در پی انتشار تصاویری از آیتالله شبیری زنجانی در فضای مجازی؛ آیتالله محمد یزدی رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ایشان نامه سرگشاده نوشت که لحن و محتوای نامه موجب شد علما و اساتید حوزه واکنشهایی مثبت و منفی داشته باشند.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، چندی پیش تصویری از یک دیدار در تهران منتشر شد که آیتالله سید موسی شبیری زنجانی را در کنار شخصیتهایی چون آقایان موسوی خوئینی، غلامحسین کرباسچی، سید محمد خاتمی، عبدالله نوری و تعدادی دیگر نشان میداد که اخبار و تحلیلهای زیادی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به دنبال داشت. باگذشت چند روز از آن ماجرا، آیتالله محمد یزدی رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم طی نامهای سرگشاده به این موضوع پرداخته است و پایگاه اطلاعرسانی این نهاد حوزوی این نامه را منتشر کرده و بدین شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
حضرت آیتالله شبیری زنجانی «دامت برکاته»
سلام علیکم
با احترام؛ ضمن عرض ارادت و تسلیت ایام اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام)، پیرو انتشار تصاویری در فضای مجازی از حضرتعالی در کنار برخی افراد مسئلهدار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری«دامظله العالی» احترامی قائل نیستند؛ بدین وسیله به عرض میرساند، این موضوع ناراحتی و تعجب مقلدین و حوزویان را در پی داشته است.
لازم به ذکراست، اینجانب نیز در دو مرحله با حضرتعالی مکاتباتی در مورد برخی از مسائل دیگر داشته ام که جواب قانع کنندهای دریافت نکردم؛ لذا این نامه را به ناچار به صورت سرگشاده خدمتتان ارسال کردم
چگونه میشود، حضرتعالی که فرصتی برای ملاقات با هیات رئیسه مجمع عمومی اساتید را ندارید، فرصت میکنید در منزل آقایی در تهران حاضر شوید و با این آقایان ملاقات داشته باشید!.
یادآور میشوم مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است، پس لازم است این احترام و شئون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمائید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد. ان شاء الله – محمد یزدی
اما لحن و بیان نامه آیتالله یزدی خطاب به حضرت آیتالله شبیری زنجانی از مراجع عظام تقلید واکنشهای متفاوتی را موجب شد که حتی به اعتراض و استعفا برخی از اعضا جامعه مدرسین منجر گردید. آنچه در ادامه میخوانید گزارشی از واکنش علما و اساتید به نامه سرگشاده آیتالله یزدی است که بدون پیشداوری منعکس میشود. (مطالب پایانی جدیدترین واکنشها از سوی اساتید میباشد)
نامه آیتالله یزدی را مخالفت صریح با استقلال حوزه و هتک حریم مرجعیت تلقی میکنم
از اولین واکنشها، استاد محمد عندلیب همدانی استاد باسابقه حوزه علمیه قم بود که طی اظهار نظری گفته بود “نامه آیتالله یزدی را مخالفت صریح با استقلال حوزه و هتک حریم مرجعیت تلقی میکنم” و امروز طی نامهای از عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم استعفا داد. متن نامه استعفای این استاد حوزه به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
محضر جناب آیتالله یزدی رئیس محترم شورای عالی جامعه مدرسین
سلام علیکم؛ نامه حضرتعالی به محضر مبارک مرجع بزرگوار شیعه حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی دامت برکاته هرگونه تردیدی را که تاکنون درباره ادامه عضویت در آن جامعه محترم داشتم مرتفع کرد چه اینکه به این نتیجه قطعی رسیدم که تفسیر من از استقلال حوزه و جایگاه رفیع مرجعیت با دیدگاه جنابعالی و همفکران شما در جامعه محترم مدرسین هیچگونه هماهنگی ندارد و عملاً امکان همکاری وجود ندارد و لذا از ادامه عضویت در آن جامعه معذورم.
عدهای میخواهند این مساله را جنجالی کنند!
اما از روی دیگر، آیتالله حسن ممدوحی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نامهنگاری آیتالله یزدی به حضرت آیتالله شبیری زنجانی را معمول و مرسوم حوزه دانسته و گفته است: از دیرزمان و از اوایل اسلام تاکنون همیشه سلسله مکاتبات و تبادل نظرها بوده و این طبیعی است که علما نسبت به یکدیگر گاهی انتقادات و نصایحی داشتهاند. این نامه نگاریها امری طبیعی و معمولی است ولی به نظر میرسد عدهای میخواهند این مساله را جنجالی و از آن سوء استفاده کنند. آیتالله یزدی خیلی مؤدبانه و با رعایت مقام حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی نامه را نوشته است.
مواظب باشیم مراجع پاک زیست را با تابلوی دغدغه مقدس حفظ نظام، موهون نکنیم
دکتر سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و دانشآموخته حوزه علمیه قم و مشهد در حساب توئیتری خود نوشت: «مرجعیت پشتوانه حفظ هویت شیعی است. مواظب باشیم مراجع پاک زیست را با تابلوی دغدغه مقدس حفظ نظام، موهون نکنیم و میراث تاریخی تشیع را به تاراج نسپریم.» بیتوجهی به روابط استاد و شاگردی باعث تحلیلهای اشتباه و موضعگیری ناموزون شده است.
إنّا لله وإنّا إلیهِ رَاجعُون/ جامعه مدرسین این لغزش کمنظیر را جبران کند
آیتالله مهدی هادوی تهرانی استاد خارج فقه حوزه علمیه قم و عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) در پی نامه سرگشاده آیتالله یزدی به آیتالله شبیری زنجانی، بیانیهای منتشر کرد. متن بیانیه این استاد برجسته حوزه علمیه به شرح زیر است:
إنّا لله وإنّا إلیهِ رَاجعُون
خبر ناگوار نامه سرگشاده یکی از شخصیتهای باسابقه حوزوی به یکی از مراجع بزرگ تقلید، در عین ناباوری و حیرت، موجب نهایت تأسف و تأثر گردید.
بیشک، چنین ادبیاتِ دور از ساحت ادب، دل صاحب حوزههای علمیه، حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، را در این ایام حزن آل الله علیهم السلام، رنجاند و آن عزیز سفر کرده را که صد قافله دل همره اوست، آزرده خاطر ساخت.
به راستی با وجود چنین رویکردی از سوی یک فرد کهن سال در حوزه علمیه قم، چه توقعی از طلاب تازه کار در زمینه رعایت ادب و ادبیات حوزوی میتوان داشت؟!
سزاوار است جامعه محترم مدرسین به جبران این لغزش کم نظیر به دست بوسی مراجع معظم تقلید به ویژه مخاطب نام آشنای این نامه که استوانهای کم نظیر از علم و اخلاق در حوزه علمیه قم است، شتافته و بیهیچ تردیدی از تمامی حوزههای علمیه به ویژه مراجع معظم تقلید و بالأخص رهبر عزیز انقلاب که همواره حامی صیانت از جایگاه رفیع مرجعیت بوده و هستند، عذرخواهی شایسته کنند، باشد که دلشکستهی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در آستانه اربعین حسینی از سوی سربازان آن جناب مرهمی یابد و قرحهی چشمهای مجروحش که در غم جد بزرگوار خون گریه میکند، التیام پیدا کند و دعای خاص آن حضرت که همواره
راه گشای شیعیان در عصر غیبت بوده است، در این شرایط حساس که بیش از هر زمان بدان نیازمند هستیم، ما را از گردنههای پیش رو به سلامت عبور دهد و کشتی انقلاب اسلامی را به ساحل زیبای حضور آن بزرگوار، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه، برساند.
این فهم از مرجعیّت و رابطهی حوزه با نظام اسلامی، یک تهدید جدی برای حکومت دینی است
حجتالاسلام والمسلمین مهراب صادق نیا، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب در این باره نوشت: نامهی سرگشادهی آیتالله یزدی، رئیس محترم جامعهی مدرسین، خطاب به مرجع ممتاز شیعه، حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی(دامت برکاته) را از زوایای مختلف میتوان خواند و فهم کرد. الآن که با پاهای تاول زده و خسته روبروی عَتبهی امام حسین علیهالسلام نشستهام، مایلم به این یک جملهی رئیس محترم جامعهی مدرسین اشاره کنم که گفتهاند: “احترام به شما در سایهی احترام به نظام اسلامی حاکم … است”. این جمله میتواند نشاندهندهی معنای استقلال حوزه و نیز مرجعیّت دینی باشد و در حقیقت مبنای نظری سخنانی که چند هفته پیش در فیضه رانده شد.
از نگاه حضرت ایشان، مرجعیّت تا جایی محترم است که با خواست و ارادهی برخیها که خواست و ارادهی نظام اسلامی حاکم خوانده میشود، سازگار باشد. این فهم از مرجعیّت و رابطهی حوزه با نظام اسلامی، یک تهدید جدی برای حکومت دینی است.
البته من نمیدانم جناب رئیس محترم جامعهی مدرسین از کدام موضوع ناراحت است: دیدار نکردن حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی با مسئولان مجمع عمومی اساتید حوزه و یا دیدار شماری از سیاسیّون با ایشان؛ ولی هر کدام که باشد، نباید به چنین نامهای میانجامید و چنین خراشی را به وجههی حوزه، روحانیّت، مرجعیّت، و البته نظام اسلامی وارد میساخت.
این ادبیات و پنجه کشیدنها آبرویی برای انقلاب و نظام باقی نگذاشته است
حجتالاسلام والمسلمین سیدجواد ورعی، نویسنده و استاد خارج فقه حوزه علمیه قم در کانال تلگرامی خود نوشت: این ادبیات و پنجه کشیدنها به روی علمای وارسته به اسم دفاع از انقلاب و نظام، موجب شرمساری است و آبرو و جاذبهای برای انقلاب و نظام باقی نگذاشته است. او نیز در نامهای به محضر استاد معظم، آیتالله العظمی شبیری زنجانی آورده است:بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و تحیت؛ “مرجعیت” نهاد کهن و پرافتخار تاریخ تشیع، همواره مدافع حریم مکتب، پناهگاه مردم در برابر ستمگران و استبداد پیشگان، و دژ مستحکم سرزمینهای اسلامی در برابر بیگانگان بوده است.
بارها از حضرتعالی که خود شاخهای از این شجره طیبهاید، شنیدهام که میرزای شیرازی به رغم پیروزی در نهضت تنباکو در مصاف با استبداد و استعمار، از اینکه دشمنان به کانون قدرت در جهان تشیع پی برده، و دیگر ما را راحت نخواهند گذاشت، غمگین بود.
اینک که دشمنان اسلام برکات دیگر این کانون قدرت را در ایران با تاسیس جمهوری اسلامی، و در عراق با پیروزی شیعیان مشاهده کردند، بیش از پیش به قدرت ونفوذ مرجعیت پی بردند.
آنچه گاه و بیگاه در هتک حرمت مرجعیت رخ میدهد، در همین راستا قابل ارزیابی است، هر چند به ظاهر گاهی از زبان و قلم علاقمندان به نظام اسلامی، و حتی با انگیزه خیرخواهی صادر شود.
حضرتعالی که بحمدلله از نعمت هوش و فراست بهرهمند، و نمونه مثال زدنی تقوا و وارستگی در حوزههای علمیهاید، با برخورد کریمانه خویش، افراد و جریانات متاثر از وسوسه خناسان و نفوذیهای دشمن را از خواب غفلت بیدار خواهید کرد.
جمهوری اسلامی و رهبری نظام نه تنها با تضعیف روحانیت و مرجعیت، تقویت نمیشود، بلکه پایههای عقیدتی و ایمانی آن متزلزل میگردد.
پاسداشت استقلال حوزههای علمیه و حرمت مرجعیت، و پرهیز از هر گونه تحمیل و تحکم بر نخبگان جامعه و نهادهای علمی، تحکیم پایههای نظام اسلامی را در پی خواهد داشت.
در پایان طول عمر با عزت حضرتعالی و دوام حوزههای علمیه و نهاد مرجعیت را از خداوند سبحان خواستارم.
والسلام علیکم/ شاگرد و ارادتمندتان: سید جواد ورعی
ششم آبان ۱۳۹۷ برابر با- هیجدهم صفرالمظفر ۱۴۴۰ق
تحلیلهای اشتباه و موضعگیری ناموزون، ایجاد دردسر برای روحانیت و حوزه شده است
حجتالاسلام والمسلمین مسیح بروجردی، استاد حوزه علمیه قم و نوه حضرت امام خمینی(ره) در نامهای به حضرت آیتالله شبیری زنجانی عنوان کرد: بیتوجهی به روابط پر برکت دوستانه میان استاد و شاگرد در حوزههای علمیه، باعث تحلیلهای اشتباه و موضعگیری ناموزون و ایجاد دردسر برای روحانیت و حوزه شده است. متن نامه نوه بنیانگذار انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
محضر استاد بزرگوار
حضرت آیتالله العظمی آقای شبیری زنجانی دام ظله الوارف
سلام علیکم و رحمه الله
هرگز گمان نمیکردم تأکیدات حضرتعالی در لزوم حراست از اخلاق اسلامی در حوزههای علمیه و تذکرات شما درباره افول اخلاق در میان روحانیت، به همین سرعت چنین شاهدی از غیب پیدا کند.
رعایت ادب اقتضاء میکند کمتر به نامه سرگشاده خطاب به معظم له بپردازم، اما ناگزیرم توجه دهم که بیتوجهی به روابط پر برکت دوستانه بلکه گاهی علاقه عمیق پدر و فرزندی میان استاد و شاگرد در حوزههای علمیه، باعث تحلیلهای اشتباه و موضعگیری ناموزون و ایجاد دردسر برای روحانیت و حوزه شده است.
به عنوان یکی از فرزندان شما، امیدوارم خاطر مبارک از این گونه نامهها مکدّر نباشد، و این تجربههای تلخ را درس اخلاقی بشمارید برای طلاب جوان و انقلابی که بدانند در هنگام عصبانیت چگونه سخن بگویند که این چنین با آبروی حوزه و نهادهای با سابقه آن بازی نکنند.
ان شاء الله خداوند سایه پر فیض آن عزیز را بر سر قاطبه شیعه حفظ و آن وجود شریف را از بلیات دوران محفوظ دارد و استدعا دارم ما را در خلوات خویش از دعای خیر محروم نفرمایید.
