شبکه اجتهاد: همه ساله با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، این بحث مطرح میشود که وضعیت رؤیت هلال به چه شکل خواهد بود؟ طبق نظر فلان مرجع چه روزی آغاز ماه مبارک رمضان خواهد بود و طبق نظر مرجع دیگر چه طور؟ البته این مسأله در پایان ماه مبارک رمضان شکل جدی تری به خود میگیرد؛ زیرا در آغاز ماه، نهایت این است که روز آخر شعبان را افراد روزه میگیرند حال یا جزء ماه رمضان خواهد بود یا این که روزه مستحب محسوب خواهد شد، اما در آخر ماه مبارک به دلیل این که روزه گرفتن در عید فطر حرام است، دوران بین وجوب و حرمت خواهد بود و اگر عید باشد روزه حرام است و اگر آخر ماه مبارک رمضان باشد، روزه واجب خواهد بود.
در گذشته با توجه به این که ارتباط مناطق مختلف با یکدیگر مشکل بوده، بر فرض که در منطقهای روز عید با منطقه دیگر فرق داشته باشد، ولی این مسأله به چشم نمیآمده و مشکلی ایجاد نمیکرده است اما با توجه به گسترش ارتباطات بین مناطق مختلف و افراد مختلف، اختلاف در تعیین روز عید مشکل ساز شده است. مثلا اختلاف در تعیین اول و آخر ماه میتواند منجر به اختلاف در سایر مناسبتها نیز بشود مانند شب قدر، ایام حج، اربعین و… که زمینه اختلاف در بین مسلمانان نیز میشود. این اختلاف حتی اگر بین کشورهای مختلف باشد، جلوه خوبی ندارد چه برسد به اینکه در خود یک کشور و حتی گاهی درون یک خانواده شاهد چنین اختلافی باشیم. این که در یک خانه شخصی بر سر سفره غذا بنشیند و عید را تبریک بگوید و دیگری در حال روزه، مشغول اعمال آخر ماه مبارک رمضان باشد، قطعاً پسندیده نیست و موجب وهن مذهب خواهد بود و شبهات زیادی را در ذهن مردم نسبت به حقانیت دین ایجاد میکند.
وحدت، اصل اساسی دین اسلام
از طرفی میدانیم که دین اسلام به وحدت خیلی اهمیت داده و قطعاً این اختلافات مطلوب شارع نیست.
آیتالله مکارم شیرازی در این باره میفرمایند:
«آن اختلاف اسفناکى است که بارها در طىّ سالهاى اخیر، در امر «رؤیت هلال شوال» رخ داده و شَهد شیرین عید را در کام همه تلخ کرده است؛ گروهى امروز نماز عید مىخواندند و مىگفتند «اسئلک بحق هذا الیوم الذى جعلته للمسلمین عیداً» و فردا گروه دیگرى در همان شهر و گاه در همان مسجد، عین همین عبارت را مىگفتند و معلوم نبود منظور از «المسلمین» در این عبارات کیست؟! عدّهاى به هم تبریک عید مىگفتند و جماعتى در حال روزه بودند و دعاى «یا علیّ یا عظیم… و هذا شهر عظّمته و کرّمته… و هو شهر رمضان» مىخواندند و گاه در یک لحظه و حتّى یک خانه این اختلاف جانکاه دیده مىشد، در حالى که اسلام دین «توحید» در تمام زمینههاست … مردم از این بیم دارند که در سالهاى بعد نیز این امر تکرار شود، و در نتیجه بعضى از ناآگاهان تعلیمات اسلام را زیر سؤال ببرند. این امر هنگامى نگران کنندهتر مىشود که مىبینیم در اغلب کشورهاى اسلامى مسأله «رؤیت هلال» حل شده و لااقل اهل یک کشور با یکدیگر هماهنگ هستند، ولى در کشور ما چگونه است؟ شاید تنها ما هستیم که این مسأله را حل نکردهایم، با این که فقهاى قوى و آگاهى داریم» (چند نکته درباره رویت هلال، حضرت آیتالله مکارم شیرازی، فصلنامه تخصصی فقه اهل بیت(ع)، پاییز۱۳۸۴، شماره۴۳)
در این نوشتار قصد داریم راههایی را که میتواند در این زمینه موجب وحدت شود را بررسی کنیم.
