زمینه سازیهای اختلاط در جامعه یکی از عوامل شیوع انحرافات جنسی یا بی حیایی است؛ وقتی ما در جامعه زمینهای را فراهم میکنیم که زن ومرد کنار هم اختلاط مکرر داشته باشند، طبعا این انگیزه خودنمایی بیشتر میشود. البته عوامل گسترده دیگری همچون فرهنگ سازی دستگاههای فرهنگ ساز، رسانهها، افراد تاثیر گذار و سیاستهای فرهنگ ساز هستند که همگی زمینه بدحجابی را در جامعه فراهم میکنند.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام سیدجعفر حق شناس پوشش را فصل مشترک زن و مرد دانست و معتقد است: حجاب ضابطه مندی در روابط زن و مرد است که با توجه به مصلحت اجتماع و فرد باید خودمان به استقبال آن برویم البته حد و مرز پوشیدگی زنان و مردان در هر جامعهای مطابق عقاید و عرف آن جامعه طراحی میشود اما اصل لزوم قاعده مندی پوشش از امور پذیرفته شده در همه جوامع است.
او میگوید: هیچ فقیهی بر وجوب حجاب چادر فتوا نداده است بنابراین ما نباید دعوا را سر چادر و مانتو ببریم بلکه باید بحث ما برسر حجاب صحیح و وزین برای زن مسلمان باشد که این حجاب گویای شخصیت او و هویت اسلامی و دینی اوست.
شفقنا پیرامون وضعیت حجاب در جامعه امروز و حدود شرعی آن و همچنین برخورد حاکمیت با مقوله حجاب با حجتالاسلام سید جعفر حقشناس کارشناس مطالعات زن و خانواده و عضو سابق مرکز تحقیقات زن و خانواده به گفت وگو پرداخته که در ادامه میخوانید:
اساساً ما چه نیازی به حجاب در جامعه داریم؟
حقشناس: مساله حجاب را باید عمیق تر ببینیم چون در اسلام، مساله و موضوع اصلی، حجاب نیست بلکه یک مبنای گسترده تر و عمیق تری دارد که یکی از خروجیهای آن حجاب است؛ آن مبنا این است که اسلام معتقد است، «روابط زن و مرد در جامعه باید قانونمند باشد»؛ و هیچ چیزی مهمتر از این مبنا نیست؛ یعنی اگر ما معتقد شدیم زنان و مردانی که در یک جامعه اسلامی زندگی میکنند روابط جنسی آنها و ارتباطاتشان باید در یک چارچوب بوده و قاعده مند باشد، از این ضابطه مندی، سایر احکام و برنامههای اسلام پیدا میشود و به نظر من این یک مساله عقلایی است که همه عقلای عالم با اختلاف در مقدارش آن را قبول دارند حتی در دنیای غرب هم یک سری قوانین متناسب با شرایط خودشان پیرامون روابط زن و مرد وجود دارد اینگونه نیست که روابط زن و مرد بی بند و بار و بی ضابطه باشد.
اگر ما در جامعه اسلامی بخواهیم روابط پاک و سالمی داشته باشیم باید روابط زن و مرد تحت قواعدی مدیریت شده و از بی بند و باری و رهاشدگی پرهیز کنیم. اگر روابط زن و مرد در جامعه کنترل شده و قاعده مند نباشد، پیامدهای ناگواری به دنبال خواهد داشت و اولین جایی که آسیب میبیند، خانواده است چون افراد پایبندی به خانواده نخواهند داشت به این دلیل که وقتی التذاذات جنسی در همه اشکال آن آزاد باشد، خانواده گرایی به صفر میرسد همچنانکه در بسیاری کشورها مشاهده میکنیم که انگیزه تشکیل خانواده بسیار کم شده و بسیاری افراد ترجیح میدهند زندگی توافقی داشته باشند تا خانواده تشکیل دهند یا ترجیح میدهند بچه نداشته باشند چون ممکن است با لذتهایشان مخالفت داشته باشد.
