هفت نفری قرار گذاشتیم برویم خدمت مرحوم صدرا بادکوبهای منظومه بخوانیم، چند روز یا چند هفتهای رفتیم و در حوزه معروف شد که فلانی و چند نفر دیگر از جمله مرحوم شهید آقاشیخ مرتضی بروجردی؛ فلسفه میگویند، به گوش مرحوم آقامیرزای اصطهباناتی رسید و ایشان هم شدیداً با فلسفه مخالف بود و تحریم کرد. با این که درس محدودی در خانه خود آقاشیخ صدرا بود، خیلی نزدیک هم نبود. آقا شیخ صدرا گفت نه؛ دیگر نیایید.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، مرحوم آیتالله سید محمدمهدی موسوی خلخالی فقیه عالیقدر و مدرس بزرگ حوزه علمیه خراسان، شهریور ۹۱ گفتگویی مفصلی با پایگاه تخصصی مسجد داشته است که به مناسبت ارتحال این شاگرد برجسته آیتالله خویی(ره)، بخشهایی از آن را با مقداری ویرایش میخوانیم.
مسئلهگو نمیخواهیم، مسئلهگو فراوان است، طلاب حوزه باید به درجه اعلی اجتهاد برسند
آیتالله خلخالی در گفتگوی خود به مسئله مدرکگرایی و توجه ویژه طلاب به اجتهاد و تفقه میپردازد و میگوید: متأسفانه الآن در حوزهها محدود شده است به مدرکگیری و این هم یک مشکلی است که یک فاضلی، عالمی، طلبهای به یک گواهی که از حوزهها میگیرند، اکتفا میکنند، نه برادر! تو علمت را بالا ببر، عمر است، سرمایه است این سرمایه را میخواهی چه کار کنی؟! تو الآن سرمایه را آوردی برای این راه، لذا برو به پیش، علمت را بالا ببر تا به درجه اجتهاد برسی: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون». علمت را تا حد تفقه و اجتهاد بالا ببر تا جایی که حرفت برای دیگران حجت باشد، حجت نیست الا أن یکون فقیهاً، ما مسئلهگو نمیخواهیم، مسئلهگو فراوان است، طلاب حوزه باید به درجه اعلی اجتهاد برسند، یعنی با این هدف جلو بروند، ما نیاز داریم. اشتهار و عظمت شیعه به مراجعش بوده است، مراجعی که کلمه آنها برای تمام حجت باشد، ما آن را میخواهیم و از حوزهها این انتظار را داریم، اما متأسفانه الآن این معنا یک قدری در حوزهها ضعیف شده است و من از برادران عزیزم، نور چشمان عزیز، جوانها، خواهش میکنم، تقاضا میکنم، عرض میکنم که عزیزان؛ اکتفا نکنید به مدرک و جلو بروید.
تواضع آیات سیدعبدالهادی شیرازی و هاشمی شاهرودی
آیتالله خلخالی در بخشی دیگر از سخنان خود نسبت به تواضع مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی و مرحوم آقاسیدعبدالهادی شیرازی در نجف میگوید: بزرگانی که بهترین درجه مرجعیت و عالمیت را داشتند اما غرور علمی در آنان نبود. مثلاً؛ مقام علمی آیتالله سیدمحمود شاهرودی، گفتنی نیست و معلوم بود اما این مرد بهقدری متواضع بود که وقتی وارد مجلسی میشد، همان جایی که خالی بود مینشست، طلبهها خجالت میکشیدند و با اصرار ایشان را کنار مینشاندند خوب این کار برای طلبهها تعلیم عملی بود که تواضع کنند. یا مرحوم آقاسیدعبدالهادی شیرازی، این عالم بزرگوار، که نماز جماعت ایشان در نجف اشرف امتیاز فوقالعادهای داشت و همه فضلا در نماز ایشان شرکت میکردند، هم از اخلاق متواضع بسیار بسیار عالی برخوردار بود. من خودم میدیدم این آقا گاهی در بازار میآمد مثلاً سبزی، یا خیار میخرید، دستمالی در جیبش داشت در آن میریخت، در کنار عبا میگذاشت، عبا را هم جمع میکرد و میرفت. با آن مقام علمی، اینجور تواضع داشت. این مثالها را عرض میکنم که روحانی با اینکه درجات علم و ایمان را دارد، بایستی متواضع باشد، تواضع از روحانی بهترین تبلیغ برای مردم است. مردم وقتی ببینند یک روحانی محترم با علم و تقوا این قدر تواضع میکند، در آنها هم اثر میکند.
میگفتند ما نمیخواهیم منبر برویم، حرف بزنید و اشکال کنید
مرحوم استاد موسوی خلخالی نیز از اساتید خود اینگونه تعریف میکند: کفایه را درس مرحوم آقا شیخ مجتبی لنکرانی که از علمای بزرگ و شاگردهای مرحوم نائینی و مرحوم آقاضیاء بود، شرکت میکردم. مکاسب را نزد مرحوم آقامیرزا حسن یزدی که ایشان هم از علمای بزرگ و از شاگردهای مرحوم آقای ضیاء عراقی بود؛ خواندم. اینها هم واقعاً در اخلاق، ادب، تواضع و فروتنی نمونه بودند. با طلبهها خیلی پدرانه برخورد میکردند، در بحث خیلی آمادگی داشتند و خوشحال میشدند که ماها حرف بزنیم و سؤال کنیم، میگفتند ما نمیخواهیم منبر برویم، حرف بزنید و اشکال کنید. از این طریق طلبهها را تربیت میکردند، مخصوصاً آقا شیخ مجتبی لنکرانی خدا رحمتش کند، خیلی خوش اخلاق و متواضع بود، خیلی هم مزاح میکرد.
