با توجه به بررسی منابع روایی در دورههای گوناگون بهروشنی میتوان گفت نقل روایات نشانهها، فرازوفرودهای پردامنهای را پشت سرنهاده است. برخی بر پایهی انگیزههایی، به نقل این روایات اقدام و برخی روایات را نقل نکردهاند. تفاوت در شمار روایات نقلشده در این آثار، گویای این مدعاست.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی «واکاوی روند روبه افزایش روایات نشانههای ظهور در سیر تدوین منابع روایی»، صبح پنجشنبه در تالار امام مهدی واقع در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، برگزار شد. در این کرسی، حجتالاسلام والمسلمین دکتر خدامراد سلیمیان بهعنوان ارائهدهنده، حجتالاسلام والمسلمین دکتر نصرتالله آیتی و حجتالاسلام والمسلمین دکتر جواد جعفری بهعنوان ناقد حضور داشته و حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمود ملکی راد، دبیر علمی نشست را بر عهده داشت.
دکتر سلیمیان در ابتدای تشریح نظریه خود گفت: از آنجاییکه سخن از نشانههای ظهور حضرت مهدی علیهالسلام بهعنوان پیشگوییهای آخرالزمانی، برای بسیاری جذّاب و پرسشبرانگیز بوده، در میان روایات مهدویت همواره از برجستگی خاصی برخوردار است؛ و در نگارش منابع روایی، بدان اهتمام تام شده است.
وی افزود: اگرچه نخستین گام در نقل گستردهی روایات نشانههای ظهور در کتاب «الفتن» تألیف نعیم بن حمّاد مروزی بهعنوان یکی از منابع اهل سنت، برداشتهشده، اما؛ آنچه مسلّم است این است که شماری از منابع روایی شیعی و بهویژه سه منبع: «الغیبه» تألیف ابن ابی الزینب النعمانی و «کمال الدین و تمام النعمه» تألیف مرحوم شیخ صدوق و «الغیبه» تألیف مرحوم شیخ طوسی، به نقل این روایات پرداختهاند.
سلیمیان در ادامه اظهار داشت: در کنار سه منبع یادشده – که از برجستگی ویژهای برخوردارند- روایات نشانهها البته، در شمار اندک، در کنار دیگر روایات مهدویت در برخی منابع نقلشده است. درنگ در تاریخ و تطوّر نقل روایات نشانهها در منابع روایی شیعه، نشاندهندهی برخی دگرگونیها در روایات و شمار آنها، در هر دوره نسبت به دوره پیش از آن است. روند روبه افزایش شمار روایات در دورهای نسبت بهپیش از آن این پرسش را برجسته میسازد که چگونه برشمار روایات، بهویژه در دوران غیبت افزودهشده است؟ بهگونهای که هر چه از زمان حضور معصومان علیهمالسلام دور میشویم برشمار این روایات افزوده میشود. این افزایش اگرچه بهطور لزوم به معنای ساختهشدن همهی روایات افزودهشده در دورههای بعد، نیست اما دستکم تردیدهایی را در اعتبار برخی از آنها پدید میآورد.
عضو هیئت مدیره انجمن علمی مهدویت حوزه، گفت: با توجه به بررسی منابع روایی در دورههای گوناگون بهروشنی میتوان گفت نقل روایات نشانهها فرازوفرودهای پردامنهای را پشت سرنهاده است. برخی بر پایهی انگیزههایی، به نقل این روایات اقدام و برخی روایات را نقل نکردهاند. تفاوت در شمار روایات نقلشده، در این آثار، گویای این مدعاست. البته بررسی هریک از آثار یادشده و میزان اهتمام نگارندگان این آثار، به نقل روایات نشانهها میتواند بررسی پیش رو را کامل کرده و تصویری جامع در نگاه قرار دهد.
سلیمیان بیان کرد: این اهتمام میتواند به عواملی برجسته پیوند خورده باشد که تحلیل آنها نیز کاری گسترده و اساسی است؛ مانند بررسی نقش شخصیت مؤلّف از نگاه علمیّت، تخصّص و گرایشهای مذهبی و قومی؛ و نیز انگیزههای نقل روایت مانند فضای ذهنیّت جامعه نسبت به این موضوع و نیاز و علاقه مخاطبان به نقل این روایات.
عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت در ادامه خاطرنشان ساخت: روند روبه افزایش شمار روایات نشانهها در مقایسه منابع روایی نخستین چون: «کتاب الغیبه» نوشته «مرحوم نعمانی»؛ «کمال الدین و تمام النعمه» نوشته «مرحوم شیخ صدوق»؛ «کتاب الغیبه» نوشته «مرحوم شیخ طوسی»؛ «کافی» تألیف «مرحوم کلینی»؛ و ماند آن با کتابهای معاصرین مانند: «نجم الثاقب در احوال امام غائب علیهالسلام» تألیف «میرزا حسین نوری»(م/۱۳۲۰ ق)؛ «الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب عجل الله فرجه» نوشته «شیخ علی بن زین العابدین پارچینی یزدی»؛ «بشاره الاسلام فی علامات المهدی علیهالسلام» به قلم «سید مصطفی کاظمی»(م/۱۳۳۶ ق)؛ کتاب «نوائب الدهور فی علائم الظهور» نوشته «سید حسن میرجهانی»؛ «بیان الائمه للوقائع الغریبه و الاسرار العجیبه» تألیف «محمدمهدی زین العابدین» و کتاب «مئتان و خمسون علامه حتی ظهور الامام المهدی علیهالسلام» نوشته «محمدعلی طباطبایی حسنی» و آثاری ازایندست که هرکدام شمار انبوهی از روایات نشانهها را نقل کردهاند، بهروشنی قابلاثبات است.