لذا معتقدم یکی از فلسفههای مهم تحدید روابط زن و مرد و ضابطه مند کردن آن، مساله خانواده است یعنی اسلام خواسته است که خانواده محفوظ بماند و محلی برای رشد انسانها باشد. ما معتقدیم مردی که التذاذات جنسی او در سطح جامعه و اجتماع تامین شود نسبت به همسر خود کم انگیزه و دچار سردی رابطه با همسر خود میشود و این مساله در مورد زن هم مصداق پیدا میکند. اگر انسانها به خود اجازه دادند در اجتماع وارد حوزه التذاذات جنسی یکدیگر شوند دیگر نیازی به رفتن به سمت خانواده ندارند و کم کم خانواده کمرنگ شده و دچار فروپاشی خانواده میشویم.
مساله دوم بحث آرامش اجتماعی است یعنی از نظر اسلام وقتی در جامعه التذاذات جنسی در کانون خانواده محدود شود، انسانها در سطح جامعه فقط نگاه انسانی به یکدیگر داشته و مشغول کارشان هستند. اگر در محل کار یا تحصیل، توجه جوان معطوف به جنس مخالف باشد قطعا راندمان کاری او پائین میآید و روحیه این شخص به هم میخورد؛ بنابراین آرامش اجتماعی، رشد علمی و افزایش راندمان کاری نتیجه ضابطه مندی روابط زن و مرد در اجتماع خواهد بود و به قول شهید مطهری حجاب و عفاف و حریم زن و مرد، التهابهای اجتماعی را کم میکند.
مسالهای که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد بحث شناخت و حفظ کرامت انسانی زن است یعنی در پرتو این قانون مداری و ضابطه مندی، زن موجودی باارزش میشود. آنچه که ما از احکام اسلامی میفهمیم، پوشش مناسب برای زن بهترین عاملی است که مرد، خواهان زن باشد. اگر زن در جامعه ارزان باشد و به آسانی و با نازلترین قیمت در اختیار مرد قرار بگیرد، مرد برای تشکیل زندگی با زن تلاش چندانی نخواهد داشت. حجاب، زن را خواستنی میکند و سبب میشود که مرد برای زن اعتبارقائل شود که حاضر باشد برای به دست آوردن او هزینه کند نه اینکه زن موجودی باشد که مرد هرزمان و در هر شرایطی او را در اختیار داشته باشد.
یکی از خروجیهای قانونمندی روابط زن و مرد مسأله حجاب و پوشش است یعنی در جامعه اسلامی، حرف زدنها، رفتارها و نشست و برخاستهای زن و مرد معنادار نباشد یا بقول شهید مطهری، زباندار نباشد. شهید مطهری در جایی میگوید: قدر مسلم از احکام اسلامی استفاده میشود که اسلام جامعه مختلط را توصیه نمیکند. میتوانیم فعالیتهای مثبت اجتماعی داشته باشیم با حداقل اختلاط و اگر جایی اختلاطی هم هست با حفظ آن حریمها، عوارضش از بین خواهد رفت.
یعنی به نظر شما تنظیم روابط بین زن و مرد در جامعه فلسفه اصلی حجاب را تشکیل میدهد؟
حقشناس: فلسفه اصلی حجاب به همین جا بر میگردد و عمده فلسفه آن همین است گرچه حجاب ریشههای دیگری هم دارد مثلا یکی از مباحثی که در مساله حجاب مطرح میشود، این است که پوشیدگی جزو فطریات انسانهاست؛ انسان از برهنگی منزجر است حالا اگر جایی برهنگی را ترویج میکنند، فطرت بشر تغییر کرده است؛ بنابراین ما معتقدیم مبنای پوشش، تنظیم صحیح روابط جنسی است، اگر پوشش از بین برود این روابط به هم میریزد.
چرا برای زن بیشتر از مرد پوشیدگی توصیه شده است؟
حقشناس: تفاوت روحیات زن و مرد اقتضا میکند که پوشش زن بیش از مرد باشد چون عمدتاً مرد همیشه جذب زیبائیهای زن میشود لهذا اسلام پوشش زن را بیش از مرد قرار داده است. والا قدر مشترکی از پوشش بین زن و مرد را داریم و این در همه جای دنیا هست.
