شبکه اجتهاد: مدتی است که در برخی محافل حضوری و مجازی، اساتید و طلاب، عنوان «روششناسی اجتهاد» را به کار میبرند و بر لزوم توجه به آن تأکید میکنند و مزایا و فوائدی را برای آن برمیشمارند. بر اساس آن مقداری که مباحث و نوشتههای پیرامون این عنوان را بررسی نموده، توجه به این مسئله لازم و ضروری است و اگر طلاب آن را رعایت کنند در کیفیت و سرعت تحصیل آنها اثرگذار خواهد بود. اما نکتهای وجود دارد و آن توضیحی که در مورد «روششناسی اجتهاد» و مزایای آن بیان میشود، چیزی است که در علوم حوزوی بر عهده علم اصول است و محتوای آن جدید نیست. توضیح آنکه:
برای کشف احکام شرعی در هر عصر و زمانی، لازم است که به منابع دین مراجعه و بر اساس آنها مسائل موردنیاز را استخراج کرد. مراجعه به منابع نیاز به یک نظام فکری دارد که بر اساس آن تقدیم و تأخر و جایگاه هرکدام از ادله مشخص باشد. باید مشخص بشود که از کدام از اخبار میتوان استفاده کرد؟ جایگاه شهرت و اجماع چیست؟ چه موقع میتوان از اصول عملیه استفاده کرد؟ در تعارض بین ادله چهکار باید کرد؟ عقل چه جایگاهی در استنباط احکام دارد؟ و سؤالات زیادی از این قبیل.
مجموع این سؤالات در کنار هم یک نظام منسجم و مرتبط به هم را به دست میدهد که یک فقیه بر اساس این دستگاه وارد در ادله میشود و به استنباط میپردازد. ازآنجاییکه بررسی هرکدام از این سؤالات در ضمن استنباط، اشکالاتی را در پی دارد، علمای اسلامی علمی را به بررسی این دستگاه استنباطی اختصاص دادهاند و نام آن را «اصول فقه» نامیدهاند. کاری که در علم اصول انجام میشود این است که سازوکار ادله و جایگاه هرکدام مشخص میشود؛ و واضح است که جایگاه این علم، مقدم بر علم «فقه» است.
با این توضیح مشخص میشود که «روششناسی اجتهاد»، همان علم «اصول فقه» است و چیزی غیرازآن نیست. هدف از علم اصول بهدست آوردن یک دستگاه استنباطی است که بهوسیله آن دستگاه استنباطی وارد در ادله میشویم و بر اساس آن استنباط میکنیم. درنتیجه بهعنوان مثال مراد از «روششناسی اجتهاد آیتالله خویی» همان «بررسی دستگاه استنباطی آیتالله خویی» است که ایشان در آثار اصولی خود به صدد تبیین آن بودهاند و اگر هم نکاتی را در آثار فقهی خود و در حین استنباط بیان و یا اعمال کردهاند، محل نقد و بررسی آن در علم اصول است.
غرض از تبیین این همانی بین «روششناسی اجتهاد» و «اصول فقه» این نیست که همه فقها نظرات اصولی خود را قبل از فقه تبیین و در حین استنباط آن را اعمال کردهاند و برای به دست آوردن نظام استنباطی آنها نیازی به بررسی کتب فقهی آنها نیست، و همچنین غرض این نیست که علم اصول فعلی، هیچ مشکلی ندارد و نسبت به مسائل موردنیاز در اجتهاد، جامعومانع است بلکه معتقدیم که علم اصول نیاز به اصلاح دارد، همچنین به این معنا نیست که همه فقها و اصولیین، نگاه منسجم و نظاموارهای به علم اصول داشتهاند، بلکه نگاه برخی از فقها و اصولیین به علم اصول، مجموعهای از مسائل متشتت است.
غرض این است که وقتی علمی به نام «اصول فقه» در تراث علمی حوزه وجود دارد و متکفل بحث روششناسی اجتهاد است، افزودن عناوین جدید، سبب سرگردانی بیشتر طلاب میشود و احیاناً پس از مدتی در کنار علم اصول، باید کتب روششناسی اجتهاد را نیز بخوانند. همچنین از لوازم منفی این اصطلاحسازی، بیاستفاده ماندن تراث ارزشمند بزرگان علمای ما در کتب اصولی است.
به نظر میرسد که دلیل شیوع این عنوان جدید میتواند این مسئله باشد که در دورهای که هنوز هم ادامه دارد به دلیل نگاه ناصحیح برخی از حوزویان به علم اصول (نگاه جزیرهای و اصالی به علم اصول) این علم مورد نقد و انتقاد واقع شد و ارزش خود را در ذهن طلاب از دست داد. اما ازآنجاییکه اجتهاد بدون داشتن یک دستگاه استنباطی قبل از ورود به فقه، امکان ندارد، احساس نیاز به دستگاه استنباطی، برخی اساتید را به خلق عنوانی جدید اما با همان محتوای سابق واداشت.
پیشنهاد میگردد بهجای بهکار بردن این عنوان، از همان عنوان علم اصول استفاده کنیم و بحث «روششناسی اجتهاد» را چیزی غیر از «علم اصول» ندانیم و در عوض به اصلاح دید طلاب و اساتید به علم اصول (اینکه علم اصول متکفل تبیین روششناسی اجتهاد و به دست دادن نظام استنباطی است) و همچنین تهذیب علم اصول (اضافه کردن مسائل موردنیاز و حذف کردن مسائل غیر لازم) بپردازیم.
آنگاه نتیجه این میشود که طلاب خواهند دانست که اولاً روششناسی اجتهاد و داشتن یک نظام استنباطی قبل از ورود به فقه لازم است و ثانیاً برای کسب یک روش ثابت در اجتهاد باید علم اصول فقه را قوی و نظامواره و بهصورت یک علم منسجم و بهعنوان مقدمه اجتهاد بخوانند ثالثاً همینطور که برخی از اساتید بیان کردهاند، مدتزمان تحصیل علم فقه کوتاهتر میشود.
نویسنده: حجتالاسلام محسن ابراهیمی، مدرس حوزه علمیه قم
(بدیهی است، انتشار مطالب در «شبکه اجتهاد» بهمنزله تأیید و یا رد دیدگاههای طرح شده نیست و صرفاً از باب تعاطی افکار و تضارب آرا و زمینهسازی برای هماوردی اندیشههای متفاوت صورت میپذیرد. پذیرای نقدهای علمی اندیشوران محترم هستیم.)
ظاهراً شما تصورتان از روش شناسی اشتباه است!
روش شناسی با اصول فقه تفاوت بنیادین دارد
اصول به مبانی استنباط می پردازد
روش شناسی به کیفیت استخدام و مراحل و مدل استفاده از این مبانی
. و تفاوت های دیگر…
الان شما بفرمایید که دچار انحراف شده اید یا اشتباه در فهم؟!