قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / زمینه‌های نظری مردم‌سالاری دینی در اندیشه سیاسی نائینی (ره)
زمینه‌های نظری مردم‌سالاری دینی در اندیشه سیاسی نائینی (ره)

مسعود معینی‌پور تشریح کرد:

زمینه‌های نظری مردم‌سالاری دینی در اندیشه سیاسی نائینی (ره)

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفت: آیت‌الله نائینی از مشارکت سیاسی مردم صحبت می‌کنند و نظارت مردم در روندهای حاکمیت را جدی می‌‌دانند و می‌گویند ابتنای سلطنت اسلامی بر مشارکت مردم است. همچنین قائل به تفکیک قوا هستند و برای مشروطیتِ سلطنت و مشروعیت اجمالی آن مشارکت مردم را جدی می‌گیرند و اینکه همه کار نباید به صورت علی اطلاق بر عهده حاکمیت باشد. عنصر دیگری که در مردمسالاری دینی وجود دارد و ایشان به آن اشاره کرده‌اند، حقوق شهروندان است و بر مواردی همانند عدم تصرف در مال انسان‌ها، عدم تجسس از خفایای افراد و اعتراضات مسالمت آمیز تأکید می‌کنند.

به گزارش شبکه اجتهاد، نشست «زمینه‌های نظری مردم‌سالاری دینی در اندیشه سیاسی آیت‌الله نائینی (ره)» امروز سه‌شنبه ۱۱ بهمن‌ماه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد. دکتر مسعود معینی‌پور، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید؛

سؤالی که در صدد پاسخگویی به آن هستم این است که آیا پیش زمینه‌های نظری تحقق مردمسالاری دینی که در جمهوری اسلامی ایران به طور نسبی اتفاق افتاده است از قبل وجود داشته یا خیر؟ تکاپوهای سیاسی و اجتماعی زیادی در تاریخ معاصر ما وجود دارد که مهمترین آن‌ها در چند قرن اخیر، انقلاب مشروطه است. در آن دوران روشنفکران و جریان اندیشه دینی، اعم از فقها و فلاسفه مختلف درباره نوع و سنخ حکومت و حکمرانی، نسبت مردم در حاکمیت و ارتباطات بین شئون حاکمیت از منظر علوم جدید و رویکردهایی که در تمدن رقیب تمدن اسلامی وجود دارد مباحث زیادی داشته و از منظر دینی به آن پرداخته‌اند و بحث کرده‌اند و ما هم روایت‌های مختلفی از مواجه عالمان دینی با بحث حکومت و نوع مشارکت مردم داریم.

شأن مردم در حاکمیت تا قبل از مشروطه

درباره مواجهات بین شیخ فضل الله نوری و آیت‌الله نائینی به عنوان دو استوانه اندیشه دینی در آن زمان در مواجه دینی با مشروطه و همچنین آیت‌الله آخوند خراسانی و امثالهم، دیدگاه‌های زیادی وجود دارد اما بحثی که بنده پیگیر آن بودم این بود که با توجه به تحولات در جمهوری اسلامی ایران که نوع دیگری از دموکراسی بعد از انقلاب در ایران رخ داده و به بیان صریح امام خمینی(ره)، جمهوری اسلامی همان دموکراسی با ماهیت دینی است آیا زیرساخت‌های این مردم سالاری دینی در جمهوری اسلامی، در نظریه مرحوم علامه نائینی در دوره مشروطه است چون با جمهوریت یا مشروطیت مواجه دارند و قرار است حاکمیت استبدادی از بین برود.

باید تأکید کنیم که ما نظریه رهبری را از نظریه دولت تفکیک می‌کنیم. نظریه ولایت فقیه که در فقه سیاسی ما مطرح شده و قبل از حضرت امام(ره) نیز وجود دارد را نظریه رهبری و نظریه مردمسالاری دینی را نظریه دولت می‌‌دانیم. در اینجا از مدلی صحبت می‌کنیم که مرحوم علامه نائینی برای اداره امور جاری جامعه و نوع مشارکت مردم در روندهای سیاسی حاکمیت بیان می‌کند. نکته دیگر اینکه از منظر دینی در وضعیت مطلوب و وضعیت حضور، اصل بر حاکمیت معصومین(ع) است اما در دوران غیبت، تا آنجا که در منابع بحث شده و فقهای ما مطرح کرده‌اند شأن جدی برای حاکمیت مردم تا قبل از انقلاب مشروطه و جمهوری اسلامی وجود ندارد. نهایتا چیزی که در آنجا وجود داشته بیعت کلی است و اگر مردم بیعت کلی انجام دادند به منزله مشارکت آنها در حاکمیت بوده است.

وقتی به آرای مرحوم علامه نائینی مراجعه می‌کنیم با اتفاقاتی که در دوره مشروطه رخ می‌دهد و قرار است حضور مردم از طریق مجلس شورای ملی رخ دهد به این نتیجه می‌رسیم ایشان با رساله خود با عنوان «تنبیه الامه و تنزیه المله» بنا دارند با مشارکت مردم، حاکمیت دین را ساری و جاری کنند و می‌گویند ما مشکلی نداریم که نقش مردم را وسیع‌تر از بیعت ببینیم به شرط آنکه احکام دینی رعایت شود. البته ایشان در آثار خود شأنی را برای حاکمیت فقها در دوران غیبت در نظر نمی‌گیرند مگر اینکه شأن نظارتی باشد و مردم را هم در حدی در حاکمیت دخالت می‌دهند که شئون احکام الهی نقض نشود.