پس حجاب تنها منحصر به زن یا مرد نمیشود؟
حقشناس: قطعا. حجاب مساله مشترک بین زن و مرد است و یک قدر مشترکی را باید هردو جنس داشته باشند و بخشهایی از بدن را باید بپوشانند. حتی از نظر شرعی هم برخی علما فتوا دارند که اگر مردی میداند بخشهایی از بدنش برهنه است و سبب مفسدهای برای خانمهایی که او را میبینند میشود، مجاز نیست آن قسمت بدنش را برهنه کند لذا مردها هم چارچوبی در پوشش دارند بعلاوه اینکه مساله وجوب کنترل نگاه، زن و مرد نمیشناسد. به دلیل همین تفاوت روانی بین زن و مرد و آسیب پذیرتر بودن زن، اسلام مقدار پوشش را برای زن بیشتر از مرد طراحی کرده است.
در جامعه دیدگاههایی وجود دارد که حجاب را تبعیض بین زن و مرد و محدودیتی برای فعالیتهای اجتماعی زن میبینند، آیا با این دیدگاه موافق هستید؟ اینکه حجاب نوعی مصونیت برای زن است نه محدودیت را چگونه تبیین میکنید؟
حقشناس: اگر بر اساس منطق عقلایی حجاب را برای جامعه به عنوان یک ضرورت پذیرفتیم، قطعا باید از آن دفاع کرده، ملتزم به آن شویم و محدودیتهایش را هم بپذیریم. کسانی که میگویند حجاب محدودیت نیست یعنی حجاب مانع فعالیت نیست والا پوشش برای مردها هم نوعی محدودیت است. سراسر زندگی بشر پر از محدودیتها و قیودی است که او را احاطه کرده است و پوشش هم یکی از محدودیتهای مثبت است. نمونههای فراوانی از محدودیتهای مثبت در زندگی بشر وجود دارد مانند اینکه گفته میشود از مواد غذایی غیر استاندارد استفاده نکنید یا فردی که چربی خون بالا دارد از مواد غذایی چرب استفاده نکند؛ بنابراین طبیعی است که خانم در هوای گرم تابستان بخواهد لباس بپوشد یک نوع محدودیت است اما محدودیت مثبت است مثل کسی که از غذاهای شیرین به خاطر سلامتی خودش دست میکشد. انقلاب اسلامی تجربه جدیدی در دنیا بود که نشان داد یک زن میتواند حجاب صحیح و مثبتی داشته باشد اما در خیلی از عرصههای اجتماعی، علمی، تبلیغ دین، فرهنگ و هنر هم موثر باشد.
بنابراین حجاب را یک ضابطه مثبت و مفید برای انسان مسلمان و جامعه اسلامی میدانیم. ما ضوابط عقلایی جامعه را به راحتی میپذیریم، اگر این مساله روشن شده باشد که بی بند و باری در جامعه و برهنگی به روح جامعه آسیبهای فراوانی میزند، براحتی پوشش را میپذیریم. لذا حجاب را نوعی محدودیت مثبت مینامیم که خودمان باید به استقبال آن برویم و اگر کسانی نمیفهمند باید آگاه بشوند که به نفع خودشان است. البته گاهی اوقات ممکن است کسی بگوید من دوست دارم آنگونه که میخواهم در جامعه ظاهر شوم که اینجا بحث مصلحت اجتماعی مطرح میشود لذا اگر کسی بخواهد در زندگی اجتماعی برهنگی را در پیش بگیرد، غیر از اینکه خودش آسیب میبیند، به دیگران آسیب میزند مانند سایر قواعد و ضوابط اجتماعی از قبیل بهداشت، ساختمان سازی و… که اگر کسی نخواهد رعایت کند چون دیگران آسیب میبینند، به او اجازه نمیدهند. با چه منطقی برخی مطرح میکنند که پوشش امر شخصی است؟ پوشش از این حیث که جنس و رنگ لباس انسان چگونه باشد، شخصی است اما اصل پوشیده بودن و عدم برهنگی قطعا از حقوق جامعه است ومسأله اجتماعی است نه شخصی. به همین دلیل کسی حق ندارد هرنوع پوششی را انتخاب کند ولو عوارض نامطلوبی در جامعه به بار آورد.