آیتالله خویی و حال و هوای درسی حوزه نجف
شاگرد مبرز آیتالله خویی از استاد خویش یاد میکند و میگوید: آقای خوئی خیلی خوش بیان بود. در منبر همیشه از استاد نائینی میگفت، بعض مشایخنا آقا شیخ را میگفت، بعض اعاظم مرحوم آقاضیاء را میگفت، ولی اکثراً مطالب مرحوم نائینی را عنوان میکرد و نظری داشت بیان میکرد؛ نظر اساتید را نقد میکرد و در تقریرات من هم هست.
استاد فقید حوزه علمیه مشهد از حال و هوای درسی حوزه نجف چنین یاد میکند: در حوزه نجف امتحان هم نبود ولی وجدان تحصیل بود. به این معنی که اگر ۴-۳ نفر اهل علم در یک جایی جمع میشدند، صحبت علمی میشد، همه مشغول بودند یا درس میگفتند یا درس میرفتند. اگر شبههای در ذهنشان میبود همان را عنوان میکردند و با هم بحث میکردند. صحن مقدس پر بود از طلبهها، غلغله و سروصدا بود، مسجد هندی مسجدی جامع در نجف است که همه بزرگان آنجا درس میگفتند، این مسجد غلغلهای بود از درس، بحث و مباحثه.
میرزای اصطهباناتی فلسفه را تحریم کرد و شیخ صدرا بادکوبهای درس را!
آیتالله خلخالی، نسبت به برگزاری دروس فلسفه و تفسیر در نجف گذشته بیان داشت: یک تفسیری قبل از ما مرحوم آقا شیخ جواد بلاغی، صاحب آلاءالرحمان میگفت که ما به ایشان نرسیدیم. در دوران ما آنجور تفسیر مشخصی نبود، مرحوم قاضی بودند ولی خوب مجلس خصوصی داشتند، شاید نفرات اینجوری بودند که تفسیر، اخلاق یا عرفان میگفتند، اینجوری بود.
ایشان ادامه میدهد: ۸-۷ نفری قرار گذاشتیم برویم خدمت مرحوم صدرا بادکوبهای منظومه بخوانیم، چند روز یا چند هفتهای رفتیم و در حوزه معروف شد که فلانی و چند نفر دیگر از جمله مرحوم شهید آقاشیخ مرتضی بروجردی که خیلی مرد فاضل و نخبه بود و ما با ایشان شاید ۱۵ سال هم بحث بودیم؛ فلسفه میگویند، به گوش مرحوم آقامیرزای اصطهباناتی رسید و ایشان هم شدیداً با فلسفه مخالف بود و تحریم کرد. با این که درس محدودی در خانه خود آقاشیخ صدرا بود، خیلی نزدیک هم نبود. آقا شیخ صدرا گفت نه؛ دیگر نیایید.
مرحوم اصطهباناتی امتحان را هم تحریم کرد!
این شاگرد برجسته آیتالله خویی(ره) میافزاید: مرحوم اصطهباناتی مرد محترمی بود، مرجع بود و در شیراز مقلد داشت. ایشان امتحان را هم تحریم کرد. بعد از مرحوم آقا میرزاحسین نجف از جهت اداره مالی خیلی احساس فقدان میکرد بنا شد آیتالله بروجردی شهریه قرار بدهند، به آقای شیخ نصرالله خلخالی که در واقع در نجف مدیر امور مالی بود امر فرمودند که شهریه بدهند و امتحان کنند. غلغلهای در نجف بپا شد که چطور امتحان بدهیم، فضلا میگفتند ما چرا امتحان بدهیم، عارشان میشد. به همین جهت برخوردی که با حوزه کرد، میرزاآقا تحریم کرد و گفت که این توهین به حوزه علمیه است و زمان شیخ انصاری و زمان مرحوم میرزا و آقا سیدحسن این حرفها نبود، همه مراجع از نجف بیرون آمدند اینها مگر امتحان دادند؟! و از این صحبتها. این به آقای بروجردی منتقل شد و ایشان هم گفت امتحان لازم نیست.
حقش این بود که من در حوزه قم باشم
آیتالله موسوی خلخالی با اشاره به اینکه «حقش این بود که من در حوزه قم باشم» علت علاقه و حضور در حوزه علمیه مشهد را چنین بیان میکند: بعد از فوت آقای فلسفی اصرار شد که به مشهد بروم، خود من هم از اول خیلی علاقه داشتم که در مشهد مشرف باشم و به طلبگی خودمان مشغول باشم، حالا مرور زمان اقتضاء کرد که ما مشهد باشم، مشهد طلبهها و محصلهای خیلی خوبی دارد، واقعاً امتیاز هم دارند، در درس شرکت میکنند، مینویسند و چاپ میکنند. علاقه خاصی به مشهد و حضرت دارم. شاید در خدمت ایشان بودن راه نجاتی باشد. در آخرین ساعت امید این باشد که حضرت عنایتی بکند و به بازدید میآید. انشاءالله.