شبکه اجتهاد: «احمد» را در عهدین بشارت به آمدنش داده بودند و پیروان ادیان ابراهیمی چشم انتظار ظهور خاتم انبیاء بودند تا راه بشر را به کهکشان رستگاری متصل سازد. «محمد» که آمد طاقهای ظلم و بیداد بشری فرو ریخت، آتش شیطان به خاموشی گرایید و بتهای سرکشی بشر فرو افتاد تا خداوند فریاد یگانگی اش را از آغازین نوای «امین» الهی برای بشریت همه تاریخ بسراید… و «محمد» پا به عرصه گیتی گذاشت و جهان منتظرش را به شکوفه باران دانایی دعوت کرد…
میلاد حضرت ختمی مرتبت؛ محمد مصطفی (ص) بهانهای است زیبا، برای دانستن درباره مردی که وجودش معجزه خلقت است و بهانه بودن ما.
نوشتن برای رسول خاتم (ص) در گستره تاریخ اسلام سنتی بود که بزرگان بسیاری را بر گرد شمع آفرینش جمع کرد. سیره ابن هشام و سیره ابن اسحاق و… نمونههایی از کتبی است که درباره زندگی پیامبر اعظم (ص) به رشته تحریر در آمده است. یکی از غنی ترین کتبی که تاکنون درباره زندگی پیامبر (ص) به رشته تحریر در آمده است. یکی از غنی ترین کتبی که تاکنون درباره زندگی پیامبر به رشته تحریر درآمده، «الصحیح من سیره النبی الاعظم» است که توسط علامه سید جعفر مرتضی العاملی؛ اندیشمند شیعه لبنانی به رشته تحریر در آمده است. او که صاحب دو دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، یک دوره کتاب سال حوزه، چهره برگزیده فرهنگ رضوی و کتاب سال ولایت است، در گفتگوی پیش رو زوایای نوینی از زندگی پیامبر مهر و رحمت را به تصویر کشیده است، همراه ما باشید.
دعوت تمدن ساز: فرهنگ مجموعهای از ارزشها، عادات، رفتار و سنتهای هر قوم است و به همین نسبت در عصر بعثت پیامبر (ص)، نیز فرهنگهایی که بهتر است از آنها به عنوان خرده فرهنگ یاد کنیم، وجود داشتند.
این فرهنگها گرچه بعضاً باقی مانده فرهنگ ادیان الهی و ابراهیمی بودند اما با ضد ارزشهای موجود درجامعه و فرهنگ اقوام و ملل مختلف آغشته شده بود و به عبارت دیگر آن فرهنگها مدنظر انسانها بود. در واقع مقاصد، تمایلات و ایدههای برخاسته از ارزشهای آن جوامع زیربنای فرهنگهای آن ملل را تشکیل میداد. حال آنکه این تمایلات گاه مربوط به مسایل متافیزیکی و ماورایی است و گاه به مسایل نفسانی بر میگردد.
علامه سید جعفر مرتضی العاملی با بیان اینکه فرهنگ در دوران قبل از اسلام ناشی از تفکر و خواستهای مادی بشر بود البته شاید بقایا و شمهای از ارزشهای ادیان الهی و ابراهیمی در آن یافت میشد. اینگونه بود که تشخیص حق از باطل در این فرهنگها برای مردم بسیار سخت و بعضاً ناممکن شده بود؛ مطمئناً این نوع فرهنگها به نفع بشر نخواهد بود بلکه به نفع مستکبرین و حکام جور میباشد، زیرا در لوای این فرهنگها منافع خودشان را تأمین میکنند.
بنابراین با وجود این فرهنگها، جنگها و ستمهای فراوانی در حق توده مردم روا میشد، بنابراین وقتی فرهنگی ابزار حکام جور و مستکبرین واقع شود به ضرر مردم جامعه تمام میشود. اما فرهنگهای الهی دارای خصوصیاتی است به نفع مردم و همه طبقات جامعه. فرهنگهای الهی و بخصوص فرهنگ اسلامی قصد تحمیل اهداف نظام ارزشها و نظام دینی خود را ندارند، چرا که اگر مفاهیم ارزشمند این نظامهای فرهنگی به نحو شایسته به مردم منتقل شود، ارزشها از ضد ارزشها شناسایی میشود و نظامهای برتر فرهنگی جای خود را به خرده فرهنگهای التقاطی خواهند داد.
وی در تبیین زمینههای شکل گیری فرهنگ اسلامی ابراز میدارد: فرهنگ اسلام در قالب یک نظام هماهنگ با فطرت وارد میدان شد، آن هم در زمانی که آن فرهنگهای باطل بر زندگی مردم سایه افکنده بودند. این فرهنگ الهی برخاسته از وی دو مولفه بسیار مهم وجود داشت؛ یکی همان هماهنگی با فطرت بود که از وی دو مولفه بسیار مهم وجود داشت؛ یکی همان هماهنگی با فطرت بود که عرض کردم و دیگری همسویی با عقل. مسلم است که این نوع فرهنگها اثرات بسیار مطلوبی بر رفتار و کردار و زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد. فرهنگ اسلامی چون دارای این دو مولفه مهم فطرت و عقل بود، توانست جامعه بشری را راهنمایی و هدایت کند.
