آیتالله مؤمن ضمن تاکید و اصرار بر مبانی فقهی که بر همگان روشن است، همیشه در صف دفاع از مردم بود و بسیاری از نظرات فقهی شورای نگهبان که در تائید حقوق مردم است حاصل تلاش و استدلال ایشان بوده است. عالمی بود بهدوراز تشریفات و نه تنها اعتنای به تشریفات و مال آن نداشت بلکه دیگران را نیز باز از انجام آن میداشت.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، آیتالله محمد دانشزاده قمی (مؤمن) که از اواسط دوره اول شورای نگهبان یعنی از سال ۱۳۶۲ با حکم امام (ره) به عضویت فقهای شورای نگهبان منصوب و آخرین بار نیز در ۲۵ تیر ۱۳۹۲ با حکم رهبر انقلاب در این سمت ابقاء شد و عضویت و نائب رئیسی مجلس خبرگان رهبری، عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، عضویت در شورای عالی قضایی، مسئولیت انتخاب و اعزام قضات شرع دادگاههای انقلاب در سراسر کشور به دستور امام، عضویت در شورای عالی سیاستگذاری و ریاست حوزه علمیه قم، عضویت در مجمع جهانی اهلبیت (ع) و ریاست مجمع فقه اهلبیت (ع) و عضویت در هیئت امنای دانشگاه قم را داشت؛ شب گذشته بهدلیل مشکلات مغزی و تنفسی در سن ۸۱ سالگی دعوت حق را بیک گفت. آنچه پیشروی شماست گوشههایی از سلوک علمی و رفتاری این فقیه مجاهد به نقل از اساتید، شاگردان و نزدیکان ایشان است.
با قلبی مطمئن و قیام بینۀ شرعی به آیتالله خامنهای رأی دادم
* آیتالله مؤمن درباره جزئیات جلسه خبرگان برای انتخاب رهبری میفرمود: من در نوبت اول که آقای خامنهای بهعنوان رهبری مطرح شدند به تقوا و عدالت ایشان مطمئن بودم ولی اجتهاد مطلق و فقاهت ایشان برایم احراز نشده بود! لذا شرعاً نتوانستم به ایشان رأی بدهم؛ اما در جلسات فقهی – که در حدفاصل تدوین اصلاحات قانون اساسی تا زمانی که اصلاحات به همهپرسی گذاشته شد و مقرر شد بر اساس قانون اساسی اصلاح شده که دیگر شرط مرجعیت برای رهبری نبود در خبرگان رأیگیری بشود – که با حضور ایشان (آیتالله خامنهای) برگزار میشد شرکت کردم و آقای خامنهای را مجتهد مسلم و قوی دیدم و لذا در رأیگیری دوم با قلب مطمئن به ایشان رأی دادم.
* آیتالله مؤمن تصریح داشت: هنگام رأیگیری در مجلس خبرگان برای رهبری حضرت آیتالله خامنهای اجتهاد معظمله با قیام بینۀ شرعی نزد اینجانب ثابت بود، ولی بعداٌ بهواسطه حضور در جلسات مباحثات فقهی، شخصاٌ به اجتهاد ایشان پی بردم و اکنون شهادت میدهم که معظمله مجتهدی عادل و جامعالشرایط است.
پایهگذاری جلسات بحث فقهی
* آیتالله مؤمن میگفت: قبل از چهلم رحلت حضرت امام خمینی خدمت آقای خامنهای رفتم و عرض کردم خوب است جلسهای فقهی با حضور عدهای از فضلا برگزار شود تا دیگران به جهات علمی جنابعالی واقف شوند و نظریات شما هم از این طریق بیشتر مطرح شود. ایشان فرمودند، فکر خوبی است. نتیجه این جلسات این بود که آقای مؤمن به اجتهاد رهبری پی برد و مرداد سال ۶۹ گواهی کتبی داد.
* آیتالله مؤمن بارها از «اجتهاد مطلق» رهبری و برتری ایشان بر اغلب مراجع دفاع کرده است. با این حال بازار داغ شایعات درباره موضع ایشان نسبت به مقام علمی مقام معظم رهبری ادامه یافت و هر از چندی مجبور میشد به این شایعات و نسبتها پاسخ دهد و تکذیبشان کند.
* بیش از ۱۰ سال پیش حواشی استدلالی آیتالله مؤمن بر رسالهای در رؤیت هلال را از ایشان گرفتم و در جلد دوم رؤیت هلال منتشر کردم. در جلسه فقهی مقام معظم رهبری، مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی مدافع نظر مرحوم آیتالله خویی در رؤیت هلال مبنی بر عدم اشتراط اتحاد آفاق بود و آیتالله مؤمن مخالف آن و مدافع نظر مشهور بود و نظر مشهور و آیتالله مؤمن تثبیت شد. آیتالله هاشمی شاهرودی رسالهای در دفاع از نظر خود نوشت، معذلک موفق نشد نظر مقام معظم رهبری را تغییر دهد.
