شبکه اجتهاد: هر روز اگر حوالی مغرب به دفتر حضرت آیتالله سیدموسی شبیری زنجانی که نزدیکترین دفتر در میان دفاتر مراجع بزرگ تقلید به حرم حضرت معصومه(ع) است بروید، این مرجع تقلید ۸۹ ساله را میبینید که حتی روزهای تعطیل به دفتر میآید و با حاضرین در دفترش بحث آزاد علمی میکند. این دفتر که تا دو دهه پیش محل سکونت خاندان پدری امام موسی صدر بوده، هر روز شاهد گعده علمی آیتالله با شاگردان است.
این گعده که هر روزه شاهد حضور برخی استادان و محققان حوزوی است، به بررسی موضوعات و مسائل مختلف علوم دینی اختصاص دارد، هرچند مباحث فقهی و اصولی بر دیگر مباحث غلبه نسبی دارد. همچنین هر از گاهی آیتالله به مناسبت مباحث مطرح شده، خاطره یا نکتهای تاریخی نیز بیان میکند. باید یادآوری کنیم که این تقریرات به معنی فتاوای ایشان نیست و مقلدان باید به رساله عملیه ایشان مراجعه کنند.
توثیقات حماسی شیخ مفید در عددیه میتواند امثال حبیب خزاعی را که در کتب رجالی توثیق نشده، توثیق کند (۳۱ خرداد ۹۵).
استاد ما آقای داماد نماز جمعه را در عصر غیبت حرام میدانست؛ ولی بنده به نظری در این زمینه نرسیدهام (۲۱ مرداد ۹۵).
بحثی بین علمای زنجان بوده که احوطهای رساله فقها چطور با اجتهاد مطلق آنها سازگار است. حاجآقای والد ما از استادشان نقل میکردند که در این موارد، قصور از دلیل است؛ نه استدلالکننده. لکن عرض من این است که اگر قصور را از استدلالکننده بدانیم، پس چرا آقایان احتیاطات خود را به فقهای دیگر ارجاع میدهند. پس قصور از دلیل نیست. جواب درستش این است که شرط لازم، قدرت بر استنباط است؛ اما اگر فرصت مراجعه و تحقیق در ادله را نداشته باشد به دیگری ارجاع میدهد (۲۱ مرداد ۹۵).
محیط اسئله را فتاوای عامه روشن میکند. برای فهم برخی سؤالاتی که از ائمه شده، باید به کتب عامه رجوع کرد. البته ممکن است با مراجعه هم فهمیده نشود (۲۱ مرداد ۹۵).
در کتب استدلالی صلاه، کتاب حاج شیخ و حاجآقا رضا همدانی بهترند. کتاب حاجآقا رضا مفصلتر است (۲۱ مرداد ۹۵).
من دو روز به درس آقای میلانی رفتم. احساس کردم ایشان به دلیل کثرت سؤالات، جواب رسمی و مفصل نمیدهند (۲۱ مرداد ۹۵).
شریعت سنگلجی بیدین نبود؛ شیعه بود؛ ولی کجیها و انحرافاتی داشت. شنیدم که سر درس قوانین و اسفار به میرزای قمی و ملاصدرا توهین میکرده و مکاشفهای برایش رخ داده و دست از اهانت به اینها برداشته بود (۲۳ مرداد ۹۵).
اشکال شده به روایاتی که از معصومین نقل به معنا شده و اگر برای اعتبار دادن به آنها بخواهیم به نقل از معصوم هم تمسک کنیم، منجر به دور خواهد شد. ولی اشکال دور در اینجا وارد نیست؛ چون وثاقت راوی و تأیید معصوم نشان میدهد که میتوانیم به این نقل به معنی عمل کنیم؛ همانطور که با وثاقت راوی به «نقل به لفظ» هم ترتیب اثر میدهیم (۲۸ مرداد ۹۵).
ملاک ارشادی بودن اوامر این است که مخالفت با آن، هتک آمر حساب نشود. لذا خیلی از اوامری که خیال کردهاند ارشادی است، در واقع مولوی هستند (۲۸ مرداد ۹۵).
اجازات نقل روایت برای تیمن و تبرک بوده و من خودم از آقا سید صدرالدین صدر، آقا بزرگ تهرانی و آقای شرفالدین اجازه دارم؛ اما هیچ شرط و شروطی ندارد. البته ثمرات زیادی دارد؛ اما برای صدور اجازه، هیچ شرطی وجود نداشته است. آسید حسن صدر که اهتمام زیادی به صدور اجازه داشته، میگفت استاد ما میرزای شیرازی اجازه روایت ندارد (۱ شهریور ۹۵).
