بعد که میرزای نائینی دید از این کتاب برای مقاصد نادرست خودشان میخواهند سوءاستفاده کنند، به این دلیل نسخههای موجود را جمعآوری کرد که سوءاستفاده از کتاب نشود. بنابراین، اصل جمعآوری کتاب درست است، نوادههای ایشان هم قبول دارند، منتها در بعضی کتابها مبالغه شده که ایشان هر کتابی را به چند لیر میخرید! اینها اصلاً درست نیست؛ ایشان لیری نداشت که بخواهد کتابها را بخرد. میرزا آن نسخهها را برای عدم سوءاستفادهی مشروطهچیهای آن زمان جمعآوری میکرد و شاهد اینکه ایشان از رأیش برنگشته این است که خود نسخهی چاپی را ایشان تصحیح کرده و با قلم خودش کم و زیاد کرده که این نسخهای هم که الان ضمن موسوعهی نائینی منتشر شده، آن نسخهی نهایی است.
به گزارش شبکه اجتهاد، حضرت آیتالله خامنهای در دیدار دستاندرکاران کنگره بینالمللی میرزای نائینی (رضوان الله علیه)، با تجلیل از این استوانهی رفیع حوزهی کهن نجف، بیان داشتند: «ایشان یک نقطهی شخصیّت استثنائی دارد که هیچ کدام از مراجع اخیر ما ــ حالا گذشتهها هم همینجور، [از بینِ] گذشتهها من یادم نمیآید ــ این نقطه را ندارند و آن مسئلهی سیاسی است؛ آن بهاصطلاح اندیشهی سیاسی است. اندیشهی سیاسی غیر از گرایش سیاسی است… آقای نائینی اندیشهی سیاسی داشت، فکر سیاسی داشت. این تنبیهالاُمّه واقعاً مظلوم واقع شده… تا الان هم این کتاب هنوز همچنان مهجور است در حالی که کتاب مهمّی است.»
به همین مناسبت حجتالاسلام والمسلمین رضا مختاری، مدیر مؤسسه کتاب شناسی شیعه و عضو کمیته علمی گردهمایی بینالمللی بزرگداشت آیتالله میرزا محمّدحسین نائینی، در گفتگویی با khamenei.ir به بررسی تفکر و اندیشه سیاسی و فقهی این عالم بزرگ پرداخته است.
یکی از نکاتی که حضرت آیتالله العظمی خامنهای در دیدار دستاندرکاران گردهمایی بینالمللی بزرگداشت آیتالله میرزا محمّدحسین نائینی فرمودند، بحث اندیشهی سیاسی مرحوم علّامهی نائینی بود؛ یعنی ایشان مسئلهی ولایت و حکومت اسلامی را مطرح کردند. لطفاً قدری به این مسئله بپردازید که ولایت و حکومت اسلامی چه جایگاهی در اندیشهی سیاسی مرحوم علّامهی نائینی دارد؟
مختاری: بسم الله الرّحمن الرّحیم. راجع به این موضوع، انتشارات «بوستان کتاب» قبلاً یک کتاب مستقلّی با عنوان «اندیشهی سیاسی میرزای نائینی» منتشر کرده؛ در کتابی هم که به عنوان مدخل یا جلد صفر موسوعهی محقّق نائینی منتشر شده، بهتفصیل به این موضوع پرداخته شده و اندیشهی سیاسی میرزای نائینی با استفاده از کتاب تنبیهالامّه و تنزیهالملّه و سایر آراء ایشان در فقه در باب ولایت فقیه و امثال اینها بررسی شده است. این مسئله یک موضوع مفصّل و گستردهای است که فکر نکنم با دو سه کلمهی بنده حقّ آن اداء بشود؛ بنابراین، برای روشن شدن زوایای این مسئله بهتر است به آن دو کتابی که عرض کردم رجوع شود که بحث مستوفا و مفصّلی در اندیشهی سیاسی میرزای نائینی دارد. بنده حالا دربارهی آن فرازهایی که رهبر معظم انقلاب فرمودند، نکاتی را بهاجمال عرض میکنم.