نواصولگرایان و پروژه پایان مرجعیت
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، استاد حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی از زاویهی دیگر به این مسئله در قالب یادداشت تحلیلی پرداخت و نوشت: نامه آیتالله یزدی برخلاف شگفتی که در بین حوزویان و نخبگان برانگیخت، به گمان بنده هیچ جای تعجب نداشت، و تنها چیزی که تازه بود، «سرگشاده» بودن و «زبان تهدید» در آن نامه بود:
۱- پشتر در دو یادداشت «اصولگرائی و روحانیت سنتی انقلابی» و «نواصولگرائی؛ بازخوانی هویت و اهداف» به مبانی و افقهای فراروی سیاستورزیِ نواصولگرایان اشاره کردم و نشان دادم که این جریان با بازتولید منابعِ جدیدِ قدرت، ثروت و معرفت، راه خویش را از مرجعیت و سنت علمی و اجتماعی حوزههای علمیه جدا ساخته و خاستگاه خویش را از متن حوزه به حاشیهها بردهاند. نامه آیتالله بیش از هر چیز اعلام رسمی جدائی نواصولگرایان از جامعه سنتی و مرجعیتی حوزه و اردوکشی رسمی به پایگاه جدید موسوم به «حوزه انقلابی» است.
۲- علی رغم کوشش سالهای نخستین انقلاب برای نزدیک سازی حوزه سنتی با مشی و مقصود نظام، از حدود یک دهه پیش، نشانه های واگرائی میان این دو پیکره، بیش از پیش خودنمائی کرده و با شتاب تحولات سیاسی و فرهنگی در کشور، انتظار می رود که این شکاف روز به روز آشکارتر شود. برآمدن این گسل، زمانی اهمیت خویش را عریان ساخت و نگرانی نواصولگرایان را دامن زد که برخلاف انتظار آنان، این شکاف به نسل جوان حوزه نیز منتقل گشت و نه تنها مرجعیت کهنسال حوزه به حاشیه نرفت، بلکه بسیاری از فقیهان جوان به همان سنتهای حوزوی تمایل نشان دادند. با این وصف، با تقویت «نظام مرجعیتی» از سوی گروهها و گرایشهای گوناگونِ درون حوزوی و به ویژه با فراگیر شدن شعار «استقلال حوزه»، بخشی از پروژه نواصولگرایان در باب ادغام حوزه در «نظام حکومتی» با تردید و مقاومت جدی روبرو گردید.
۳- پررنگکردن دوگانههای «حکومت/حوزه»، «ولایت/ مرجعیت»، «علوم اسلامی/علوم انسانی» و به دنبال آن، فاصلهگذاری عمیق سیاسی و ایدئولوژیک بین گروههای مختلف شیعی در درون و بیرون حوزه، بخش بزرگی از تلاش گفتمانی نواصولگرایان برای دستیابی به آرمانها و یا ارضای حس آرمانخواهی خود در طول دو دهه گذشته بوده است. سیره عملی نواصولگرایان در سالهای اخیر نشان میدهد که آنها حیات و بقای آینده خود را در دامنزدن به این تضادها و بیرون راندن طرف دوم از این دوگانههای فرضی می بینند. این تضاداندیشی و حذفگرائی نه تنها منطق گفتوگو و همدلی را در نواصولگرایان به محاق برده، بلکه سبب شده است که هر گونه ندای نزدیکی و تعامل را نشانهای برای نابودی اصول و آرمانهای خود بدانند. فشار شدید این گروه برای یکدستسازی حوزه و به حاشیه راندن رقیبان فکری و سیاسی، پیامدهای وارونهای را به دنبال داشته و اقتدار پنهان نظام مرجعیتی را فزونتر و مقاومت آنان در برابر دخالتهای برونحوزوی را بیشتر کرده است.
۴- پس از شکلگیری نهادهای حوزوی جدیدی همچون «نشست اساتید» و نیز با گسترش نهادهای غیرحکومتی در بدنه حوزه که خود را بیشتر وابسته به نظام مرجعیتی می دانند، نگرانی نواصولگرایان فزونی یافته و علی رغم تلاش برای کمرنگکردن حضور رقیب، امید به توفیق این پروژه چندان نمایان نیست. نواصولگرایان در سالهای اخیر، بیشتر بر بدستگیری سکان نهادهای رسمی حوزوی و تاسیس موسسات خصولتی و مدارس علمیه با پشتوانه مالی نهادهای حکومتی، متمرکز بودهاند و این حرکت در افکار عمومی حوزویان به عنوان پروژه صفآرائی در برابر نظام مرجعیت سنتی و بیرون راندن اساتید مستقل از بدنه حوزه تلقی شده است.
۵- ماجرای زیرزمین فیضیه و نامه آیتالله یزدی نشان می دهد که صبحگاه خوشزبانیِ نواصولگرایان با نظام سنتی حوزه، اینک به عصرگاه جدائی و خداحافظی نزدیک میشود. آنچه در این چند ماه به صورت عریان در صحنه عمومی حوزه به نمایش درآمد، نمایشی بود که پردههای پیشین آن، سالها در محافل خاص در حال اجراست.
این که زمان این واکنشهای علنی، از روی یک محاسبه دقیق انتخاب شده و یا درهمریختگی روانی رهبران نواصولگرائی، قدرت سنجش را از آنان بازگرفته است، چندان مهم نیست؛ مهم این است که آنان پروژه پایان مرجعیت در حوزههای علمیه را کلید زده اند. پیامدهای این اقدامات و افقهای گشوده بر این تفکر و فرهنگ را در نوشتار دیگری تقدیم خواهم کرد.
صلاح نبود این نامه با چنین لحنی و به صورت سرگشاده نوشته شود
حجتالاسلام والمسلمین محسن غرویان، استاد حوزه علمیه قم نیز در این باره گفت: مراجع در اظهارنظرهای فقهی و موضعگیریهایی که داشتند، آزاد بودند و این از افتخارات حوزههای علمیه و مرجعیت شیعه است که حوزههای علمیه، محل تبادل آزاد فکری و اظهار نظر اجتهادی بوده است. مردم توقع ندارند که اینگونه اختلافنظرها بین علما به شکل آشکار و علنی مطرح شود. اگر آیتالله یزدی نظری داشتند باید به شکل محرمانه به حضور مرجعیت آیتالله زنجانی ارسال میکردند. ولی این نوع شیوه مطرحکردن نظر جای تعجب دارد. به نظر من صلاح نبود که این نامه با چنین لحنی و به صورت سرگشاده نوشته شود. سوالی هم که برای بسیاری از فضلا، اساتید، طلاب و عموم مردم مطرح میشود این است؛ کسانی که در حد مرجعیت نیستند چگونه میتوانند برای یک مرجعتقلید که از نظر علمی و فقهی در رتبهای بالاتر قرار دارد، اینگونه تعیین تکلیف کنند؟ با اینکه رقابتهای ناسالم جناحی در میان برخی از حوزویان هم وجود دارد، ولی آیتالله شبیری زنجانی در میان حوزویان از شخصیتهایی هستند که چهره ایشان بیشتر فقاهتی است و بیشتر پژوهش و تحقیق در کارنامه آیتالله شبیری زنجانی میدرخشد.
از نامه حرمت شکنانه به ایشان که به اسم دفاع از نظام! صورت گرفت، عمیقاً متأثر هستیم
حجتالاسلام هادی سروش، استاد حوزه علمیه قم نیز در مطلبی آورد: استاد عزیز و بزرگوار مان آیتالله شبیری زنجانی، فرشتهای است در کسوت آدمی که دارای دانش وسیع و آراسته به اخلاق است. از نامه حرمت شکنانه به ایشان که به اسم دفاع از نظام! صورت گرفت، عمیقاً متأثر هستیم. تردیدی نیست که اینچنین دفاع کردن از نظام، نه تنها عقیم بوده و فاقد جاذبه است، بلکه؛ چیزی جزء تخریب مرجعیت که هویت شیعه در عصر غیبت است را بدنبال نخواهد داشت.
نامه آیتالله یزدی در راستای حفاظت از مقام مرجعیت و ارزشهای اسلامی است
حجتالاسلام والمسلمین احمد فرخ فال، رئیس مجمع عمومی جامعه مدرسین طی بیانیهای آورد: دفاع از انقلاب و حمایت از جایگاه رفیع مرجعیت شیعه، در مقابل دسیسههای اجانب و بدخواهان انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) و ممانعت از نفوذ اهل فتنه در این پایگاه عظیم و اثرگذار، بر همه ی حوزویان و افراد، لازم و ضروری است و دغدغههای ریاست محترم شورای عالی جامعه مدرسین حضرت آیتالله یزدی دامت برکاته در جهت حفاظت از مقام مرجعیت و نظام ولایی و ارزشهای والای انقلاب اسلامی است.
بنابراین توصیه میشود در موارد گفتمان ارکان و بزرگان حوزه علمیه، دیگران نسبت به ورود و قلم فرسائیهای نابجا پرهیز نمایند.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
آیتالله یزدی به وظیفه انقلابی خود عمل کرد
حجتالاسلام محمدتقی اکبرنژاد، مدیر موسسه فقاهت و تمدن سازی در حمایت از نامه سرگشاده آیتالله یزدی نوشته است: “السلام علیک یا أبا عبدالله إنّی سِلمٌ لِمن سالمَکُم و حَربٌ لمَن حاربکم إلی یوم القیامه”
هر چه رو به جلو میرویم و بر پیچیدهگی معادلات اجتماعی و سیاسی افزوده میشود، این ضرورت بیشتر رخ مینماید که؛ زمان شناسی جزء شرایط ضروری مرجعیت است و برای مرجعیت، اشراف به فقه و اصول کفایت نمیکند.
کسی که بیشتر خوانده و آموخته فقط استاد بهتری است که میتواند مَدرس مناسب تر و بزرگتر را در اختیار بگیرد اما مرجعیت شعبه ای از امامت و ولایت است و تأثیرات اجتماعی و سیاسی عمیقی در جامعه دارد. از این روست که آگاهی به جریان های سیاسی و خط حق و باطل بر او لازم است.
آری اگر عالم به فقه واصول، خط حق را از باطل نشناسد و جبهه حسین را از اردوگاه یزید تشخیص ندهد و زمان قیام را از زمان تقیه نفهمد، هر چه عالم تر، خطر او بیشتر است. مگر جز این بود که زمان شناس نبودن عالمِ عابدِ زاهد یعنی سلیمان بن صرد خزاعی؛ حجت بسیاری شد بر یاری نکردن حسین بن علی(علیهما السلام).
کسانی که از به درد آمدن قلب امام زمان(أرواحنا لتراب مقدمه الفداه) آن هم به خاطر نامه سرگشاده سرور معظم آیتالله یزدی(دامت تاییداته) شکوه میکنند، باید پاسخ دهند که آیا حضور مرجع تقلید که بنا بود حامی و پدر أیتام آل الله و خلیفه امام در عصر غیبت باشد، در منزل کسانی که علیه تنها حکومت اصیل شیعی در عصر غیبت کوتادی رنگین به راه انداختند و یزیدیان را در حمایت از خویش به طمع واداشتند، خطای بزرگی نبود که خواب را از دیده گان آن ولی غایب از نظر برباید و قلب مبارکش را به درد آورد؟!
ین حرکت بسیار زشت و زننده از هر کسی مصداق خطای عظیم بود و از کسی که لباس مرجعیت به تن دارد، عظیم تر!
سرور معظم آیتالله یزدی(حفظه الله) در کمال ادب و متانت و خودداری و خود خوری این نامه را نوشتهاند وگرنه باید طور دیگری نوشته میشد تا عمق این خطای بزرگ و جفای نابخشودنی بر همگان معلوم گردد.
البته ایشان هم خطای بزرگی را مرتکب شدهاند! زیرا اگر این نامه سرگشاده را ۱۰ سال پیش مینوشتند امروز شاهد همچو فجایعی نبودیم یعنی همان وقت که مرجع مورد نظر بدون ملاحظه، تا آخرین لحظه از صدمات جبران ناپذیر “منتظری”بر پیکر نظام اسلامی و وحدت امت حمایت کرد.
اکنون از طرف تمام اساتید و طلاب انقلابی خدمت ریاست محترم جامعه مدرسین با صدای بلند عرض میکنم که شما اکنون به وظیفه انقلابیتان عمل کردهاید پس محکم باشید و بدانید که نه تنها خدا و ولیّ او با شماست که فرزندان حوزویتان هم پشت شما هستند و در ضمن حمایت از شأن مرجعیت، دفاع از شما را وظیفه خود میدانند. آقای یزدی؛ فتوکّل علی الله إنّک علی الحقّ المبین.
عدم تکرار این مسأله یک راه دارد؛ مراجع، علما و بزرگان در این باره حرف بزنند و جواب بدهند
آیتالله هاشم هاشمزاده هریسی، عضو مجلس خبرگان رهبری در سخنانی گفت: مراجع بر اساس تشخیص عمل میکنند و در تشخیص مستقل هستند و نمیشود مرجعیت را محدود کرد. دوم اینکه نهاد مرجعیت همیشه قوی بوده و باید قدرتش حفظ شود چون مرجعیت پشتیبان عظیمی برای رهبری و ولایت است.
یک روزی اگر مرجعیت چیزی میگفت بازارها بسته میشد و مردم به پا میخاستند تا منتهی به این انقلاب شد. اگر خود ما حرمت مرجعیت را حفظ نکنیم دیگران هم جسور میشوند. خود ما حوزهها و روحانیت باید احترام مرجعیت را حفظ کنیم. مخصوصا در شرایط امروز باید از اختلافات بکاهیم و با تمام اقشار و گروههای داخل نظام همگرایی ایجاد کنیم و نسبت به جریحه دار کردن عواطف مردم خیلی خودمان را کنترل کنیم.
آیتالله العظمی شبیری زنجانی بسیار با تقوا است و همه به تقوایش ایمان دارند. ایشان در صحبت و رفتارش بسیار حساسیت دارد که اسلام کاملا حفظ شود. آقای شبیری استاد درایت است و ما پیش از انقلاب نزد ایشان درایت میخواندیم. ایشان یک مرد آخرت است که به دنیا توجهی ندارد.
باید شرایط را در نظر بگیریم، الآن شرایط ما شرایط اختلاف و تاختن به همدیگر و منفک کردن مردم نیست. هرکسی طرفدارانی دارد که آنها ناراحت میشوند و عواطفشان جریحه دار میشود. ما از کجا میدانیم مقلدین یک مرجع چه نظری دارند که از طرف آنها صحبت کنیم؟! باید با همدیگر تعامل کنیم تا بتوانیم از این مخمصه عبور کنیم.
مردم ما الآن خیلی مشکل دارند و ما مشکلاتشان را لمس نمیکنیم؛ خیال میکنیم میدانیم ولی نمیدانیم. چون آنها دارند میسوزند و ما نمیسوزیم. یکی از مشکلات این است که ما مسئولین از نظر زندگی همسطح با مردم نیستیم. مردم کره شمالی از نظر صنعت و علم عقب افتاده هستند و واقعا دارند از گرسنگی میمیرند اما مسئولانشان با مردم یکسان هستند؛ این مردم را آرام میکند. الآن وظیفه شرعی ما این است که دنبال حل مشکلات مردم و کشور باشیم و عمل یا سخنی به این مسأله کمک کند ثواب دارد و هر عمل یا سخنی که مشکلات مردم را زیاد یا مغفول کند حرام است.