حد و مرز پوشش چیست؟
حقشناس: اصل پوشیده بودن و نفی بی بند و باری جنسی تقریبا مساله پذیرفته شده ایست و همه آن را قبول دارند اما در حد و مرز آن با هم اختلاف دارند. حد و مرز پوشیدگی زنان و مردان در هر جامعهای را باید مطابق عقاید و عرف آن جامعه طراحی کرد لذا مطابق با عقاید دینی و ضوابط جامعه باید چارچوبی برای پوشش زن و مرد بگذاریم و آن را اجرا نماییم. اینکه برخی مساله آزادی در پوشش را مطرح میکنند، آیا در مسائل دیگر اجتماعی هم میگویند آزادی باشد؟ هرجای دنیا که مساله پوشش را رها گذاشتند تا آخرین حد آن رفتند و لذا آزادگذاشتن پوشش به برداشتن روسری متوقف نخواهد شد بعدها کم کم انگیزه برای مراحل بعدی ایجاد میشود تااینکه به مرز برهنگی میرسیم. لذا عرف و شرع و قانون ما حد مناسبی از پوشش را اقتضا میکند و این حد مناسب چیزی است که در قانون و شرع ما مشخص شده و نباید بگذاریم کسی از آن عبور کند.
اشاره کردید که پوشش امر مشترک بین زن و مرد است، آیا نوع و رنگ خاصی از پوشش مدنظر اسلام هست یا اینکه معیار حجاب داشتن پوشش شرعی است و اصراری بر رنگ خاص نیست؟
حقشناس: از نظر اسلام رفتار و حرکات زن و مرد نباید زمینه ساز تحریک جنسی طرف مقابل باشد. اگر نوع و رنگ پوشش زن در محیطی متناسب با عرف آنجا به گونهای است که جلب توجه میکند، باید از آن اجتناب شود ولی گاهی اوقات در جامعه ای، خیلی از رنگها عادی شده و مطابق عرف آنجاست و منعی ندارد لذا رنگ پوشش، فی نفسه هیچ منعی ندارد مگراینکه موجب تحریک نامحرم و جلب نظر او شود. در جامعه امروز ما هیچ منعی بابت رنگها نداریم اما برخی لباسها به لحاظ رنگ و طراحی به گونهای است که کاملا موجب جلب توجه میشود که بهتر است از آن اجتناب شود. در دستورات دینی ما آنچه که مهم است، پوشش و حجاب است. در بسیاری مواقع میبینیم لباسهایی که رنگهای تند دارند همراه با خودنمایی و بدحجابی است که موجب مفسده میشود در حالی که گاه خانمی لباس رنگی هم پوشیده اما حجاب و برخورد اوکاملا عاری از خودنمایی و تحریک نامحرم است.
بنابراین در نوع پوشش اسلام دستور خاصی نداده است؟
حقشناس: در احکام اولیه اسلام و در متون دینی مطلب صریحی در این رابطه نداریم گواینکه کسانی خواستهاند از آیه «یا أیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لاِءَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیِبِهنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کَانَ اللّه ُ غَفُورا رَحیما» استفاده کنند که «جلباب» پوشش سرتاسری و چیزی شبیه چادر بوده و همه بدن را یکجا میپوشانده اما این هم توصیه است و الزامی ندارد. در فقه هم هیچ فقیهی بر وجوب حجاب چادر فتوا نداده است گرچه استحباب آن گفته شده است. اینکه گفته میشود حجاب چادر بهتری است به دلیل آن است که حجم سرتاسری بدن را میپوشاند و برجستگیهای بدن محفوظ میماند درحالیکه شاید در پوششهای دیگر این کمتر باشد. ما نباید دعوا را سر چادر و مانتو ببریم بلکه باید بحث ما برسر حجاب صحیح و وزین برای زن مسلمان باشد که این حجاب گویای شخصیت او و هویت اسلامی و دینی اوست.
