافاتى با اختیار ندارد، بلکه تاکیدى بر آن است.(۳۰)
خداوند متعال بر اساس نظام سراسر حکمت هستی، چنان مقدّر کرده که بین پدیدههای جهان روابطی خاص برقرار است؛ برای مثال میبینیم خوردن برخی غذاها بر تقویت حافظه موثر است. اعمال و کردار اختیارى انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست و بین عمل و نتیجه آن رابطه مستقیمی وجود دارد. در شب قدر خداوند متعال رفتارهای برآمده از اختیار انسان را میسنجد و تقدیرشان را بر اساس قالبی تعیین مینماید.
بنابراین، بین تقدیر الهى و اختیار انسان، هیچ منافاتى وجود ندارد؛ زیرا در سلسله علل و شرایط موثّر در سرنوشت انسان، اراده او یکى از علل و اسباب است. لذا میگوییم: آنچه در شب قدر مقدّر میگردد به معنای سلب اختیار از آدمی نیست.
علاوه بر آنچه گفته آمد، باید این نکته را نیر مدنظر قرار داد که هرچند سرنوشت و تقدیر انسان بر اساس اعمال گذشته او معیّن میگردد، امّا انسان میتواند با اختیار خود شرایطی را در آینده فراهم کند که سرنوشت جدیدی را رقم زند. در آن زمان خداوند متعال علل و نتایج پیشین را محو مینماید و شرایط و نتایج جدیدی را مقدّر میگرداند. یعنی هیچ منافاتی ندارد امری که در شب قدر مقدّر شده است، به صورت دیگری تحقّق یابد؛ چون دگرگونی در تقدیر الهی، با تعلّق مشیّت الهی امری ممکن است. چنان که خود خدا در آیه ۳۹ سوره رعد در این باره میفرماید: «یمْحُو اللّهُ مَا یشَاء وَیثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ»؛ (خداوند آنچه را بخواهد محو میکند و مندرج میسازد و ام الکتاب [و لوح محفوظ] در نزد اوست). در این آیه به «لوح محفوظ» یا همان «امّ الکتاب» و همچنین «لوح محو و اثبات» اشاره شده است. هر چند آنچه در «امّ الکتاب» ثبت است ـ یعنی قضا و قدر حتمی ـ تغییر پذیر نیست؛ امّا آنچه در «لوح محو و اثبات» ثبت شده است، ـ یعنی قضا و قدر غیر حتمی ـ قابل تغییر و محو و اثبات میباشد.
آموزههای راهگشا و نورانی اهل بیت(علیهم السلام) نیز بر این حقیقت دلالت دارند که امکان پدید آمدن تغییر در قضا و قدر غیرحتمی الهی وجود دارد. امام صادق(علیه السلام) در تبیین اثرات دعا، در توصیه به یکی از شاگردان خود میفرماید: «الدُّعَاءُ یرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَهٍ وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَه»(۳۱)؛ (دعا قضای الهی را بر میگرداند اگر چه قضای الهی محکم شده باشد؛ از این رو زیاد دعا کن که آن کلید هر رحمت و بر آوردن هر حاجت است).
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز درباره تأثیر صدقه در زندگی انسان میفرماید: «إِنَّ الصَّدَقَهَ تَدْفَعُ مِیتَهَ السَّوْءِ عَنِ الْإِنْسَانِ»(۳۲)؛ (صدقه، مرگ بد را از انسان دفع میکند). علاوه بر این، در روایت دیگری از امام صادق(علیه السلام) درباره تأثیر صله رحم در سرنوشت آدمی، میخوانیم که: «صِلَهُ الْأَرْحَامِ تُزَکِّی الْأَعْمَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تُنْمِی الْأَمْوَالَ وَ تُنْسِئُ لَهُ فِی عُمُرِهِ وَ تُوَسِّعُ فِی رِزْقِهِ»(۳۳)؛ (صله رحم اعمال را پاک میکند، بلا را دفع مینماید، اموال را افزایش میدهد، بر طول عمر میافزاید، و رزق را توسعه میدهد).
بنابراین انسان میتواند با تلاش و انجام عمل صالح و امور خیر سرنوشت شایسته ای را برای خود رقم زند و این امر با مقدّراتی که در شب قدر معیّن میگردد منافاتی ندارد.