الآن تنها وظیفه ما این است که مردم را از این وضع اقتصادی و معیشتی نجات دهیم. صداهایی که از مردم در میآید برای این است که ما بیدار شویم و به پشت سرمان نگاه کنیم و ببینیم که چطور آمده ایم و به کجا میرویم. متأسفانه این صداها هیچ اثری در ما نداشته و هیچ اثری دیده نمیشود. اگر ما این صداها را بشنویم و متنبه شویم و هشیار باشیم از این کارها نمیکنیم.
عدم تکرار این مسأله یک راه دارد. مراجع، علما و بزرگان در اینگونه مسائل حرف بزنند و جواب بدهند تا این افراد متوجه شوند کههاضمه مرجعیت، علما و روحانیت چنین چیزی را نمیپذیرد و هضم نمیکند و پس میزند و به خودشان بر میگرداند. اما اگر سکوت اختیار کنیم این موضوع بیشتر میشود.
آیتالله زنجانی همواره رفتاری یکسان با تمامی اقشار جامعه داشتهاند/ آقای یزدی فاین تذهبون؟
حجتالاسلام والمسلمین حسین موسوی تبریزی، رئیس مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در یادداشتی که برروی پایگاه اطلاع رسانی مجمع قرار گرفت، آورده است: نامهای از آیتالله محمد یزدی خطاب به آیتالله شبیریزنجانی در خبرگزاریها منتشر شد که در آن درباره معاشرت این مرجع تقلید شیعه با افراد مختلف دستوراتی داده شده بود. نگارش این نامه از سوی آیتالله محمد یزدی باعث تعجب است تا جایی که من باور نمیکنم این نامه نوشته ایشان باشد که اگر باشد اصلا کار درستی نبوده و نشان از بیتوجهی این افراد به جایگاه مرجعیت شیعه است.
آیتالله شبیری زنجانی از جمله مراجع تقلیدی است که از مشکلات روز کشور آگاه بوده و همواره در مسیر اعتدالی و فارغ از نگاه سیاسی و جریانی حرکت کرده است. آیتالله شبیری زنجانی در طول سالهای زندگی خود با افراد مختلف برخوردی معتدل داشتهاند. ایشان هیچگاه موافق یا مخالف صد درصدی هیچیک از افراد یا جریانهای سیاسی کشور نبودهاند؛ با توجه به این واقعیت اینکه فردی با لحنی دستوری به یک مرجع تقلید بگوید با چه افرادی نشست و برخاست کند، ممکن است تبدیل به یک بدعت خطرناک شود. بدعتی که در آن هرکسی به خود اجازه دهد با هرلحنی که تمایل دارد با مراجع عظام تقلید گقتوگو یا مکاتبه کند.
آیتالله زنجانی فردی اخلاقی و اجتماعی است. اگر نگاهی به سیره زندگی ائمه اطهار(ع) و پیامبر اکرم(ص)داشته باشیم، شاهد خواهیم بود این بزرگواران با اقشار مختلف جامعه فارغ از هرنوع نگاهی دیدار و معاشرت داشته و اخلاقیات را مراعات میکردند بنابراین از یک مرجع عالیقدر تقلید همین رفتار مطلوب است که مسائل گروهی، صنفی و سیاسی خاصی را مد نظر قرار ندهد بلکه براساس رأفت اسلامی به تمامی افراد نگاهی واحد و یکسان داشته باشد.
آیتالله زنجانی هم در زمان حیات امام خمینی(ره) و هم پس از رحلت ایشان همواره رفتاری متعادل و یکسان با تمامی اقشار جامعه داشتهاند تا جایی که مقام معظم رهبری نیز با این خلقیات آیتالله شبیری زنجانی آشنایی دارند.
آقای یزدی از اوایل انقلاب روحیات تندی داشتهاند اما با این وجود باز هم بسیار بعید است که نامه منتشر شده از سوی ایشان باشد. اگر این نامه واقعا از سوی ایشان باشد باید از ایشان پرسید آقای یزدی فاین تذهبون؟ به کجا میخواهید بروید؟ نواختن کلنگ به ساختمان مرجعیت تا پیش از این بهصورت زیرزمینی صورت میگرفت اما با انتشار این نامه به نظر میرسد کلنگزنی به مرجعیت شیعه وارد فاز تازه و علنی شده است. اگر این نامه از سوی آقای یزدی باشد، بر ایشان است که هرچه سریعتر بر جبران اشتباه خود برآمده و از مرجعیت شیعه عذرخواهی کند. چنین اظهارنظرهایی که در آن خط مرز برای مرجعیت تعیین میشود، هتک حرمت به مرجعیت شیعه بوده و بدعتگذاری است بنابراین این اشتباه باید از سوی آقای یزدی جبران شود.
مراجع عظام تقلید در برابر این نامه موضع گیری کرده و اجازه ندهند درباره مرجعیت اینگونه صحبت شود
حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالفضل موسویان، مدیر گروه الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مفید اظهار کرده است: اینکه سطح مراجع را اینگونه تنزل دهیم که از افراد دیگری برای دیدارها و مراجعات خود اجازه بگیرند، بسیار ناپسند است. مگر میشود مرجعیت را از اندیشهها و افکار مختلفی که در جامعه وجود دارد و جزو مقلّدین و شاگردان مراجع میباشند و از نظر تدیّن بحثی در آنها نیست، برحذر بداریم و بگوئیم که حتما باید دارای ایده و سلیقه ای باشند که با مراجع بتوانند ارتباط و تماس داشته باشند؟
اساسا اینگونه خط کشی برای مراجع به معنای پائین آوردن سطح مرجعیت است و این کار هم از نظر اخلاقی و هم از نظر استقلال مرجعیت نادرست است. مراجع عظام تقلید اینقدر متوجه هستند که با چه کسی دیدار کنند و با چه کسی دیدار نداشته باشند، اینگونه نیست که دیگران به یک مرجع تقلید دیکته کنند که با چه کسی ملاقات داشته باشد و با چه کسی ملاقات نداشته باشد.
مراجع عظام تقلید باید در برابر این نامه موضع گیری کرده و اجازه ندهند درباره مرجعیت اینگونه صحبت شود و افرادی به خود اجازه دهند که در مورد مراجع تقلید اینگونه سخن بگویند.
این نوع نامهنگاریها و ترویج آن به از بین بردن نظام اخلاقی حوزه منجر میشود
حجتالاسلام والمسلمین کاظم قاضیزاده، استاد حوزه علمیه قم و رئیس موسسه فهیم در این باره اظهارداشت: نامهای که آقای شیخ محمد یزدی نسبت به حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی نوشتند، نامهای است که شبیه آن در دورانهای قبل در میان علمای شیعه دیده نشده است. این نامه هم آمرانه و هم حرمتشکنانه است و میتواند به عنوان بدعتی در تعاملات و روابط بعضی افراد دارای مسوولیتهای اجرایی در بخشی از حوزهی علمیهی قم نسبت به یکی از مراجع مسلم تقلید محسوب شود. از این جهت جای تأسف دارد؛ این نامه نمیتواند به عنوان یک امر قابل قبول در نظر اساتید و فضلای حوزهی علمیهی قم به شمار رود.
در نظام سنتی حوزه تشیع، بالاترین مقام علمی و بالاترین مقام فتوایی از آن مراجع تقلید است، طبعاً کسانی که در مراتب پایینتر هستند، باید نسبت به مراجع عظام تقلید حفظ حرمت کنند و از رهنمودهای ایشان استفاده کنند. اگر قرار باشد که کسانی خود را در مقام مرشد و هدایتگر مراجع تقلید بدانند در حالی که شأن آنها بسیار پایینتر از شأن مرجعیت است، نظام معمول حوزوی که سالیان سال وجود داشته و براساس آن حرمتهای مراتب مختلف حوزوی حفظ میشده است، از هم میپاشد و مشخص نیست که این مساله چه نتیجهای در بر خواهد داشت.
این نوع نامهنگاریها و ترویج آن به از بین بردن نظام اخلاقی حوزه منجر میشود، کسانی که باید خود از بزرگان حوزه رهنمود بگیرند و رفتار، گفتار و منش خود را با مراجع معظم تقلید هماهنگ کنند، به شیوهای دیگر جایگاه قیمومت را برای خود قایل میشوند. امیدوار هستیم این آخرین مورد از مواردی باشد که برای مراجع معظم تقلید از سوی کسانی که در سطوح پایینتر هستند، تعیین تکلیف شده است.
آیتالله یزدی رییس جامعهی مدرسین هستند و جامعه مدرسین یکی از نهادهای شناخته شده در حوزهی علمیهی قم به شمار میرود، با توجه به انکاری که از سوی غالب فضلا و مدرسین حوزهی علمیهی قم از این نامه صورت گرفته است، به جاست که اولاً اگر این نامه از ایشان صادر شده به سرعت جبران شود؛ ثانیاً خوب است که جامعهی مدرسین، موضع صریح خود را در این باره اعلام کنند و از رییس خود درخواست کنند ضمن رعایت حد خود در تعاملات حوزوی، آبروی اعضای جامعهی مدرسین را هم در موضعگیریها رعایت کنند.
نکتهی آخر این که خیل عظیم مدرسان و فضلای حوزهی علمیهی قم در مواجهه با این مساله به خطر دولتی کردن حوزه، بیش از پیش توجه میکنند و به این نکته فکر میکنند که نهادهای حوزوی که روسای آنها نسبت به مرجعیت عالی تشیع احساس قیمومت دارند، نمیتوانند نمایندهی فراگیر اساتید و فضلای حوزهی علمیهی قم باشند. طبعاً همانطور که میبینید فضلای حوزه و اساتید بسیاری که جدا از حدود سی-چهل نفر اعضای جامعهی مدرسین هستند و حتی تعدادی از خود اعضای جامعهی مدرسین، دیدگاههای واقعی خود را در مسایل حوزوی و دینی از طرق دیگر به سمع و نظر ملت ایران خواهند رساند.
نباید تفسیر شخصی ما معیار عملکرد آیتالله شبیری زنجانی باشد
حجتالاسلام والمسلمین شیخ محمد قائینی استادخارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در تحلیل نامه آیتالله یزدی به آیتالله العظمی شبیری زنجانی اظهار کرده است: آیتالله یزدی در این نامه از حضرت آیتالله شبیری زنجانی خواستهاند احترام رهبری و مرجعیت را حفظ کنند؛ اما معنای دیدار با برخی از افراد، بی احترامی به نظام و رهبری نیست. همه قبول دارند که احترامها باید حفظ شود. آیتالله شبیری نه تنها احترام رهبری را بلکه احترام کمترین شخص را رعایت میکنند منتها نباید تفسیر شخصی ما معیار عملکرد آیتالله شبیری باشد بلکه محدود کردن نظام به طیف سیاسی خاص، کوته نظری و محدود فکر کردن است.
فارغ از وضعیت علمی نویسنده نامه حتی یک فقیه مسلم هم حق اعتراض به فقیه دیگر را برای زیر سوال بردن عملکرد او ندارد. اگر کسی کمترین انسی را با فقه داشته باشد میداند که احترام یک فقیه نباید در ذیل احترام فقیه دیگر تعریف شود. امام صادق علیه السلام در مقبوله عمربن حنظله احترام یک فقیه را در ذیل احترام فقیه دیگر تعریف نکردهاند. هیچ فقیهی حق قضاوت آمرانه بر فقیه دیگر را ندارد.
متاسفانه در این نامه برخوردهای نامناسبی شده است، فقاهت آیتالله شبیری زنجانی در نظر اهل فضل به صورت قطع پذیرفته شده لذا اعتراض به چنین شخصیتی از طرف عدهای که حداقل میتوان گفت از نظر اهل فضل جایگاه فقهی مشخص قطعی ندارند، شایسته نیست البته هرکسی حق دارد به غیر معصوم، نظر خودش را اعلام کند. معصوم محدود به همان مواردی است که شیعه میداند، اظهار نظر از قدیم رویه بوده است اما اظهار نظر با هتک حرمت متفاوت است؛ هتک حرمت مراجع پذیرفتنی نیست.
از خداوند متعال و حضرات معصومین علیهم السلام که بگذریم، نظر فقیه ذیل نظر هیچ فقیه دیگری تعریف نمیشود، تضعیف جایگاه مراجع مقبول، تضعیف کل خواهد بود. با این رفتارها، تایید شخص خاصی شکل نمیگیرد. حاصل این رفتارها، بازتابی است که امروز ما در رفتار برخی از جوانانمان مشاهده میکنیم.
اینگونه اظهار نظرها، نظر جوانان را نسبت به نظام که هیچ، بلکه نسبت به کل مباحث اعتقادی تضعیف میکند. کسانی که ساحت مرجعیت را خطاب قرار میدهند یا واقعاً از جامعه و اتفاقاتی که در آن درحال رخ دادن است بیخبرند یا خدای ناکرده در برخی از موارد ممکن است تعمدی در کار باشد و در راستای اهداف کلی سیاستهای موسسات جاسوسی بین المللی گامهایی برداشته شود؛ چون این مراکز از ناحیه فقه و فقاهت ضربه خوردهاند و در صدد جبران این ضربه هستند؛ پس یا جهل است یا تعمد که هر دو عواقب سنگینی دارد.
در تاریخ گفتار آمرانه برای مرجعیت که هیچ، گفتار آمرانه نسبت به معصومین علیهم السلام هم داشتهایم. برخی از شیعیانی که دینداری آنها مفروض بود امام حسن علیه السلام را با عنوان «مذل المومنین» مورد خطاب قرار دادند لذا وقتی در برابر معصوم چنین رفتاری واقع شده، انجام آن نسبت به مراجع سهلتر است. ما باید حواسمان جمع باشد، ممکن است ما با نیت خیر خطابی را نسبت به فقیهی داشته باشیم اما با همین نیت خیر هم عواقب سوء متصور است.
آقای شبیری جزء محدود و معدود اشخاصی است که شایستگی مرجعیت را دارد. از نظر اهل فضل و رهبری نظام و عموم مراجع یک چهره متقی و فقیه است. تقوای ایشان زبانزد است و رهبری پشت سر ایشان بدون هیچ دغدغهای نماز میخوانند.
نه ملاقات آن بزرگوار را پسندیدم و نه نامه سرگشاده آیتالله یزدی را/ دلسوزان نظام و مرجعیت این پرونده را ببندند
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد غروی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو شورای عالی حوزه طی سخنانی بیان کرد: بنده در این شرایط نه ملاقات آن بزرگوار را پسندیدم و نه نامه سرگشاده آیتالله یزدی را. چرا که در کل احساس میکنم این نامه و آن ملاقات به صلاح مرجعیت نبود. این نامه به صلاح خود آقای یزدی و حتی مقاصدی که مورد نظر ایشان است هم نبود. آن هم در شرایط امروز که متأسفانه فضای مجازی به مسائل ورود میکند و میتواند به جایگاه مرجعیت، روحانیت شیعه و چهرههای انقلابی آسیب وارد کند و برخی سدهایی که نباید را بشکند.