برخی استدلال میکنند که عفت فقط حجاب ظاهر نیست و میتوان قلب را عفیف و پاک نگاه داشت و ضرورتی به پوشش ظاهر نیست. برخی از منتقدان حجاب نیز عملکرد منفی برخی افراد محجبه را ملاک قرار داده و میگویند حجاب دلیلی بر داشتن قلب سلیم نمیشود. نقد شما بر این دیدگاه چیست؟ آیا عفت باطنی و ظاهری لازم و ملزوم یکدیگرند؟
حقشناس: اگر در جامعهای کسانی خود را منتسب به دین میکنند اما دیندار نیستند، این اشکالی به دین نیست بلکه اشکال به آن افراد است. اگر کسی پوشش چادر دارد اما از عفت نفس برخوردار نیست دلیل بر اشکال داشتن چادر نیست. وقتی راجع به مقوله دینی سخن میگوئیم نمیخواهیم بگوئیم که کل دین در این مقوله جمع شده و دین را تنزل دهیم بلکه حجاب یکی از توصیههای دینی است که باید به آن خوب عمل شود. چه بسا کسی ممکن است حجاب داشته باشد اما دهها سیئه رفتاری داشته باشد، مگر قرار است اگر کسی باحجاب شد تمام رذائل اخلاقی او از بین برود؟ البته این انتظار است که بانوان محجبه مسائل دیگر مذهب را رعایت کنند اما اینها لازم و ملزوم یکدیگر نیستند.
ضرب المثلی داریم که میگوید «رنگ رخساره خبر میدهد از سرّ درون». اگر آقایی ژولیده از در اتاق وارد شد، میپذیریم این فرد بی نظم است لذا همیشه رابطهای بین درون و برون است. نمیتوانیم بگوئیم کسی که بی بند و باری ظاهری دارد درون او پاک است. وقتی مشکلی در درون ما شروع میشود، نمودی در بیرون پیدا میکند بعلاوه اصلا در دستورات دینی ما و در تعریف دینی، بخشی از پاکی درون این است که ظاهر را حفظ کنیم. لذا عفت درونی و بیرونی لازم و ملزوم یکدیگرند. ما معتقدیم اگر کسی از درون عفت داشت، حتما عفاف بیرونی هم میآید؛ بنابراین اگر کسانی از درون پاک هستند بیرون خود را هم عفیفانه نگاه دارند؛ اما اگر کسی حجاب نامناسبی ندارد هیچگاه اتهام بی عفتی به او نمیزنیم و اگر کسی بدحجابی کرد به همان حد بدحجابی اش باید با او تعامل کرد و بلکه باید تلاش کنیم این ارزش مثبت را به دست بیاورد و شخصیت او را منفور جلوه ندهیم. همینطور، بدحجابی او را معیار داوری نسبت به همه مسایل وی قرار ندهیم.
برخی معتقدند وضعیت حجاب در شرایط فعلی جامعه مناسب نیست و دلایلی برای آن بر میشمرند، وضعیت حجاب در جامعه کنونی از نظر شما چگونه است؟ و اگر با استدلال فوق موافق هستید، دلایل نامناسب بودن وضعیت حجاب در جامعه چیست؟
حقشناس: همیشه سنجش و ارزیابی باید با مقیاس صورت بگیرد، اگر بخواهیم با ارزشهای آرمانی اسلام بسنجیم، خیلی فاصله داریم و وضع حجاب وضع مطلوبی نیست. اگر خود را با برخی کشورها و جاهای دیگر بسنجیم، نسبت به آنها، شرایط بهتری داریم؛ اما اگر وضعیت پوشش و حجاب را در جامعه خودمان در قیاس با گذشته خود(دهه اول انقلاب) ببینیم، احساس میکنم در بخشهایی تنزل کردیم. وقتی ما تجربه گذشته خود و آن حالت آرمانی را میبینیم طبیعی است که از وضع موجود راضی نباشیم و بلکه احساس میکنیم بحث حجاب و پوشش یک حرکت رو به نزولی را طی میکند. برداشت من به عنوان کسی که سالها مطالعه در این حوزه داشته و کار کرده این است که ما حتی نسبت به گذشته هم متاسفانه در روابط زن و مرد و حفظ حریمها افول داشتیم و در برخی زمینهها آن شرایط مطلوب و نیمه مطلوب و خیلی از چیزها را از دست دادیم بنابراین شرایط را شرایط مناسبی نمیبینم و معتقدم نباید دل خوش کنیم به اینکه گروهی زنان و مردان جامعه ما این مسائل را مراعات میکنند.