دیدگاه آیت‌الله نائینی در مورد دولت مدرن

آیت‌الله نائینی دارای دیدگاهی خاص در باب مشروعیت حکومت و اصل ولایت فقیه بود. وی مشروطه را اگرچه ناقص و بسیار دور از حکومت حق که حکومت معصومین(ع) باشد می‌‌دانست اما به تناسب مقدورات زمانی نظر به قاعده دفع «افسد به فاسد» آن را قابل حمایت می‌دانست. در آثار ایشان زیرساخت‌های مردمسالاری دینی وجود دارد و می‌توانیم از این آثار در تکمیل مردم سالاری دینی استفاده کنیم. وی به دو حکومت عدل و جور اشاره و کارکردهایی را برای حاکمیت در نظر می‌گیرد و از نظر وی دولت مشروعه، میان حکومت ولایتیه و جائر قرار می‌گیرد. ایشان دنبال این هستند که دولت مدرن را بر حسب وظایف آن بپذیرند اما مشروعیت آن هم مهم است.

از نظر آیت‌الله نائینی، دولت مدرن می‌تواند عادلانه باشد و به مردم ظلم نکند اما در مورد مشروعیت آن بحث می‌کنند ولی به طور کلی حاکمیت‌های سیاسی شبه دموکراسی را نفی نمی‌کنند و معتقدند این نوع نظام‌ها نامطلوب نیستند هرچند می‌توان نظام‌های دیگری را هم طراحی کرد. وی مجلس را نهادی نظارتی می‌داند که بر شاه و دولت نظارت می‌کند هرچند که لازم نیست یک فقیه در زمان غیبت در رأس امور باشد چراکه آن را مقدور نمی‌داند اما به دنبال این هستند که فقها بر قانون اساسی مشروطه نظارت داشته باشند و نظارت خود را نظارت استصوابی بیان می‌کنند.

دغدغه اصلی وی کنترل دستگاه حکومت و کم کردن ظلم و استبداد است. در آن بحبوحه مباحثه میان روشنفکران و روحانیت ارائه این نظر از جانب یک فقیه سنتی، بسیار شجاعانه، پیشرو و روشنفکرانه است که می‌گوید ما به شما با استدلال‌های فقهی این اجازه را می‌دهیم که استبداد را محدود کنید. ایشان در بعد سیاسی، فقها را محدود به حوزه قضاوت می‌کنند و اختیار برخی از امور را هم به مردم می‌دهد. نکته مهم در آثار آیت‌الله نائینی این است که وقتی به آثار ایشان مراجعه می‌کنیم عناصر مشترکی را بین دموکراسی و مردمسالاری مطرح می‌کنند.

دیدگاه آیت‌الله نائینی درباره مشارکت سیاسی مردم

ایشان از مشارکت سیاسی مردم نیز صحبت می‌کنند و نظارت مردم در روندهای حاکمیت را جدی می‌‌دانند و می‌گویند ابتنای سلطنت اسلامی بر مشارکت مردم است. همچنین قائل به تفکیک قوا هستند و برای مشروطیتِ سلطنت و مشروعیت اجمالی آن مشارکت مردم را جدی می‌گیرند و اینکه همه کار نباید به صورت علی اطلاق بر عهده حاکمیت باشد. عنصر دیگری که در مردمسالاری وجود دارد و ایشان نیز بر آن تأکید می‌‌کنند آزادی و برابری است اما می‌گویند باید در دایره دین باشد و موانع رشد اجتماعی را بردارد. عنصر دیگری که در مردمسالاری دینی وجود دارد و ایشان به آن اشاره کرده‌اند، حقوق شهروندان است و بر مواردی همانند عدم تصرف در مال انسان‌ها، عدم تجسس از خفایای افراد و اعتراضات مسالمت آمیز تأکید می‌کنند.

نکته دیگری که آیت‌الله نائینی به آن توجه دارند و در نظریه مردمسالاری دینی وجود دارد مجلس، مشورت و قانونگذاری است. درباره اختلاف جدی بین آیت‌الله نائینی و شیخ فضل‌الله که گفته شده آیت‌الله نائینی موافق قانون و شیخ فضل‌الله مخالف قانون بوده باید گفت که هر دو قائل به این هستند که چهارچوب‌های دین در حوزه قانونگذاری رعایت شود بنابراین اینکه آیت‌الله نائینی از قانون و مجلس دفاع می‌کند باعث نمی‌شود که اعمال حاکمیت دینی را زیر سؤال ببرد.

در مجموع آیت‌الله نائینی را فقیه شیعی می‌دانیم که با توجه به بسترهای اجتماعی و سیاسی زمان خود تلاش کردند با بهره‌گیری از منابع اصیل و تجارب بشری، راه خروج جامعه ایرانی به جامعه اسلامی که بتواند در روندهای حکمرانی دخالت داشته باشد را هموار کند. اگر شرایط و زمانه را در نظر بگیریم طبعاً اثر ایشان اثری پیشرو است و زمینه مردم سالاری دینی را فراهم کرده و زیرساخت‌های آن در زمان جمهوری اسلامی ایران فراهم شده است./ ایکنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky