شبکه اجتهاد: دیدگاه علامه محمدتقی جعفری در تفسیر آیه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ…» مقصود از قوام قیم به اصطلاح فقهى و حقوقى نیست، زیرا قیم کسى را میگویند که اختیار تصرف در مال و توجیه زندگى کسى دیگر را در اختیار داشته باشد، مانند قیم صغیر و قیم دیوانه و سفهاء و غیر ذلک. و مسلم است که مرد بههیچ وجه قیمومتى بر زن ندارد. زیرا زن در تمام شئون زندگى اقتصادى و اخلاقى و مذهبى و اجتماعى از آزادى و اختیار کامل برخوردار است، فقط در شئون اجتماعى این شرط وجود دارد که مزاحم حق مرد نباشد. یعنى وظایفى که زن در بارهء مرد دارد، لازم است که از عهدهء آن برآید، چنانکه وظایفى براى مرد در بارهء زن وجود دارد که باید از عهدهء آن برآید. این وظایف براى طرفین بعلت لزوم حفظ تشکل نظام خانواده است که اساسى ترین عنصر اجتماع است. مسلم است که با کمترین اخلالى که طرفین در وظایف ترکیبى و تشکلى خود روا بدارند تشکل نظم خانواده مختل خواهد گشت.
معناى قوام با نظر به موارد استعمال و بقرینهء آیات فراوانى که در قرآن در بارهء تساوى ارزش شخصیت زن و مرد آمده است، مرد سرپرست و اجراء کنندهء مصالح خانوادگى است نه قیم باصطلاح فقهى و حقوقى. علت این که مرد سرپرست خانواده معرفى شده است، یک علت طبیعى محض است نه قراردادى و تحکمى و امتیاز خاص مرد بودن. این علت طبیعى عبارتست از مقاومتى که مردها در برابر رویدادهاى خشن زندگى و رویاروئى با عوامل مزاحم طبیعت و همنوع و آمادگى دائمى مرد در گرداندن گردونههاى اقتصادى دارند .
از طرف دیگر محدودیت زن در دوران قاعدگى و ماههاى حمل و وضع حمل و دوران شیردهى و غیر ذلک. عواملى که در طرفین متذکر شدیم، مضمون آن جمله از آیه است که مىگوید: ( بِما فَضَّلَ الله بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَبِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ ) این آیه بطور قطع نه ارزش انسانى مرد را از زن بالاتر مىبرد و نه قیم بودن مرد را بر زن مطرح میکند. بلکه ناظر به تفاوتى است که مرد و زن در ارتباط با طبیعت در استخراج مواد معیشت با یکدیگر دارند. دلیل این مسئله آیهاى است که مىگوید: (وَلا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ الله بِه بَعْضَکُمْ عَلى بَعْضٍ، لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَلِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَسْئَلُوا الله مِنْ فَضْلِه إِنَّ الله کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً). «آن خصوصیتى که خداوند به بعضى از شما در برابر بعضى دیگر داده است، آرزو نکنید. براى مردان از آنچه که اندوختهاند، نصیبى است و براى زنان از آنچه که اندوختهاند نصیبى است. از فضل الهى که بخشایندهء اختصاصات است مسئلت نمایید. خداوند بر همه چیز داناست». این آیه صریحا مىگوید: آن مختصات طبیعى را که به هر یک از طرفین مرد و زن داده شده است آرزو و تمنا نکنید، زیرا این مختصات جبرى طبیعى عامل ارزش انسانى نیستند، بلکه عامل ارزش عبارتست از اندوخته و نتیجهاى که هر یک از طرفین بوسیلهء کوشش و بکار انداختن مختصات خویش بدست میآورند. پس روشن مىشود که علت سرپرستى مرد در مجموعهء متشکل خانوادگى برترى و تفوق و امتیاز انسانى خاص نیست، بلکه چنانکه اشاره کردیم، بملاک مختصات جبرى طبیعى صنف مرد است که ملاک هیچ ارزش خاص انسانى نمىباشد.(۱)
بر پایه دیدگاه علامه جعفری، آیه «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ »(۲) در مقام خبر دادن از یک واقعیت جاری در طبیعت و تکوین جهان است. بر پایه این واقعیت، جنس مرد، طبیعت، تکوین و اوصاف فیزیکی و روانی متمایزی از جنس زن دارد، این واقعیت با وجدان انسانی و تجربه زیسته نیز قابل درک و تصدیق است، تردیدی در اصالت و اعتبار آن نیست. این بخش از آیه در مقام تشریع یا تقنین نیست بلکه در مقام اخبار و حکایت از واقعیت جاری در مناسبات طبیعی و روابط انسانی حاکم میان مردان و زنان است. نهاد خانواده و روابط فیما بین زن و مرد بر این طبیعت و واقعیت زیستی- روانی بنا شده است تا مردان ضعف نسبی طبیعت زنان در انجام برخی از امور را بر عهده بگیرند. طبیعت زنان نیز همین انتظار را از مردان دارند که به ایشان یاری برسانند تا نهاد خانواده به اهداف طبیعی خود دست پیدا کند.
قوامیت طبیعی مردان، مرجع و عیار کنشها و رفتارهای او با زن در نهاد خانواده است و زنان نیز در محدوده همین طبیعت مردان از آنها انتظار دارند، هرگونه انتظار فراتر از آن، انتظاری نامعقول و ناموجه از مردان است، نهاد خانواده و روابط زن ومرد را دچار اختلال می کند. زنان و مردان با شناخت زیستی- روانی از یکدیگر از طریق زبان غریزه به این طبیعت خود و جنس مخالف آگاهی تجربی دارند بدون اینکه نیاز داشته باشند آن را از دیگری بیاموزند. این شناخت در ذات، فطرت و طبیعت هر زن و مردی نهفته است، از دوره بلوغ به خودآگاهی زیستی و شکوفایی می رسد، معیار شناخت زیستی از جنس مخالف است و هماره راهنمای مرد و زن در تعاملات جنسی با یکدیگر است.
بر پایه این تحلیل مفهوم قَوَّامُونَ در آیه « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ » افزوده حُکمی و اخلاقی در تبیین مناسبات مردان با زنان ندارد، هر گونه برداشت و ارجاع فقهی و اخلاقی به آن در تفضیل مردان بر زنان یا تنقیص شخصیت و جایگاه زنان، تصور هرم واره از جایگاه زن و مرد در نهاد خانواده نادرست است. از این رو این فراز از آیه و به ویژه مفهوم قوّام از جمله آیات انسان شناسی قرآن کریم است لذا نیازمند تبیین زیست شناختی- روان شناختی است و فروکاست آن به مفهوم اخلاقی، فقهی و حقوقی بر خلاف قاعده اصالت تعابیر قرآن کریم و نوعی تحویلی نگری در قرآن شناسی است.
تبیین تجربی از مفهوم قوّامون و ارائه شواهد کافی از تجارب زیسته مردان با زنان، هم سویی آن با نهاد فطرت مشترک انسانها تایید پذیر است. از سوی دیگر هر گونه استنباط حقوقی- اخلاقی که با مولفههای زیستی- تجربی مفهوم قوّامون در تعارض باشد، اعتبار ندارد و زمینه چالش و انکار از سوی مردان و زنان را فراهم خواهد ساخت.
——————————-
۱- ترجمه و تفسیر نهج البلاغه (فارسی) – محمدتقی جعفری – ج ۱۱ – ص ۲۷۰ – ۲۷۲
۲- سوره نساء، آیه ۳۴