بحث بدنماشدن چهره عمومی جامعه و خیابانها از نظر پوشش ولو تعدادش زیاد نباشد برای جامعه اسلامی بد است و این نشان دهنده تنزل است. این وضعیتی که در شهرهای بزرگ میبینیم و من نام آن را کودتای خزنده میگذارم که ازسالهای پیش حدود ۲۰- ۳۰ سال قبل از پشت صحنه تلاش میکند دائم این حریمها برداشته و این پوششها کم شود و از روی عمد در حال انجام است. این جریان تلاش میکند تا در جاهای مختلف این جوّ شکسته شود؛ مانند اینکه گروهی در ماشین یا خیابان باهم روسریها را برمی دارند؛ این از نظر ما افول و خطاست و شرایط موجود منفی است. شکستن حریم حجاب مساله نامناسب و غلطی است و در اسلام حریم شکنی دارای اهمیت فراوانی است. اینکه چرا ما به چنین وضعیتی رسیدیم که مساله عفاف و پوشش در حال تضعیف است و شاهد مسائلی هستیم که قبلا نبودیم، مسالهای است که به سادگی نمیتوان پاسخ داد. چون پدیدههای اجتماعی مولود مسائل عدیده و متنوعی هستند و متقابلا برای حل آن باید به همه این دلایل پرداخت. یکی از راهکارهای مساله حجاب، بحث قانونی است اما همه آن نیست.
تاخیر در ازدواج یک جوان یکی از دلایل این بدپوششی و انحراف است. جوانی که ازدواج نکرده دنبال جنس مخالف است. در دنیای امروز که میبینید این تحریکات در غرب کم است چون نیازبه جنس مخالف از راههای نامشروع و خارج از چارچوب ازدواج تأمین شده است؛ اما در کشور ما امروز هزاران جوان در کنار هم در جامعه حضور دارند این جوان نیاز به ازدواج دارد و این نیاز درونی و فطری اوست، وقتی ما این را فراهم نکردیم نباید انتظار مفاسد جنسی نداشته باشیم. بخش عظیمی از جامعه ما اگر به موقع ازدواج کنند یکی از بسترهای مهم انحرافات جنسی آنها کاهش مییابد یا از بین میرود گرچه علت العلل نیست.
زمینه سازیهای اختلاط در جامعه از عوامل دیگر شیوع انحرافات جنسی یا بی حیایی است؛ وقتی ما در جامعه زمینهای را فراهم میکنیم که زن ومرد کنار هم اختلاط مکرر داشته باشند، طبعا این انگیزه خودنمایی بیشتر میشود. البته عوامل گسترده دیگری همچون فرهنگ سازی دستگاههای فرهنگ ساز، رسانهها، افراد تاثیر گذار و سیاستهای فرهنگ ساز هستند که همگی زمینه بدحجابی را در جامعه فراهم میکنند.
نکته دیگری که باید اشاره کرد اینکه مساله حجاب گاهی سیاسی میشود یعنی اینکه کسانی به دلیل نارضایتی از عملکرد حکومت و متولیان امر اساسا پس میزنند و عنوان میکنند چون این حکومت میخواهد ما را با اجبار باحجاب کند، ما نمیخواهیم. اگر این اشخاص، ایدههای مطلوب خود را در عملکردهای حاکمیت ببینند قطعا به آموزههای حاکمیت هم تمایل پیدا میکنند. یکی از عواملی که سبب میشود مردم به آموزههای اسلامی از جمله حجاب علاقمند شوند، عملکرد صحیح و مطابق دین متولیان امور است یعنی هرچه دستگاه روحانیت و متولیان امور دینی و اجرایی بهتر عمل کنند قطعا بسیاری از کسانی که گرایش به حجاب ندارند، گرایششان بیشتر میشود.