آنچه در کلام میرزای نائینی تشریح شده خیلی روشن و واضح است. یکی مسئلهی «مجلس مبعوثان» است؛ یعنی نمایندگان ملّت که منطبق میشود با همین «مجلس شورای اسلامی» که ما داریم. نکتهی دیگر راجع به «هیئت نظّار» است که بهاصطلاح عبارتند از پنج نفر فقیه جامعالشّرایط که اینها را مراجع تقلید هر عصری به مجلس شورای اسلامی معرّفی میکنند؛ منتها بیست نفر را معرّفی میکنند که از این بیست نفر، پنج نفرشان را مجلس انتخاب کند. مثلاً در دورهی مشروطه، یعنی همان اوّل که قانون اساسی نوشته شد، آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی بیست نفر را به مجلس معرّفی کردند که از جملهی آنها مرحوم آیتالله شهید سیّدحسن مدرّس بود و امامجمعهی خوئی و تعدادی از بزرگان دیگر.
بااینحال، در دورهی بعد از دورهی اوّل مجلس، این امر تعطیل شد و انجام نشد تا اینکه در زمان میرزای نائینی و آیتالله حائری و آیتالله اصفهانی، در حدود سال ۱۳۰۳ شمسی و ۱۳۴۲ قمری، شهید مدرّس نامهای نوشتند به مرحوم میرزای نائینی که این «هیئت نظّار» و به تعبیر امروزی «شورای نگهبان» تشکیل نشده، شما افرادی را معرّفی کنید. آنوقت، در دورهی بعد، مرحوم آیتالله نائینی و آیتالله سیّدابوالحسن اصفهانی و آیتالله شیخ عبدالکریم حائری بیست نفر از فقها را به مجلس معرّفی کردند که پنج نفرشان به عنوان «هیئت نظّار» انتخاب بشوند؛ منتها چون در دورهی رضاشاه و استبداد رضاشاهی بود، این کار انجام نشد؛ یعنی مجلس اصلاً این پنج نفر را انتخاب نکرد. این مسئله در قانون اساسی آمده بود، در تنبیهالامّهی میرزای نائینی و جزو اندیشهی سیاسی میرزای نائینی هم هست، منتها عملی نشد.
حاصل اندیشهی ایشان این است که ما اگر قدرت نداشتیم یک مرتبهی مهمتری را تشکیل بدهیم، به مرحلهی پایینتر میپردازیم؛ مثلاً تحدید ظلم شاه ظالم. «تحدید» یعنی محدود کردن؛ یعنی کم کردن ظلم شاه و محدود کردن شاه با تشکیل مجلس و تصویب قوانین و همین «هیئت نظّار». اگر نتوانستیم حکومت اسلامی با ولایت فقیه را تشکیل بدهیم، میآییم سراغ مرتبهی پایینتر که با توجّه به نظارت پنج نفر مجتهد جامعالشّرایط، حدّاقل مصوّبات مجلس منافاتی با شرع نداشته باشد. اینطور نیست که به این حد قانع باشند و بگویند وقتی که ما قادر به تحقّق آن مرتبهی بالاتر و اعلیٰ نیستیم، این بحث را کلّاً رها کنیم و بگوییم اصلاً کاری به آن مرتبهی پایینترش هم نداشته باشیم؛ یعنی ایشان میفرماید ولو ما ولایت فقیه را قبول نداشته باشیم، ولی از باب امور حسبیّه که شارع مقدّس راضی به ترکش نیست، باز فقیه اولیٰ است به اینکه این کار را انجام بدهد و در رأس کار باشد و حکومت زیر نظرش باشد؛ میگویند ما الان از سر ناچاری به این شکل فعلی، یعنی شکل قانون مشروطه، تمکین کردهایم.
مقصود اینکه این مطالب در آن نامهی منتشرنشدهی شهید مدرّس ــ که ما در مجلّهی کتاب شیعه، ویژهنامهی میرزای نائینی، چاپ کردیم ــ تأکید بر همین است که شما زودتر «هیئت نظّار» را معرّفی کنید. مرحوم مدرّس امیدوار بود که این مسئله محقّق بشود ولی بعد با دستگیری خود شهید مدرّس و تبعیدش به خواف و کاشمر و استبداد رضاشاهی، این اصل قانون اساسی هم اجرا نشد. اعضای «هیئت نظّار» را هم آقای حائری و آقای اصفهانی و آقای نائینی معرّفی کردند که در بین اعضا اسم آقای مدرّس و امامجمعهی خوئی و علمای متعدّد دیگری هست، ولی متأسّفانه عملی نشد.