اعمال و مناسک شب قدر؟
برای بهره جویی از فضائل و برکات شب قدر اعمالی وجود دارد. اعمال شبهاى قدر بر دو قسم است. یک قسم آن مشترک میان هر سه شب است و قسم دیگر اعمالى است مخصوصِ هر یک از این سه شب.
اعمال مشترک شبهاى قدر عبارت اند از:
۱- غسل: بهتر است غسلِ شبهاى قدر مقارن غروب آفتاب انجام پذیرد تا شخص نماز مغرب را با غسل بخواند.
۲- دو رکعت نماز: در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره «قُل هُوَ اللَّه» تلاوت شود و بعد از پایان نماز، هفتاد مرتبه ذکر «اسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ الَیهِ» گفته شود. در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) آمده است: کسى که این عمل را به جا آورد، از جاى خویش برنخیزد مگر اینکه خداوند متعال او و پدر و مادرش را بیامرزد و خداوند فرشتگان را مأمور مى کند تا سال آینده براى وى حسنات بنویسند.(۳۴)
۳- طلب بخشش از خداوند: امام باقر(علیه السلام) درباره عمل دیگر این شب فرمود: شخص قرآن را بگشاید و در برابر خود قرار دهد و بگوید: «اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ، وَفیهِ اسْمُکَ [الْأَعْظَمُ] الْأَکْبَرُ، وَ اسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَما یخافُ وَیرْجى، انْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النَّارِ»(۳۵)؛ (خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آن است که در آن است نام بزرگت و نامهاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ). سپس حاجت خود را از خدا بخواهد.
۴- مراسم قرآن به سر گرفتن: به فرموده امام صادق(علیه السلام)، شخص قرآن مجید را بر سر بگذارد و بگوید: «اللَّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ، وَ بِحَقِّ مَنْ ارْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ، وَبِحَقِّکَ عَلَیهِمْ، فَلا احَدَ اعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ»؛ (خدایا به حق این قرآن و به حق آن کس که او را بدین قرآن فرستادى و هر مؤمنى که در آن مدحش کردى و به حق تو بر ایشان زیرا هیچکس به حق تو از خودت آشناتر نیست)، آن گاه ده مرتبه بگوید: «بِکَ یا اللَّهُ» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدٍ(ص)» و ده مرتبه «بعَلِىٍّ(ع)» و ده مرتبه «بِفاطِمَهَ(س)» و ده مرتبه «بِالْحَسَنِ(ع)» و ده مرتبه «بِالْحُسَینِ(ع)» و ده مرتبه «بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَینِ(ع)» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(ع)» و ده مرتبه «بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع)» و ده مرتبه «بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع)» و ده مرتبه «بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى(ع)» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(ع)» و ده مرتبه «بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع)» و ده مرتبه «بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِى(ع)» و ده مرتبه «بِالْحُجَّهِ(ع)»، در پایان هر حاجتى که دارد از خداوند طلب کند.(۳۶)
در تمام این اذکار، نهایت حضور قلب و توجّه به درگاه خدا را حفظ کند. همچنین بهتر است اگر مى خواهند توسّل گرفته، یا ذکر مصیبتى کنند قبل یا بعد از دعا باشد و دعا را قطع نکنند.
۵- زیارت امام حسین(علیه السلام): زیارت امام حسین(ع) در هر یکى از این سه شب، مستحبّ مؤکّد است و در روایتى آمده است که سبب آمرزش گناهان مى شود(۳۷) و اگر دسترسى به زیارت از نزدیک نداشته باشد، از دور زیارت کند.
۶- احیا داشتن شب هاى قدر: به این معنا که شخص یعنى این شب را تا صبح بیدار باشد و با عبادت و دعا و تلاوت قرآن و جلسات سخنرانى دینى و پرسش و پاسخهاى مذهبى و یا مطالعه کتابهاى تفسیر و عقاید و مواعظ سپرى کند. در روایتى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: «هر کس شب قدر را احیا دارد، گناهان او آمرزیده شود، هرچند زیاد باشد».(۳۸)
۷- صد رکعت نماز: یعنی هر دو رکعت را به یک سلام بگزارد که فضیلت بسیار دارد و افضل آن است که اگر توانایى داشته باشد، در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره «قل هو اللَّه» را بخواند.
