حوزه خراسان از جهت استعدادها و امکاناتی که در اختیار دارد حوزه بسیار خوبی است. همچنان که طلبههایی که از مشهد به قم هجرت میکنند، جایگاه بسیار خوبی در حوزه علمیه قم پیدا میکنند و این نشان میدهد که به لحاظ کیفی حوزه مشهد در وضعیت خوبی قرار دارد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: حوزه علمیه خراسان با پیشینه کهن خود از مهمترین پایگاههای علمی تشیع شناخته میشود. جایی که نور وجودی خود را از جوار مضجع منور امام هشتم (ع) گرفته و بزرگان دانشمندی چون شیخ طوسی، شیخ طبرسی، ملاعبدالله شوشتری، محقق سبزواری، شیخ محمد حرعاملی، در قرنهای گذشته تا عصر حاضر و وجود افرادی مانند شیخ هاشم و شیخ مجتبی قزوینی، آیتالله خامنهای، آیتالله سیستانی، آیتالله وحید خراسانی و … را به جامعه اسلامی معرفی کرده است. به مناسبت شهادت امام هشتم (ع)، مناسب دیدیم وضعیت فعلی این حوزه و بیمها و امیدهایی که در رابطه با آینده آن مطرح است را به بحث بگذاریم. حجتالاسلام مجتبی اسکندری از دانشآموختگان این حوزه است که ده سالی به قم هجرت کرد و چند سالی است که به موطن خود بازگشته است. او که علاوه بر تدریس سطوح عالی، از مبلغین مطرح مشهد نیز به شمار میآید معتقد است حوزه مشهد هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ کمی، در وضعیت مطلوبی قرار دارد. به باور وی، نکات دیگری وجود دارد که مانع از جلوه کردن این مطلوبیت است. مشروح گفتگوی شبکه اجتهاد با استاد مرکز فقهی ائمه اطهار مشهد مقدس، بهقرار زیر است.
اجتهاد: وضعیت حوزه خراسان را در حال حاضر، به لحاظ کمی و کیفی، چطور ارزیابی میکنید؟
اسکندری: حوزه خراسان از جهت استعدادها و امکاناتی که در اختیار دارد حوزه بسیار خوبی است. این حوزه اساتید بسیار خوبی در همه سطوح و همچنین طلبههای خوبی را داراست. از جهت کیفی هم بسیار مطلوب است. البته این حوزه تفاوت بزرگی با حوزه علمیه قم دارد و آن تفاوت در تعداد افراد است؛ بهطوریکه آماری که حوزه علمیه خراسان در این خصوص دارد، چیزی بین ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر است. درحالیکه در حوزه علمیه قم حدود ۹۰ تا ۱۰۰ هزار نفر طلبه حضور دارند. قطعاً به خاطر تعداد بیشتر طلبهها در حوزه علمیه قم، تعداد اساتید خوب هم در آنجا بیشتر است. اینکه نسبت سنجی کنیم که کدام حوزه چه تعداد استاد و شاگرد خوب دارد، بحث آماری مفصلی را میطلبد؛ اما با توجه به تعداد طلبههایی که در حوزه علمیه مشهد هستند، طلبههای خوب و اساتید فاضل به نسبت خود وجود دارد. موردی که در حوزه علمیه مشهد چشمگیر است، نسبت بین طلبهها و جمعیت شهر است. بهگونهای که از طرفی تعداد طلبهها در مشهد کم و از طرف دیگر هم جمعیت مردم مشهد زیاد است. لذا خود این عامل جلوه حوزه علمیه مشهد را در شهر کم نموده است. ولی درعینحال طلبهها و اساتید خوب زیاد هستند و زمینههای رشد هم فراهم است. همچنان که طلبههایی که از مشهد به قم هجرت میکنند، جایگاه بسیار خوبی در حوزه علمیه قم پیدا میکنند و این نشان میدهد که به لحاظ کیفی حوزه مشهد در وضعیت خوبی قرار دارد. البته ایدهآلهایی که در ذهن ما وجود دارد در حوزه مشهد نیست؛ کما اینکه در حوزههای دیگر هم ممکن است به آن ایدهآل ها نرسیده باشیم.
اجتهاد: آیا استقلال این حوزه از قم، تأثیری در پیشرفت آن داشته است؟
اسکندری: این استقلال جهات مختلفی دارد. یکجهت، جهت مدیریتی است. اتفاقی که در حوزه مشهد و قم به لحاظ رشد طلبهها میافتد صرفاً یک بخش آن مربوط به مدیریت حوزه است و بخش دیگر آن به تلاش طلبهها بستگی دارد. در واقع حوزههای علمیه هر چقدر با یکدیگر تعامل بیشتر داشته باشند، در رشدشان بسیار به هم کمک خواهند کرد و مؤثر خواهد بود.
