اختصاصی شبکه اجتهاد: درست و غلط و خوبی و بدی، اغلب اوقات نسبی هستند و معیار و محور مشخصی ندارند. ما خوبی را با معیارهای آن در اندیشه و عقیده خودمان میسنجیم. اما اگر ریز نشویم، کلیت خوبی و بدی و آدمهای خوب و بد بر همگان و در همه جا و زمانی، قابل تشخیص بوده و تقریباً یکی است. اینکه یک نفر در کل، جزو خوبرویان و زیبا سیرتان است برای عموم تقریباً یکسان است هر چند که جزئیات، برای تک تک افراد متفاوت است و متنوع. اگر کسی عناد و دشمنی خاصی نداشته باشد، با وجود تفاوت سلیقه در این جزئیات، پسندیده و زیبا بودن را در نظر و سلیقه دیگران، لااقل رد نمیکند.
یکی از مهم ترین و جنجال برانگیزترین مباحث میان درست و غلط، بحث میان جهانبینیها و ادیان است. از ادیان و گرایشهای ریز و درشتی که در طی قرون بر زمین و جهان گذشته است که رد شویم، میرسیم به سه دین بزرگ آسمانی که از میان اقوام سامی بیرونامده اند؛ یهودیت، مسیحیت، اسلام موضوع، اسلام استو پیام آور آخرین دین آسمانی.
حضرت محمد بن عبدالله در روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال ۵۷۰ میلادی (به روایت شیعه) چشم به این جهان گشودند. بیشتر علمای اهل سنت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته اند. وی از ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل (۶۱۰ میلادی)، که در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شده بود، تا ۲۸ صفر سال یازدهم هجری، که رحلت فرمود، به مدت ۲۳ سال عهده دارامر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص) علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامداری مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه بر عهده داشت.
گسترش دین اسلام هم تا بهامروز برسد، سیر طبیعی خود را از سالی به سال دیگر، قرنی به قرن دیگر و از یک سمت دنیا به سمت دیگر آن داشته است. طبیعتاً در این سیر درکنار گرویدگان به این دین، دشمنان و مخالفان زیادی هم وجود داشته اند. آنان که به هر دلیلی برای مخالفت با دین اسلام تعصب داشته اند که هیچ. در این میان دیگرانی بوده اند که بدون تعصب دنبال حقیقت میگشته اند و با اسلام برخورد کرده اند. بسیاری از اینان دین اسلام را برای خود بر نگزیده انداما موارد زیادی در تاریخ وجود داردکه افراد بزرگ، از اندیشمندان و نویسندگان و علما گرفته تا فیلسوفان و شعرای مشهور شرق و غرب، حرفهای جالبی در ارتباط با این دین و مخصوصاً پیامبر بزرگ و نازنین اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص) از خود بر جای گذاشته اند. خالی از لطف نیست اگر هر چند تیتروار و گذرا به برخی از این موارد اشاره کنیم:
یکی از این جویندگان حقیقت، «کنت دوبنوال» (Comte de Bonneval) بزرگ زاده فرانسوی است که در سال ۱۶۷۵ در فرانسه به دنیاامد. وی در جوانی به مقام ژنرالی رسید و در جنگهای متعدد، افتخارات نظامی کسب کرد ولی سرانجام از همه آنها چشم پوشید و به قسطنطنیه رفت و در آنجا به دین اسلام گروید. ترکان عثمانی هم مقدمش را گرامی داشتند و او را به لقب پاشائی مفتخر کردند و «احمد پاشا» نامش نهادند. (برخورد اندیشهها / جواد حدیدی / ص ۱۹۹).
یکی دیگر از شخصیتهای برجسته فرانسوی که اهل علم بوده و از آزاداندیشان اوایل قرن هجدهم بود. «هانری کنت دو بولنویلی یه» (Henri Comte de Boulainvilliers) بوده است. او چنان در دفاع از اسلام کوشید که به مسلمانی متهمش کردند. او یکی از پژوهشگرانی بود که روایات ضد اسلامی مسیحیان را رد کرد و آنها را دور از انصاف و عقل و منطق و زائیده کوته نظری و تعصبات مذهبی مسیحی دانست. کتاب «زندگی محمد» او در شناساندن حقیقت اسلام به فرانسویان قرن هجدهم بسیار کارگر بوده است. (برخورد اندیشهها / جواد حدیدی / ص ۲۰۲).