سلیمیان در پایان ارائه خود گفت: تلاش ما در این جلسه بر این است تا با بازنمایی گسترش روزافزون روایات نشانههای ظهور، احتمال وضع را در روایات نشانهها اثبات نموده، به بررسی برخی از کتابهای روایی معاصر از جهت راست نمایی و امانتداری در نقل روایات و برجستهسازی پارهای از روایات ساختگی بپردازیم.
شیخ مفید، نقطه عطف روایات علائم ظهور را رقم نزده است
پس از ارائه مقاله، ابتدا دکتر جعفری در نقد نظریه «روند روبه افزایش روایات نشانههای ظهور در سیر تدوین منابع روایی» که توسط دکتر خدامراد سلیمیان ارائه شده بود گفت: به نظر میرسد در نوشتههای استاد سلیمیان دو نکته متفاوت وجود دارد. یکوقت ما در مورد کتابهای معاصر دغدغه داریم و میخواهیم این کتب را نقد کنیم. اینیک مسئله است. البته در این بحث، بخواهیم بگوییم که نشانههای ظهور همواره موردنظر علما بوده خیلی قابلاثبات نیست. چون یکی از معروفترین کتابهای موجود درزمینهی مهدویت کتاب «دادگستر جهان» تألیف «آیتالله امینی» است که در این کتاب از ۳۴۴ صفحه فقط هشت صفحه در مورد علائم ظهور صحبت شده است. مثلاً شیخ عباس قمی در منتهی الآمال صد و پنجاه صفحه در باب مهدویت صحبت کرده که فقط شانزده صفحه را به علائم ظهور اختصاص داده است؛ بنابراین در جهان معاصر افرادی با انگیزهها و روحیات خاص هستند که به این مباحث میپردازند نه اینکه بگوییم همه نویسندهها به علائم ظهور پرداختهاند.
وی با اشاره به اینکه نقد این کتابها کار خوبی است، افزود: اما نکته عمیقتر این است که ما در منابع روایی به چنین کاوشی بپردازیم. کما اینکه عنوان این مقاله هم «روند روبه افزایش روایات نشانههای ظهور در سیر تدوین منابع روایی» میباشد. ولی این ادعا، قابلاثبات نیست. چون اگر نسبت به معصومین بخواهیم بحث کنیم که در ائمه متأخر، روایتی از علائم ظهور نداریم. بله در مورد امامین صادقین چون زمینه فراهم بوده این روایات بیشتر بوده است. اگر به سراغ منابع روایی هم برویم، به یک افتوخیز میرسیم؛ یعنی روایات نشانههای ظهور روند روبه افزایشی نداشته است.
جعفری در رابطه با منابع روایی اضافه کرد: اما در مورد منابع روایی، باید ابتدا یک سنجه و روش بحث داشته باشیم. ابتدا باید بدانیم که ملاک و معیار در تشخیص نشانهها چیست و این معیار در مقاله دکتر سلیمیان وجود ندارد. آیا فقط در مورد علائم حتمیه صحبت میکنید؟ یا همه علائم محل بحث است.
عضو هیأت علمی و معاون پژوهش مؤسسه آینده روشن در ادامه افزود: ملاک شمارش نشانهها به نظر ایشان چیست؟ آیا همه اوضاع و احوالی که در روایات مطرحشده بهعنوان نشانه مطرح است؟ به نظر میرسد در این مقاله، یک نوع ابهام گویی وجود دارد و استفاده از تعابیری مثل «برخی از نشانهها» یا «مقدار بسیار اندکی» و تعابیری از این قبیل در تحقیقات علمی پژوهشی صحیح نیست. درنتیجه استفاده از کتاب «معجم احادیث امام مهدی علیهالسلام» بهعنوان پایهی تحقیق در این مقاله امر صحیحی نیست.
وی گفت: نکتهی دیگر در مورد تعبیر به «جوامع» است. مراد از جوامع، کتابهایی است که اصول در آنها جمعآوریشده است. درحالیکه در این مقاله از کتاب سلیم که یکی از اصول است بهعنوان جامع نامبرده شده است. علاوه بر این در این مقاله گفتهشده که در کتاب سلیم روایتی از علائم ظهور نداریم درحالیکه حدیث ۲۵ این کتاب مربوط به علائم ظهور است.
جعفری در پایان، اظهار داشت: در این مقاله ادعاشده که شیخ مفید نقطه عطفی در روایات علائم ظهور است. «نقطه عطف» به این معناست که روند نقل روایات علائم ظهور، از زمان شیخ مفید به بعد عوض شود درحالیکه اینطور نیست و بعد از شیخ مفید هم همان روند قبل از شیخ مفید ادامه پیداکرده است.