در این باره لازم است چند نکته ذکر کنم؛ اول اینکه آیتالله العظمی شبیری زنجانی از فقها و مراجع تراز اول به حساب میآیند. حتی برخی مفاخر حوزه ایشان را اعلم میدانند یا با شبهه اعلم نسبت به ایشان نظر دارند. همچنین تقوا و دیانت ایشان زبان زد خاص و عام است. از آن طرف آیتالله یزدی هم از اساتید خارج حوزه هستند که سوابق علمی و انقلابی ایشان از قبل انقلاب و بعد از انقلاب بر کسی مخفی نیست. ایشان همواره در مسیر نهضت انقلاب بوده و واقعاً خطر کردهاند و از حبس و حصر ابایی نداشتند. بعد از انقلاب هم خالصانه در قوه قضائیه، شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری و یا سمتهای دیگر در حوزه علمیه در خدمت نظام بودند. درنتیجه در دلسوزی ایشان نسبت به نظام و انقلاب جای تردید نیست. ایشان فردی نیست که خواستههای نفسانی خودش را مطمح نظر قرار دهد. امروز هم که در سن کهولت قرار دارند، بالاخره مثل یک افسر پای کار تا جایی که توان بدنی اجازه دهد در خدمت انقلاب هستند.
نکته دیگر این که آیتالله العظمی شبیری مشی خاصی دارند. ما در این پنجاه سال که در حوزه قم هستیم، این مشی را از ایشان سراغ داشتهایم که معمولاً ارتباطات خود را بر اساس اصول خاصی که تشخیص میدهند، مدیریت میکنند و فردی را که مسلمان، مومن و صاحب فکر میدانند، بر این اساس روابطشان را با او تنظیم میکنند. درنتیجه هرکسی را در جایگاه خودش مورد احترام دارند. البته ایشان نسبت به نظام و انقلاب حساسیت خاصی دارند و کمک به نظام را لازم میدانند. در زمان امام(ره) ایشان فرصتی که پیدا میکردند، خدمت امام(ره) میرفتند و هم ایشان احترام خاصی به امام(ره) داشتند و هم امام(ره) نسبت به ایشان. البته هرکدام جایگاه خاص خود را داشتند. در عین حال ایشان بعد از دیدار با امام(ره) به مشهد به دیدن برخی از بزرگانی که در انقلاب بودهاند ولی در ارتباط با انقلاب و امام(ره) زاویه پیدا کردند، میرفتند. در قم هم همینطور بود. با بزرگانی از مراجع ملاقات داشتند. این نوع رفتوآمد ایشان در زمان رهبری هم اینطور ادامه داشت. هم دیدن رهبری معظم انقلاب میرفتند و هم رهبری با ایشان دیدار میکردند و در عین حال ملاقاتی هم با افراد مختلفی که برخی مربوط به این جناح یا آن جناح بودند داشتند. همه آیتالله شبیری و نوع رفتوآمدشان را میشناسند.
باید توجه کنیم که مراجع نقش پدری را دارند و در خانهشان برای همه باز است و این مهم است که حضرات تحت تأثیر یک جریان خاصی نباشند.
آقای یزدی فرد دلسوزی برای نظام، انقلاب و روحانیت است و این دغدغه ایشان است که خدای ناکرده مرجعیت پل و ابزاری برای برخی جناحها قرار نگیرد. اگر مطلبی میگوید برحسب وظیفه شرعی و احساس خطری است که دارند.او تأکید کرد: به نظر من اگر آقای یزدی این نامه را شخصی مینوشتند و ارسال میکردند یا برخی از دوستان را میفرستادند تا مطالب را بیان کنند، مناسبتر بود. اینکه ایشان میگوید دوبار نامه نوشتهاند و جواب قانع کننده نبوده است، باید گفت مگر ملاک ارزیابی حقیقت قانع شدن طرف مقابل است؟ ممکن است از فرمایش شما من قانع نشوم و یا من اظهار نظری کنم و شما قانع نشوید، ولی این که ملاک نیست. قانع شدن شخصی مگر میتواند ملاک برای کسب حقیقت باشد. درنتیجه حق این بود که اگر تشخیص میدادند در این باره نظری بدهند، باید نامه شخصی مینوشتند یا فرد و افرادی را میفرستادند.غروی گفت: این نوع ادبیات و خطاب قرار دادن مرجعی در این تراز، قابلقبول نیست. اگر نامه شخصی بود، مشکلی نبود ولی اگر از جانب یک استاد حوزه به مرجع تقلیدی که جایگاه خاصی دارد نامه مینویسیم، باید ادبیات متناسب با شأن آن مرجع را مدنظر قرار دهیم.
از سوی دیگر حقیقت این است، کاری که آقای یزدی در این شرایط کردند، خطای استراتژیک بود. برای اینکه بالاخره یک عکسی در شبکهها آمد، ولی نامه ایشان زمینهای برای اظهارنظرهای مختلف در این باره شد. بالاخره ایشان ناخواسته اهداف رقیبش را تقویت کرد. یعنی حتی بر اساس مبانی فکری خودشان که درواقع دلواپسی دارند که درست هم هست، این کاری که ایشان کردند عملاً از نظر سیاسی خطای استراتژیک بود. بهشرط اینکه ایشان بپذیرد، ولی قانع شدن ایشان ملاک حقیقت نیست.
خواهشم این است کسانی که واقعاً دلسوز انقلاب، نظام، مرجعیت و روحانیت هستند، این پرونده را ببندند چون به نفع هیچکسی نیست. واقعاً بعید میدانم در آینده مرجعی به این عمق آیتالله شبیری زنجانی داشته باشیم. همینطور شخصیت آیتالله یزدی در فعالیتهای انقلابی بر کسی با آن سوابق پوشیده نیست و بنابراین بهتر است پرونده را ببندند و مسئله را ادامه ندهند.
حریم مرجعیت را اگر ما حفظ نکنیم، این راه را برای دیگرانی که اعتقادی به اسلام و تشیع ندارند، باز کردهایم و این سد را شکستهایم. این مسئله درباره رهبری هم هست و باید شأن رهبری حفظ شود.او درباره اینکه آیا اعضای جامعه مدرسین از نگارش این نامه اطلاع داشتهاند یا نه، توضیح داد: نامه ایشان شخصی بود. ممکن است با برخی از اعضا مشورت کرده باشند که من خبر ندارم.
اگر در کل تاریخ فقه شیعی ده تن را بتوان نام برد، حتما یکی از آنان آیتالله شبیری زنجانی است
دکتر حسن انصاری، عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات عالی پرینستون در کانال الگرامی خود نوشت: از سالهایی که مقیم خارج شدم اگر اشتباه نکنم از حدود سال ۸۲ یا ۸۳ شمسی در پاریس و بعد برلین و در آمریکا مگر آنکه در سفر باشم معمولا روزانه و یا یک روز در میان درسهای فقه و این اواخر اصول فقیه محقق نادره دوران آیه الله شبیری زنجانی را میشنوم و دنبال میکنم. درسها علاوه بر فوائد بی شمار فقهی و اصولی پر است از نکتههای مهم رجالی و کلامی و تاریخی. دقت نظرها و نکته بینیها از ویژگیهای درسهای فقیه محقق است. از ویژگیهای استاد، دقت در اشکالات دیگران و دقت و مناقشه در وجوه مختلف در بیان و دفع اشکالات و تشخیص درست از نادرست و نقد و تمحیص کلمات ناقدان و یا معترضان به کلمات قوم است.
چه در مباحث فقهی و چه در اصول. من با تاریخ فقه شیعی نا آشنا نیستم. کتاب فقهی و اصولی هم کم ندیده ام. اما بی تردید باید عرض کنم در صد سال اخیر به تعداد انگشتان یک دست هم شاید نتوان کسی را هم وزن این نادره دوران برشمرد. اگر هم در کل تاریخ فقه شیعی ده تن را بتوان از جهت تحصیل و دقت نظر و سرعت انتقال و جودت ذهن و عمق در فکر و ذهن صاف و فهم عرفی و آشنایی با مبانی فقهی و رجالی و کلمات قدما و دقت در نقل کلمات و روایات بتوان نام برد حتما یکی از آنان فقیه محقق و دقیق النظر آیه الله شبیری زنجانی است.
مرجعیت بر اساس تشخیص خود نه بر اساس دستور حکومتی تصمیم میگیرد و فکر میکند
حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی ایازی، قرآن پژوه و استاد حوزه علمیه قم همچنین درباره نامه اخیر آیتالله یزدی گفت: متن نامه در واقع نوعی تهدید کردن است و شأن حوزه، شأن تهدید کردن نیست. مسلماً آیتالله شبیری آنگونه که آیتالله یزدی فکر میکند، فکر نمیکند و از وی نیز دستور نمیگیرد که برای خوشامد او کاری انجام دهد.
متاسفانه آقای یزدی فکر میکند که آیتالله شبیری نیز باید همان تصوری را از شخصیتهایی چون آقایان خاتمی و نوری داشته باشد که خودش دارد. در صورتی که ایشان مرجعی صاحب نظر و فکر هستند و این گونه نیستند که هرچه آقای یزدی دیکته کند، همان را اجرا کنند. ایشان اصلاً به خوشامدهای آقای یزدی و امثال ایشان فکر نمیکنند. مرجعیت بر اساس صلاحدیدها و تشخیصهای خودش نه بر اساس دستور حکومتی تصمیم میگیرد و فکر میکند.
بحث اینکه انسان بخواهد کسی را ملاقات کند یا نکند نیز تابع آن مسائل بوده و اینکه وقت دارد یا ندارد نیز تابع دیدگاههایی است که دارد. بنابراین ممکن است آیتالله شبیری زنجانی نخواهد آقای یزدی را ملاقات کند، از این رو به وی وقت نمیدهد. اما شاید در مقابل بخواهد با شخصیتهایی که جزو شاگردان قدیمیشان بوده و آنها را دارای اندیشه و فکری مستقل میداند، ملاقات کند.
اگر مرجعیت بخواهد به این نگاه کند که آیا آقای یزدی خوشش میآید ملاقات و اگر خوشش نیامد ملاقات نکند، دیگر مرجعیت نمیشود، بلکه کسی میشود که تابع یک حکومت قرار گرفته و دیگر نمیتوان نام مرجع مستقل را روی آن گذاشت. بنابراین آیتالله شبیری زنجانی یکی از مراجع بزرگی هستند که ایشان را به استقلال و شخصیت فرزانهای میشناسند که تحت تأثیر غوغاسالاری و رفتارهای ناشایست قرار نمیگیرد و طبیعی است که دیدارهایی داشته باشد که افراد وابسته ندارند.
مطالب این نامه بیشتر جنبه تهدیدی دارد، ولی آیتالله شبیری زنجانی که سالهای طولانی در حوزه بوده و شاگردان بسیاری تربیت کرده و علاقهمندان بسیاری نیز در حوزه دارد، خیلی به این تهدیدها پایبند نیست و ترسی هم از آن ندارد. این نامه آقای یزدی را در جایگاه خودش کوچکتر کرد و نشان داد که ایشان تنها به دنبال راضی نگهداشتن برخی جناحهای قدرت از خود است.
دفتر و حضرت آیتالله شبیری زنجانی فعلاً سکوت پیش گرفتهاند
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا باباخانی، از اعضای دفتر حضرت آیتالله شبیری زنجانی درباره نظر ایشان درخصوص این نامه به شفقنا گفت: دفتر یا حضرت آیتالله شبیری زنجانی نظری در خصوص این نامه ندارند و طلاب و شاگردان ایشان، پاسخ میدهند. هم دفتر و هم حضرت آیتالله شبیری موضع خاصی نداشته و فعلا سکوت را پیش گرفتهاند.
مژدگانی که گربه تائب شد زاهد و عابد و مسلمانا/ مراقب باشیم در زمین منافقان بازی نکنیم!
حجتالاسلام والمسلمین محمد حاج ابوالقاسم، نماینده خبرگان رهبری و رئیس پژوهشگاه فقه نظام در بیانیهای نسبت به سوء استفاده برخی جریانات از سنت حوزوی تذکر بزرگان به یکدیگر واکنش نشان داد و گفت: در تابستان گذشته توفیق زیارت حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی را در مشهد پیدا کردم که آراسته به لباس علم و اخلاق و نمونه برجستهای از عالمان ربانی است که حجت بر دوست و دشمن به شمار میروند و مایه فخر و مباهات حوزهها هستند.
حضرت آیتالله یزدی نیز از علمای مجاهد و انقلابی بشمار میروند که عمر خود را خالصانه صرف خدمت به اسلام و انقلاب کرده اند و آنچه در نامه سرگشاده خود مطرح کردند نیز با نیتی خالصانه و بدنبال حفظ جایگاه مرجعیت و حراست آن از دستبرد فتنه گران و سوء استفاده منافقان بوده است.
صرف نظر از لحن نامه و اینکه آیا بهتر بود بصورت خصوصی فرستاده شود و یا بصورت سرگشاده، آنچه مهم است این است که تذکر بزرگی به بزرگ دیگر از سنتهای ارزشمند حوزوی بوده و هست و نباید مورد سوء استفاده دشمنان حوزه و روحانیت و نیز طرفداران جریانات خاص قرار بگیرد.
نکته جالب توجه آن است که کسانی که هیچ اعتقادی به حوزه ومرجعیت و روحانیت نداشته و ندارند؛ در این ماجرا دلسوز مرجعیت و جایگاه آن شدهاند. کسانی که خود با ارائه گزارشات دروغین درباره بودجه حوزهها به تخریب حوزه و مراجع پرداختند، اکنون دلسوز مرجعیت گردیدهاند.
نیز کسانی که در قبال توهین به خدا و پیامبر(ص) و امام زمان(عج) از سوی همفکرانشان نه تنها هیچ عکس العملی نشان ندادند؛ بلکه در برخی موارد خود از توهین کنندگان بودند برای مقام مرجعیت یقه چاک میکنند.
مژدگانی که گربه تائب شد زاهد و عابد و مسلمانا؛ از آنان تعجبی نیست. تعجب از کسانی است که با ابزار توهین به بزرگان بدنبال دفاع از حرمت دیگر بزرگان هستند. غافل از اینکه این روشها، همانند قضایای خودشکن است که نتیجهای جز رسوایی استدلال کننده به آن را همراه ندارد.
به نظر میرسد وظیفه ما طلاب، حمایت از همه بزرگان حوزه و جلوگیری از تخریب آنان توسط دیگران است. چه آن دیگران حوزوی باشند و چه غیر حوزوی.