«چیو» (S. C. Chew) نام نویسنده کتاب «هلال و گل سرخ» (The Crescent and The Rose) است که در سال ۱۹۶۵ در نیویورک منتشر شد. موضوع این کتاب مراوده بین انگلستان و عالم اسلام در قرون وسطی است. فصل نهم این کتاب که کتابی بسیار جامع است، به طور خاص در ارتباط با قرآن و اسلام و حضرت رسول (ص) نوشته شده است (کتاب: محمد خاتم پیامبران / مقاله: اسلام از دریچه چشم مسیحیان / مجتبی مینوی / ص ۲۵۶)
کتاب دیگر در این راستا، «تاریخ عقلی و فرهنگی دنیای مغرب» (Intellectual and Cultural History of the Western World) است که گفتاری از «بارنز» (Barnes)، نویسندهامریکایی مسیحی درآن، اینگونهامده: “…… دین عربی محمد با اسلام که در ابتدای قرن هفتم میلادی ظاهر شد و شیوع یافت نیز میراث مشرق زمین است. دینی که قرآن آن را تعلیم میدهد سخت متکی به عهد عتیق و عقاید دینی ایرانیان و مذاهب قدیم عرب و بالخصوص ادیان مغان و صابیان است. دین عیسی را تجلیل میکند و عیسای مسیح را یکی از انبیاء اولوالعزم که قبل از محمد ظهور کرده بود، میشمارد… در واقع اسلام دینی است جامع ادیان … اساس اسلام بر دو شهادت است؛ یکی اینکه خدا یکی است که الله است و دیگر اینکه پیامبری از جانب اوامده است که محمد است. تکیه بسیار شدید بر اعتقاد ایرانی و عیسوی مربوط به زندگانی دیگر و جاودانی بودن روح کرده است. ” (کتاب: محمد خاتم پیامبران / مقاله: اسلام از دریچه چشم مسیحیان / مجتبی مینوی/ ص ۲۵۶).
اولین تغییر عقیده بارز و برجستهای که در اروپا راجع به پیامبر اسلام (ص) حاصل شد، به واسطه انتشار کتاب «کارلایل» در سال ۱۸۴۱ با عنوان «از قهرمانان» بود. در آن جا از او عبارت بسیار تاثیر گذاری بر جای مانده است: «به نظر منامتیاز قرآن، صمیمیت و صدق عقیده آن به تمام معنا میباشد». در حقیقت سنت چند صد ساله بد گویی از اسلام و دشمنی با مسلمین را در اروپا، کارلایل بود که نابود کرد (کتاب: محمد خاتم پیامبران / مقاله: اسلام از دریچه چشم مسیحیان/ مجتبی مینوی/ ص ۲۵۱).
کشیش اینچبالد (P. Inchbald) در مقدمه کتاب خود از کتاب «Horae Biblicae» تألیف اسقف باتلر (Butler) به انگلیسی شرحی درباره اسلام و پیغمبر ما نقل میکند: «کلمه اسلام اسم عمومی دینی است برای آن ممالکی که در آن اقوام و مللی سکونت دارند که پیرو دین محمد هستند. معنی اسلام این است که انسان عقل و جسم خویش را مطلقاً تسلیم خدا و تسلیم الهامی بکند که خدا به وسیله آن الهام، اراده الهی خود را به رسول خویش محمد، تلقین و القا کرده است. “(کتاب: محمد خاتم پیامبران / مقاله: اسلام از دریچه چشم مسیحیان / مجتبی مینوی / ص ۲۳۶).
«جرج برنارد شاو» (George Bernard Shaw)، نویسنده معروف ایرلندی درباره پیامبر اکرم (ص) گفته است: «او را باید منجی بشریت خواند. من اعتقاد دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید میشد، برای حل مشکلاتش از صلح و دوستی استفاده میکرد. او عالی ترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است. او به دین دعوت کرد. یک تمدن را پایه گذاری کرد. ملتی را بنا نهاد. اخلاق را نهادینه کرد. اجتماعی زنده و قدرتمند ایجاد کرد تااموزشهای او را به صحنه عمل آورند و دنیای تفکر و رفتار انسانی را برای همیشه و به طور کامل منقلب کرد. نام او «محمد» است … وی مردم را از جنگ ونزاعهای قبیلهای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزکاری، از بی قانونی به زندگی نظام مند، و از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد…»
پروفسور «کیث مور» (Kieth Moore) یکی از برجسته ترین دانشمندان علم آناتومی و جنین شناسی در دانشگاه تورنتو واقع در کانادا بوده است. گفته او است که: “برای من افتخار بزرگی بوده است که توانستهام به فهم بیشتر برخی از گفتههای قرآن در ارتباط با رشد و تکوین انسان، کمک کنم. برای من واضح است که این گفتههای قرآنی باید از سوی خداوند یا همان «الله» به دست محمد رسیده باشد چرا که تقریباً تمام این دانستهها و اطلاعات، تا چندین قرن پس از او، هنوز کشف نشده بودند. این موضوع، خود، برای من برهان استبر اینکه محمد، باید فرستاده الله بوده باشد.