حجاب با عملکرد حکومت رابطه مستقیم دارد؟
حقشناس: رابطه مستقیم به آن معنا ندارد اما حجاب متاثر از عملکرد حکومت است یعنی عملکرد خوب دستگاههای اجرایی در حاکمیت دینی میتواند در تمایل مردم به دین از جمله حجاب تاثیرگذار باشد. لهذا بحث الگوهای اجتماعی و تبیین فلسفه درست حجاب، درست تبلیغ و ترویج کردن در رسانهها اهمیت دارد. وقتی میخواهیم به مساله بدحجابی فکر کنیم واقعا باید بنشینیم در کلان کشور به سایر مسائلی که به آن ربط دارد، فکر و فرهنگسازی و برنامه ریزی کنیم و همه تلاش کنیم فلسفه حجاب را تبیین نمائیم و از سوی دیگر دستگاههای اجرایی در این زمینه متوازن حرکت کنند تا بتوانیم تاثیرگذار باشیم در عین حال این موارد نفی آن نمیکند که با بی بند و باری مستهجن پوششی برخورد درست و قانونی نکنیم، واقعا مرز قانونی را معلوم کنیم و برای کسانی که میخواهند مرزشکنی کنند، فکر صحیح و درستی نمائیم البته اگر کسی بدپوشش هست و غرضی ندارد به هیچ وجه معتقد به برخورد نامناسب نیستم بلکه کار فرهنگی کرده و تلاش کنیم فلسفه حجاب را تبیین کنیم تا حجاب امر درونی شود نه امر صرفا ظاهری. مادران سعی نکنند صرفا با الزام، فرزندان خود را وادار به پوشش حجاب و چادر کنند بلکه با راه درست، منطق حجاب را تبیین و آنها را دعوت به حجاب کنند.
تا چه اندازه ممکن است شیوههای ترویج و امر به معروف و الگو سازی حجاب حساب شده، دقیق و مبتنی بر دقتهای تربیتی و فرهنگی نباشد؟ آیا امیدی به بهبود این وضع هست؟
حقشناس: قطعا باید امیدوار باشیم و هیچ وقت نمیتوان گفت که امیدی نیست. واقعا برای حل مساله حجاب و پوشش و مسائل جنسی نیازمند عزم ملی هستیم. بزرگان کشور، مسئولان و دست اندرکاران مدیریت اجرایی و فرهنگی کشور اگر حجاب را دغدغه جدی خود قرار دهند و با عزم جدی برای مسائل اخلاقی و جنسی جامعه فکر کنند، میتوانیم با یک برنامه کلان بلند مدت و همت جمعی این مسیری راکه احساس میکنیم رو به افول است، کنترل نماییم. البته نباید در کنار ضعفها و کاستیهای داخلی، از تلاشها و فرهنگسازیهای فضاهای خارجی غافل شویم. ما باید جامعه را از درون واکسینه کنیم و قدرت روحی آن را بالا ببریم تا بر هجمه بیرونی فائق بیائیم.
برخی قانون حجاب را مورد اشکال قرار میدهند و خواهان اختیاری شدن حجاب هستند، آیا اختیاری شدن حجاب کمکی به بهبود اوضاع میکند و اساسا فایدهای دارد؟
حقشناس: حجاب هم مانند سایر مقولات صحیح اجتماعی نمیتواند رها باشد بلکه همه باید تحت چارچوب قانونی و تعریف شده در کشور عمل کنند و نمیشود آن را بی قانون گذاشت. اگر تعامل برای گسترش حجاب، تعامل صحیح عقلانی همراه با ادب در اعمال قانون باشد خیلی موجب پس زدگی حجاب نمیشود اما اگر بخواهیم با منطق خشن و تند و بدون تعقل با آن برخورد کنیم موجب فاصله گرفتن از حجاب میشود. رهاکردن مساله حجاب قطعا باعث گسترش بدحجابی خواهد شد و تا مرز برهنگی پیش خواهد رفت.