یادمان نرود در شرایطی که کوس رسوایی جریان غربگرا به صدا در آمده است و مشکلات عدیده اقتصادی که نتیجه اعتماد بر دشمنان است، تبدیل به سند رسوایی این جریان گردیده است؛ پرداختن به چنین مباحثی، که فرصت تنفس مجدد به آنان را میدهد به شدت مورد علاقه این جریان است. مراقب باشیم که در زمین منافقان بازی نکنیم
عذر تقصیر به پیشگاه مرجعیت!
آیتالله سیدمصطفی محقق داماد، حقوقدان، اسلامپژوه و استاد فلسفه و سیاست و نوهٔ دختری حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی (بنیانگذار حوزهٔ علمیهٔ قم) در یادداشتی با عنوان «عذر تقصیر به پیشگاه مرجعیت» درباره حضرت آیتالله سید موسی شبیری زنجانی نوشت:
۱- به تصدیق عموم ارباب معرفت، خبرگان واقعی (و نه رسمی)، دین شناسان و صاحبنظران در میدان فقاهت شیعی، حضرت آیتالله العظمی حاج آقا موسی شبیری زنجانی دامت برکاته یکی از شایستگان مرجعیت تقلید در زمان حاضر میباشند.
۲- شاید اکثر خوانندگان این سطور، نام معظّمله را شنیدهاند ولی برخی توفیق زیارت از نزدیک ایشان را نیافته باشند.ای کاش چنین توفیقی برای همگان دست میداد تا نمونهای از عالمان عامل زمان و جامع در دانش اسلامی را از نزدیک میدیدند. به قول آن شاعر عرب: لو جئته لرایت الناس فی رجل / والدهر فی ساعه و الارض فی دار
وی مردی نه فقیه، بلکه تندیس فقاهت که مبانی و قواعد فقاهت را از اساتید نامدار این دانش دریافته و با نبوغ و هوش و ذکاوت خدادادی، همگی را در دست دارد. در رشتههای دیگر دانش اسلامی از قبیل: علم اصول، تاریخ اسلام و تاریخ تمدن اسلامی، تفسیر قرآن، رجال و حدیث درایه ادبیات عرب و ادبیات فارسی صاحبنظر است.
۳- نگارنده که در تاریخ نگارش این سطور، دهه هشتاد عمرش را طی میکند، به خاطر دارد که طلبه جوانی بود و به علت رفت و آمد معظم له در منزل استادش از نزدیک با او آشنا بود. یکی از استوانههای تقوا و فقاهت (مرحوم حاج آقا مرتضی حائری یزدی) در باره ایشان شنید که میگوید: «آقا موسی، علّامه است». این تعبیر در آن روز (نه امروز) برای نگارنده چنان اعجاب آور بود که هرگز فراموش نمیکند.
۴- افزون بر همه مقامات علمی، از نظر اخلاقی، ایشان کم گوی و گزیدهگوی است. در نقل مطالب دقیقالنظر است. و همواره برای عدم تحریف تاریخ معاصر با وسواس تمام بدون هر گونه گزافه و اضافه و کم و کاست نقل میکند. با عموم مردم مهربان و متواضع است. حضوری جذاب دارد.
۵- ارباب خرد تصدیق دارند که یکی از نقاط ممتاز جامعه شیعی، وجود نهاد مرجعیت است. آنچه در زمان ما از گروههای افراطی به نام مسلمان دیده شده و میشود کلاً نتیجه فقدان این نهاد در آن جوامع و یا انحراف از آن است. اینان دست به کارهایی میزنند که بشریت از آن ننگ دارد.
بنا به مراتب، به یقین، تضعیف مرجعیت شیعه از رهگذر هر گونه اقدام از سوی هر صاحب منصب و پست و مقامی، نه به صلاح دین است و نه به صلاح دنیای ملت. هر چند که جای نگرانی نیست؛ زیرا: عزیز مصر به رغم برادران غیور / زقعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
۶- نگارنده هر چند بر این باور است که جایگاه رهبری بالاتر از آن است که هر کس برای تثبیت مواضع فکری خود از آن مقام معظم خرج کند، ولی به رغم این باور اجازه فرمائید این جمله را به سمع خوانندگان برساند. نگارنده این سطور در تعظیم و تکریم مقام علمی و اخلاقی علاّمه شبیری از مقام معظم رهبری، جملاتی کم نظیر به گوش خود شنیده است که رساننده عظمت والای آن بزرگوار در نظر معظمله و نشانه حقشناسی و زرشناسی ایشان است.
بزرگان باید این موضوعات را مدیریت کنند تا سبب سوء استفاده دیگران نشود/ جریانات سیاسی در امور درون حوزوی دخالت نکنند
آیتالله احمد بهشتی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفتگویی با اشاره به نامه آیتالله یزدی به حضرت آیتالله شبیری زنجانی، این مسأله را موضوعی درون حوزوی دانست و خواستار پرهیز رسانهها و جریانهای سیاسی از دخالت در امور حوزههای علمیه شد و گفت: برخی رسانهها و جریانهای سیاسی با سوء استفاده و با ایجاد جنجال در راستای تضعیف حوزه و مرجعیت هستند؛ حوزه تابع جریانات سیاسی و جوسازی نیست بلکه با مرکزیت مراجع و علما باید مشکلات خود را حل کند.
حوزه هیچگاه نباید تحت تأثیر جریانات سیاسی باشد، جریانهای سیاسی همواره به دنبال مصالح و منافع خود هستند، حوزه باید استقلال خود را حفظ کرده و اگر مشکلی وجود دارد باید با مدیریت بزرگان حل شود.
جریانهای سیاسی نباید در امور درون حوزوی دخالت کنند اما متأسفانه به این موضوع گوش نمیدهند و توجه ندارند؛ دیگران نباید در کار حوزه و مرجعیت دخالت کنند و با سوء استفاده سبب ایجاد جنجال شوند.
مراجع و علمای بزرگوار نیز باید مدیریت کرده و با تدبیر مسائل را حل کنند، باید تدبیری کرد تا اینگونه برداشت نشود که بین مراجع و علما اختلاف و نارضایتی وجود دارد، بزرگان باید این موضوعات را مدیریت کنند تا سبب سوء استفاده دیگران نشود.
استقلال حوزههای علمیه و حفظ نظام جمهوری اسلامی با محافظت از جایگاه مرجعیت عالی شیعیان است
حجتالاسلام والمسلمین سید حسن خمینی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم نامهای به حضرت آیتالله شبیری زنجانی تاکید کرد: ممکن است نظری با نظری مخالف باشد، ولی هرگز نباید این مسیر به توهین و تحکم و بالانشینی منجر گردد. متن نامه بدین شرح است:
بسمه تعالی
محضر مبارک استاد عظیم الشأن و فقیه بزرگوار آیتالله العظمی حاج سید موسی شبیری زنجانی مد ظله العالی
سلام علیکم و رحمه الله
اگر چه حوادث تلخ این روزها جانهای شاگردان و ارادتمندان حضرتعالی را رنجاند و عواطف متدینین را جریحه دار ساخت، ولی در خود ثمره مبارکی هم داشت که همان حسن توجه به ضرورت استقلال حوزههای علمیه و ارتباط وثیق حفظ نظام جمهوری اسلامی با محافظت از جایگاه مرجعیت عالی شیعیان است. اگر به دیده قبول بنگرید، حقیر خود را شاگرد شما میدانم و همچون مرحوم والد، سالها در درسها و مباحث مربوطه حاضر بودهام. علاوه بر آن، به سبب علقه و رابطه عمیق حضرت امام و والد بزرگوارتان که به تعبیر جنابعالی، همدلی و رفاقت دو بیت مرجعیت را به بیش از هفتاد سال کشانده است، تأسف شدید خود را از اسائه ادبی که به ساحتتان شده است ابراز میدارم. اما آنچه مزید بر این امور ظاهری -که مطمئنم خللی نیز در روح بلند شما پدید نمیآورد- ، حائز اهمیت بوده و لازم است مورد توجه اهل علم واقع شود، استدلال ناتمامی است که در نامه جناب آیتالله یزدی به آن اشاره رفته است.
حقیقت آن است که نظام جمهوری اسلامی ثمره همهی مجاهدات عالمان مسلمان و مجاهدان راه عزت و سربلندی است و به همین سبب صیانت از آن از اوجب واجبات است. اما نکته آنجاست که حفظ این مهم نه تنها به ذوب شدن روحانیت شیعه در حکومت وابسته نیست، بلکه تنها با استقلال حوزه و مرجعیت از دولتها میسر است. وجود عالمان وارستهای که مردم همواره آنان را ملجأ و مأوای خود بدانند و در سختیها و شدائد به آنان مراجعه کنند، همواره راه حفظ اسلام و جمهوری اسلامی برای حال و آینده است. در این میان صد البته ممکن است نظری با نظری مخالف باشد، ولی هرگز نباید این مسیر به توهین و تحکم و بالانشینی منجر گردد. آنچه این روزها میتواند توجهها را به خود معطوف نماید، جدای از تأکید بر مرتبت عالی حضرتعالی در میان حوزویان و اهل علم، ضرورت استقلال حوزهها برای بقای کیان شیعه و به جهت حفظ نظام اسلامی است. مجددا فرصت را مغتنم شمرده، ادب و احترام فراوان خود را معروض میدارم.
جامعهی مدرسین در این زمینه توضیح دهند/ این کار جای هیچگونه توجیه ندارد
حجتالاسلام والمسلمین حسن پویا، معاون پژوهشی در نمایندگی قم موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) در پی نامهی سرگشادهی آیتالله یزدی به حضرت آیتالله شبیری زنجانی با ابراز تعجب از این نامه گفت: یکی از افتخارات حوزههای علمیه، متخلق بودن به اخلاق و احترام به بزرگان و اساتید و حتی احترام اساتید به شاگردان است، از شاخصههای بسیار بارز حوزههای علمیه این بوده که بین شاگردان و اساتید و اساتید و شاگردان، انس و الفت و رابطههای خاص معنوی و اخلاقی برقرار بوده است و به این افتخار میکردند و میکنند. در بحثهای علمی حوزه که گاهی سر درسها به جنجال کشیده میشود، بحثهای عمیقی مطرح و صداها بلند میشود اما هرگز به توهین و اهانت نمیانجامد و حتی روزهای بعد، استاد و شاگرد از هم عذرخواهی میکنند. واقعاً هیچ توجیهی ندارد که شخصیتی همچون آیتالله یزدی نامهای بدین شکل بنویسند. اصلاً انسان شک میکند که این نامه نوشتهی خود ایشان است یا اگر نوشتهی دیگری است، چرا ایشان توجهی نکردهاند و کمتوجهی کردهاند که به یک مرجع تقلید مسلم شیعه در این جایگاه، با این همه آثار و افکار و کارهای بسیار مهم در حوزههای علمیه این گونه اهانتآمیز بنویسند.
امیدوارم که این اقدام، اصلاح شود و این مساله برگردد و خدای ناکرده به دیگر مسایل ضد اخلاقی ختم نشود. ما روحانیون در ابتدا باید خودمان، حرمت خود را نگاه داریم بخصوص در شأن بزرگان و مراجع عظام و به ویژه شخصیتی مثل آیتالله شبیری زنجانی که این پیشینه را دارند. در گذشتههای نه چندان دور حتی در مقام مرجعیت، مراجع به احترام مراجع دیگر رساله نمیدادند که نکند خدای ناکرده مرجع قبلی تضعیف شود و نوعی شائبهی رقابت به وجود آید.
اگر نظام آبرویی دارد برآمده از مرجعیت است، چرا برعکس میگویید؟
حجتالاسلام والمسلمین عرب، استاد دروس خارج حوزه علمیه طی سخنانی ابراز کرد: شاید در طول تاریخ به این شکل بزرگان مورد اهانت قرار نگرفته باشند؛ مخصوصاً مراجع و تأسف مضاعف این است که به دست بعضی از معممین این اهانت صورت گرفته که بدترین شکل و بدترین بدعتی است که در شرایط کنونی شاهد آن هستیم.
در نامه آقای یزدی آمده که احترام به شمای مرجع عالیقدر به خاطر احترام شما به نظام است؛ خیلی جای تأسف است که کاملا مطلبی وارونه معنا شده است. کسی که اندک اطلاعی درباره مرجعیت شیعه داشته باشد میداند که این نهاد با بیش از هزار سال هویت و استقلال و امتیازات خودش را حفظ کرده و همیشه پناهگاه مردم به خصوص مردم بی پناه و مستضعف و مظلوم بوده است. اگر نظام جمهوری اسلامی اعتبار و آبرویی داشته و دارد برآمده از مرجعیت و فتواست. امروز هم که ما ادعا میکنیم نظام بر اساس فقه و ولایت فقیه اداره میشود و واقعیت هم همین است باید این هویت و استقلال را حفظ کنیم. اما چطور شد در نظامی که خودش اعتبارش را از مرجع گرفته گفته میشود احترام مردم به شما به واسطه احترامی است که شما به نظام میگذارید.
انقلاب مبتنی بر فقاهت حضرت امام شکل گرفت. اصل نظام از مرجعیت گرفته شده است و محبوب ماست اما اگر منظور آقای یزدی از نظام، وضعیت فعلی است این را هم آقای یزدی و هم دیگران باید بدانند که منتقدان شرایط کنونی در جامعه محبوبترند.
آقای یزدی خطاب به حضرت آیتالله شبیری زنجانی حفظه الله، گفتند که شما با افراد مسأله دار ملاقات کردید اولاً در ملاقات مراجع و بزرگان هیچگونه محدودیتی نباید قائل باشیم و نیستیم. ما حتی محدودیت دینی و مذهبی هم در ملاقاتها قائل نیستیم. رئیس جمهور روسیه که اصلا دین و مذهب ما و خدا را قبول ندارد خیلی راحت با رهبری نظام ملاقات میکند و هیچ اشکالی هم ندارد و ما اصلا به همین معتقد هستیم. وقتی محدودیت دینی قائل نیستیم محدودیت جناحی و سیاسی قائل شویم؟ این خیلی بد است مخصوصا برای کسی که خودش ادعای فقاهت میکند و عضو شورای نگهبان است.
از هیچ نظر در مقام مقایسه نیستم و برای تقریب به ذهن از این نمونه استفاده میکنم که ببینیم چطور گاهی افراد در جوامع با بحران محبوبیت فردی دیگر روبرو میشوند. وقتی هشام در طواف دید که مردم از امام سجاد(ع) استقبال میکنند نتوانست تحمل کند. از یک طرف خودش تا بن دندان مسلح اما مردم از فرد دیگری استقبال میکنند. لذا با وجود آنکه حضرت را میشناخت گفت این کیست؟ یعنی شناخت خود از حضرت را انکار کرد. قصد مقایسه هیچ فردی را نداریم. اما میبینیم که با بحران محبوبیت نمیتوان به آسانی برخورد کرد.
