یکی از علمای اهل سنت به نام ابن اثیر جزری در کتاب خود حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) نقل میکند که ایشان فرموده اند خداوند متعال در هر صدسال یک مجددی برای دین بر میانگیزاند که دین را تجدید میکند؛ سپس در ذیل این حدیث مجددین دین را در قرن اول امام باقر(ع)، در قرن دوم امام رضا(ع) و در قرن سوم مرحوم ثقه الاسلام کلینی میداند.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن ربانی بیرجندی عضو هیئت علمی گروه فقه دفتر تبلیغات اسلامی خراسان و مسئول گروه فقه و اصول مدرسه عالی نواب است. وی دارای تألیفات و مقالات متعدد علمی است که برخی از آنها به عنوان کتب برگزیده یا اثر برتر پژوهشی کشوری و استانی شناخته شده است. یکی از آثار ایشان کتاب کافی شناسی است که در آن به بررسی علمی کتاب ارزشمند اصول کافی پرداخته است. از این رو به مناسبت روز بزرگداشت شیخ کلینی گفتگویی با ایشان پیرامون شیخ کلینی و اثر مهم و ماندگار ایشان یعنی اصول کافی شده است.
در ابتدا و به عنوان مقدمه معرفی کوتاهی از شیخ کلینی بفرمایید؟
ربانی بیرجندی: اسم شریف ایشان محمد بن یعقوب کلینی است. کلین هم از توابع ری بوده که الان هم ظاهرا وجود دارد. خانواده مرحوم کلینی یک خانواده حدیثی بوده اند. به گونهای که دایی ایشان علان کلینی، هم محدث بوده و مرحوم کلینی از ایشان حدیث نقل میکند.
شیخ کلینی به قول مرحوم شیخ طوسی در سال ۳۲۸ و نقل مرحوم نجاشی در سال ۳۲۹ فوت کرده است. یعنی در دورهای نزدیک به عصر ائمه (ع) زندگی کرده است. ایشان کتاب کافی را به درخواست یکی از بزرگان ری که از ایشان تقاضا کرده بود کتابی بنویسد که در آن مجموعه روایات اهل بیت(ع) جمع آوری شده باشد در مدت ۲۰ سال نگارش کرد.
این کتاب در چاپ معروفی که وجود دارد در ۸ مجلد است که دو جلد آن در اصول، ۵ جلد در فروع، و یک جلد آن هم در روضه کافی است. احادیث را ایشان با سند آورده و در اصطلاح علمی در صیغه عنعنه نقل میکند که دلالت بر این دارد که هر یک از راویها راوی قبلی را دیده است. این کتاب در بین علمای ما معروف است به اضبط کتابهای روایی شیعه. چرا که مرحوم کلینی با دقت فراوان احادیث را بررسی و انتخاب کرده است.
میزان صحت احادیث این کتاب به چه صورتی است؟ چه دیدگاههای در این زمینه وجود دارد؟
ربانی بیرجندی: بحث صحت و اعتبار کتاب شریف کافی بحثی تخصصی است که باید در جلسات مختلف مورد بررسی و پیگیری قرار بگیرد. ولی اجمالا دو نظریه خیلی معروف وجود دارد. یک نظریه مربوط به اشخاصی مانند آیتالله خویی، شهید ثانی، شیخ حسن عاملی و بزرگان دیگری تا زمان خود مرحوم کلینی است که اینها تک تک احادیث را بررسی کرده و بر اساس راویانی که احادیث را نقل کرده اند اعتبار احادیث را میپذیرفتند. اما عدهای دیگر از بزرگان کتاب محور هستند. یعنی معتقدند مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی من حیث المجموع دقتهای لازم را انجام داده و روایات را از مصادر معتبر اتخاذ کرده است؛ لذا قابل اعتماد است. البته معنای این حرف هم این نیست که وقتی میگویند روایات کتاب کافی معتبر است یعنی تک تک روایات کافی از اول تا آخر معتبر است، همین بزرگان هم باز بعضی از روایات را نقد و بررسی کرده و یا مضمونش را تاویل میکنند. منتها اصل اولیه در نزد اینان پذیرش مجموع روایات است مگر روایتی که با دلیل خارج شود.
این هم که میگوییم ممکن است برخی روایات معتبر نباشد نقدی بر ایشان نیست. چرا که مؤلف روایاتی را جمع آوری کرده که از نظر ایشان معتبر و مورد استناد است. اما ممکن است آن مولف در ممیّزها و ویژگیهایی که در نظرش دارد و یا در تطبیق یک موضوع با مصداق دچار اشتباه شده و روایت برای او معتبر باشد؛ اما بعد در بررسیهای دیگران مشخص شود که از نظر مفاد و یا سند آن اعتبار را ندارد.
جایگاه شیخ کلینی و اصول کافی در نزد شیعه چگونه است؟
ربانی بیرجندی: مرحوم کلینی در عصر خودش معروف شد به ثقه الاسلام. این صفت بالاترین جایگاه در آن عصر است. این لقب هم برای ایشان در طول تاریخ ماند و کسی جایگزین ایشان نشد. البته ایشان به غیر از اصول کافی تالیفات دیگری هم داشته است که متأسفانه به دست ما نرسیده است.
مرحوم کلینی در قم و ری هم جایگاه ویژهای داشت. مرحوم نجاشی در کتاب رجال، و مرحوم شیخ طوسی که نزدیک ترینها به زمانه شیخ کلینی بوده اند (صد و چندسال) از ایشان به، وجه قوم و اوثق الناس فی الحدیث، یعنی در قوم خودش برترین عالم، و در میان مردم موثق ترین در حدیث، تعبیر کرده اند.