«تنبیهالامّه» یک چاپ اوّلیّهای در بغداد در سال ۱۳۲۷ قمری داشته که همان سالی است که شیخ فضلالله نوری به دار آویخته شد. چاپهای بعدی هیچ کدام مصحّح نبود، امّا آن چاپ اوّل را خود مرحوم نائینی تصحیح کرده که با استفاده از تصحیح خود مؤلّف، الان به همّت نوادگان مرحوم نائینی مجدّداً تصحیح شد و هم فارسی آن و هم تعریبش در ضمن موسوعهی محقّق نائینی چاپ شده؛ یعنی نسخهی عربیاش هم چاپ شده که هر کس بخواهد از عربی استفاده کند بیغلط باشد. بههرحال، معتبرترین نسخهی «تنبیهالامّه» همین است که الان ضمن موسوعهی میرزای نائینی منتشر شده است.
آن مرحلهی اولیٰ و اعلایی که فرمودید در ذهن علّامهی نائینی هست که میفرمایند در صورت محقّق نشدن مثلاً باید تنزّل بدهیم، چه مرحلهای است؟
مختاری:آن مرحلهی اهم و اولیٰ حکومت معصوم (صلوات الله علیهم) است که میفرماید حالا که ما به حکومت معصومین دسترسی نداریم، مرحلهی بعدش حکومت نایب معصوم است؛ حالا اگر قدرت بر تشکیل حکومت نایب معصوم هم نداشتیم، از باب امور حسبه، حکومت از آنِ عدول مؤمنین است؛ منتها برتر و مهمتر و شایستهتر از عدول مؤمنین، خود فقیه جامعالشّرایط است. آنوقت از باب امور حسبیّه و اموری که شارع راضی به ترکش نیست ــ که مرحوم آیتالله خویی هم که شاگرد برجستهی میرزای نائینی است این را میفرمود، مرحوم آیتالله تبریزی هم که شاگرد برجستهی آیتالله خویی است این را میفرمود ــ فقیه باید متصدّی شود حکومت را؛ ولو اینکه ولایت فقیه به معنای وسیعش را ما قبول نداشته باشیم، از باب امور حسبه، فقیه اولیٰ و احق است به ادارهی حکومت.
آن مطلبی که رهبر معظم انقلاب در این جلسه فرمودند که مسئلهی میرزای نائینی مسئلهی ولایت و حکومت اسلامی است، به چه شکل از این اندیشه برداشت میشود؟
مختاری: ایشان در «تنبیهالامّه» یک تعبیری دارند با عنوان «حکومت ولائیّه»؛ یعنی ارتباط بین مردم و حاکم، صرف ارتباط یک حاکم و مثلاً رئیسجمهور یا شاه و مردم نیست، بلکه یک نحو ارتباط ولایی بین حاکم و مردم برقرار است. تعبیرشان «حکومت ولائیّه» است نه «حکومت تملکیّه» و اینکه سلطان مالکالرّقاب مردم باشد؛ یعنی بین حاکم و محکوم یا بین مردم و والی، پیوند ولایت برقرار است؛ لذا تعبیرشان «حکومت ولائیّه» است. رهبر معظّم انقلاب از این تعبیر «حکومت ولائیّه» استفاده میکردند.
در حوزهی تاریخنگاری، بهخصوص دربارهی آخوند خراسانی و علّامهی نائینی، نقلقولهای مختلفی وجود دارد. در خصوص مسئلهی جمعآوری کتاب «تنبیهالامّه» از سوی میرزای نائینی، حضرت آقا اشاره کردند که با توجّه به شواهدی که وجود دارد ــ از جمله، شواهدی که از قول همدرسان مرحوم والدشان ارائه دادند ــ ظاهراً روایت صحیحتر آن است که ایشان کتاب را جمع آوری کرده است اما دلیل جمعآوری کتاب تغییر فتوا یا نظریه سیاسی ایشان نبوده، بلکه شرایط اجتماعی و اعدام شیخ فضلالله و مسائلی مانند اینها در این حوزه ــ یعنی یک سری شرایط بیرونی ــ علّت این موضوع بوده. لطفاً دربارهی این مسئله هم مقداری توضیح بفرمایید.
مختاری: چاپ اوّل «تنبیهالامّه» در سال ۱۳۲۷ قمری در بغداد منتشر شد و اتّفاقاً همان سال هم مرحوم شیخ فضلالله نوری را در تهران به دار زدند؛ یعنی شهادت شیخ فضلالله نوری در سیزدهم رجب ۱۳۲۷ است، «تنبیهالامّه» هم در سال ۱۳۲۷ در بغداد منتشر شد و بعد هم مسائل دیگری پیش آمد. بعد که میرزای نائینی دید از این کتاب برای مقاصد نادرست خودشان میخواهند سوءاستفاده کنند، به این دلیل نسخههای موجود را جمعآوری کرد که سوءاستفاده از کتاب نشود. بنابراین، اصل جمعآوری کتاب درست است، نوادههای ایشان هم قبول دارند، منتها در بعضی کتابها مبالغه شده که ایشان هر کتابی را به چند لیر میخرید! اینها اصلاً درست نیست؛ ایشان لیری نداشت که بخواهد کتابها را بخرد. میرزا آن نسخهها را برای عدم سوءاستفادهی مشروطهچیهای آن زمان جمعآوری میکرد و شاهد اینکه ایشان از رأیش برنگشته این است که خود نسخهی چاپی را ایشان تصحیح کرده و با قلم خودش کم و زیاد کرده که این نسخهای هم که الان ضمن موسوعهی نائینی منتشر شده، آن نسخهی نهایی است. همانطور که آقا فرمودند، هیچ فقیهی اگر از رأیش برگردد، کتابش را جمع نمیکند؛ الیٰماشاءالله فقها هستند که در یک کتابشان یک نظری دادهاند و در کتاب دیگرشان یک نظر دیگری، معلوم هم هست؛ این که جمع کردن ندارد؛ جمع کردن برای جلوگیری از سوءاستفادهی مشروطهچیهایی بود که آن مسائل را به وجود آوردند.
این تصحیح نسخه که میفرمایید، برای بعد از وقایع توپخانهی تهران و اعدامو به شهادت رساندن شیخ فضلالله نوری است؟
مختاری: بله، بعد از اینها است؛ یعنی آخرین نسخهی باقیمانده از نائینی همین نسخهی مصحّحی است که دست نوادهشان بوده و اخیراً تصحیح کردند و در موسوعه چاپ شده است.
این کتاب «تنبیهالامّه و تنزیهالملّه»، تقریظ آخوند و تأییداتی از این قبیل را هم داشت؛ درست است؟
مختاری: بله، آن تقریظها را دارد و اصلاً مباحثش جوری نیست که فقیه بخواهد از آن برگردد؛ یعنی یک مباحث فقهی خیلی روشنی است، مطالب درستی است و برگشتن ندارد. ایشان میخواسته آنها از این کتاب سوءاستفاده نکنند؛ یعنی کارهایی که میکنند منطبق بر این کتاب نباشد و به پشتوانهی این کتاب نکنند.
یعنی دغدغهای که میرزای نائینی و بقیّه داشتند محدود شدن قدرت پادشاهان و ایجاد عدالتخانه بود؛ امّا در طیّ مسیر، با دخالتهای فراماسونرها و ایادی انگلستان و… مسیر به یک سمت دیگری رفت که مقصود آنها واقع نشد؛ درست است؟
مختاری: احسنت! همینطور است. جملهی معروفی هم هست که حالا یا از مرحوم آخوند یا از مرحوم نائینی یا از هر دو نقل میکنند که ما انگور انداختیم که سرکه بشود، شراب شد؛ یعنی آن نتیجهای که آنها گرفتند، چیزی نبود که ما میخواستیم؛ آنچه اتّفاق افتاد، چیزی نبود که ما میخواستیم.
پس اصل اندیشهی ایشان آن قوام اندیشهای را دارد و یک اندیشهی ساختاریافته است که تغییری در آن ایجاد نشده.
مختاری: بله، همینطور است.