البته برخی مسایل وجود دارد که درک آن برای عقل ممکن نیست و فطرت نیز به آن دسترسی ندارد، لذا به وی نیاز پیدا میکند که رفتار انسان در زندگی، مطابق واقعیتها، حقایق و قوانین حاکم بر جهان باشد که توسط پروردگار به ودیعه گذاشته شده است. نویسنده الصحیح من سیره النبی الاعظم با بیان اینکه برخی مسایل وجود دارد که از سنخ فطرت یا عقل نیست بلکه فراتر از آن است، بنابراین به هدایتهای ویژه نیازمند است اظهار میدارد: پیامبران با هدف اینکه انسان جایگاه واقعی خودش را بشناسد و به آن دست یابد و هویت خود را باز یابد، بر اساس متن وحی پروردگار به فرهنگ سازی جوامع پرداختند.
همانگونه که عرض کردم هدایت بشر یا از طریق فطرت ممکن است یا احکام عقلی و یا وحی. این سه مرحله در رسیدن انسان به واقعیتهای انسانی خودش به او بسیار کمک میکند. بنابراین فرهنگ به معنای جعل ارزشها بر اساس هواهای نفس، احساسات بشر و تمایلات انسانی نیست، بلکه فرهنگ اسلام بر اساس واقعیتها و حقایق موجود شکل گرفت و ادامه یافت. بر اساس همان اصلی که خدمتتان عرض کردم، پیامبر (ص) نیز به هدایت بشر همت گماشتند و زمینه ظهور و بروز فرهنگی برخاسته از متن حقایق و خواستههای الهی بشر را ایجاد نمودند تا بشریت با یکدیگر در رسیدن به سعادت همراه شوند. بنابراین ما نمیتوانیم اصل و ارکان فرهنگ اسلامی را با فرهنگهایی که برخاسته از خواستههای نفسانی انسان است، با یکدیگر مقایسه کنیم.
مدیر مرکز الدراسه الاسلامیه بیروت با تاکید بر عقلانی و فطری بودن فرهنگ اسلامی تصریح میکند: اسلام گسترش یافت چون در کلیه احکام زندگی اسلام ریشههای فطری و عقلی و الهی نهفته بود و به این نیازهای روحی، روانی و مادی و معنوی او پاسخ گفت. بشر چه در عصر بعثت و چه پس از آن تشنه حقایقی بود که از زبان وحی بیان میشد و چون این دستورها و راهنماییهای هدایتگرانه بر اساس همان سه محور اصلی زندگی بشر بود توانست چه در عصر بعثت و چه پس از آن و حتی اکنون که ۱۴ قرن از بیان آنها گذشته است، پاسخ دهد.
وی میگوید: کسانی که منافع مادی خود را در خطر میدیدند، با این حرکت انقلابی پیامبر (ص) که تحول روحی عظیمی را در بسیاری از افراد به وجود آورد، مخالفت نمودند و سنگ اندازیهای زیادی هم داشتند، ممانعتهای بسیاری را مرتکب شدند و حتی به فرهنگ سازی انفعالی در برابر فرهنگ ناب اسلام پرداختند، چون انسانهایی که به کنه وجودی خودشان پی برده بودند دیگر در مقابل آن تحقیرها که منافی با شخصیت انسانی شان بود ایستادگی میکردند. بنابراین بیشترین کسانی که به اسلام پناه آورده بودند، و در سایه اسلام شخصیت یافته بودند، رنج کشیدگان و مظلومان سابق جامعه بودند، زیرا ساخت زندگی بر اساس نیازها، آرزوها و با اختیار انتخاب خود، آرزوی هر انسانی است. بنابراین ما میبینیم که بیشترین کسانیکه علیه پیامبران واکنش داشتند و قیام کردند، بزرگان اقوام بودند و بیشترین پاسخ دهندگان به دعوت انبیاء، بردگان و ضعیفان جامعه بوده اند، بنابراین، اگر دعوت انبیاء مورد قبول این طیف از جامعه قرار میگرفت، امری منطقی و طبیعی بود.
علامه مرتضی العاملی میافزاید: انتخاب وزیر و کاردار همسو با سیره نبوی خطا درولایتمداری و مصلحت خواهی برای پیروان آن پیامبر را کاهش و حتی به صفر میرساند و شبهات احتمالی را از بین میبرد. بنابراین بهترین ابزار برای تحقق اهداف پیامبران در همین نکته نهفته است، یعنی انتخاب وصی، وزیر و جانشین اصلح، اطمینان در همین نکته نهفته است، یعنی انتخاب وصی، وزیر و جانشین اصلح، اطمینان و اعتماد به وزیر و داشتن ایمان به عملکرد کسی که بر مبنای آنچه گفته شد انتخاب شده است هر چند نقش نظارت بر عملکرد وزرا نیز باید پر رنگتر ازانچه بیان شد مدنظر قرار گیرد.
وی میافزاید: پیامبر اکرم (ص) چون سایر انبیای الهی بشر را به سمت خودشناسی و سپس خودسازی تشویق میکردند روح هر انسانی خواستار استقلال در انتخاب و اختیار در گزینش نوع زندگی است، اما این استقلال و اختیار به معنای کنارگیری از هدایتهای پیامبر (ص) نبوده و نیست. ابزار مهم دیگری که پیامبران و بویژه پیامبر (ص) در ایجاد این تغییر از آن بهره جستند، استفاده از وزیران، مدیران و کارگزاران لایق است.