من نسخهها را مقابله کردهام و اردأ نسخ، نسخه صاحب وسائل است که اغلاط بسیاری دارد (۱ شهریور ۹۵).
درباره کتاب «فقهالرضا» صدوق هیچ اشارهای نکرده و پیداست که آن زمان، کتابی با این عنوان دست آنها نبوده است (۱ شهریور ۹۵).
مرحوم آقای داماد میفرمودند شاید علم اجمالی مفید نباشد و در موارد آن برائت جاری باشد؛ چون روایت داریم که فقط علم تفصیلی تکلیفآور است؛ اما چون روایات زیادی داریم که علم اجمالی هم تکلیفآور است، باید از ظاهر این روایت رفع ید کنیم (۲ شهریور ۹۵).
شاه اسماعیل دوم سنی متعصبی بود و حتی قصد داشت اسماء معصومین را از سکهها بردارد (۲ شهریور ۹۵).
درباره نماز و زکات هیچ راهی برای اجبار مردم وجود ندارد و موارد زکات هم ثابت است و نمیشود از آنها به موارد دیگر مثل ماشین تعدی کرد. اینها به ولایت معصومین(علیهم السلام) مربوط است (۳شهریور ۹۵).
عروه کتاب مشکلی است و برخی مسامحات سبب شده که آدم در بعضی جاها گیر کند. کفایه اگرچه با اختصار نوشته شده و به مشکل بودن معروف است، اما این صنف اشکالات را ندارد (۱۶ شهریور ۹۵).
بر خلاف نظر نجاشی، علی بن حسین مسعودی؛ صاحب مروج الذهب سنی بوده و نجاشی با علی بن حسین مسعودی شیعه اشتباه گرفته است که صاحب «اثباتالوصیه» است (۱۷ شهریور ۹۵).
تعداد روایاتی که میگوید دوازده امام از فرزندان علی و فاطمه(ع) هستند در مقابل روایات فراوانی که دوازده امام را از قریش و آل محمد(ع) میدانند بسیار کم است و احتمالاً تصحیف شدهاند و «احدا عشر» بوده است (۱۷ شهریور ۹۵).
«لایبعد» در کلمات علما معمولاً دال بر فتواست (۱۹ شهریور).
آقای خمینی ۱۸ جمادیالثانی بهدنیا آمده، ولی مشهور شده که ۲۰ جمادیالثانی به دنیا آمده تا مصادف با ولادت حضرت زهرا(ع) باشد. دیدم خود ایشان روی ۲۰ جمادی خط زده و به خط خودش نوشته که در این جهات دقت شود. از آقای پسندیده هم شنیدم که میگفت آقای خمینی ۱۸ به دنیا آمده بود. یا اینکه مشهور است حضور آقای خمینی در درس حاج شیخ عبدالکریم در اراک موجب جلال و جبروت درس شیخ شده؛ ولی این هم درست نیست. آقای خمینی خودش میگفت مطول را در قم نزد مرحوم ادیب طهرانی خوانده است. همین توصیه ایشان مبنی بر دقت در نقل اینگونه امور آموزنده است که تاریخ نباید تحریف شود (۳۱ شهریور ۹۵).
شیخ صادق خلخالی میگفت شنیده بودم که میرزا محمدتقی شیرازی احتیاطات خود را به آقاسید ابوالقاسم کاشانی ارجاع داده بود. ولی از خود آقای کاشانی که پرسیدم ایشان انکار کرد؛ ولی گفت: «ایشان با من معامله مجتهد میکرد». آقای کاشانی فرد ملایی بود و به علمیت معروف بود (۳۱ شهریور ۹۵).
اعلمیت غالباً قابل تشخیص دقیق نیست و نمیشود مثقال به مثقال تعیین کرد. لذا تقلید از درجه اولها جایز است (۳۱ شهریور ۹۵).
والد ما میگفت فقه و اصول را همه خواندهاند؛ ولی آقای بروجردی و حجت در حدیث و رجال هم کار کردهاند و بر آقای صدر و آقای خوانساری تقدم دارند (۳۱ شهریور ۹۵).
اگر راوی عادل باشد، نیاز به کسب اطمینان نیست. من این را در دارالتبلیغ هم گفتهام. چیزی که باعث شد ما قائل به انسداد کبیر شویم، این بود که جمع بین ظواهر ادله غالباً اطمینانی نیست. دلیل نداریم که در الفاظ، مطلق ظن کافی باشد. چیزی که میگویند ظاهر ادله، در واقع ظن است و اطمینانآور نیست. حتی قواعد جمع بین ادله مثل تخصیص و تصرف در اطلاق و … هم اطمینانآور نیست (۵ مهر ۹۵).
استصحاب در شبهات حکمیه جاری نمیشود و حدیث رفع بر وضعیات صدق نمیکند (۱۳ مهر ۹۵).
قدما هم منکر استصحاب در شبهات حکمیه بودهاند و این قول بعد از پدر شیخ بهایی پیدا شده است (۱۳ مهر ۹۵).
مراد از عرف در تشخیص معانی الفاظ، عرف غیر دقی است (همان که میگویند مش حسن بقال). عرفی که با مباحث امثال ما آمیخته شده باشد، نمیتواند حجت باشد (۱۵ مهر ۹۵).
سید در مساله ۲۶ عروه (ختام صلوه) گفته که اصل مثبت را بنا بر اماریت تمام میداند (ج۳، ص۳۵۷). البته صغرویاً قبول ندارد؛ ولی کبری را میپذیرد (۱۹ مهر ۹۵).
درس آخوند حتی بعد از اعدام شیخ فضلالله شلوغ بود و درس اول نجف بود. علتش علاوه بر علمیت ایشان، فضائل نفسانی و اخلاقی و روحیه عاطفی آخوند بود. ایشان اهل انتقام نبود. ذکاء و فهم علمی ایشان بر آسید محمد کاظم تقدم داشت؛ هرچند اطلاعات و تتبع علمی آسید محمدکاظم قویتر بود. آخوند هم آسید محمدکاظم را از این نظر قبول داشت (۲۲ مهر ۹۵).
میرزا محمدتقی شیرازی در تشکیک در مسلمات، نادره عصر بود. از مرحوم آقا سید عزالدین زنجانی شنیدم که میگفت سید کاظم عصار که کمتر کسی را قبول داشت، میرزای شیرازی دوم را فکر مجسم میدانست. میرزا محمدتقی حتی یک بار میخواسته در بطلان اجتماع و ارتفاع نقیضین تشکیک کند که حاجآقا حسین قمی شبهه شرعی کرد و اجازه نداد و گفت که همه چیز ما روی این قاعده بنا شده است (۲۲ مهر ۹۵).
حاجآقا حسن قمی میگفت پدرم از آخوند پرسیده بود که شما از نظر علمی بالاترید یا آسید محمدکاظم؟ آخوند گفته بود در اصول و قواعد فقهیه من بالاترم و در تتبع ایشان بالاتر است. بعد پرسیدم شما بالاترید یا سامرائیها؟ آخوند جواب داده بود با جوابی که درباره آسید محمدکاظم دادم نسبت من با سامرائیها معلوم است. پیداست که آسیدمحمدکاظم را بالاتر از سامرائیها میدانست(۲۲ مهر ۹۵).
برخی جمعهایی که آقای خویی بین روایات دارند عرفی نیست و دیگران نگفتهاند. بزرگی شخص باعث میشود که انسان درک ابتدایی خود را از دست میدهد (۲۵ آبان ۹۵).
آقای نوقانی میگفت خیلی از شعائر دینی شهر مشهد را شیخ محمدتقی بجنوردی بنا نهاده و قبل از وی رایج نبود. کوچه او در مشهد به عنوان کوچه شیخ معروف است و نفوذ زیادی در زمان ناصرالدین شاه داشت (۲۶ آبان ۹۵).
کسانی که ممارست در کتب روایی و نسخ خطی دارند، غالباً اصالت صحت و عدم خطا در ذهن آنها متزلزل میشود. شنیدم آقای منتظری میگفت در جریان تدوین جامع احادیث الشیعه، حسن ظن ما به کتب روایی از بین رفت. منطقاً هم همین است؛ چون بنا بوده که کلمات معصومین(ع) همهفهم باشد و اگر در جایی دیدیم کلمهای اینطور نیست، باید احتمال تصحیف بدهیم (۲ آذر ۹۵).
درباره «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و …» اگر موضوع عوض شود و عنوان یک حکم از بین برود، دیگر آن حکم حلیت و حرمت هم از بین خواهد رفت. همچنین اگر علل احکام مشخص باشد و تبدل پیدا کند، باز هم حکم عوض خواهد شد. مثلاً اگر علت یک حکم، حرج باشد و الآن بعد از گذشت زمان، دیگر آن حرج از نظر عرف تغییر کرده و دیگر حرجی وجود ندارد. در حکم تقصیر در سفر نیز مشقت به عنوان علت یا حکمت وجوب تقصیر هشت فرسخ ذکر شده و الآن دیگر خیلی از سفرهای کمتر از هشت فرسخ، برای نوع مردم، مشقت سابق را ندارد. اگرچه نمیتوانیم حد دیگری مشخص کنیم؛ ولی دیگر «مسیره یوم» را نمیشود منطبق بر هشت فرسخ کرد (۲ آذر ۹۵).
اگر قرار باشد اسلام یک دین ابدی باشد، نمیشود چیزی را که متعلق به هزار سال قبل بوده و برای نوع مردم تغییر کرده، الآن هم همان را حکم شرع بدانیم و بگوییم حکمت است و نمیشود علت بدانیم و حکم را تغییر دهیم. البته باید منصوص العله باشد تا بشود با زوال علت، حکم را هم منسوخ کرد (۲ آذر ۹۵).
در استنباطات مباحث مربوط به اصل مثبت، خیلی جاها باید مثل عوام شد (۱۴ آذر ۹۵).
شیخ در دوران بین تخییر و تعیین، بر خلاف اکثر آقایان، قائل به تعیین است و نظر ما هم همین است (۱۴ آذر ۹۵).
غالب موارد وصف و لقب، به تناسب حکم و موضوع، فیالجمله استفاده مفهوم میشود (۲۰ آذر ۹۵).
بینه در قرآن به معنای لغوی خودش به کار رفته؛ ولی آسید جواد ما میگفت فحص کرده و روایات مختلف را دیده و به این نتیجه رسیده که بینه به معنای شخص است؛ حال یک نفر یا چند نفر، مثل عدلین (۲۰ آذر ۹۵).
غالب علل موجود در روایات (علل الشرایع)، در واقع حکمت هستند که به شکل علت آمدهاند (۲۱ آذر ۹۵).
من هنوز عرفیت استخدام در ضمیر را قبول نکردهام؛ هرچند در کتب لغت آمده و آقایان هم خصوصاً در تفسیر صدر آیه ۲۲۸ بقره به آن تمسک میکنند. عرف چنین چیزی را نمیفهمد و خیلی بعید است (۲۱ آذر ۹۵).
الغای خصوصیت یا باید مورد فهم عرف باشد و یا از موارد مختلف اصطیاد شود (۲۲ آذر ۹۵).
در شبهات موضوعیه، اصل برائت بی هیچ شکی جاری میشود (۲۲ آذر ۹۵).
در موارد تعارض بینه، از ادله عمومات نمیشود کمک گرفت و باید از مقنن پرسید که چه باید کرد (۲۳ آذر ۹۵).
در تشخیص اعلم واقعا مردم دچار مشکل هستند و هر کسی چیزی میگوید. به نظر ما چون احتیاط در فتاوای چند مجتهد برای مردم مشکل است و هرج و مرج ایجاد میشود که منجر به حرج نوعی میشود، لذا اینجا تخییر بین عمل به فتوای مظنونین به اعلمیت است (۲۳ آذر ۹۵).
اگر اصل حاکم موافق محکوم بود، حکومت تمام نیست و هر دو جاری میشود (۲۷ آذر ۹۵).
آقای بروجردی وقتی در بروجرد بر عروه حاشیه میزد، با فردی که مسلط بر ادبیات بود، مشورت میکرد تا در جای مناسبی حاشیه بزند (۲۷ آذر ۹۵).
آقای نائینی مطالب را گاهی به صورت بتّی مطرح میکنند؛ مثلاً میگویند شرع چیزی جز آنچه که مبتنی بر بنای عقلاست نیاورده است (۳۰ آذر ۹۵).
عیاشی شخصیت بزرگی بوده و حوزه علمیه مهمی در سمرقند داشته و تفسیرش هم تفسیر خیلی خوبی است. «محمد بن مسعود» در اسناد همان عیاشی است (۱۴ دی ۹۵). / علی اشرف فتحی، تقریرات، شماره ۶