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران کنگره بینالمللی میرزای نائینی بیان داشتند: «کتاب تنبیهالامّه به نظر ما کتاب بسیار مهمّی است.» و اینکه «این تنبیهالاُمّه واقعاً مظلوم واقع شده.» به نظر می رسد این کتاب به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است با توجّه به اینکه اندیشهی سیاسی شیعه در کتابهای مختلفی پراکنده است -مثلاً یک مقدار در کتابالبیع آمده- به نظر شما این کتاب، بهخصوص در ایجاد تحوّل در اندیشهی سیاسی شیعه، چقدر موضوعیّت دارد و تا چه اندازه مهم است؟
مختاری: اینکه در کتابالبیع فقه و مانند آن، به مناسبت مسئلهی ولایت اَب و جد ــ پدر و جد ــ مسئلهی ولایت فقیه میآید، این یک گوشهی مسئله است و فقط یک نظر فقهی است که مطرح میشود؛ ولی در این کتاب همهی اجزا در این کتاب مطرح شده و ایشان اندیشهی منسجمی را مطرح کرده است البته باید بدانیم که بعد از تجدید چاپ این کتاب به همت مرحوم آقای طالقانی همراه با شرح و تفسیر ایشان، این کتاب چند بار دیگر چاپ شده و با شرح هم چاپ شده است، البتّه بعضیها هم حرفهای مرحوم نائینی را گاهی طبق میل خودشان معنا کردهاند که باید دقّت بشود تا مبادا تفسیرِ مالایرضیٰصاحبه بشود.
جناب استاد! به نظر میرسد که در طول سالهای گذشته، به اندیشهی مرحوم نائینی به صورت گزینشی نگاه شده و بعضاً حتّی به خاطر پیوند با برخی از مناسبات سیاسی، بررسی درستی انجام نشده و اندیشهی ایشان به طور کامل دیده نشده. نظر شما دراینباره چیست؟
مختاری: بله، یکی از نویسندگان یک شرحی بر کتاب «تنبیهالامّه» نوشتهاند که بعد هم در جلسات نقد و بررسی، با حضور خود ایشان، به این کتاب پرداخته شد. در همین مدخل موسوعه هم حدود ده پانزده صفحه راجع به همین موضوع بحث شده. لذا دراینباره میتوانید به این اثر مراجعه کنید.
تأثیر تراث علمی میرزا در امتداد حیات اصولی و فقهی حوزهی علمیّه، بهخصوص حوزهی علمیّهی نجف را تشریح بفرمایید.
مختاری: همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، در یک دورهای همهی مراجع نجف و مدرّسین تراز اوّل نجف از شاگردان مرحوم نائینی بودند. مثلاً مرحوم آیتالله سیّدمحمود حسینی شاهرودی جزو برجستهترین شاگردهای مرحوم نائینی است و همچنین آقا جمال گلپایگانی؛ یعنی یک دورهای در نجف اشرف، همهی مراجع و اساتید تراز اوّل از شاگردان برجستهی مرحوم نائینی بودند و آراء و افکارش را بحث میکردند، از جمله آیتالله خویی که اینهمه شاگرد دارد و شاگردان آیتالله خویی هم باز همان مکتب را ترویج میکردند که بعدها به قم و مشهد منتقل شدند و آراء مرحوم نائینی را تشریح کردند، مثل آیتالله وحید خراسانی که عنایت داشتند تا همهی آراء مرحوم نائینی بحث بشود. آیتالله میرزا جواد تبریزی و آیتالله سیّدابوالقاسم کوکبی هم شاگردان مدرسهی آیتالله خویی هستند که باز همان مبانی را در قم ترویج میکردند. در مشهد، مثلاً مرحوم آیتالله میرزاعلیآقای فلسفی، برادر آقای فلسفی، واعظ شهیر، و قبل از ایشان آیتالله میلانی و قبل از ایشان آمیرزا مهدی اصفهانی و همزمان با میرزا مهدی اصفهانی آشیخ موسیٰ خوانساری هم شاگرد مرحوم نائینی است که شش ماه در مشهد مبانی میرزای نائینی را چه در فقه و چه در اصول، ترویج میکردند. مقصود اینکه افکار و اندیشههای ایشان در فقه و اصول، هم در قم، هم در نجف، هم در مشهد، به وسیلهی شاگردها محور درسها بوده و همه به آن میپرداختند.