باید توجه داشت که اعتبار یک کتاب نه به مولف آن است نه به عصر آن. اعتبار یک کتاب به اتقان متن آن است. اما اتقان متن آن قدر در کتاب کافی بالاست که حکایت از این دارد که مولف آن بسیار آدم خبرهای در امر حدیث و نگارش آن بوده و اصلا دچار کتاب زدگی و تأثیرپذیری از فضا و زمان خودش نشده است. به همین دلیل هم کتاب کافی در چینش و گزینش روایات، جایگاه اول را در کتابهای روایی ما دارد.
تا جایی که یکی از علمای اهل سنت به نام ابن اثیر جزری (متوفای ۶۰۶) در کتاب خود به نام جامع الاصول، حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) نقل میکند که ایشان فرموده اند خداوند متعال در هر صدسال یک مجددی برای دین بر میانگیزاند که دین را تجدید میکند؛ سپس در ذیل این حدیث مجددین دین را در قرن اول امام باقر(ع)، در قرن دوم امام رضا(ع) و در قرن سوم مرحوم ثقه الاسلام کلینی میداند. البته علمای اهل سنت در معنای این حدیث اختلاف داشته و برخی منظور را خلفا دانسته و از برخی از آنها نیز نام میبرند.
البته برای اطلاع کامل تر، مرحوم علامه بحرالعلوم کتاب الفواید الرجالیهای دارند که در ۴ جلد چاپ شده است آنجا در زندگی نامه مرحوم کلینی در جلد ۳ این حدیث شریف را در پاورقی خیلی مفصل بحث کرده اند.
ارتباط شیخ کلینی با نواب اربعه چگونه بوده و چرا از آنها نقل حدیث نکرده است؟
ربانی بیرجندی: مرحوم کلینی کتاب خود را در ری تألیف کرد. وقتی چنین کتابی در یک مرکز علمی مهم آن زمان یعنی ری تألیف شد خود به خود برای اینکه این کتاب حفظ شود نسخههای متعدد از آن برداشته میشد. یعنی خود مؤلف یا شاگردان چندین نسخه از آن تهیه میکردند تا کتاب در طول سفر و یا به دلیل حوادث گوناگون از بین نرود. مرحوم کلینی هم وقتی کتابش را در ۲۰ جلد و در مدت ۲۰ سال تألیف کرد، زمانی که به بغداد رفت دیگر آنجا در این کتاب دست نبرد. برای اینکه اگر یک حدیث در بغداد اضافه میکرد نسخههای آن با هم تفاوت کرده و اگر این تفاوت نسخهها به وچود میآود دیگر ارزش کتاب از بین میرفت.
برای فهم بهتر موضوع دو مثال میزنم. موطأ مالک که جزء اولین کتابهای حدیثی است که نوشته شده است و در میان اهل سنت جایگاه دارد، به آفتی گرفتار است و آنهم اینکه نسخههای متعددی دارد. از این ارزش اصلی اش کاهش پیدا کرده است. یا مسند احمد ابن حنبل. این کتاب هم الان دیگر آن ارزش علمی درجه یک یا حتی درجه دو اهل سنت را هم ندارد، برای اینکه خود بزرگان اهل سنت، از جمله احمد ابن تیمیه حرانی که در نزد آنها یک شیخ الاسلام است به صراحت تصریح میکند که نسخههای مسند احمد ابن حنبل در آن دست برده شده است و بخشی را پسرش عبدالله بن احمد ابن حنبل اضافه کرده است. لذا مرحوم کلینی برای اینکه میخواسته است این کتابش ضیط دقیقی داشته و همان شهرتی را که پیدا کرده بود به عنوان اضبط جوامع روایی ما باقی بماند در بغداد حدیثی به آن اضافه نکرد ولو اینکه از نواب اربعه باشد. بعد هم اینکه نواب اربعه جزء علمایی بودند که در ردیف محدثان نبودند.
کمی این جمله آخرتان را توضیح میفرمایید؟
ربانی بیرجندی: به عنوان مثال وقتی میگوییم شخصی نماینده ولی فقیه است این بدین معنا نیست که در آن شهر عالم بزرگ دیگری وجود ندارد. یا اینکه او در همه علوم دینی از ما بقی بالاتر است. در واقع ما در دوره غیبت صغری دانشمندان بزرگی داشتیم که چه بسا به لحاظ شخصیت علمی از نواب اربعه بالاتر بودند اما به دلایل مختلف این افتخار ممکن است نصیب آن شخصیتهای خاص شده باشد.
آیا شیخ کلینی کتاب را از طریق نواب به امام زمان(عج) عرضه کرد؟
ربانی بیرجندی: این یک بحثی است که باید در یک مجلس مفصل تری پیرامون آن صحبت کرد. وقتی که مرحوم شیخ کلینی در ری کتاب را با قواعد و بنیانهای علمی تألیف کرده و آن را به بغداد برد؛ کتابش کتاب معتبری بود. از این رو به عقیده من این انگیزه برای او وجود نداشت که این را به نائب امام بدهد که آن را به امام عرضه کند. که حالا امام آن را تأیید کرده و یا برخی از آنها را نقض کنند. اصلا روش ائمه ما اینگونه نبوده است. همان روال عادی را طی میکردند. اینکه حالا چیزهایی گفته میشود که مثلا خوابی دیده شده است یا امثالهم، اینها اعتبار علمی ندارد.