سید صدرالدین صدر زمانی که آقای بروجردی به قم مشرف شدند ایشان را نیروی تازهنفسی یافتند و شهرت علمیاش موردقبول همه بود و همچنین آقای بروجردی از خرمآباد و بروجرد میآمد و همه قبایل پشتیبان ایشان بودند و اینیک نیروی عظیمی علیه رضاشاه بهحساب میآمد. رضاشاه تا زمانی که آقای بروجردی در قید حیات بودند هیچ کار نمیتوانست برعلیه حوزه انجام دهد. این از این نشات گرفته بود که آقای بروجردی در قبایل خرمآباد نفوذ کلمه داشت و دشمنان از ایشان میترسیدند. ازاینجهت جای نماز خود را به آقای بروجردی داده و بعد نیز درس خود را به منزلش منتقل کرد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: سیری در زندگی مراجع و فضلای پیشین میتواند الگویی برای افراد امروزی باشند. از این افراد میتوان به آیتالله سید صدرالدین صدر اشاره نمود. به بهانه سالروز درگذشت این مرجع بزرگ گفتگویی با حجتالاسلاموالمسلمین سید باقر خسروشاهی، مدیر حوزه علمیه شیخ عبدالحسین تهران انجام دادیم. حجتالاسلاموالمسلمین سید باقر خسروشاهی کتابهای فرزند آیتالله سید صدرالدین صدر، مرحوم آیتالله سید رضا صدر مانند تفسیر سوره حجرات، دروغ، حسد، بانوی کربلا، پیشوای شهیدان، فلسفه آزاد و… را تصحیح و منابع آن را استخراج نموده و دفتر تبلیغات اسلامی آنها را چاپ کرده است. آشنایی او با خاندان صدر، بهانه این گفتگو شد.
اجتهاد: مؤسس خاندان صدر چه کسی بود؟
خسروشاهی: جد اعلای خاندان صدر، سید صالح بود. وی در قریه شهور از توابع شهر صور متولد شد. در آنجا بود تا اینکه شخصی به نام جراز که حاکم شهر صور بود به تحریک برخی از ابرقدرتان خارجی برعلیه شیعیان اقدام کرد و مرحوم سید صالح در مقابل او قیام کرد و جزارز فرزند بزرگ سید صالح که حدود ۲۲ سال سن داشت را جلوی چشم پدرش شهید کرد و سید صالح را زندانی کرد. وی حدود ۹ ماه در زندان بود. سپس موفق شد از زندان جراز فرار کند و به نجف برود. در نجف تحصیلات خود را ادامه داد و جزء بزرگان آنجا بود. مرحوم سید صدرالدین صدر در نجف متولد شد. بعد از اینکه درسهای مقدماتی را پشت سر گذاشت و از اساتیدی چون کاشف الغطا بهره برد، اما بعد از مدتی در اثر مشکلاتی که برای او به وجود آمد، از نجف خارج شد و به اصفهان رفت و آنجا ساکن شد. از نسل سید صدرالدین صدر در اصفهان، خاندانهای بزرگی مثل خادمیها در اصفهان بودند. فرزند کوچک مرحوم سید صدرالدین، آقا سید اسماعیل صدر بود. سید اسماعیل صدر تحصیلات مقدماتی را در اصفهان فرا گرفت و بعداً رفت نجف و جزء علمای بزرگ آنجا شد و بعدها به مقام مرجعیت رسید. ایشان علاوه بر جنبه مرجعیت، جنبه اخلاقی هم داشت.
یکی از فرزندان سید اسماعیل، آیتالله سید صدرالدین است که در قم بودند. ایشان در نجف متولد شده و مدتی آنجا تحصیلات داشته و بعداً مشهد آمدند. آن زمان در مشهد حاجآقا حسینی قمی بود و سید صدرالدین صبیه ایشان را بهعنوان عیال خود انتخاب کرده و داماد حاجآقا حسینی قمیشدند؛ و بعداً به دعوت مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم به قم آمدند. وی تقریباً وصی مرحوم شیخ عبدالکریم بود، چون در مکان شیخ نماز میخواند.
لذا مؤسس خاندان صدر آقا سید صدرالدین صدر اولی بود که در نجف حضور داشت و پدر سید اسماعیل بود؛ و پسر سید اسماعیل هم آقا سید صدرالدین بود. همه نسل صدریون از این سه نفر است.
اجتهاد: چگونه مرجعیت دویست سال در خاندان صدر ادامه یافت؟
خسروشاهی: صدریون افرادی بودند که به گفتههای خود عمل میکردند و اخلاق در زندگی آنها رتبه اول را داشت. از مرحوم سید اسماعیل حکایتهای زیادی هست که اخلاق و تواضع در زندگی وی محور اصلی بود. مثلاً از آقا سید اسماعیل صدر نقل کردهاند که یکبار میخواست در صحن امیر المومنین به حرم مشرف شود. در این حین طلبه کوچکی را میبیند که در کنار یکی از حجرهها نشسته و گریه میکند. از او جویا میشود که چرا گریه میکند؟ وی گفته بود نجف آمده است درس بخواند، ولی هم مباحثه نداشته است. سید اسماعیل پرسیده بودند چه میخواند؟ آن طلبه گفته بود جامع المقدمات میخواند. سید اسماعیل گفته بود از فردا با هم مباحثه خواهند کرد. سید اسماعیل با این مقام علمی، از فردای آن روز با او هم مباحثه میشود. تا اینکه این طلبه در یکی از جلسات روضه میبیند هم مباحثهاش آمد و همه به او تعظیم کردند. وقتی میپرسد او کیست، میگویند سید اسماعیل صدر است. لذا این تواضع کسی است که مرجع شده است و حتی با یک طلبه ابتدایی هم مباحثه میشود تا دل او را به دست آورد.