مرجعیت فراتر از دسته بندیهای سیاسی است
بیانیه نشست دورهای اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم: مرجعیت به مثابهی رکن عالی حوزههای علمیه، همواره در جایگاه ابوت و فراتر از دستهبندیهای سیاسی عمل کرده است؛ سیرهای که منجر به اعتماد مردم و بقای حیات حوزه علمیه شیعه گردیده است.جریانی مبارک که وجود مقدس حضرت بقیت الله الاعظم ارواحنا فداه در دوران پرمحنت غیبت برای فقهای عظام مقرر فرموده و تکفل امور شیعه را به آنان سپردهاند. صیانت از این جایگاه، تحکیم پایههای نظام و تاکیدی بر ارائهی الگوی عملی رفتار طلاب و فضلا نسبت به مشایخ و کبار حوزه است و هر نوع آسیب رساندن به این مکانت رفیع، بسی نابخردانه و ایجاد شکاف میان حاکمیت و مرجعیت شیعه تلقی شده و اصلاح آن در قالب تبری و اعتذار، مورد انتظار است. به ویژه شخصیتهای باتقوایی که بیش از نیم قرن در حوزههای علمیه به تربیت شاگردان، تدریس، تالیف و تحقیق مشغول بوده و همگان بر فضایل آنان اعتراف دارند. از این رو، مدرسان و فضلای حوزه علمیه با بیعت مجدد با مقام منیع مرجعیت بر لزوم صیانت از این جایگاه رفیع تاکید مینمایند.
یادآور میشود، در این نشست دورهای، بیش از هزار نفر از اساتید حوزه عضویت دارند. این نهاد حوزوی بیش از ۱۵ سال است که زیر نظر مراجع عظام تقلید فعالیت دارد. از چهرههای شاخص این نهاد میتوان به حضرات آیات میرسید محمد یثربی، علوی بروجردی، علیدوست، محمدی قائینی، نظری منفرد و هادوی تهرانی اشاره کرد.
خودحق انگاری، عامل حمله به مراجع است
حجتالاسلام والمسلمین مرتضی واعظی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در سخنانی اظهار داشت: از هر کسی میشود انتقاد کرد، اما انتقاد ضابطه دارد. سخن گفتن با لحن تهدید و تحکم و از بالا، حتی نسبت به پایینترین افراد جامعه کار صحیحی نیست، چه رسد به یک مرجع تقلید محبوب مانند آیتالله العظمی شبیری.
آقای یزدی در این نامه متذکر شدند که مقلدان آیتالله شبیری ناراحت هستند و حوزه هم ناراحت است. مگر ایشان نمایندهی حوزه و مقلدین است؟ ایشان مقلدین را کجا دیده است؟ آدم به نمایندگی از خودش میتواند حرف بزند اما اینکه دیگران را نمایندگی کند کار صحیحی نیست.
«خود حق انگاری» عامل اصلی توهین به مراجع است، این آقایان گمان میکنند که مثلا هر کسی خلاف مشی من رفتار کند، خلاف شرع و خلاف قانون و نظام رفتار کرده است. این تفکر اشتباه است؛ تفکر هرکسی برای خودش محترم است. برای دیگران تعیین تکلیف کردن، خود حق انگاری است. خودحق انگاری باعث میشود به همه هم امر و نهی کنیم.
وقتی عدهای را خودی و عدهای را غیرخودی فرض میکنیم و در مقابلشان موضع بگیریم، جامعه را نصف کردهایم یکی از کارهایی که خداوند متعال در مذمت فرعون فرموده این است که مردم را تکه و تکه و برتری جویی کرد. دسته دسته کردن مردم به دسته دسته کردن رهبرانشان و موضع گیری در مقابل رهبرانشان میانجامد.
ما معتقد به ولایت فقیه هستیم و آیتالله شبیری زنجانی جزء مبرزترین فقهای امروز است. مرحوم امام در بحث ولایت فقیهشان مطرح کردند که اگر فقیهی عهدهدار جامعه شد دیگران نباید دخالت کنند، اما ولایتشان سر جایشان است لذا حمله به فقیهی که در تمام مدت عمر و زندگیش جز خیرخواهی، رفتار با اخلاق و آداب چیز دیگری نداشته سزاوار نیست. حالا از طرف هرکسی که باشد.
روابط ایشان با رهبری در حد رفت و آمد است. در همین سفر، روز قبل از ملاقات با آقای خاتمی، ناهار منزل رهبری بودند. ایشان میداند چه کار میکند. متهم کردن افراد به اینکه اینها مخالف نظام و رهبری هستند کار صحیحی نیست، به ویژه از افرادی که باید برای جامعه الگو باشند.
اعتراض ۸۳ استاد حوزه علمیه قم به نامه آیتالله یزدی
اساتید، فضلای حوزه علمیه قم و جمعی از شاگردان و ارادتمندان آیتالله شبیری زنجانی، به نامه آیتالله یزدی واکنش نشان دادند. در بخشی از نامه آمده است: نامه آیتالله یزدی موجب شگفتی شد و ماجرای فاجعه اخیر زیرزمین فیضیه را نزد اذهان زنده کرد. تخطئه یک مرجع تقلید و مدرس عالی مقام نتیجهای جز وهن حوزه و نظام ندارد. اعتراض نامه اساتید حوزه علمیه قم بدین شرح است:
بسمه تعالی
نامه سرگشاده آیتالله یزدی، دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خطاب به مرجع عالیقدر و فقیه وارسته، آیتالله العظمی شبیری زنجانی، به بهانه دیدار ایشان با جمعی از شخصیتهای شناخته شده و خدمتگذار دین و سرزمین، از باب تفقد استاد از برخی شاگردانشان، آن هم در آستانه اربعین حسینی و نمایش وحدت اسلامی و انسانی با پرچمداری شیعیان که انسجام بیش تر را میطلبد، موجب شگفتی شد. و ماجرای فاجعه اخیر زیرزمین فیضیه را نزد اذهان زنده کرد.
تخطئه یک مرجع تقلید و مدرس عالی مقام، به بهانه یک اقدام کاملا شخصی و انسانی، و تعیین تکلیف برای ایشان از موضعی قیم مآبانه، تحت لوای دفاع از نظام و رهبری، نتیجهای جز وهن حوزه و نظام ندارد.
هیچ نظامی بر پایه توهین به مفاخر جامعه و تهدید آنان، استوار نمیماند.
به باور ما، پیروان مکتب امام صادق(ع) و فرزندان حوزه آن، بقای نهاد روحانیت، و دوام جمهوری اسلامی در گرو پاسداشت حرمتها، به رسمیت شناختن اختلاف نظرها، پرهیز از تنگ نظریها و تحکمهاست. از علمایی که دل در گرو انقلاب و نظام دارند، انتظار میرود در برابر نفوذیهای دوست نما هوشیاری بیش تری به خرج دهند و سنجیده تر سخن بگویند و خاستگاه و پایگاه انقلاب و تشیع را در معرض تکانههای خطرآفرین قرار ندهند و برای نسل نوپای امروز به ویژه طلاب جوان، الگوهای قابل اقتدایی در حفظ حریم مرجعیت و مدارای سیاسی و اخلاقی باشند.
سیدضیاء مرتضوی اشکذری/مرتضی جوادی آملی/مهدی مهریز/ داود فیرحی/حسین شایعی/محمدرضا غفوریان/ هادی سروش/سیدحبیبالله موسوی لامردی/ سیدامیرحسین موسوی خوئینی/عبدالرحیم اباذری/ مهدی پورحسین/محمدکاظم تقوی/سیدصادق قادری الحسینی/حسن پویا/مهدی حاضری/علیرضا نخبه/علی پارسا/سیدمرتضی سیدابراهیمی/عباس فهمیده/حمیدرضا شریعتمداری/محمود شفیعی/عبدالرحیم بدیعی/محمود صادقی/بهرام دلیر/محمدحسن قدردان/ابوالحسن غفاری/محمدرضا جباران/اسد رشیدی/سیدحسین یوسفی فخر/ابراهیم طاهریکیا/حسین شهابی/حجتالله اخضری/عباس اخضری/محمود محمدی گیلانی/محمدجواد واعظی/مصطفی اوجی/محمدرضا رضایی/سیدجواد مهری/سیداحمد مجیدی/محمد محبالرحمن/حسین علیزاده/حسن قرانی/محسن علوی پیام/علیمحمد پورابراهیم/محمد رضایی/علی طالبی/علیاکبر بیگی/ربیعالله کمری/سیدحسن مرتضوی/رضا احمدی/مهدی محقق/علی خدادادی/سیدروح الله طباطبایی/احمد حیدری/سیدباقر موسوی/جواد صانعی/علی عشاری/عباس عباسی کاشانی/زینالعابدین احمدی/حسنعلی احمدی/اکبر مهریآسا/سیدسعید موسوی/احمد ملکی/رضا خسروی/شمسالدین خسروی/قدرتالله توسلی/عبدالحسین فردوس/علی بدیعی/رضا احمدی/محمدحسین ارجمندنیا/رضا امیری/قاسم نصیرزاده/محمدنبی بانشی/ناصر قیامینژاد/جعفر سوری/علی آزادبخت/حسن اکبری/علیاصغر کیمیائی/عبدالله براتی/مهدی رضایی/محمد صابری/علی رضایی/یاسین امیری
جهت تنویر افکار عمومی و دفاع از حقیقت و عدالت
حجتالاسلام والمسلمین رسول منتجب نیا؛ عضو سابق شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و استاد سابق گروه فقه دانشگاه شاهد، در واکنش به نامه سرگشاده آیتالله یزدی به حضرت آیتالله شبیری زنجانی پنج نکته را یادآور شد، در بخشی از این متن آمده است: من به عنوان فرزند حوزه علمیه قم و شاگرد و دست پرورده مراجع عظیم الشان تقلید، جهت تنویر افکار عمومی و دفاع از حقیقت و عدالت نکاتی را یادآور میشوم.
بسم الله الرحمن الرحیم
بار دیگر و آن هم در آستانه اربعین حسینی علیه السلام، آیتالله یزدی در نامهای سرگشاده و خطاب به مرجع عظیم القدر شیعه حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی مدّظله العالی، به بهانه دفاع از نظام و مقام معظم رهبری از موضع بالا و با لحنی توهین آمیز و تهدیدگونه ساحت مرجعیت را مورد اعتراض و بی حرمتی قرار داد. اگر چه این اقدام، اولین و آخرین رفتار دور از شآن نگارنده نامه نیست معذلک اینجانب به عنوان فرزند حوزه علمیه قم و شاگرد و دست پرورده مراجع عظیم الشان تقلید، جهت تنویر افکار عمومی و دفاع از حقیقت و عدالت نکاتی را یادآور میشوم؛
۱- در طول سالیان متمادی بعد از غیبت کبری تاکنون، جایگاه مرجعیت، مقدس ترین منزلت در بین امت اسلام و شیعیان بوده است و حتی رژیمهای طاغوتی از بی حرمتی به آن هراس داشته اند، فراموش نمیکنیم تاثیر توهین روزنامه اطلاعات در یادداشت رشیدی مطلق به امام خمینی (ره) در اوج گیری انقلاب اسلامی را.
۲- آیتالله یزدی به عنوان یکی از علمای با سابقه در سیاست و انقلاب، جایگاه خود را در حوزه علمیه مشخص کنند، چرا که گاهی مرجع را عزل کرده و یا نصب میکنند و اکنون به مرجعی توهین مینمایند!
۳- ایشان به خوبی میدانند که از افتخارات بزرگ حوزههای علمیه بلکه رمز بقاء و نقش آفرینی آن، استقلال حوزهها از حکومت و نظارت مستقیم مراجع عظیم القدر بر حوزهها بلکه مسئولان است و امام راحل همواره بر این مهم تاکید و توصیه داشتند.
۴- آیتالله یزدی با چه دلیل و مجوز شرعی و قانونی، جمعی از بزرگان اسلام و کشور را به مسئله دار بودن و حرمت قائل نشدن برای نظام و رهبری متهم میکند؟
۵- از حضور نگارنده نامه میخواهم به جایگاه شخصیتهای مورد حرمت شکنی ایشان بین مردم و جایگاه خود در میان ملت ایران از زمان نمایندگی مجلس تاکنون اندکی مطالعه نمایند.
این تحکمات در آینده یا برحوزه غالب آید و استقلال آن را زایل کند و یا به تقابل و تنازع بیانجامد
حجتالاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در پیامی به آیتالله شبیری زنجانی نوشت:
باسمه تعالی
محضر مبارک استاد عظیم الشان حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی
اظهار طعن و تهدید نسبت به مرجعیت عالیه که جامع کمالات علمی و عملیِ سلف صالح و تداوم دهنده سیره زعمای مذهب مثل ایه الله موسس است، شائبهای بران ساحت مقدس ایجاد نمیکند، ولی برای تلامیذ و ارادتمندان موجب خوف شدید است که این تحکمات در آینده یا برحوزه غالب آید و استقلال آن را زایل کند و یا به تقابل و تنازع بیانجامد . والی الله المشتکی
انتظار میرود جامعه مدرسین کوتاهی صورت گرفته را جبران کند
آیتالله سید محمد حسینی زنجانی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد، در نامهای به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خواستار جبران قصور این نهاد حوزوی در مقام بیان سخن با مقام مرجعیت شد. متن نامه به شرح زیر است:
باسمه تعالی
محضر محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه مقدسه قم ادام الله ظلهم؛ با تقدیم سلام و احترام، همان طور که مستحضر هستید از دیرباز جامعه مدرسین چه قبل و چه بعد از انقلاب در ارشاد و هدایت جامعه با دید مستقل فرو گذار نبوده و در مسائل کشوری و حوزوی نظرات وزین خود را به آگاهی جامعه رساندهاند. حال شایسته چنین نهادی که دیدگاه مستقل و عالمانه دارند نیست که از زبان این جامعه با لحنی آمرانه و دور از ادب با مرجعی پارسا و دل سوز برخورد شود. انتظار از این جامعه فرهیخته این است که خود، این کوتاهی را جبران کنند و عرصه را به دشمنان حوزه علمیه و اسلام واگذار نفرمایند.