راه اول: حکومتی بودن مسأله اعلام عید
اگر نظر ما این باشد که بحث اعلام عید و اول ماه، مسأله فقهی نیست بلکه مسأله حکومتی است و در اختیار حاکم قرار دارد، دیگر اختلاف معنا نخواهد داشت؛ زیرا هرگاه حاکم اعلام کند، همان روز اول ماه خواهد بود و تا وقتی که یقین به خلاف واقع بودن آن نداشته باشیم، ملاک عمل، همان حکم حاکم خواهد بود. البته واضح است که در اینگونه موارد، یقین به خلاف معمولاً اتفاق نمیافتد. و صِرف اختلاف مبنای ما با حاکم نمیتواند دلیلی بر مخالفت با او باشد؛ چرا که اساساً حجیت حکم حاکم در جایی معنا پیدا میکند که آراء، مختلف باشد و گرنه در صورت وحدت در نظر، اختلافی نیست تا حکم حاکم بخواهد فصل الخطاب باشد. به نظر میرسد اثبات حکومتی بودن مسأله رؤیت هلال، کار دشواری نیست و میتوان بر آن مؤیداتی ذکر کرد که در ادامه به آن میپردازیم.
مؤیدات حکومتی بودن مسأله رؤیت هلال:
۱- مؤید عقلایی
اگر به لوازم مسأله رؤیت هلال و اعلام اول ماه دقت کنیم، لزوم حکومتی بودن آن روشن میشود. وقتی در جامعهای قرار است تعطیلات رسمی یک سال کشور بر اساس رؤیت هلال تعیین شود و مراسمهای مختلف که در سطح عمومی برگزار میشود، همه تحت تأثیر رؤیت هلال هستند، مگر میتوان این امر را یک امر فقهی دانست که هر کس به نظر مرجع خود عمل کند؟! حکومتی که برای تنظیم برنامههایی مثل: نماز عید فطر، نماز عید قربان، دعای عرفه، عزاداری تاسوعا و عاشورا و اربعین و… قطعاً نیاز به ثابت بودن بحث رؤیت هلال دارد، چگونه میتوان انتظار داشت برنامههای فوق را در فرض تفرقه و اختلاف در موارد فوق، برگزار کند؟!
توجه به زوایای مختلف این مسأله برای تأیید حکومتی بودن آن کافی است. البته در ادامه شواهد دیگری نیز بر این مطلب اقامه خواهیم کرد.
۲- مؤیدات روایی
روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُوسُفَ بْنِ عَقِیلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا شَهِدَ عِنْدَ الْإِمَامِ شَاهِدَانِ أَنَّهُمَا رَأَیَا الْهِلَالَ مُنْذُ ثَلَاثِینَ یَوْماً أَمَرَ الْإِمَامُ بِالْإِفْطَارِ وَ صَلَّى فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ إِذَا کَانَا شَهِدَا قَبْلَ زَوَالِ الشَّمْسِ فَإِنْ شَهِدَا بَعْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ أَمَرَ الْإِمَامُ بِإِفْطَارِ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ أَخَّرَ الصَّلَاهَ إِلَى الْغَدِ فَصَلَّى بِهِمْ. (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۴، ص: ۱۶۹)
همانگونه که از این روایت مشخص است، هنگام شهادت شهود، امام امر به افطار میکنند و دستور به اقامه نماز عید میدهند. و مردم هم موظفند طبق دستور امام عمل کنند. از طرفی همان طور که بعضی از فقها نیز تصریح کردهاند، کلمه «امام» در این روایت اختصاصی به امام معصوم ندارد که تبعیت را از آن باب واجب بدانیم، بلکه شامل هر حاکمی میشود. (مهذب الأحکام (للسبزواری)، ج۱۰، ص: ۲۶۱)
نکته دیگری که در این روایت وجود دارد این است که در فرضی که شهود، بعدازظهر شهادت به رؤیت هلال بدهند، امام حکم به افطار آن روز میکنند ولی نماز را به فردای آن روز موکول میکنند. از اینجا مشخص میشود بحث برگزاری نماز عید فطر و تشکیل این اجتماع عظیم وحدتآور بسیار مهم بوده است که حتی گاهی یک روز دیرتر این کار میتواند انجام شود. و این خود شاهدی است بر اینکه تفرقه در اعلام عید و برگزاری نماز در دو روز، درست نیست.