این روزها شبهات زیادی در فضای مجازی مطرح شده است و اینکه چه شده است که حوزه علمیه به سراغ اندیشه علامه نائینی رفته است؛ لطفا بفرمائید که هدف و انگیزه از برگزاری این همایش چه بوده است و مقدمات برگزاری آن از چه زمانی آغاز شده است؟
مختاری: این تعبیری که برخی گفتهاند جمهوری اسلامی از شیخ فضلالله رفته به سمت مرحوم نائینی و اینکه الان یاد ایشان افتادهاند! صحیح نیست. رهبر انقلاب سالها پیش به دفتر تبلیغات دستور دادند که برای بزرگان شیعه همایش بگیرید و مجموعهی آثارشان را چاپ کنید، دفتر تبلیغات هم این کار را شروع کرد. مثلاً همایش مرحوم کلینی چون در کلین و شهرری بود، قرار شد آنچه مربوط به شهرری است مؤسّسهی دارالحدیث زیر نظر آقای ریشهری برگزار کند، غیر شهرری را دفتر تبلیغات و سایر مراکز؛ لذا آقای ریشهری کنگرهی مرحوم کلینی و ابوالفتوح رازی را که قبرش در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهما السّلام) است برگزار کرد. همچنین، بزرگداشت رازی قزوینی، صاحب کتاب «النّقض» را هم آقای ریشهری با مشارکت چند مؤسّسهی دیگر برگزار کرد. همچنین، همایش شریف مرتضیٰ هم با همکاری بنیاد پژوهشهای آستان قدس برگزار شد.
دفتر تبلیغات همایش شهید اوّل، شهید ثانی، شرفالدّین عاملی و مرحوم بلاغی را برگزار کرد و اخیراً هم دارند کارهای همایش مرحوم کاشفالغطاء را انجام میدهند. برای چند همایش هم از سالهای قبل کاری نشده بود، از جمله آیتالله حائری مؤسّس حوزهی قم و آیتالله نائینی که البتّه همایش مختصری چند سال پیش در اصفهان و نائین برای ایشان برگزار شد منتها جامع نبود، از این لحاظ که آثار مرحوم نائینی را چاپ نکرده بودند. و چون مرحوم نائینی و حاج شیخ عبدالکریم از کسانی بودند که آثارشان احیا نشده و آثار زیادی هم دارند، از این جهت، خود مدیریّت حوزه با همکاری مؤسّسات دیگر در صدد برگزاری همایش بودند. اتّفاقاً در قضیّهی مرحوم نائینی فقط ایران دخیل نیست، بلکه عتبهی علویّهی نجف اشرف و عتبهی کربلا هم دخلیند، زیرا مرحوم نائینی چهل سال در نجف اشرف بوده و قبرش هم در نجف اشرف در حرم مطهّر حضرت امیر (علیه السّلام) است. بنابراین، هدف این همایش صرفاً تبیین اندیشهی مرحوم نائینی بوده، نهاینکه مثلاً جمهوری اسلامی الان یادش افتاده که باید بیاییم این سمت؛ یعنی تا حالا اینجور نبوده، الان یادمان افتاده که باید بیاییم این طرف! نه، چنین چیزی نیست.
بعضیها فکر میکنند مثلاً یکروزه تصمیم به برگزاری این همایش گرفته شده، درحالیکه ایدهی برگزاری آن مربوط به سالهای پیش بوده.
مختاری: کارهای همایش مرحوم نائینی از حدود شش سال پیش شروع شده، الان به نتیجه رسیده؛ مثلاً فراخوان مقالات بوده، تصحیح چهل جلد آثارشان بوده که فقط آمادهسازی این موسوعه چند سال کار برده. بنابراین، از حدود شش سال پیش این کار بهجد شروع شده و الان به نتیجه رسیده، آن هم با مشارکت عتبهی حسینی و عتبهی علوی و مراکز پژوهشی در ایران.
در پایان اگر مطلبی باقی مانده و میخواهید جمعبندی بفرمایید، استفاده میکنیم.
