تفاوتهایی میان دو نگرش دموکراسی و مردم سالاری دینی در مبانی و نظام مسائل و تحلیل فعالیتهای سیاسی مبتنی بر آنها وجود دارد. با این توضیح که در نظام اسلامی، بر اساس دیدگاه مشهور اندیشمندان مسلمان، نقش مردم، در حوزه مقبولیت و نه مشروعیت مؤثر میافتد. مشروعیت این نظام با نظر به مبانی کلامی، از حق حاکمیت الهی سرچشمه گرفته، در عرصه حاکمیت سیاسی، از نظریه مشروعیت الهی تبعیت میکند. مقبولیت، به رضایت مردم وابسته است؛ به این صورت که بدون رضایت مردم، حکومت مشروع، فعلیت پیدا نمیکند نه آنکه اساسا مشروعیت ندارد یا اگر فعلیت یافت، تداوم حیات آن با موانع مختلفی روبرو میشود.
شبکه اجتهاد: حجتالاسلام والمسلمین علی رحمانی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه مشهد و مدیرکل آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی در گفتگویی به تبیین اهمیت انتخابات و مشارکت در این فریضه پرداخته و نیز به عوامل افزایش مشارکت، راهکارهای حضور حداکثری و ضرورتهای حول آن اشاره کرده است. متن این گفتگو در میخوانید:
اهمیت انتخابات ۱۴۰۰ در چیست؟
رحمانی: در این رابطه سه نکته شایان توجه است: نکته اول. انتخابات، نماد مشارکت مردم در عرصه سیاسی است. ایران در چهل سال گذشته انقلاب اسلامی، موفقترین حکومت در ایجاد مشارکت سیاسی در سطح عمومی بوده است. این مشارکتها، انتقاد به غیر مردمی بودن حکومت ایران را که نوعا از سوی دشمنان و مخالفان نظام اسلامی مطرح شده، به چالش کشیده است. بر همین اساس مورد طمع مخالفان جهت ایجاد شکاف اجتماعی، ضعف امنیتی و واپس گرائی سیاسی قرار گرفته است. اتفاقات ناگوار چند سال اخیر در حوزه اقتصادی و معیشت مردم، برخی اتفاقات امنیتی در دو سال گذشته بخصوص واقعه آبان ماه، برجسته سازی تأثیر تحریمها و غیره، از سویی مخالفان را در رسیدن به مطامع خود حریص تر کرده و از سوی دیگر علاقمندان به حرکت و جریان انقلاب را پر تحرکتر ساخته است. طبیعی است که در این شرایط میزان مشارکت در انتخابات، میتواند پیامهای مختلفی را به همه اطراف دخیل در سرنوشت ایران ارسال کند؛ اما اینکه باید چه پیامی را به دشمنان و مخالفان داد، به اهمیت انتخابات ۱۴۰۰ افزوده است.
نکته دوم. پس از رونق گیری دموکراسی، انتخابات، نماد مشارکت سیاسی در حکومتهای دموکراتیک شده و حضور مردم مشروعیت را برای آنها به ارمغان آورده است. به موازات رشد این فرم از حکومت که بر مؤلفههای مدرنیته بنا گردید، گونه دیگری از اندیشه سیاسی، در تقابل و تضاد با ارزشهای اومانیستی دوران مدرن، معرفی شده که در آن هویت دینی و گرایشهای ایمانی محور رفتارهای سیاسی قرار گرفته است که از آن با عنوان «مردم سالاری دینی» یاد میکنند. مردم سالاری دینی رویکرد و تفسیری متفاوت از مشارکت سیاسی مردم در حکومت دینی است.
تفاوتهایی میان دو نگرش دموکراسی و مردم سالاری دینی در مبانی و نظام مسائل و تحلیل فعالیتهای سیاسی مبتنی بر آنها وجود دارد. با این توضیح که در نظام اسلامی، بر اساس دیدگاه مشهور اندیشمندان مسلمان، نقش مردم، در حوزه مقبولیت و نه مشروعیت مؤثر میافتد. مشروعیت این نظام با نظر به مبانی کلامی، از حق حاکمیت الهی سرچشمه گرفته، در عرصه حاکمیت سیاسی، از نظریه مشروعیت الهی تبعیت میکند. مقبولیت، به رضایت مردم وابسته است؛ به این صورت که بدون رضایت مردم، حکومت مشروع، فعلیت پیدا نمیکند نه آنکه اساسا مشروعیت ندارد یا اگر فعلیت یافت، تداوم حیات آن با موانع مختلفی روبرو میشود. این موانع میتواند در مرحله تداوم و استمرار حکومت، بر اقتدار و ضریب نفوذ قدرت سیاسی، امنیت داخلی و خارجی، ایفای نقش در مجامع بین المللی و به تبع اینها رشد اقتصادی، توسعه پایدار و غیره تأثیرات زیانباری بگذارد؛ به عبارت دیگر مشارکت حداکثری، پشتوانه ملی و سرمایه سیاسی قابل توجه برای مسئولانی است که برای حضور در عرصه مدیریت کلان جامعه انتخاب میشوند. هر مقدار این پشتوانه مستحکم تر و اقبال عمومی فزون تر و بیشتر باشد، به قدرت پیش برندگی دولت مبدل میشود.