روایت دوم: سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْعَبَّاسِ بِالْحِیرَهِ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِی الصِّیَامِ الْیَوْمَ فَقُلْتُ ذَاکَ إِلَى الْإِمَامِ إِنْ صُمْتَ صُمْنَا وَ إِنْ أَفْطَرْتَ أَفْطَرْنَا فَقَالَ یَا غُلَامُ عَلَیَّ بِالْمَائِدَهِ فَأَکَلْتُ مَعَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ وَ اللَّهِ أَنَّهُ یَوْمٌ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَکَانَ إِفْطَارِی یَوْماً وَ قَضَاؤُهُ أَیْسَرَ عَلَیَّ مِنْ أَنْ یُضْرَبَ عُنُقِی وَ لَا یُعْبَدَ اللَّهُ. (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۴، ص: ۸۳)
در این روایت، جمله (ذاک إلی الإمام) اشاره به این دارد که بحث اعلام اول ماه مربوط به حاکم است و امام(ع) حتی با وجود قطع به خلاف واقع بودن نظر خلیفه، به خاطر عدم مخالفت با وحدت مسلمین و تقیه از او پیروی میکنند.
روایت سوم: وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ رَجُلٍ نَسِیَ حَمَّادُ بْنُ عِیسَى اسْمَهُ قَالَ: صَامَ عَلِیٌّ ع بِالْکُوفَهِ ثَمَانِیَهً وَ عِشْرِینَ یَوْماً- شَهْرَ رَمَضَانَ فَرَأَوُا الْهِلَالَ فَأَمَرَ مُنَادِیاً أَنْ یُنَادِیَ اقْضُوا یَوْماً فَإِنَّ الشَّهْرَ تِسْعَهٌ وَ عِشْرُونَ یَوْماً. (تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۵۹-۱۵۸)
از این روایت مشخص میشود که دستور به روزه و افطار به عهده خود حضرت بوده است که دستور میدهند اعلام عمومی شود.
روایت چهارم: السَّیِّدُ الْمُرْتَضَى فِی رِسَالَتِهِ فِی الرَّدِّ عَلَى أَصْحَابِ الْعَدَدِ، عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ إِنَّ النَّاسَ کَانُوا یَصُومُونَ بِصِیَامِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ یُفْطِرُونَ بِإِفْطَارِهِ فَلَمَّا أَرَادَ مُفَارَقَتَهُمْ فِی بَعْضِ الْغَزَوَاتِ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ کُنَّا نَصُومُ بِصِیَامِکَ وَ نُفْطِرُ بِإِفْطَارِکَ وَها أَنْتَ ذَاهِبٌ لِوَجْهِکَ فَمَا نَصْنَعُ قَالَ ع صُومُوا لِرُؤْیَتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْیَتِهِ فَإِنْ غُمَّ عَلَیْکُمْ فَعُدُّوا ثَلَاثِینَ (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۷، ص: ۴۰۶)
در این روایت به صراحت سخن از مردمی است که هنگام رفتن پیامبر(ص) به جنگ، سوال میکردند ما که روزه و افطارمان با شما بوده حالا چه کنیم؟ پس مشخص میشود که سیره پیامبر(ص) بر این بوده که امر صوم و افطار با دستور ایشان انجام میشده است.
