اختصاصی شبکه اجتهاد: نخستین وظیفه شما [شیعیان] این است که امیرمؤمنان علی (ع) را بشناسید ودومین وظیفه این است که [آن حضرت را] بشناسانید[۱].
قرآن آنقدر کتاب عظیمی است که «لاَ یَمَسُّهُ الاَّ المُطَّهَّرونَ[۲]».کتابی که «وَنَزَّلنا عَلَیکَ الکِتابَ تِبیاناً لکُلِّ شیءٍ[۳]».[اما] این کتاب بدون معلم، ناقص است.چه کسی میتواند آنچه راکه در این کتاب است، بیان کند؟ آن شخص کسی است که گفت: «سَلوُنِی قَبلَ أَن تَفقِدُونی[۴]»؛ پیش از آنکه مرا از دست دهید از من بپرسید؛ آنچه در قرآن آمده است را کسی باید اجرا کند که گفت: «اگر اقلیمهای هفتگانه را به من بدهند در مقابل آن، پوست جویی از دهان مورچهای نخواهم گرفت».
کسی که دارایی شاهنشاهی ایران وامپراطوری روم، هر دو در دست اوست، امّا در سفره خودش فقط نان است و نمک؛ کسی که لباس خادمش ارزش بیشتری از پیراهن خودش دارد.
اینچنین مفسری اگر ضمیمه [قرآن] شود، آنگاه خدا میفرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی[۵]»این آیه، دریایی است و لااقل یک سال وقت لازم است تا بتوانیم در ظرایف و لطایف آن، اِمعان نظر کنیم[۶].
عمر گرانمایه شصتوسهساله امیرالمؤمنین (ع) بهقدر دهر وسعت دارد. یک شبش و یک روزش برای همه بشریت بس است.[۷]
علی ابن ابیطالب (ع)معجزه رسالت پیامبر خاتم (ص) است[۸].
پیامبر (ص) از این شورهزار، گُلی به ثمر آورد که تمام عطرهای آدمیّت به حدّ اعلا در وجود او پیداست.
این چه اقیانوس معرفتی است که در عرفان خدا موج میزند؟!
[علی ابن ابیطالب (ع)]به مرتبهای رسید که گفت: مگر میشود خدایی را که ندیدهام بپرستم؛«وَلَکِنّ رَأَتْهُ القلوب بِحَقائِقِ الایمان[۹]».
کسی که قدم روی [شانه] خاتم نبوّت گذاشت و بزرگترین بتها را از خانه خدا سرنگون کرد؛ کسی که پیغمبر (ص) خطاب به او فرمود: «تو را من بلند کردم و جبرئیل پایین آورد»[۱۰].
شیخ مفید،این استاد شیخ الطائفه، زیارت مبعث را نقل میکند؛ در زیارت مبعث حدود صد وپنجاه مقام برای امیرالمؤمنین نقلشده است؛ یکی از آنها این جمله است: «الَذِی جَعَلتَهُ سَیفَاً لِنُبُوَتِهِ وَ مُعجِزاً لِرِسالَتِهِ[۱۱]»؛ این همان کسی است که تو او را شمشیر رسالت خاتمیت قرار دادی. هیچ فکر کردهاید این جمله که هم قطب الفقهاء و هم رأس الطائفه شیخ مفید نقل میکنند، حاکی از چه مطلبی است؟![۱۲]
روزی که به میدان میآید، غوغایی به وجود میآورد که تمام ملائکه آسمانها را حیران میکند. عطر شجاعتش مشام بشریت را سرمست میکند؛ «وَالله ما قَلَعْتُ بابَ خَیْبَرَ بِقُوَّهٍ جَسَدانیّهٍ ولا بِحَرَکهٍ غَذائیهٍ لکنِّی أیَّدْتُ بِقُوَّهٍ مَلَکِیَّهٍ[۱۳]»[۱۴].
علامه حلّی عالم شیعی در «شرح تجرید» فاضل قوشچی که از علمای اهل سنت است نقلی دارد که بقیه اعیان شیعه و سنی هم نوشتهاند: «لَضَربَهُ علِّیٍ یَومَ الخَندِقِ خَیرٌ مِن عِبَادهِ الثَقَلَینِ[۱۵]» ثقلین یعنی جنّ و انس. تمام عبادات ثقلین در یک کفه، یک ضربت علی (ع) هم در یک کفه[۱۶].