والله سبحانه هو الموفق و المعین و علیه التکلان
دفاع تشکل اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم از نامه آیتالله یزدی
متن کامل بیانیه تشکل اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم بدین شرح است: با عرض تسلیت ایام اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبداللّه الحسین(سلام الله علیه) با کمال تأسف ملاحظه میشود که نامه آیت اللّه یزدی رئیس محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مرجع گرامی آیت اللّه شبیری(دام ظله) بهانهای شده برای غوغای تازه جریان حامی فتنه ۸۸ نسبت به نظام و تفکر انقلابی حوزه. این سئوال که چرا و به چه انگیزهای همه ظرفیت داخلی و خارجی اینان این چنین برآشفته و هیاهو به پا کرده میتواند پاسخهای متفاوتی داشته باشد از جمله: سرپوش نهادن بر ضعفها و ناکارآمدیهای همفکران این جریان که اینک بیش از هر زمان آشکار شده، سرگرم کردن جامعه به امور حاشیهای، ترساندن منتقدان و بستن دهان آنان علیرغم ادعای مجاز بودن نقد خدا و معصومان و…
تشکل سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم لازم میبیند که در این ارتباط نکات ذیل را تقدیم اساتید و فضلای ارجمند نماید:
۱- جانمایه نامه رئیس محترم جامعه مدرسین تذکر این نکته آشکار است که احترام و سربلندی و مجد امروز حوزه و روحانیت و مرجعیت در سایه نظامی است که پیروان مکتب اهل بیت(علیهمالسلام) و بهویژه علمای فداکار این مکتب برای تحقق آن رنجها بردهاند و خونها نثار کردهاند. یادآوری این نکته آن هم از جانب فقیهی که خود از پیشگامان این نهضت است کجا و چگونه میتواند اهانت تلقی شود؟
۲- این مدعیان دفاع از حریم مرجعیت به کلی خود را به غفلت میزنند که سبب نگارش این نامه و سرگشاده بودن آن، رسانهای کردن عمدی خبر دیدار مرجعی محترم با کسانی است که در سال ۸۸ ظلمی بزرگ را در حق نظام اسلامی مرتکب شدهاند و تا کنون حاضر به حتی عذرخواهی از کار خویش نشدهاند و رهبری معظم و بزرگوار انقلاب اسلامی حتی حاضر به پذیرش آنان جهت عیادت هم نشدند. دیداری که معنا و مفهوم آن بر کسی پوشیده نیست و میتواند به ایجاد حاشیه امن برای چنین افرادی تفسیر شود و صرفاً در چارچوب دیدار با چند شاگرد قدیمی قابل تفسیر نیست. البته عجیب نیست که غالب هیاهوگران و طلبکاران این روزها به نام دفاع از مرجعیت کسانی هستند که خود در آن فتنه لغزیدهاند و تا به امروز دِین خود را در آن ماجرا ادا نکردهاند. عجیب آن است که ادعای دفاع از مرجعیت از جانب کسانی مطرح میشود که سابقه آنان مشحون از بی اعتنایی بلکه اهانت به مقدسات دینی و مرجعیت و اجتهاد و تقلید است. کسانی که تقلید را کار میمون میدانستند امروز به یکباره مدافع مرجعیت شدهاند.
۳- مانند هر فتنهای در این صحنه نیز برخی افراد ظاهر الصلاح به دلیل فقدان شناخت کافی از ریشههای ماجرا وارد شدهاند و با اظهار و اقدام خویش به جای دفاع از حق به انتقاد از فقیهی غیور پرداختهاند که با رعایت آداب لازم، نقدی مشفقانه بر اقدامی قابل نقد وارد ساخته است. جای تأسف است که این افراد هم ناخواسته با کسانی چون حامیان فتنه ۸۸ و رسانههایی چون BBC و VOA همنوا گشتهاند.
۴- تشکل اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم بر خود فرض میبیند که قبل از هر چیز از جایگاه حاکمیت اسلامی بهعنوان دستاورد قرنها تلاش عالمان راستین و بهویژه در عصر ما حضرت امام خمینی(رضوان اللّه علیه) پاسداری نماید. در کنار آن یقیناً حفظ حرمت و جایگاه مراجع عالی مقام که خود در صف مقدم دفاع از نظام و حاکمیت اسلامی بوده و هستند را واجب و ضروری میدانیم و در عین حال بر ضرورت نگاهداشت حرمت نهاد موثر و انقلابی جامعه مدرسین تأکید داریم.
۵- لازم به ذکر است که دعوت به نگاهداشت جایگاه نظام و حاکمیت اسلامی هیچ گونه منافاتی با استقلال حقیقی حوزه از جناحبندیها و قبیلهگراییهای سیاسی ندارد. تاسف انگیز آن است که کسانی به نام دفاع از استقلال حوزه و حرمت نهادهای آن چنان نسبت به حاکمیت و نظام اسلامی بی مهری روا میدارند که گویی هیچ نسبتی میان حوزه و نظام نیست. اینان که خود در سایه عزت و عظمت نظام اسلامی از امنیت و احترام برخوردارند به آن گونه ناسپاسانه سخن میرانند که مصداق روشن بر شاخ نشستن و بن بریدن است. گویی نمیدانند که در فقدان نظام اسلامی هیچ شأن و جایگاهی برای آنان و نهادهای حوزوی سنتی و غیر سنتی باقی نخواهد ماند. اینجا است که باید پرسید أین تذهبون؟
۶- در پایان همگان را به هوشیاری و رعایت مرزهای تقوا و انصاف فراخوانده، از خدای بزرگ عزت مستدام نظام اسلامی و رهبر فرزانه آن، مراجع والامقام و همه علمای راستین و دفع کید دشمنان را مسألت داریم.
تشکل اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم
نامه آیتالله یزدی در راستای حراست از جایگاه مرجعیت و ارزشهای انقلاب است/ ظلم است نامه مذکور را با کلماتی مانند تحکم آمیز و آمرانه رمی کرد
مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در پی واکنشها به نامه آیتالله یزدی به حضرت آیتالله شبیری زنجانی بیانیهای صادر کرد. متن این بیانیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم. نامه حضرت آیتالله یزدی (دامت برکاته) به مرجع عظیم الشأن حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی (دامت برکاته العالیه) با واکنشهای متفاوت و البته کم سابقه گروههای فکری و سیاسی حوزوی و غیرحوزوی مواجه گردید، نامه ایشان که بصورت سرگشاده انتشار یافت دارای سه بخش میباشد:
۱- احترام و ارادت به شخصیت و مقام مرجعیت حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی(دامت برکاته) میباشد. مقام علمی و اخلاقی و منش رفتاری معظمله بر حوزویان محترم، شاگردان، مقلدان و ارادتمندان ایشان، پوشیده نیست که همواره مورد تکریم و احترام بزرگان و اعلام حوزههای علمیه بوده و هست.
۲- یادآوری افراد مسألهدار که میتوانند نسبت به جایگاه رفیع مرجعیت و شخصیت حضرت آیتالله العظمی شبیری، خدشه وارد کنند. این نگرانیِ حضرت آیتالله یزدی برآمده از تاریخ و تجربه نه چندان دور سالیان گذشته میباشد، که هر خواننده منصفی بر آن اذعان دارد و این دغدغه نه بخاطر مسائل جناحی است که به حتم و به دور از هرگونه پیشداوری، نامهای در این سطح از مخاطب محترم چگونه میتواند رنگ و بوی جناحی و سیاسی داشته باشد بلکه آنچه گفته شده از باب دلسوزی، حراست و صیانت از جایگاه مرجعیت است.
۳- بخش سوم نامه – علیرغم آنکه برخی لحن آن را تند میدانند – تقاضایی است از حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی (دامت برکاته) مبنی بر شناخت خطرات این گروه مسأله دار که بازهم حاکی از حفاظت پایگاه رفیع مرجعیت و جایگاه منیع مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی(دامت برکاته) میباشد.
با این اوصاف ظلم است که نامه مذکور را با کلماتی مانند؛ تحکم آمیز، آمرانه و…رمی کرد و مرقومهای که روح و جسم آن پاسداری از حریم مرجعیت است را با تعابیر، تفاسیر و تحلیلهای بیپایه و اساس وزن کِشی کرد و موضوعاتی بیربط که بعضاً برآمده از منافع جناحی میباشد را به این نامه و نگارنده محترم آن، نسبت داد.
حال که گویی برای برخی فرصتی پیش آمده تا به بهانه نامه مذکور، حملات خود را بر جامعه محترم و باسابقه مدرسین حوزه علمیه قم، شدت ببخشند(هر چند دوستان عزیز حوزوی و غیر حوزوی به این مسأله عنایت نداشتند که نامه از طرف شخص آیتالله یزدی بوده و نه به عنوان ریاست جامعه مدرسین) نکاتی را متذکر میشود:
۱- کسانی که آگاهی به سابقه طولانی روابط علما و گفتگو و مکاتبات آنان دارند، به خوبی میدانند که چنین نامه نگاریها با ضعف و شدت بیشتر میان اعلام امری مرسوم و معمول بوده و از محتوی همان برداشتی را داشتهاند که در متن آمده، و هرگز افزودن حاشیه و خروج از موضوع و تعمیق و توسعه ”بما لایرضیٰ صاحبه” در کار نبوده.
۲- به محض صدور نامه آیتالله یزدی، عدهای بیمهابا و گویی در ترصد چنین اقدامی بودهاند، هجمههای خود را علیه شخص آیتالله یزدی و جامعه محترم مدرسین آغاز نمودند، ضرب آهنک سخنان این بزرگواران چنان بلند و رنگ آن چنان تند بود گویی آقایان دغدغهای غیر از جایگاه مرجعیت دارند و این همان بستر افراطیگری است که دیگران را بدان متهم میکنند.
۳- به راستی آیا موضوع این نامه به اندازهای بود که برخی صدای ”وااسلاما، وامرجعا و برخی استرجاع”خوانند؟ گویی در همین چند روز قبل نبود که پیش نویس تساوی دیه زن و مرد در مجلس شورای اسلامی تهیه و جهت تصویب آماده شد، امری که در حیطه وظایف حوزه و حوزویان بود و باید اقدامی شایسته صورت میگرفت که فقط یکی از بزرگان حوزه بصورت جدّی ورود پیدا کردند. آری آن زمان نفسی نبود تا صدایی بلند شود و حتی اخمی در برابر آن کنند چه رسد به وااسلاما و…
۴- به راستی همانان که دیروز نقد معصوم(علیه السلام) را با بافتن هزار و یک دلیل در بوق کردند، چرا امروز از صدور این نامه خیرخواهانه و نه منتقدانه، خلاف آنچه بودند و گفتند، عمل میکنند؟
۵- و تعجب آنکه برخی از دولتیان، دلسوز جایگاه مراجع عظام(دامت برکاتهم) شدند، فارغ از اینکه در این مورد قابلیت جواب برای آنها دیده نمیشود، به آگاهی جنابشان میرساند: آیا در طول سالیان اخیر تذکرات مراجع بزرگوار تقلید در امور ملی، بین المللی، فرهنگی، معیشتی، حیثیتی را نشنیدند و آنجا از احترام و تکریم مراجع معظم چیزی نگفتند و تمکین نکردند ولی به یکباره دلسوز حوزه و مراجع گشتند چه آنکه تعجب از دوستان گرامی است که آیا اینگونه دخالتها با استقلال حوزه منافات ندارد؟
۶- تعجب دیگر آنکه گروهی دلسوز حوزه انقلابی گشتهاند و نامه آیتالله یزدی را مخالف با رویه حوزه انقلابی دانستهاند، تعجب از اینکه همین دوستان دائم حوزه را حوزه درس و بحث میدانند و نه حوزه انقلابی و متعهد به ارزشهای انقلاب.
۷- یادآوری این نکته نیز ضروری است؛ که گروهی در پی بهانهای برای زدودن غبار از چهره فتنهگران و فتنه انگیزان میباشند که متذکر میشود؛ شما حال و روز معیشت مردم، تورم، بیکاری و رکود شکننده را ببینید و خیال نکنید با حائل قرار دادن چنین مواردی، اذهان مردم شریف را از مسائل اصلیشان، معطوف و متوجه امر دیگری میکنید.
۸- امروز دامن زدن به مسائلی اینگونه شادی دشمنان بخصوص دشمنان حوزه و روحانیت شیعه را درپی خواهد داشت، مروری بر پوشش خبری و تحلیلی گسترده رسانههای معاند در روزهای اخیر نشانگر آن است که ایجاد اختلاف در میان حوزویان در صدر برنامههای آنان است تا از کاهی کوه بسازند و دلهای مؤمنین و ارادتمندان به ساحت روحانیت و بویژه مرجعیت عظیم الشأن را مکدّر سازند.
آری! سخن بسیار است که مرور زمان نشان خواهد داد که بسیاری از این دغدغهها از سوی برخی نه جایگاه مرجعیت است و نه استقلال حوزه و نه مسأله حوزه انقلابی.
مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قـم با اعتقاد راسخ به جایگاه رفیع مرجعیت شیعه و کمال احترام به مرجع آگاه و وارسته حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی(دامت برکاته و متّع الله المسلمین بطول بقائه) نامه حضرت آیتالله یزدی(دامت برکاته) را در راستای صیانت و حراست از جایگاه والای مرجعیت و دفاع از نظام و ارزشهای انقلاب اسلامی دانسته که صداقت ایشان در دفاع از رکن رکین مرجعیت، بر کسی پوشیده نیست.
همچنین به ضرابان سکه جهل و تجاهل و صیادان منافع دنیوی، حزبی و جناحی گوشزد مینماید؛ با درایت بزرگان حوزه همواره چنین موضوعاتی مرتفع گردیده و حوزههای علمیه با صلابت و استقلال راستین و با حفظ سنتهای اصیل حوزه و دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی، راه تعالی را بیش از گذشته پیش گرفته و ضمن احترام به دغدغههای واقعی حوزویان محترم به بدخواهان حوزههای علمیه و دشمنان انقلاب اسلامی اعلام میدارد: شاگردان مکتب امام صادق (علیه السلام) با اتحاد و همدلی و با وجود حوزهئی متحد، همچون گذشته استوار و اثرگذار و حامی شأن و جایگاه مرجعیت و دستآوردهای انقلاب اسلامی خواهد بود.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
۹۷/۸/۹
هیئت رئیسه مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
چه کسانی به دیدار آیتالله شبیری رفتند
بعد از انتشار نامه آیتالله محمد یزدی به حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی و موضع گیری جمعی از اساتید حوزه علمیه قم در قبال آن، بسیاری از علما، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم با حضور در بیت این مرجع تقلید حضور یافته و در دیدارهای حمایت آمیز با ایشان به گفتگو نشستند و از مکانت علمی و شخصیت اخلاقی این مرجع کهنسال و اثرگذار قم تمجید کردهاند.
تاکنون حضرات آیات عبدالله جوادی آملی، سید محمدجواد علوی بروجردی، میرسید محمد یثربی، یدالله دوزدوزانی، مصطفی دوستی زنجانی و حججالاسلام سیدجواد شهرستانی، محمدتقی شهیدی، مهدی گنجی، محمدتقی غروی، محمدصادق سیبویه و دیگر اساتید به دیدار این فقیه اخلاقمدار رفتهاند.
گفتنی است، در روزهای گذشته آیات علوی گرگانی، صانعی، بیات زنجانی هم به صورت تلفنی ضمن تجلیل از بیت ایشان بر حفظ احترام و جایگاه مرجعیت در حوزه علمیه تاکید نمودند.