روایت پنجم: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عِیسَى بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ أَنَّهُ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الْیَوْمِ الَّذِی یُشَکُّ فِیهِ- فَقَالَ یَا غُلَامُ اذْهَبْ فَانْظُرْ (أَ صَامَ السُّلْطَانُ) أَمْ لَا- فَذَهَبَ ثُمَّ عَادَ فَقَالَ لَا فَدَعَا بِالْغَدَاءِ فَتَغَدَّیْنَا مَعَهُ. (وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۱۳۱)
در این روایت امام صادق(ع) برای تعیین تکلیف در یوم الشک، به غلام دستور میدهند که برود وضعیت را از سلطان جویا شود و طبق آن عمل میکنند.
روایت ششم: عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ زِیَادِ بْنِ الْمُنْذِرِ الْعَبْدِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ ع یَقُولُ صُمْ حِینَ یَصُومُ النَّاسُ وَ أَفْطِرْ حِینَ یُفْطِرُ النَّاسُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الْأَهِلَّهَ مَوَاقِیتَ. (تهذیب الأحکام، ج۴، ص: ۱۶۴)
در این روایت نیز امام باقر(ع) دستور به روزه و افطار مطابق با روزه و افطار مردم میدهند و این نشانه حکومتی بودن این مسأله است.
روایت هفتم: وَ عَنْهُ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَهِ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع أَنَّا شَکَکْنَا سَنَهً فِی عَامٍ مِنْ تِلْکَ الْأَعْوَامِ فِی الْأَضْحَى- فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ کَانَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا یُضَحِّی فَقَالَ- الْفِطْرُ یَوْمُ یُفْطِرُ النَّاسُ وَ الْأَضْحَى یَوْمُ یُضَحِّی النَّاسُ وَ الصَّوْمُ یَوْمُ یَصُومُ النَّاسُ. (تهذیب الأحکام، ج۴، ص: ۳۱۷)
در این روایت نیز به وضوح، روزه و افطار مردم نشانه و علامتی برای روزه گرفتن و افطار قرار داده شده است که شاهدی بر حکومتی بودن این مسأله است.
توجه به این روایات و برخی روایات دیگر این اطمینان را تقویت میکند که امر رؤیت هلال امر حکومتی بوده است و سیره اهل بیت(ع) نیز بر همین بوده است. با توجه به این که از مجموع این روایات، حکومتی بودن مسأله رؤیت هلال استفاده میشود، وجود اشکال سندی یا دلالی در برخی روایتها نمیتواند مانع این برداشت شود؛ زیرا برداشت این مطلب نیاز به اثبات به وسیله روایتی خاص ندارد، بلکه از مجموع احادیث این گونه استفاده میشود. ضمن اینکه میتوان از طریق دیگری نیز وجود این سیره را در زمان اهلبیت(ع) تأیید کرد و آن این که ائمه(ع) در طول دوران حیات مبارکشان بارها به سفر حج رفتهاند و اعمالی مثل وقوف در عرفات، مشعر و منی را بر اساس همان تاریخی که بین مردم مرسوم بوده انجام دادهاند، در حالی که حکومت دست خلفا بوده و تعیین برنامه با آنها بوده است ولی ائمه(ع) طبق همان برنامه اعمال خود را انجام داده و گزارشی بر تخطی آنها در این زمینه نداریم.
راه دوم: پذیرش حکم حاکم به عنوان یکی از طرق اثبات اول ماه
اگر بنا به هر دلیلی مسأله رؤیت هلال را حکومتی ندانستیم و در مؤیدات گفته شده خدشه وارد کردیم، ولی حداقل این مطلب تأیید میشود که حکم حاکم به عنوان یکی از طرق اثبات اول ماه است. فقهای زیادی موافق این مطلب هستند و این مطلب هم از روایات خاص قابل استفاده است و هم از عموم روایاتی که دستور به رجوع به حاکم شرع میدهند مانند مقبوله عمر بن حنظله. ضمن اینکه تعبیر (الحوادث الواقعه) که در توقیع شریف حضرت حجت؟عج؟ وارد شده شامل رؤیت هلال نیز میشود. حضرت در این توقیع میفرمایند:
وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا- فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ (وسائل الشیعه، ج۲۷، ص: ۱۴۰)
پس وقتی حکم حاکم شرع را به عنوان یکی از طرق اثبات اول ماه دانستیم، وقتی حاکم حکم کرد که فلان روز عید است، اول ماه ثابت میشود.
