حجتالاسلام رفیعپور عدم شناخت کافی از ماهیت عینی پدیدههای هنری را نیز از جمله موانعی دانست که زمینه برخورد احتیاطی و نه چندان کارآمد فقیه را فراهم ساخته است و دخالت برخی از ارتکازات فقها در این زمینه را نیز بیتاثیر ندانست و بیان کرد: این ارتکازات ریشه در عللی، مانند همراهی آثار و محصولات هنری با برخی از مقولات لهوی و هنرمندان مفسد در طول تاریخ دارد که با عدم ورود مستقیم فقها به این عرصه تشدید گشته است.
به گزارش شبکه اجتهاد، در ادامه سلسله کرسیهای آزاداندیشی مؤسسه فتوح اندیشه، کرسی «روابط فقه و هنر» با ارائه حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید محمدمهدی رفیعپور و با حضور ناقدین حججاسلام دکتر رهدار و دکتر داودآبادی و به دبیری دکتر مهدی امینی در نیمه اسفند ۹۷ برگزار گردید.
در آغاز این نشست که با حضور جمعی از پژوهشگران و دانشجویان حوزوی و دانشگاهی فعّال در عرصه فقه و هنر برگزار شد، حجتالاسلام دکتر رفیعپور در ضمن بیان محورهایی، به ارائه دیدگاه خویش درباره نسبت میان فقه و هنر پرداخت و به عنوان مدرس درس خارج فقه و اصول، با تأکید بر پذیرش تلاشهایی که در جهت تولید فقه نظام و فقه تمدّنساز صورت میگیرد، مبنای ارائه نظر خویش در خصوص «روابط فقه و هنر» را مبتنی بر دستگاه رایج و متعارف فقاهت جواهری در حال حاضر دانست.
وی با اشاره اجمالی به موارد و مصادیق مواجهه فقهای شیعه با هنرها اظهار داشت: خروجی نهایی آرای فقهای شیعه در فقه هنر، رنگ و بوی احتیاطی و تحریمی داشته و فتاوای جواز هم فاقد هرگونه مطلوبیت و رغبتانگیزی به سوی هنر بوده است. در عین حال در فقه معاصر، بزرگانی مانند مرحوم آیتالله خویی، حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری با صدور احکامی، فضای غالب را شکستهاند و در زمینهها و عرصههایی هنری، همچون موسیقی، خوانندگی، رقص و مجسمهسازی؛ تفصیلات، استثنائات و حتی فتاوای متفاوتی را مطرح ساختهاند. این روند تا جایی ادامه پیدا کرده است که در حال حاضر، صاحبنظرانی مانند استاد محقق داماد و استاد علیدوست به استحباب و حتی استحسان نفسی برخی از هنرها اشاراتی داشتهاند.
این پژوهشگر فقه و اصول، در ادامه تبیین نظر خویش تاکید کرد، در قلمرو پژوهش فقه هنر، باید تکلیف فقیه در نسبت با هنر روشن گردد و اضافه کرد: «فقیهان نه با یک نگاه استقلالی، بلکه با یک نگاه اضافی با هنرها مواجه میشدند و همین امر باعث شده است که هنر نه بذاته، بلکه از جنبههای دیگر و در ضمن عناوینی همچون مکاسب محرّمه، در فقه مطرح و تعیین تکلیف گردد».
رفیعپور عدم شناخت کافی از ماهیت عینی پدیدههای هنری را نیز از جمله موانعی دانست که زمینه برخورد احتیاطی و نه چندان کارآمد فقیه را فراهم ساخته است و دخالت برخی از ارتکازات فقها در این زمینه را نیز بیتاثیر ندانست و در ادامه بیان کرد: این ارتکازات ریشه در عللی، مانند همراهی آثار و محصولات هنری با برخی از مقولات لهوی و هنرمندان مفسد در طول تاریخ دارد که با عدم ورود مستقیم فقها به این عرصه تشدید گشته است.
وی در ادامه به ارائه پیشنهاداتی برای احیای رویکرد اثرگذار در فقه هنر پرداخت و اظهار داشت: «بایستی در مقام استنباط، به مقاصدالشریعه توجه داشت؛ زیرا توجه کردن و نکردن به مقاصدالشریعه در استنباط فقه هنر، ابداً یکسان نیست». همچنین «بایستی نگاهی دوباره و جدّی به قواعد فقهیه داشت تا مقدمات لازم جهت صدور فتاوایی با کارآمدی بیشتر در عرصه هنر و هنرها فراهم گردد».
بنابر گزارش روابط عمومی موسسه فتوح اندیشه، در ادامه این جلسه، دیدگاه ایشان با ارزیابی ناقدان محترم و همچنین سؤالات برخی از پژوهشگران این حوزه، مورد بحث و بررسی بیشتر قرار گرفت و در پایان با پاسخهای ارائهدهنده و جمعبندی نهایی، ابعاد روابط فقه و هنر از دیدگاه ایشان، از شفافیت و وضوح بیشتری برخوردار شد.