برخی عنوان میکنند که رضاخان کشف حجاب کرد، مردم مخالفت کردند و درواقع به زور روسریها ر از سر مردم کشید، الان هم نظام جمهوری اسلامی که بر حجاب تاکید میکند، مردم مخالفت میکنند و درواقع به زور روسریها را سر مردم میکند و دیدگاهشان این است که هردو شیوه نادرست است. نظر شما در این باره چیست؟
حقشناس: به نظرم این سخنان بیشتر به شعار شبیه است تا حرف علمی. اولا رضاخان با همان اجبار و الزام و زور رضاخانی خیلی موفقیتها به دست آورد و توانست بخش از جامعه را بی حجاب کند و منشا این بی حجابی امروز جامعه ما تلاشهای رضاخان و محمدرضا شاه است. آن تلاشهایی که برای بدحجابی کردند، گسترش مراکز فساد و… قطعا اثر داشت و الان هم بخشی را وارث آن وضعیت گذشته هستیم. از آن طرف در دنیا وقتی میخواهند چیزی را فرهنگ کنند تلاش و زحمت دارد؛ بنابراین همیشه الزام و قانون بد نیست. به طور مطلق هم در مسائل اجتماعی نمیشود اعمال قانون را نقد کرد و همه چیز را به اختیار افراد بگذاریم. مشکل ما این است که گاهی تک بعدی میشویم لذا قوانین تشویقی و تنبیهی در کنار هم لازم است و این قاعده اداره عالم است. قانونمندی در حجاب یعنی کسانی را ملزم کنیم به حجاب، آیا کارمثل این است که کسانی را ملزم به بی حجابی کنیم؟ هیچگاه نمیتوانیم الزام به پوشش صحیح را با الزام به بی پوششی مقایسه کنیم. کار رضاخان الزام بر عمل زشت بود اما الزام به حجاب، الزام به عمل خوب است؛ به عبارت دیگر الزامات در امور خوب و عقلایی با الزامات در امور فاسد و غلط قابل قیاس نیست و دو مقوله جدا از هم هستند.
قبول دارید که با برخوردهای خشن نمیتوان مساله بدحجابی را حل کرد؟
حقشناس: بله، این الزام باید با کمال ادب اسلامی باشد. حتی در خصوص دستگیری متهم یا زندانی حق اهانت به او را نداریم، مأمورقانون تنها باید او را دستگیر کند و به زندان ببرد اما حق توهین به او را ندارد؛ بنابراین الزامات قانونی در جامعه باید به روش صحیح و همراه با فرهنگسازی باشد. واقعا در دستگاههای رسانهای ما چقدر تبلیغ مثبت و اثباتی و توجیه کننده نسبت به مساله پوشش مناسب و روابط صحیح صورت گرفته است؟ بسیار کم است و اگر هم داریم تنها در این حد است که در فیلم نشان میدهیم خانمی چادر به سر کرده است. تبلیغ حجاب تنها با سخنرانی نمیشود بلکه باید از طریق تبلیغات رسانهای و تبیین صحیح وارد شویم. لذا با روشهای خشن و بی منطق و نیز برخوردهای منزجر کننده مردم از حجاب و عفاف به شدت مخالفم بلکه باید حتما از روشهای صحیح و الزامات منطقی و درست بهره گرفت.
چگونه میتوان در مسائل مربوط به حجاب از افراط وتفریط پرهیز کرد؟
حقشناس: به نظرم یکی از راهها این است که دست اندرکاران این مسائل و متولیان امر مقداری پای مباحث کارشناسی بنشینند و به این مباحث توجه کنند یعنی این مساله نیاز به بحث و گفتگو و تبادل نظر و استفاده از فکر همدیگر دارد. الان آنقدری که دنبال عمل و گرفتار مشکلات هستیم، فرصت برای کارشناسی کردن و اندیشه کردن و یافتن راه حلهای صحیح و نو در مسائل اجتماعی نداریم و بهای لازم به کارشناسی در خیلی موارد داده نمیشود.
توصیه شما در این موضوع به نهادهای حکومتی چیست؟
حقشناس: هرکسی در زمینه اجرایی فعالیت میکند اگر دو کار را انجام بدهد، به حل مساله حجاب و عفاف کمک خواهد کرد: اول اینکه با مردم برخورد خوب داشته باشد و برای حل مشکل مردم با روش اسلامی و عدالت علوی تلاش کند که این بهترین عامل تبلیغ حجاب و سایر اخلاق حسنه اسلامی است. دوم اینکه هرکسی درهر مسئولیتی است به مساله حیا و عفاف و حفظ حریمها حساس یاشد و توجه کند. اگر عوامل اجرایی به این نکته همت کند خیلی از مسائل حل خواهد شد. دستگاههای مدیریتی، فرهنگی و اجرایی باید برای این موضوع بنشینند فکر کنند و برنامههای کوتاه مدت و بلندمدت تدوین کنند که در این صورت به نتایج خوبی میتوان رسید و این شدنی است.