۸- خواندن دعایی از امام سجاد(علیه السلام) که با عبارت «اللَّهُمَّ انّى امْسَیتُ لَکَ عَبْداً داخِراً…» آغاز و با عبارت «…اوْ عافِیهٍ اوْ بَلاءٍ، اوْ بُؤْسٍ اوْ نَعْمآءَ، انَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ» به پایان میرسد و در کتاب مفاتیح الجنان و دیگر کتب ادعیه در دسترس است. امام زین العابدین(ع) این دعا را در شب هاى نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم در حالت ایستاده و نشسته و در رکوع و سجود مى خواندند.(۳۹)
۹- به فرموده علّامه مجلسی بهترین اعمال در این شبها طلب «آمرزش گناهان» و دعا براى امور دنیوى و اخروى است. شخص هم براى خود و هم براى پدر و مادر و خویشان و برادران مؤمن چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند دعا کند. در بعضى از روایات وارد شده است که دعاى «جوشن کبیر» که مشتمل بر ۱۰۰۰ نام خدا و خواندن او به این نامها برای رهایی از آتش جهنم است، در این سه شب خوانده شود.(۴۰)
در روایتى آمده است که شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه و آله) رسید و عرض کرد: اگر شب قدر را درک کردم، چه چیزى را از خداوند طلب کنم؟ حضرت فرمود: «عافیت و سلامتى را بخواه».(۴۱)،(۴۲)
غیر از این اعمال که به جا آوردن شان در هر سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان مستحب شمرده شده و با تاکید مورد توصیه واقع گشته است، هر کدام از این شبها نیز، اعمال مخصوصی دارند. اعمالی مانند: صد مرتبه ذکر «استغفرالله ربی واتوب الیه»؛ صد مرتبه گفتن «اللهم العن قتله أمیرالمؤمنین»؛ فرستادن صلوات بسیار؛ لعن و نفرین بسیار گفتن بر ظالمان و غاصبان حق محمد و آل محمد و قاتل أمیرالمؤمنین؛ دعا کردن برای فرج یا خواندن دعای سلامتی حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه)؛ قرائت سورههای عنکبوت، روم و دخان؛ هزار مرتبه خواندن سوره قدر و… . ادعیه دیگری نیز از سوی ائمه معصومین(علیهم السلام) برای هر کدام از این شبها وارد شده است که در کتاب شریف «مفاتیح الجنان» و دیگر کتب ادعیه در دسترس است.(۴۳)
سخن پایانی
با اتفاقاتی که در یک سال اخیر روی داده، ماههای منتهی به شب قدر امسال، نه فقط برای ما بلکه برای تمام مردم جهان، تبدیل به ایامی بسیار حساس و ملتهب و متفاوت با گذشته شده است؛ این موضوع ما را بر آن میدارد که در شبهای قدر پیش رو، با تضرع و حضور قلب و توجه و اخلاصی بیش از هر زمان دیگر، از درگاه خداوند متعال برای خودمان و دیگر مسلمانان و همه مردم جهان، طلب و التماس صلاح و خیر و هدایت نماییم.
تهیه و تحقیق: پایگاه اینترنتی آیتالله ناصر مکارم شیرازی
——————————————————–
پی نوشت:
(۱). قاموس القرآن، قرشى بنابى، على اکبر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۱۲ هـ ق، چاپ ششم، ج ۱، ص ۲۴۶؛ مفردات الفاظ القرآن، راغب أصفهانى، حسین بن محمد، دار القلم، بیروت، ۱۴۱۲هـ ق، چاپ اول، ج ۱، ص ۶۵۷۰؛ لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم، محقق / مصحح: میر دامادى، جمال الدین، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، بیروت، ۱۴۱۴هـ ق، چاپ سوم، ج ۵، ص ۷۴.
(۲). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ هـ ق، چاپ چهارم، ج ۱، ص ۱۵۰.
(۳). محاضرات فی الإلهیات، سبحانی، جعفر، موسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۴۲۸هـ ق، چاپ یازدهم، ص ۲۲۶.
(۴). المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایى، محمدحسین، مترجم: موسوى، محمد باقر، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ۱۳۷۴ ه ش، چاپ پنجم، ج ۲۰، ص ۵۶۱.
(۵). سوره طلاق، آیه ۷.
(۶). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۱هـ ش، چاپ دهم، ج ۲۷، ص ۱۸۷ و ۱۸۸.