«جان آوستین» (John Austin) نویسنده «محمد، پیامبر الله» در آن نوشته است: “در مدت زمانی کمی بیشتر از یک سال، او در واقع حاکم معنوی، صوری و فیزیکی مدینه بود که با یک دست در شُرُف به لرزه درآوردن دنیا بود. “
«مایکلهارت» مسیحی (Michael H. Hart) منجم، ریاضی دان، حقوقدان و عالم مشهورامریکایی، پس از تحقیقات گسترده، مجموعهای منتشر کرد که شامل بیوگرافی صد نفر از تأثیرگذارترین افراد زمان میشد. طبقه بندی و توضیحات این بیوگرافیها شامل مشاغل مذهبی و سیاسی رهبران، مخترعان، نویسندهها، فلاسفه، دانشمندان و هنرمندان میشود. در این پژوهش که در بردارنده شخصیتهای برجسته و سرشناسیچون عیسای مسیح (ع)، موسی (ع)، سزار، برادران رایت، ناپلئون، شکسپیر، کولومبوس و مایکل آنجلو است،هارت، به محمد (ص) رتبه اول را داده است. مایکلهارتامریکایی، لیست یک کتاب با عنوان «صد نفر اول تاثیر گذار» در سال ۱۹۷۸ منتشر کرد. او حضرت محمد (ص) را نفر اول بالای لیست خود قرار داد. فقط چند اشاره مختصر از متن این کتاب به شرح زیر است: “انتخاب محمد از طرف من به عنوان تاثیرگذارترین فرد در دنیا، ممکن است برای برخی از خوانندگان عجیب بوده و برای برخی دیگر ایجاد سوال کند.اما باید بگویم که او تنها مردی بود که در طول تاریخ، او را در هر دو مرتبه مذهب و سکولاریته، کاملاً موفق و قدرتمند یافتم. ” (ص ۳۳) “او از یک خاستگاه معمولی، یکی از برترین و عظیم ترین ادیان دنیا را پایه گذاری کرد و خود، تبدیل شد به یک رهبر سیاسی بسیار مقتدر،امروز، سیزده قرن پس از وفات او، تاثیرگذاری او هنوز قدرتمند و پر اراده است.
پدر روحانی «باسوورث سمیث» (Reverend Bosworth Smith) در کتاب «محمد و محمدیّت» (لندن / ۱۸۷۴) طی گفتاری تکان دهنده و حماسی گفته است: «محمد در آنِ واحد، هم یک قیصر بود و هم یک پاپِ اعظم؛ او یک پاپ بود بدون ادعاهای رایج یک پاپ و یک قیصر بود و هم یک پاپِ اعظم؛ او یک پاپ بود بدون ادعاهای رایج یک پاپ و یک قیصر بود، بدون لشکر و سپاه یک قیصر؛ بدون یک ارتش دائمی، بدون یک محافظ شخصی، بدون یک قصر و بارو و بدون حقوق و درآمد مادی؛ اگر هرگز مردی وجود داشته باشد که بتواند ادعا کند که بواسطه یک حقوق الهی و آسمانی حکومت را بدست آورده است، آن مرد حتماً محمد بوده است چرا که او همه قدرتها را در بر داشته است، بدون اینکه از لوازم و حمایتهای مربوط به قدرت برخوردار باشد. “
گوته، شاعر پر آوازه آلمانی پس از آشنایی با دین اسلام و پیامبر آن، قطعه شعری با عنوان «نغمه محمد» درباره پیامبر اعظم (ص) سرود، شعر گوته با محوریت معرفی شخصیت والای پیامبر از زبان دو دردانه تاریخ اسلام و تشیع،امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) روایت میشود.اما همان طور که این مسئله را با خواننده اش در میان میگذارد، مسیر تاریخی پیامبر و همچنین گسترش مرزهای اسلام در جهان را نیز به عنوان بخش تاریخی متن، مورد تأکید و توجه قرار میدهد. پایان شعر با اعتقاد و ایمان این شاعرآلمانی به معاد و جهان ازلی و همچنین یقین وی بر پیروزی رسالت پیامبر (ص) همراه است.