رسول خدا (ص) فرمود: «یا علی! اگر نبود که میترسم مسلمانان درباره تو همان را بگویند که مسیحیان درباره عیسی گفتند، در مقام تو چیزی میگفتم که وقتی راه بروی، خاک زیر قدم تو را به تبرک بردارند[۱۷]». این حدیث نشان میدهد که آنچه از فضائل امیر مؤمنان گفتهشده، در مقابل آنچه گفته نشده ناچیز است.[۱۸]
امام حسن (ع)درباره پدرش امیرالمؤمنین (ع) دو جمله فرمود؛ این دو جمله برای اولین و آخرین بس است. فرمود: «امشب کسی از دنیا رفت که اولین، در هیچ علمی بر او سبقت نگرفتند و آخرین، با هیچ علمی او را درک نمیکنند[۱۹]» این کلمه فوق تعقّل است[۲۰]. کلمه دوّم که فرمود، این است که هر وقت حضرت به جنگ میرفت، «جبرئیل از یمین او بود و میکائیل از یسار او[۲۱]». معنی این کلمات چیست؟ یک کلمهاش را فکر کنید. اولین از کجا شروع میشود؟ از آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی علیهمالسلام، امّا آخرین کیاناند؟ تا قیامت چقدر جواهر عباد از این معدن انسانیت پیداشده و میشود؟ احدی اورا ادراک نمیکند[۲۲].
فخر رازی نقل کرده است: «آن شبی که [علی علیهالسلام]بهجای پیغمبر (ص) خوابید، جبرئیل بالای سرش و میکائیل کنار پایش آمد.جبرئیل گفت:بخٍّ بخٍّ؛به تو ای پسر ابیطالب! خدا به تو، بر تمام ملائکه آسمانها مباهات کرد[۲۳]».
اگر شما بخواهید بهجایی برسید، راه،منحصر به یک کلمه است. هردو روایت از پیغمبر (ص) به دو زبان نقل شده و هر دو لازم است. این هردو روایت هم از طرق اهل سنت است و هم از طرق شیعه؛ «اَنَا مَدِینَهُ العِلم وَعَلِّیٌ بابُهَا[۲۴]»، «اَنَا مَدِینَهُ الحِکمَهِ وَ عَلِّیٌ بابُهَا[۲۵]».این تعبیرات برای چیست؟ برای این است که علم وحکمت، بزرگترین گوهری است که در خزانه خداوند است.
محمد بن عمر واقدی گفت: «هارونالرشید روز عرفه، جلوس کرد. هفتاد نفر در مجلس بودند. هارون رو به شافعی کرد و گفت: چند حدیث در فضیلت علی بن ابیطالب میدانی؟ گفت:چهارصد حدیث. گفت: نترس. باز هم بگو. گفت: تا پانصد حدیث. به ابی یوسف گفت: تو چند حدیث در فضیلت علی ابن ابیطالب میدانی؟ گفت:میترسم. گفت: امروز روز ترس نیست؟ نترس و بگو. گفت: اگر امان استمن پانزده هزار حدیث مُسند و پانزده هزار حدیث مُرسَل در فضائل علی بن ابیطالب حفظم[۲۶]». در هر حدیثی چه خبر است؟[۲۷]
ابوهریره نقل میکند که پیغمبر (ص) فرمودند: «کسی که روز غدیر، روزه بگیرد، ثواب شصت ماه روزه را دارد و آن روزی است که پیغمبر (ص) علی را معرفی کرد». قال: «من کنتُ مَولاه فَعَلیٌّ مَولَاه» – این کلمه را فرمود- خلیفه دوم برخاست و گفت: «بخٍّ بخٍّ لک یابنَ ابیطالبٍ. اَصبَحتَ مولایَ و مَولی کلِّ مُسلمٍ.[۲۸]»
درباره غدیر هنوز آن حقیقت عُظمی و سرِّ اصلی مُنکشف نشده است.[۲۹]
روز غدیر، عید خداست، آنهم عیدالله الاکبر.[۳۰]
آن چیزی که دین به آن کامل گشت و نعمت به آن تمام شد و خداوند به واسطه آن راضی شد که دین شما اسلام باشد، ولایت علی بن ابیطالب (ع) است.[۳۱]
ما غافلیم! روز غدیر، روزی است که خداوند،عَلَم اسلام را به دست پیغمبر خاتم (ص) برافراشته است.این روزها باید احیا شود. این حقایق باید در مساجد منتشر شود. همه، سهم داشته باشند. بالاتر از همه، دعای امام ششم است: «رَحِمَ الله من اَحیَا اَمرَنا[۳۲]».