حتی آقای سبحانی در قم میفرمودند زمانی که سید صدرالدین را میدیدم، مثل اینکه خدمت پیامبر میرسیدم. ایشان آنقدر تواضع داشت که زبانزد همه بود. اصلاً موفقیت آنها که خود و خانوادهشان معمولاً در مردم محبوب هستند به خاطر همین عامل است. حتی امام موسی صدر بهقدری نزد مردم حتی مسیحیها و سنیها محبوب بود که در سفری که به لبنان رفته بودم خدمت ایشان رسیدم. آنقدر مردم به استقبال ایشان آمده بودند به حدی که تصویر ایشان را در دست داشته و ابراز احساسات میکردند. پس امام موسی صدر هم مثل پدرش سید صدرالدین صدر تواضع داشت.
آیتالله حاجآقا رضا صدر برادر بزرگتر آقا موسی صدر نقل میکردند به بیروت رفته بود. رئیسجمهور آنجا ما را برای ناهار دعوت کرد. موقعی که وارد مجلس شدیم، امام موسی صدر دست مرا بوسید. بهواسطه این بوسیدن دست، رئیسجمهور آنقدر به من احترام کرد که شرمنده شدم.
آیتالله سلطانی پدرخانم احمد خمینی و اولین داماد آیتالله سید صدرالدین صدر از اساتید بزرگ قم میگفت تواضع سید صدرالدین سبب شده است مقام ریاستی در میان مردم نداشته باشد.
اجتهاد: روش تربیتی مرحوم سید صدرالدین صدر چگونه بود؟
خسروشاهی: ایشان خود معیارهای تربیتی را در زندگی پیاده میکرد و خود ملاک اخلاق بود. به همه ابتدائا سلام میکرد و برای خود مقامی قائل نبود.
ایشان در داخل منزل بسیار محبوب بود. اما در عین محبوبیت، همه از ایشان هراس داشتند؛ یعنی هم هیبت داشت که هیچکس از چارچوب اخلاقی خارج نشود و هم محبوبیت داشت. نمونه محبوبیت ایشان را میتوان در امام موسی صدر دید که در جایجای لبنان محبوب بود.
تواضع ایشان در مقابل مراجع بیمانند است. آیتالله شبیری زنجانی بارها میفرمودند آقای صدر از نظر مدیریت هم نسبت به آقای حجت و هم نسبت به آقا محمدتقی خوانساری مقدم بود. جلساتی که تشکیل میشد بحث انتهایی را سید صدرالدین صدر داشت و نسبت به همه تواضع داشت.
همچنین در یکی از تابستانها مرحوم صدر قصد داشتند اصفهان بروند. لذا خدمت آقای بروجردی شرفیاب شده و میگویند شما اجازه میدهید سه ماه تابستان به اصفهان بروم؟ یک مرجع تقلیدی که رساله و شاگرد دارد اینقدر تواضع برای خدا و پیشبرد حوزه دارد که از آقای بروجردی اجازه میگیرد. اینیک روش تربیتی است؛ یعنی اگر ما بتوانیم معیارهای اخلاقی و تربیتی را در زندگی خود پیاده کنیم یک درسی برای ما از ایشان محسوب میشود.
اجتهاد: چرا مرحوم صدرالدین صدر، مرجعیت را به مرحوم بروجردی واگذار کرد؟
خسروشاهی: سید صدرالدین صدر زمانی که آقای بروجردی به قم مشرف شدند ایشان را نیروی تازه نفسی یافتند و شهرت علمیاش مورد قبول همه بود و همچنین آقای بروجردی از خرمآباد و بروجرد میآمد و همه قبایل پشتیبان ایشان بودند و اینیک نیروی عظیمی علیه رضاشاه به حساب میآمد. رضاشاه تا زمانی که آقای بروجردی در قید حیات بودند هیچ کار نمیتوانست برعلیه حوزه انجام دهد. این از این نشات گرفته بود که آقای بروجردی در قبایل خرمآباد نفوذ کلمه داشت و دشمنان از ایشان میترسیدند. ازاینجهت جای نماز خود را به آقای بروجردی داده و بعد نیز درس خود را به منزلش منتقل کرد که بگوید درس اصلی را آقای بروجردی میدهد. سید صدرالدین صدر در واقع میخواست آن مرجعیت عظمای شیعه را به آقای بروجردی تفویض کند تا شیعه قوت بگیرد و در مقابل رضاشاه که میخواست حوزه علمیه را از بین ببرد بایستد.