مختاری: حالا همهی مباحث هم در همایش قم و مشهد مطرح نشد. یک نکتهای که هست این است که در کتابهای تاریخی و بعضی روزنامههای همان زمان مشروطیّت و بعد از مشروطیّت در زمان رضاشاه، چند مطلب نادرست را به مرحوم نائینی نسبت دادند که در همین کتابی که مدخل موسوعه است بررسی شده و مشخّص شده که اینها نادرست است. از جمله، در روزنامههای زمان رضاشاه، یک نامهای به اسم مرحوم نائینی جعل کردند در تجلیل از رضاشاه و اینکه مرحوم نائینی شمشیری از خزانهی حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و عکس و تمثالی از خزانهی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) برای رضاشاه و به عنوان تکریم او فرستاده! این از دروغهای واضح است؛ هم نامه را نائینی نداده، هم شمشیر و تمثال را؛ اینها را آن کلیدداری که حرم را اداره میکرده فرستاده و بعد هم به نام نائینی نامهای جعل کردند که در روزنامههای آن زمان چاپ شده. دلایل دروغ بودن این نامه و تعریف از رضاشاه و ارسال تمثال و مانند اینها، در همین کتاب مدخل موسوعه آمده. مقصود اینکه کسی فوری نیاید بگوید این نامه را نگاه کنید ببینید میرزای نائینی خطاب به رضاشاه چقدر تجلیل کرده! این نامه از نامههای جعلی و مجعول است. البتّه چیزهای دیگری هم مثل این قضیّه وجود دارد؛ این حالا شاخصش بود که عرض کردم.
از جمله، آن متن مفصّلی که به آخوند خراسانی نسبت داده میشود که مرحوم نائینی نقل کرده و آن شبهات کذایی که در حوزهی نقد حکومت اسلامی هست.
مختاری: همهی اینها از این جعلیّات است. اتّفاقاً همان سال ۱۳۸۸ که این حرفها تازه شروع شده بود ما یک جلسهای خدمت آیتالله سیستانی داشتیم؛ ایشان فرمود ما سالها شیخ آقابزرگ را اینجا دیده بودیم ــ شیخ آقابزرگ تهرانی که برخی از ایشان این مسائل را نقل میکند ــ شیخ آقابزرگ تهرانی ابداً از این حرفها نمیزد. نباید با اینهایی که در نجف محشور بوده یک کلمه بگوید؟ فقط باید این حرفها را یک نفر نقل کند؟ به هیچ کس دیگری نباید بگوید؟ و علاوه بر این، نباید در کتابها بنویسد؟ کار ایشان اتّفاقاً ثبت همین مسائل بود، امّا در یکی از کتابهایش هم یک کلمه از این حرفها نزده. آنجا که شرححال آخوند را مینویسد، چرا نقل نکرده؟ یا چرا به بقیّهی شاگردهایش نگفته؟ آخوند فقط به آقابزرگ تهرانی گفته این حرفها را؟ خب اینهمه شاگرد داشت؛ چرا به آنها نگفت و آنها چرا یک کلمه نقل نکردند؟ یعنی از شواهد نادرست بودن انتساب این حرفها به آخوند خراسانی و میرزای نائینی این است که راویاش فقط یک نفر است؛ و دیگر اینکه خب شما اگر پنجاه سال پیش از شیخ آقابزرگ شنیدید، چرا همان وقت ننوشتید و منتشر نکردید؟
خدا رحمت کند مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی را! ایشان میگفت این ادبیّات اصلاً ادبیّات الان است، این کلمات به آخوند و نائینی نمیخورد. ایشان میگفت این اشکالهایی که الان بر حکومت اسلامی میگیرند، ادبیّات امروز است و معلوم است آن کسی که اینها را ساخته عصر ما را رد کرده و اینها را امروز ساخته.
خدمت مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی هم که بودم، ایشان میگفت اگر نظر آخوند این بود، اگر حرفش این بود، چه کار داشت که مشروطه را به پا کند و اینهمه خودش را به زحمت بیندازد؟ محمّدعلیشاه که از مراجع تقلید میکرد و نظرشان تأمین بود. اگر شما میگویید که مقصود آخوند این بود، پس اینهمه مصیبت کشید و اینهمه زحمت کشید برای چه؟ مرحوم آیتالله صافی هم قبول نداشت. من از آقای صافی خودم شنیدم، از حضرت آیتالله سیستانی هم خودم شنیدم، از آیتالله اردبیلی هم رفقای ما نقل میکردند که گفته بود این ادبیّات اصلاً ادبیّات امروزی است، این ادبیّات آخوند و نائینی و مانند اینها نیست. بنابراین، از جملهی چیزهای مکذوب، یکی همین است.
شبکه اجتهاد اجتهاد و اصول فقه, حکومت و قانون, اقتصاد و بازار, عبادات و مناسک, فرهنگ و ارتباطات, خانواده و سلامت