————————————————————————————————–
[۱]. مجلس دوم:«اقیانوس معرفت وثمره خاتمیت»، ص ۵۸٫
[۲]«که جز پاکشدگان بر (باطن) آن دست ندارند»، واقعه: ۷۹٫
[۳]. «واین کتاب را که روشنگر همه چیز است بر تو نازل کردیم»، نحل: ۸۹٫
[۴]. بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۲۸٫
. «امروز دین شما را برای شما کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم»، مائده: ۳٫[۵]
[۶].مجلس اول:«اکمال دین به ولایت مفسّر ومجری قرآن»، ص ۳۰ تا ۳۶٫
۸٫مجلس هفتم: «امیرالمؤمنین حیات دلها»، ص ۱۵۹٫
[۸]مجلس دوم: صفحه ۵۸٫
[۹]. «ولی دلها با حقایق ایمان خدا را میبیند»، الکافی، جلد ۱، ص ۹۷٫
مجلس سوم: «نفس خاتم و صاحب بطون قرآن»، ص ۹۰٫۱۳
[۱۱]. المزار، ص ۱۰۶
[۱۲].مجلس دو: ص ۵۸٫
.[۱۳]الخرائج والجرائح، جلد ۲، صفحه ۵۴۲٫
[۱۴]. مجلس دوم: ص ۶۲٫
[۱۵].شرح تجرید علامه حلی،ص ۵۳۶؛ شرح تجرید فاضل قوشچی، ص ۳۷۶٫
[۱۶]. مجلس هفتم: ص ۱۶۲ و۱۶۳٫
[۱۷]. «لَوْلا ما وَقَعَ لِلْمَسِیحِ ـ علیهالسّلام ـ، لَقُلْتُ فِیکَ یا عَلِىُّ کَلاما ما مَرَرْتَ بِأَحَدٍ إِلاّ وَ سَجَدَ لَکَ.» «لَوْلا أَنْ تَقُولَ فیکَ طَوائِفُ مِنْ أُمَّتى ما قالَتِ النَّصارى فى عیسَى بْنِ مَرْیَمَ، لَقُلْتُ فیکَ قَوْلاً لاتَمُرُّ بِمَلاَءٍ مِنَ النّاسِ إِلاّ أَخَذُوا التُّرابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْکَ یَلْتَمِسوُنَ بِذلِکَ الْبَرَکَهَ». شرح نهجالبللاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۸، ص ۲۸۲٫
[۱۸].مجلس دوازدهم: «ماه رمضان نزول قرآن صامتوصعود قرآن ناطق»، ص ۲۵۸ و۲۵۹٫
[۱۹].«فَقَالَ لَقَدْ فَارَقَکُمْ رَجُلٌ بِالْأَمْسِ لَمْ یَسْبِقْهُ الْأَوَّلُونَ بِعِلْمٍ وَلَا یُدْرِکُهُ الْآخِرُونَ»، تفسیر الفرات، ص ۱۹۸٫
[۲۰].مجلس ششم:«برتر از اولین وآخرین»، ص ۱۳۷٫
[۲۱].«جِبْرِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَمِیکَائِیلُ عَنْ شِمَالِهِ»، تفسیر الفرات، ص ۱۹۸٫
[۲۲]. مجلس ششم: ص ۱۴۱٫
[۲۳]. تفسیر الرازی، جلد ۵، ص ۲۲۳
[۲۴]. امالی شیخ طوسی، ص ۵۵۹٫
[۲۵].امالی شیخ طوسی،ص ۴۸۳٫
[۲۶]. الثاقب فی المناقب،ص ۲۲۹
[۲۷]. مجلس چهارم: «ولایت امیر مؤمنان خاتمه فرایض الهیه»،ص ۱۱۲ و۱۱۳
[۲۸].عمده عیون الاخبار فی مناقب امام الابرار، ص ۱۰۶
[۲۹]. مجلس نوزدهم: «پیامبر و امیرالمؤمنین حقیقتی واحد»، ص ۳۷۱
[۳۰]. مجلس هفتم، ص ۱۵۵
[۳۱]. مجلس چهارم: «ولایت امیر مؤمنان خاتمه فرایض الهیه»، ص ۱۱۱٫
[۳۲].«خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده بدارد»،قرب الاسناد، ص ۳۶(مجلس هفدهم: (امیرالمؤمنین مفسّر وحی)، ص ۳۳۷ و ۳۴۵)