(۷). تفسیر نمونه، همان، ج ۲۷، ص ۱۸۵.
(۸). بحارالانوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳هـ ق، چاپ دوم، ج ۹۴، ص ۱۲۹.
(۹). همان، ص ۱۳۰.
(۱۰). همان، ص۱۰.
(۱۱). الکافی، همان، ج ۴، ص ۱۵۶.
(۱۲). همان، ص ۱۵۹.
(۱۳). تفسیر نمونه، همان، ج ۲۷، ص ۱۹۰.
(۱۴). بحارالانوار، همان، ج ۹۴، ص ۵.
(۱۵). الدر المنثور فى التفسیر بالماثور، سیوطى، عبدالرحمن بن ابى بکر، کتابخانه عمومى حضرت آیتالله العظمى مرعشى نجفى، قم، ۱۴۰۴ ه ق، چاپ اول، ج ۶، ص ۳۷۱.
(۱۶). ن.ک: تفسیر نمونه، همان، ج ۲۷، ص ۱۹۰.
(۱۷). الدر المنثور فى التفسیر بالماثور، همان.
(۱۸). همان
(۱۹). تفسیر نمونه، همان، ج۲۷، ص ۱۸۳ و ۱۸۴.
(۲۰). تفسیر نور الثقلین، حویزى، عبدعلى بن جمعه، مصحح: رسولى،هاشم، نشر اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ هـ ق، چاپ چهارم، ج ۵، ص ۶۱۸.
(۲۱). بحارالانوار، همان، ج۴۰، ص ۵۴.
(۲۲). تفسیر نمونه، همان، ج ۲۷، ص ۱۸۲.
(۲۳). همان، ص ۱۹۲.
(۲۴). وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، ۱۴۰۹هـ ق، چاپ اول، ج ۱۰، ص ۳۵۹.
(۲۵). تفسیر نمونه، همان، ج ۲۷، ص ۱۹۱-۱۹۲.
(۲۶). البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانى،هاشم بن سلیمان، موسسه البعثه، قسم الدراسات الإسلامیه، قم، ۱۴۱۵هـ ق، چاپ اول، ج ۵، ص ۷۰۱.
(۲۷). تفسیر نمونه، همان، ج ۲۷، ص ۱۸۵.
(۲۸). تفسیر الصافی، فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضى، مقدمه و تصحیح: اعلمى، حسین، مکتبه الصدر، تهران، ۱۴۱۵ه ق، چاپ دوم، ج ۵، ص ۳۵۳.
(۲۹). پاسخ به پرسشهای مذهبی، مکارم شیرازی ناصر، سبحانی، جعفر، انتشارات مدرسه الإمام علی بن أبی طالب(ع)، ۱۳۷۷هـ ش، چاپ اول، ص ۵۰۰.
(۳۰). تفسیر نمونه، همان، ج ۲۷، ص ۱۸۷.
(۳۱). الکافی، همان، ج ۲، ص ۴۷۰.
(۳۲). همان، ج ۴، ص ۵.
(۳۴). إقبال الأعمال، ابن طاووس، على بن موسى، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۴۰۹هـ ق، چاپ دوم، ج ۱، ص ۱۸۶.
(۳۵). همان.
(۳۶). همان، ص ۱۸۷.
(۳۷). تهذیب الأحکام، طوسى، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۴۰۷هـ ق، چاپ چهارم، ج ۶، ص ۴۹.
(۳۸). إقبال الأعمال، همان، ص ۱۸۶.
(۳۹). البلد الأمین و الدرع الحصین، کفعمى، ابراهیم بن على عاملى، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۸هـ ق، چاپ اول، ص ۲۰۳.
(۴۰). زاد المعاد، علّامه مجلسى، محمد باقر، دارالکتب اسلامیه، تهران، ۱۳۷۸ هـ ق، ص ۱۸۶.
(۴۱). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نورى، حسین بن محمد تقى، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، ۱۴۰۸هـ ق، چاپ اول، ج ۷، ص ۴۵۸، ح ۱۲.
(۴۲). ن.ک: کلیات مفاتیح نوین، مکارم شیرازى، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، ۱۳۹۰هـ ش، چاپ بیست و نهم، صص ۷۸۳-۷۸۶.
(۴۳). ن.ک: همان، صص ۷۸۶-۷۹۵.