نظریه شفاف بیان نشده است
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین دکتر نصرتالله آیتی بهنقد نظریه «روند روبه افزایش روایات نشانههای ظهور در سیر تدوین منابع روایی» پرداخت و گفت: به نظر میرسد این مقاله، نظریهی خودش را شفاف بیان نکرده است. عنوان مقاله نشان میدهد که این نوشتار درصدد اثبات روند روبه افزایش روایات علائم ظهور است اما وقتی وارد مقاله میشویم با اثبات چنین مطلبی مواجه نمیشویم بلکه آنچه ایشان در مقالهشان آوردهاند نهتنها تردیدی نسبت به افزایش روایات ایجاد نمیکند بلکه عکس مدعای ایشان را ثابت میکند.
این پژوهشگر برجسته مهدویت سپس ادامه داد: این مقاله، مقالهای در سطح علمی پژوهشی است لذا نام بردن از کتبی مثل الزام الناصب و نجم الثاقب و از این قبیل کتب در چنین تحقیقی، صحیح نیست؛ چون هیچ محققی این کتب را بهعنوان منبعی برای تحقیق خود قرار نمیدهد. بلکه وقتی ما به کتب منبع رجوع میکنیم میبینیم روایات نشانههای ظهور نهتنها روبه افزایش نبوده بلکه روبه کاهش بوده است و اینکه بهعنوانمثال در کتاب الزام الناصب این مقدار نشانه ذکرشده اصلاً محل بحث نیست.
وی با اشاره به نبود تحلیل در این نوشتار افزود: نکته دوم اینکه در این نوشتار چندان تحلیل به چشم نمیخورد. عنوان مقاله «واکاوی» است. در واکاوی باید به ریشه مسائل پرداخت و تحلیل کرد اما در این مقاله تحلیل جانداری به چشم نمیخورد و صرف گزارش محض خیلی جالب نیست.
آیتی نبود آمار روایات علائم ظهور را نقطه ضعف دیگر روایات برشمرد و گفت: نکته بعدی این است که در این مقاله از صفحه ۱۲ به بعد گزارشی از کتابهای راجع به مهدویت میدهند و یک نوع منبع شناسی است و هیچ بحثی از آمار روایات نشانههای ظهور به چشم نمیخورد و لذا اگر از صفحه ۱۲ به بعد مقاله حذف شود هیچ خللی به مقصود نویسنده وارد نمیشود.
آیتی همچنین به نبود استدلال در مقاله اشاره کرده و افزود: نکته چهارم بحث استدلالها است. به نظر میرسد آن مقدار از مقاله که جای کرّ و فرّ علمی است از صفحه هشت تا دوازده است و این مقداری که در مقاله ذکرشده خیلی جاندار نیست.
این پژوهشگر سپس نتایج مترتب بر مقاله را نیز ضعیف پنداشت و خاطرنشان کرد: نکته بعدی در مورد نتایجی است که در آخر مقاله ذکرشده که به نظر میرسد خیلی نتایج مشت پرکنی نیست. مثلاً نتیجه اول این است: «با توجه به بررسی منابع یادشده روشن میشود که تطوّر نقل روایات نشانهای ظهور، فرازوفرودهایی داشته است. برخی بر پایه انگیزههایی اقدام به نقل روایات کردهاند و برخی نکردهاند.» این چه نتیجهای است؟ یا مثلاً گفتهشده: «برخی روایات نشانهها بهطور ویژه در یک منبع نقلشده و پسش و پسازآن در هیچ منبعی ذکر نشده است» این مطلبی است که همه میدانند و واضح است. لذا مطالبی که درنتیجه ذکرشده خیلی جالبتوجه نیست.
دکتر آیتی در جمعبندی نقد خود در رابطه با مقاله اظهار داشت: به نظر میرسد، مداقه در روایات، خوب است اما اگر آسیبی در مسئلهای دیده شد نباید اصل مسئله را زیر سؤال ببریم. بلکه باید برای حل آن آسیب، راهحل ارائه بدهیم. مثلاً اگر روی معیارهای تطبیق بحث کنیم و اینکه در هندسه معرفتی اصولاً جایگاه نشانهها چیست؟ این بحث بسیار خوبی است.
بحث خوبیه ولی هرچی فکر می کنم، ارتباط روایات ظهور رو با فقه و شبکه اجتهاد درک نمی کنم!!!
احساس من اینه که کم کم «اجتهاد» داره شبیه صفحه اندیشه فارس میشه و هر مطلب علمی مذهبی رو کار میکنه.
قبلا که وارد سایت می شدم، هرچند مطالبش کم بود ولی وزن فقهی خوبی داشت و قابل استفاده بود.
امیدوارم قطار اجتهاد که یکی دوسالی بود در ریل خوبی قرار گرفته بود، دوباره همون مسیر رو با قوت بیشتری ادامه بده.
مطالب علمی غیر فقهی در خیلی جاهای دیگه پیدا میشه …