شیوه نامه آیتالله یزدی توهین و کوچک شمردن مرجعیت است
آیتالله علی اکبر مسعودی خمینی، عضو باسابقه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفتگویی ابراز کرد: مرجعیت، مقامی است که او باید بگوید چکار کنیم نه اینکه زیردستان او بگویند این کار که انجام گرفته، خوب است یا بد. او نامه آیتالله یزدی را ناپسند دانست و بیان کرد: نامه آیتالله یزدی نامهای قابل ارزش و پسندیدهای نیست.
ما هرمقدار بخواهیم دیگران را بکوبیم، خودمان را کوبیدهایم برای اینکه روحانیت بایستی یکدیگر را حفظ کنند نه اینکه نامهای به این صورت به یک مرجع تقلید بنویسند. این نامه به این شیوه نوعی توهین و کوچک شمردن مرجعیت است ضمن اینکه نامه نگاری با یک مرجع تقلیدی که سابقه ۵۰-۶۰ سال لطافت دارد با این ادبیات سبب می شود که دیگران هم جسارت کرده و به خود اجازه دهند هرآنچه می خواهند به هرشکلی بگویند.
این نامه را سبب افول شخصیت نگارنده آن به دست خویش است، آیتالله یزدی یک عضو جامعه مدرسین است و نباید اینگونه اقدام کند؛مرجع تقلید باید به عضو جامعه مدرسین بگوید چه کاری انجام دهد نه اینکه او به مرجع تقلید بگوید چه کند و چه نکند. اگر آیتالله یزدی، مرجعیت آیتالله العظمی شبیری زنجانی و مرجعیت را قبول دارد که نباید دستور بدهند چکار کنند و چکار نکنند.
روحانیت نباید علیه روحانیت حرف بزند. آیتالله یزدی شما یک روحانی باسابقه هستید، نبایستی علیه یک مرجعی که مورد توجه دیگر مراجع عظام تقلید و علماست و سابقه ۵۰-۶۰ ساله لطافت دارد، اقدام می کردید.
جریان انقلابی در حوزه نکته آموزیهای نامه آیتالله یزدی را دریابد!
حجتالاسلام والمسلمین سید عباس حسینی قائم مقامی، رئیس هیئت موسس اتحادیه اروپایی علما و تئولوگهای شیعه طی سخنانی اظهار کرد: شخصیت آیتالله العظمی شبیری به گونهای است که در طول چندین دهه حیات علمی و اخلاقی خود آنچنان مورد اتفاق و اجماع همه اهالی حوزه با گرایشهای مختلف، در همه ادوار قرار داشته است که به جرأت میتوانم عرض کنم که از این نظر شخصیتی استثنایی و تکرار ناپذیر دارند. یعنی، اینکه فوق العادگی و مقبولیت کسی هم از نظر اخلاقی و هم از نظر علمی مورد اتفاق و اجماع همه اهالی حوزه با هر مشرب و گرایشی قرار داشته باشد، من در این سطح، غیر از آیتالله العظمی شبیری زنجانی کس دیگری را به یاد ندارم!
برخورداری از مجموعه ویژگیهای علمی، اخلاقی و رفتاری آیتالله العظمی شبیری را به مثابه شخصیتِ تراز روحانیت قرار داده است، اما نامهای که به نام دبیر محترم جامعه مدرسین این روزها خطاب به آن بزرگوار منتشر شده و گویا به خواست خداوند، اسباب خیر گردیده و تا حدی پرده از مستوری و گوشه گزینی ایشان برداشت، متاسفانه هم از نظر ادبیات، هم از نظر محتوی و هم از نظر شکل و روش بیان و هم از نظر زمان و شرایط صدور، مشحون از نادرستی و خطا بود. فراتر از واکنشهایی که به حق متاثر از عواطف و احساسات جریحه دار شده در این پیرامون بروز داده میشود به نظرم باید این مورد را به جدّ دستمایۀ عبرت قرار داد و خصوصاً جریان انقلابی بالاخص در حوزه، نکته آموزیهای آن را دریابد و مورد تامل قرار دهد.
کمترین درس آموزی این ماجرا برای همه ما، گذشته از تجربه دگرباره نقش آفرینی تدبیر و تقدیر الهی، ورای طرح و تدبیرهای بشری توجه بر ضرورت قطعی موقعیت شناسی و سنجش تصمیمها و کنشهای سیاسی و اجتماعی در میزان اخلاق و عقلانیت و ضرورت پرهیز از دامن زدن به اختلافات و ایجاد اختلال در انسجام اجتماعی خصوصا در جامعه امروز است. اکنون بنا ندارم به بیان برخی ناگفتهها بپردازم اما اجمالا عرض میکنم که مرحوم آیتالله مهدوی کنی در اواخر حیات خود در اندیشۀ پارهای اقدامها و تصمیمهایی بود که میتوانست به رفع تنگ نظریها و تحکیم همدلیها و ترمیم شکافها خصوصاً در میان روحانیت و قشر وفادار به آرمانهای انقلاب کمک نماید و معطوف به همان نیت، پس از ارتحال ایشان نیز برخی از بزرگان از سابقون در صدد پیگیری و تحقق این هدف بودند. اما صد دریغ و حسرت که با ایجاد موانعی عمدتاً از سوی همین بزرگواری که اینک نویسنده نامه به آیتالله شبیری میباشند مواجه شد و به تداومِ شِقاق در جامعۀ مبارز تهران انجامید که شاید در وقت مناسب دیگر به تفصیل از آن سخن بگویم. امیدوارم این بار از این واقعه آنچنان عبرت آموزی و تدبیر شود تا دیگر چنین رویکردهای اختلاف بر انگیزی تکرار نشود.
بیانیه مجمع نمایندگان طلاب پیرامون نامه آیتالله یزدی به آیتالله العظمی شبیری زنجانی
متن بیانیه مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، پیرامون نامه آیتالله یزدی به حضرت آیتالله شبیری زنجانی به این شرح است:
حوزههای علمیه در تاریخ خود شاهد تبادل نظریات و آزاد اندیشیهای زیادی بوده که این روزها شاهد یکی از این موارد بوده و هستیم که نامه آیتالله یزدی به آیتالله العظمی شبیری زنجانی است.
حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی دامت برکاته که خود از مراجع بزرگوار و دارای کرسی تدریس و شاگردان مبرز میباشند، مقام علمی و تکریم ایشان بر کسی پوشیده نیست.
حضرت آیتالله یزدی از فقهای بزرگ است که از قبل از انقلاب تاکنون رنج زندانهای قبل از انقلاب را چشیده و پس از آن نیز تاکنون به عنوان مجتهدی انقلابی توانسته در سنگرهای مختلف که توسط حضرت امام خمینی «رحمت الله علیه» و مقام معظم رهبری«مدظله العالی» ترسیم گردیده؛ ایفای نقش نموده و سهم بسزایی در پیشبرد اهداف بلند انقلاب اسلامی داشته باشد.
خیرخواهی مجتهدی بزرگوار نسبت به مجتهد دیگر این روزها موجب سوء استفاده و برداشتهای جناحی و حزبی و راه اندازی موج تبلیغات علیه بزرگان حوزه علمیه شده است.
همچنین شاهد به میدان آمدن دوباره برخی عناصر فتنه طلب و لندن نشینان در این هیاهوی توخالی هستیم.
باید به کسانی که روزی دین را افیون ملتها میدانستند و امروز به فکر مراجع و حوزه و روحانیت افتادهاند یادآور شویم؛ که چرا روزی که قرآنها را آتش زدند! مساجد و حسینیه و کتب ادعیه مأثوره را به آتش کشیدند! عکس امام راحل را پاره نموده و به بیرق اباعبدالله الحسین جسارت کردند چرا سکوت کردید؟ چرا آن روز وا اسفا سر نداده و در مقابل این همه جسارتها سکوت نمودید؟ چرا دهها توهین به قرآن و اسلام و اهلبیت علیهم السلام را نادیده گرفتید؟
این عافیت طلبان یک بام و دو هوا که امروز با اشک تمساح برای مقام منیع مرجعیت؛ نقاب زده و چهره عوض کردهاند عقده کدام انتقام گیری شما از حوزه و نظام است؟ کسانی که دیروز نقد معصومین داشتند چطور شده است که امروز نامه خیرخواهانه دو مجتهد را دغدغه خود میدانند؟!
راستی آیا نامه نگاری عالمی برای عالم دیگر را اینگونه باید مورد بهره برداری سیاسی و حزبی و مقاصد شوم قرار داد؟ شما چه پاسخی در مقابل امت اسلام خواهید داشت؟
کسانی که بدون آگاهی و بصیرت سیاسی چنین موضعگیریهایی مینمایند متوجه این خطر بزرگ نیستند که سیاستهای غلط در نهایت دین را به قتله گاه کشانده و امت اسلام را مورد بهره وری دشمنان قرار میدهد.
مباحثه طلبگی که دیروز شفاهی و امروز به شکل کتبی مطرح شده است متأسفانه با عقبهای هدایت شده از آن سوی مرزها، موجب وادادن ساده لوحانی در داخل گردیده و برآیندی به وجود آورده و مسائلی را دامن زده که به صلاح هیچ کس و هیچ جایگاه و شخصیتی نیست.
ناگفته پیداست دشمنان قسم خورده این نظام و انقلاب میلیاردها دلار جهت تفرقه در بین حوزههای علمیه و مراجع هزینه کرده و میکنند ولی این آرزوی شیطانی را به گور خواهند برد.
مراجع عظام تقلید همیشه و در همه زمانها نصایح خود را بیان داشتند ولی متأسفانه بسیاری از نصیحتهای ایشان مانند مشکلات اقتصادی مردم، مباحث ربوی بانکها و… نه تنها توجهی نشده بلکه به فراموشی سپرده شده است و در برخی موارد باطعنه برخی لیبرالها مواجه شده است.
امروز با توجه به مشکلات مختلف اقتصادی وظیفه همگان است با انسجام و وحدت و همدلی در راه رفع مشکلات به صورت علمی و عملی تلاش نمائیم.
مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم لازم میداند از متانت و شخصیت بیبدیل حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی«دامت برکاته» قدردانی نماید و قطعاً ایشان از واماندگان و طراحان چنین مجلسی که در تهران صورت گرفت ابراز برائت و بیزاری دارند و همچنین از شاگرد مبرز امام راحل حضرت آیتالله یزدی«دامت برکاته» که دلسوزانه و مخلصانه به وظیفه خویش عمل نموده قدردانی مینماییم و طول عمر و عزت هر دو بزرگوار را از خداوند منان خواهانیم.
مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم – ۹۷/۸/۱۲
ادامه دارد ….
باید از امثال آقای اکبر نژاد پرسید:
آن چه فقهی است که اگر کسی بیشتر بخواند فهم به زمان پیدا نمی کند و آنکه کمتر بخواند فهم به زمان بهتری دارد؟
مگر می شود میان فهم عمیق دین و زمان شناسی جدایی انداخت؟ فقیه کسی است حکم را مطابق با شرایط استنباط کند.
بر چه مبنایی جبهه راست را جبهه حسینی و جبهه چپ را یزیدی شمرده اید؟ آیا جز این است که هرکس با آراء شما همراهی داشته را با بصیرت و هرکس بر خلاف دیدگاه شما حرکت کند را یزیدی و ژلید تلقی می کنید؟
انحراف این است که امثال شما خود را محور اسلام و سابقین اسلام را افرادی منحرف می دانید. خوب است به حد و اندازه خود توجه کنید و در حد خود سخن بگویید. جایگاه مرجعیت و استاد بزرگان حوزه منطقه الفراغ نیست که مثل شمایی در مورد آن با زبان سخیف مدعی انقلابی گری سخن بگوید.
باسلام. با احترام به جایگاه علما و مراجع و با توجه به عدم عصمت از خطا در بزرگان آنچه به نظر میرسد این است که: کار هر دو بزرگوار نامناسب بود. هم نامه صریح و علنی آیتالله یزدی و هم حضور غیر منتظرانه آیتالله شبیری زنجانی در منزل افراد مزبور. باز اگر آن آقایان به منزل آیتالله شبیری میآمدند اشکالی نبود چون میگفتیم درب خانه مراجع به روی هم باز است لکن حضور ایشان در منزل آن افراد آنهم در شرایط فعلی کشور در شان مرجعیت نبود کما اینکه نامه آیتالله یزدی هم در شان ایشان و مخاطبشان نبود. همانطور که برخی سخنان منتقدین آیتالله یزدی هم خیلی تند است. اللهم الا ان یقال که هر دو بزرگوار به نحوی به وظیفه خود عمل نموده اند. فتامل
حجت الاسلام موسوی زنجانی از کارشناسان پاسخگویی حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها نقل میکنند :
از شخص آیت الله شبیری جریان را خودم مستقیم سوال کردم که جریان این دیدار چی بوده که اینقدر سر و صداشده ؟
آیت الله شبیری فرمودند: بنده با رهبری حفظه الله دیداری در دفتر رهبری داشتم لذا رفته بودم تهران که بعد چون خانواده بنده با خانواده آقای عبدالله نوری نسبت فامیلی دارند ما رو دعوت کردند به منزلشان و من اطلاعی از افرادحاضر در منزلشان نداشتم و به عنوان یک دید و بازدید فامیلی رفتم ولی وقتی آنجا رفتم دیدم اشخاص دیگری هم هستند که من اصلا نمی شناختمشان مثل آقای خوئینی ها که من در جوانیشان فقط یکبار دیده بودمشان واصلا نمی شناختم .
شاید نقل ایشان دقیق نبوده است
چون آیت الله شبیری در تهران برای چک آپ پزشکی و دیدار رهبری رفته بودند و همچنین پس دادن دیدار آقای عبدالله نوری.
عبدالله نوری نیز با اجازه از آیت الله شبیری سایرین را دعوت کرده بودند.
در ضمن خود آیت الله و فرزندانشان و دفترشان به هیچ وجه در این مورد صحبتی نکرده اند حتی با افراد خاص!!
این بحث درون حوزوی و بین علما بود نباید اجازه داده می شد جناح های سیاسی و افراد کم سواد وارد این بحث شوند.
دیدار آیت الله العظمی شبیری دام ظله با سران فتنه به مصلحت نظام، مرجعیت و ایشان نبود، و بدتر از آن، رسانه ای کردنش توسط اصلاح طلبان ناقلا بود؛ اما در عین حال، یک مرجع تقلید حق دارد طبق اجتهاد خود ـ تا وقتی نقض صریح شرع یا قانون نیست ـ عمل کند.
لذا انتخاب چنین نامه و ادبیات آمرانه از موضع بالا و مشتمل بر تهدید و … برای انتقاد، به هیچ وجه قابل دفاع نیست.
ضمناً حرمت امامزاده را باید متولیان نگاه دارند، و از روحانیانی مانند آیات و حجج اسلام ممدوحی، فرخ فال و اکبرنژاد تعجب است که تمام قد از آیت الله یزدی دفاع کرده اند!
بسیار خوب منعکس کردید. کاش اشاره می کردید که آیت الله شبیری سفرشان به تهران برای دیدار با رهبر انقلاب بوده است.