نکته سوم. در شرایط کنونی شیوع کرونا و آثار روانی آن، درصدی از مشارکت عمومی کاهش خواهد یافت، در این بستر، دشمنان نظام اسلامی در تلاشند تا افزون بر تأثیر این عامل طبیعی، با تحریک احساسات منفی مردم که از وقایع مختلف چند سال اخیر متألم گشته است، پیش از انتخابات بر انگیزه و میزان مشارکت مردمی اثر منفی بگذارند. اگر در این مرحله به موفقیتی برسند، عدم اقبال مردم به صندوقهای رأی را به تقابل عنصر جمهوریت با اسلامیت باز میگردانند و آنچه باید در حوزه مقبولیت و کارآمدی یا عدم کارآمدی یک جریان سیاسی تحلیل گردد را به حوزه مشروعیت میکشانند و گامهای دیگر خود را در جهت تخریب و تضعیف دستاوردهای انقلاب مردمی ایران بر میدارند.
با وجود تمام مشکلات اقتصادی و … چرا مردم باید در انتخابات مشارکت داشته باشند؟
رحمانی: مشکلات اقتصادی تحت تأثیر عوامل متعددی چون زیر ساختها و مکانیسمهای معیوب، نظام دیوان سالاری حجیم و کند کننده، وابستگی نرم نظام اقتصادی در حوزه اندیشه به نظریهها و دیدگاههای لیبرالیستی ناسازگار با نظام هنجار-ارزش در جامعه دینی، خلق ناموجه پول توسط نظام بانکی بخصوص بانکهای خصوصی، کاهش ارزش پول، بروز فساد اقتصادی، سفته بازی و دلالی، افزایش لجام گسیخته قیمتها بویژه در ملزومات زندگی و … است. انتخابات، رأی به نگرشی است که میتواند این وضعیت نابسامان را به سمت اصلاح برده یا آن را تشدید کند.
البته فعالیت حرفهای احزاب سیاسی و ایفای نقش صحیح آنها در پیاده سازی سیستمی جهت کاهش آسیبها بسیار ضروری است. تا وقتی که احزاب به صورت قارچگونه و در هنگامه انتخابات ظاهر میگردند و پس از آن صرفا در سهم خواهیها و حفظ منافع گروهی در بدنه حاکمیت حضور پیدا میکنند، بسیاری از این مشکلات درمان قطعی نیافته و در آنها به مسکنی مقطعی اکتفا میشود. برای حل بنیادین این قبیل مشکلات و مشابه آنها در حوزههای دیگر مانند: آموزش، فرهنگ، سیاست، جمعیت و خانواده، مسکن و غیره باید احزابی با فعالیتهای حرفهای در کنار مشارکت نخبگانی به سمت طراحی سیستمهای دانش بنیان رفته و خطاهای آن سیستمها را در مقام عملیات به صورت مداوم بر طرف سازند تا علاج مشکلات به صورت پایه و پایدار اتفاق افتد.
به هر حال در شرایط کنونی آنچه از اهمیت برخوردار است، مشارکت برای انتخاب مناسب و در ادبیات رایج امروزه «انتخاب اصلح» و روی کار آمدن دولتی توانمند است. حتی در همین وضعیت و شرایط هم میتوان با انتخاب درست، سرنوشت جامعه و ملتی را تغییر داد.
فارغ از تعیین سرنوشت سالهای بسیار حساس پیش رو، انتخابات حداکثری تضمین کننده امنیت داخلی و تقویت کننده جریان مقاومت در منطقه است.
چه عواملی میتواند باعث مشارکت بالا یا پایین مردم در انتخابات شود؟
رحمانی: پیشرفت فراگیر در حوزه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، توسعه عدالت و امنیت، رشد و برخورداری از نظام سلامت و حمایتهای مکمل، نظام آموزشی برابر، مبارزه قاطع با فساد در اشکال مختلف و غیره عواملی است که امید به مشارکت را در مردم افزایش میدهد. این عوامل منجر به رشد مشارکت عمومی در انتخابات گردیده و بروز خلل در هر یک از آنها زمینه ساز کاهش مشارکت عمومی خواهد شد.
در پایان بفرمایید، راهکارهای حضور حداکثری مردم در انتخابات چیست؟
رحمانی: در کشور ما طیفها و جریانهای فکری متفاوتی وجود دارد. هر کدام از آنها به عامل یا عواملی خاص واکنش نشان میدهند. با این وجود چند راهکار تأثیرگذار بر حضور حداکثری که از جایگاه مهم تری برخوردارند را متذکر میشوم:
۱- آگاه سازی، آگاه نمودن مردم از تأثیر مثبت یا منفی مشارکت یا عدم مشارکت آنان در انتخابات و سرنوشت سیاسی کشور؛
۲– معرفی برنامه به منزله عامل مؤثر و پایدار در حیات و بالندگی کشور بجای شعار جذاب سیاسی که عامل ناپایدار سالهای پیشین بوده است؛
۳- حضور نمایندهای از طیفها و جریانهای مختلف فکری؛