«ماهاتما گاندی» رهبر فقید هند در کتاب «هند جدید» در مورد شخصیت محمد (ص) میگوید: «جالب است بدانید که بهترین کسی کهامروزه بدون هیچ چون و چرایی، در قلب میلیونها انسان جا گرفته، «محمد» است. از اینجا من متقاعد شدهام که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم اسلام کرد. «محمد» سخت ساده زیست بود. مثل دیگر پیامبران متقی بود. به شدتامانتدار بود. از خودگذشتگی شدید نسبت به دوستان و پیروان، جسارت، بی باکی و توکل مطلق به خدا در رسالت شخصی، از ویژگیهای محمد (ص) بود. قبل از این ویژگیها او به هیچ وجه از شمشیر برای برداشتن سدهای جلوی راه خود استفاده نمیکرد.»
«لامارتین» مورخ مشهور میگوید: «اگر بزرگ هدف، کم بودن ابزار و رسیدن به نتایج شگفت انگیز، سه محور سنجش هوش بشری باشد، چه کسی ادعای مقایسه بزرگ مردان تاریخ کنونی را با «محمد» دارد؟ نام آورترین مردمان فقط ارتش، قوانین و فرمانرواییها را ایجاد کرده اند. اگر نگوییم آنچه بنیاد نهاده اند، چیزی نیست، باید گفت: چیزی بیشتر از قدرت مادی که غالباً درچشم به هم زدنی فرو میپاشد، ایجاد نکرده اند. این مرد نه فقط ارتشها، قوانین، فرمانروایی، مردمان و سلسلهها، بلکه میلیونها نفر؛ یعنی یک سوم از ساکنان این جهان و حتی بیشتر از آن را حرکت داد. او پرستشگاهها، خدایان، ادیان، عقاید، اندیشهها و نفوس را متحول کرد. صبر او در پیروزی، بلند همتی او که تماماً در جهت یک عقیده بود، نه نوعی تلاش برای فرمانروایی، نمازهای بی نهایت او، زمزمههای سری او با خدا، مرگ او و پیروزی او بعد از مرگ، نشانه ایمانی راسخ است. محمد یک معلم مذهبی، یک مصلح اجتماعی، یک رهبر اخلاقی معنوی، تجسم بزرگ اجرایی کردنامور، دوستی با وفا، همنشینی زیبا، شوهری علاقه مند و پدری با محبت بود. همه را با هم داشت. مرد دیگری در تاریخ نیست که در هر کدام از این جنبههای مختلف زندگی، بر او برتری یابد یا با او برابری کند. فقط آن شخصیت نوع دوست بود که چنین کمالات باورنکردنی را در خود جمع کرده بود.»
بیش از این برای آوردن دیگر مثالها و گفتههای بزرگان تاریخ بشر، در این محدوده، مجال نیست؛ هر چند که بسیار بسیارند.امروزه یک گشت سریع در فضای مجازی رایانه، به ما اسماء و توضیحات کامل بسیاری خواهد داد از جمله گفتههای «کارن آرمسترانگ»، «ادوارد گیبون»، «ویل دورانت»، «واشنگتون آیروینگ»، «لئوتولستوی»، «الکساندر دوما»، «مونت گومری وات»، «ژان ژاک روسو»، «ارنست رنان»، «آلفرد گیوم»، «آنی بسانت»، «کارل مارکس» و… که همه حتماً جالب توجه هستند، به خصوص برای ما که خود را مسلمان میدانیم و پیرو محمد مصطفی (ص).
تحقیق، ترجمه و تنظیم: سارا زیباکلام
منابع:
www.alsiraj.net
www.gainpeace.com
www.britannica.com
www.alislam.org
www.beytoote.com
www.tebyan.net
«برخورد اندیشهها» جواد حدیدی
مجموعه مقالات /محمد (ص) خاتم پیامبران / اسلام از دریچه چشم مسیحیان / مجتبی مینوی