اجتهاد: برخی معتقدند یک شهر برای تبدیل به مرکزیت حوزوی، باید دارای وسعت کم باشد تا رفتوآمد در صبح و عصر برای طلاب آسان باشد و مراکز متعدد حوزوی نیز بیشتر به چشم آمده و بدین وسیله جو علمی در شهر پدیدار شود. با این وصف، آیا میتوان به مرکزیت یافتن کلانشهر مشهد امیدی داشت؟
اسکندری: این مسئله در حوزه مشهد به وضوح احساس میشود. چراکه دورترین نقطه در حوزه علمیه قم تا مرکز حوزه به راحتی قابلدسترسی است، اما مجتمعهایی که برای طلبهها در مشهد در نظر گرفته شده است فاصله بسیار طولانی تا مرکز حوزه دارند. قطعاً این فاصله تأثیرگذار است و نمیتوان آن را انکار کرد؛ یعنی یکی از مشکلاتی که در حوزه مشهد هست، این است که بعدازظهرهای حوزه علمیه به حالت تعطیل درآمده است. علت این است که اگر قرار باشد طلبهها ظهر به حوزه بروند، بازگشتشان به منزل با مشکل مواجه خواهد شد. البته این مشکل به جهت مدیریتی قابل رفع است؛ یعنی میتوان با مدیریت صحیح، حوزهها را متمرکز در یک نقطه شهر مثل اطراف حرم امام رضا علیهالسلام معطوف نمود. لذا کلانشهری مثل مشهد میتواند با مدیریت صحیح مرکزیت پیدا کند.
اجتهاد: چرا هیچگاه هیچ مرجع تقلیدی از شهر مشهد به پا نخواسته است؟
اسکندری: اگر حوزه مشهد را در طول تاریخ بخواهیم بنگریم افراد زیادی از آن بیرون آمدهاند. از زمان شیخ طوسی تا زمان مرحوم آخوند خراسانی تا برسد به حضرت آیتالله سیستانی و آیتالله وحید خراسانی که هرکدام شخصیتهای بزرگی بودهاند. در برههای هم افرادی چون سید یونس اردبیلی بودهاند و خیلی هم مثل حاجآقا حسین قمی به مرجعیت رسیدهاند. اینها کسانی بودهاند که در حوزه رشد کرده و به سرحد مرجعیت رسیدهاند. شاید مرجعیت عدهای از اینها در مشهد نبوده، بلکه در شهرهای دیگر رخ داده است؛ اما اینکه از مشهد هیچ مرجع تقلیدی به پا نخواسته است صحیح نیست. آقای میلانی هم وقتی به مشهد شرف حضور یافتند دارای مرجعیت بودند و عده بسیاری از ایشان تقلید میکردند؛ بنابراین اگر منظور این است که از حوزه مشهد مرجعی بیرون نیامده است میتوان گفت برعکس بیرون آمدهاند؛ و اگر منظور این است که در مشهد مرجعی وجود نداشته است، میتوان گفت وجود داشته ولو اینکه از شهرهای دیگر به آنجا آمدهاند.
اجتهاد: آیا بهتر نیست حوزه مشهد همانطور که پیش از این به ادبیات عرب معروف بود، امروز نیز خود را در رشتهای مثل کلام متمایز کند؟
اسکندری: نظر شخصی بنده با این مسئله موافق نیست. مشهد همان ایام که به ادبیات مشهور بوده است، بزرگانی در فقه و اصول و… هم داشته است؛ یعنی زمانی که مشهد به ادیب اول و دوم مشهور بود و طلبههایی که از مشهد بیرون آمده و در ادبیات قوی بودند، در همان دوران مرحوم آقا شیخ محمد آقازاده فرزند آخوند خراسانی تأثیر مهمی در علم اصول مشهد گذاشتند. لذا طلبههایی که از مشهد بیرون میرفتند در همه زمینهها متبحر بودند. زمانی که مرحوم بجنوردی و مرحوم آقابزرگ اشرفی شاهرودی از مشهد از درس آقازاده به درس آقای نائینی رفتند، حضورشان در درسهای آقای نائینی و اشکالاتی که در آن درس وارد ساختند، نقش و جایگاه خودشان را نشان دادند. لذا در طول تاریخ چنین نبوده که حوزه مشهد فقط ادبیات داشته و چیز دیگری نداشته است، بلکه در همه زمینهها فعال و جایگاه رشد داشته است؛ اما اینکه بگوییم این حوزه در یک زمینه صرفاً تخصص پیدا کند موافق نیستم. حوزه مجموعهای از علوم با همدیگر است. اگر بخواهد در یک زمینه متخصص شده و در بخشهای دیگر آن کمبودی یافت شود، در همان زمینه هم رشد نخواهد کرد. ما ادبیاتی که میخوانیم ادبیات در راستای فقه و اصول بوده است. در آن زمان هم چنین ادبیاتی رشد داشته است.
اگر آن هدف اصلی و غایی یعنی اجتهاد، فقه و اصول و… در یک حوزهای نباشد و صرفاً بخواهد اتکا بر یک مسئله داشته باشد خود آن یک مسئله هم رشد نخواهد کرد. چراکه صرفاً جهتگیری خاصی خواهد داشت و این جهتگیری با آن هدف اصلی حوزه سازگار نخواهد بود. در این خصوص عملاً هم نتیجه چنین میشود که حوزه علمیه خراسان از بین برود. به خاطر اینکه افراد مختلف در این حوزه باید علم خاصی را فرابگیرند بعد از شهر فاصله بگیرند و بیرون بروند. نتیجه عملی این کار تعطیلی فقه و اصول از حوزه است. البته قائل به این مسئله هم هستیم که با توجه به سابقهای که مشهد در ادبیات داشته است، مسئولان مربوط به فکر این باشند که مراکز تخصصی در زمینههای ادبیات به وجود آورند؛ یعنی بهعنوانمثال مدرسه تخصصی ادبیات و کلام به وجود آید که اساتید قوی و متبحر برای پایههای اول و دوم حوزه داشته باشند؛ اما اگر بخواهیم حوزه قدیمی مثل مشهد را فقط در یک زمینه خاصی محدود کنیم صحیح نخواهد بود.