تفاوت مبنا با حاکم هم همان طور که گفته شد مادامی که قطع به خلاف واقع بودن حکم حاکم پیدا نشود، ضرری نمیرساند و میتوان به نظر حاکم عمل کرد و در اینگونه موارد معمولاً قطع ایجاد نمیشود.
راه سوم: عدم اعلام نظرات مخالف
بیان احکام کلی بر فقها لازم است اما در خصوص مسائل جزئی بیان نظر، واجب نیست. مسائل مربوط به رؤیت هلال نیز معمولاً در رسالهها و در جواب استفتائات بیان شده است، اما این که آیا بر اساس فلان مبنا امروز عید است یا خیر، بیان آنها ضرورتی ندارد. لذا بعضی از علمای بزرگ در اینگونه موارد، جواب نمیدهند.
راه چهارم: تشکیل شورایی متشکل از نمایندگان مراجع
کار گروهی و دستهجمعی اثرات خیلی خوبی دارد و از بسیاری از آسیبهای کار فردی به دور است. نقل شده است که عالم معروف و متنفذ تبریز در عصر ناصرالدین شاه، حاج میرزا جواد آقا مجتهد تهرانی همه ساله در شامگاه ۲۹ ماه رمضان علمای تبریز را در منزل خود مهمان میکرده و فطریه آنها را هم بر فرض ثبوت رؤیت در آن شب میپرداخته است، تا مدعیان رؤیت هلال و شهود در حضور همه علما شهادت دهند و همه در رد و قبول شهادت شهود تصمیم یکسان بگیرند و در نتیجه اختلافی پیش نیاید.
اگر در زمان ما نیز هر یک از مراجع معظم، نمایندهای را مشخص کنند و این نمایندهها با یکدیگر شورایی را تشکیل دهند و اعلام اول ماه توسط این شورا انجام شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد؛ زیرا:
اولاً: برخی از اختلافات مربوط به اطلاع و عدم اطلاع از گزارشها میباشد. مثلا شهود به دفتر فلان مرجع گزارش رؤیت را دادهاند ولی به دفتر دیگر این خبر نرسیده است. در نتیجه یکی از آنها اعلام عید کرده و دیگری اعلام نکرده است. اگر شورا تشکیل شود، این مشکل دیگر وجود نخواهد داشت؛ زیرا همه شهود گزارشهای خود را به آنجا ارائه خواهند داد و همه مطلع میشوند.
ثانیاً: هم فکری بین مراجع محترم، گاهی میتواند موجب تقریب نظرات نیز بشود. مثلا در حین گفتوگوهای علمی، زوایای تازهای از مسأله برای آنها آشکار شود که موجب تغییر مبانی برخی از آنها شود.
ثالثاً: حتی با فرض اختلافات مبنایی، وقتی قرار باشد اعلام عید فقط توسط این گروه انجام شود، قطعاً یک نظر خروجی این شورا خواهد بود و اختلافی در کار نخواهد بود. البته برای تحقق این مهم و اقناع نظر افرادی که نظرشان با خروجی گروه متفاوت بوده است، راههای سه گانه قبلی که توضیح داده شد، میتواند مؤثر باشد.
با توجه به مطالبی که در این یادداشت ذکر شد، معلوم میشود رسیدن به وحدت در اعلام عید، امری ممکن است. امیدواریم هرچه زودتر، این مسأله عملی شود و دیگر شاهد اختلاف در اعلام عید نباشیم.