از آن سیبهایی که مؤمن میگیرد بده!
* دوستان خواسته بودند برای منزل آیتالله مؤمن در قم کولرگازی وصل کنند که ایشان نمیگذاشتند. یک روز وقتی در منزل نبودند، مخفیانه نصب کردند. وقتی آیتالله مؤمن به منزل آمد برآشفته شد و گفت مگر عموم مردم کولرگازی دارند که برای من نصب کردهاید!. دستور دادند که کولرگازی سریعاً جمع شود.
* یک روز برای آیتالله مؤمن مهمان آمد. یکی از محافظان ایشان رفته بود برای مهمان سیب خریده بود. آیتالله مؤمن وقتی متوجه شدند رو به محافظ کرد و گفت برو این میوه را پس بده و بگو از آن سیبهایی که مؤمن میگیرد بده. بعد میوهفروش سیبهای درجه دو و سه داده بود.
* وضع زندگی و محل سکونتش به همان وضع و سادگی قبل از انقلاب بود، آخرین باری که منزلشان خدمتشان رسیدم چند ماه قبل بود برای مصاحبه راجع به استادشان مرحوم آیتالله محقق داماد که ضبط تلویزیونی شد. بارها ما را برای نشر جرعهای از دریا از آیتالله شبیری زنجانی تشویق و با اعجاب از کثرت اطلاعات و حافظه قوی ایشان یاد میکرد.
حتی یک رأی مصلحتی در شورای نگهبان ندادهام!
* باید خانه محقر و کاهگلیاش را در یکی محلات زیر متوسط شهر قم میدیدی تا دریابی که چرا در طول بیش از سه دهه حضور در شورای نگهبان و نیز مساند مؤثر دیگر، زبانی باز دارد و باج نمیدهد و حتی در یکی از دیدارها با صاحب این قلم، بهصراحت بگوید: من در سی سال حضور در شورای نگهبان، حتی یک رأی مصلحتی ندادهام! چشم آدم که به روی دنیا بسته شود، زبانش بهراحتی باز میشود و تطمیع و تهدیدهای جریانات سیاسی را در یکی از مهمترین مراکز تصمیمگیری نظام، به هیچ میگیرد.
بیست سال قبل که برای اولین گفتوگو مرا به خانهاش در قم دعوت کرد، بهمحض ورود به حیاط خانهاش، در اعجاب فرورفتم! برای رسیدن به اتاق پذیراییاش، باید از پله کانی آهنی از بَرِ ساختمان، خود را بهجایی شبیه به بام خانه میرساندی! به یاد دارم فردی که همراهم بود در عوالم سطحی خود درآمد و گفت: طرف ریاکاری میکند و احتمالاً خانه اصلیاش جای دیگری است و مگر میشود آیتالله مؤمن با آوازهای که دارد، در چنین جایی مسکن گزیده باشد؟
از همان اوایل آشنایی با صراحتی در عین تواضع پرسید: فایده اینگونه مصاحبهها چیست؟ وقتی برای او از شلتاقهای جاری در عرصه تاریخنگاری انقلاب گفتم، بلافاصله رئیس دفتر خویش را خواست و گفت: “ایشان هر وقت برای گفتوگوهای تاریخی خود وقت خواستند، اولین فرصت ممکن را به این امر اختصاص دهید!”
در خلال گفتوشنودهای تاریخی خود با آن زنده یاد، نکات متنوعی را از ایشان سؤال کرده که اینک فرصت را برای بیان یکی از مهمترین آنها مغتنم و آن را ادای دینی به تاریخ میشمارد.
اگر به خاطر داشته باشید آقای منتظری در خاطراتی که در اواخر دهه هفتاد نشر داد، مدعی شده بود که: آقای مؤمن با مطرح شدن مرجعیت آقای خامنهای مخالف بود و به همین دلیل هم نامه اعتراضی مرا در این باره، به ایشان رساند! من در حاشیه یکی از دیدارها با آیتالله مؤمن، درباره صحت این ادعا، از ایشان سؤال کرد. وی که همواره سعی داشت احترام آقای منتظری را حفظ کند، پاسخ گفت: “البته آقای منتظری دروغ که نمیگوید، چون در دروغ عنصر تعمد در قلب وقایع وجود دارد، اما متأسفانه ایشان در فهم مطالب و نتیجهگیری از آن، گاه عجله و در نتیجهگیری از گفتوگوها اشتباه میکند. من نامه ایشان را به رهبری رساندم، اما این دلیل نمیشود که محتوای آن را هم قبول داشته باشم”.
برای او که مؤمن به انقلاب بود
* آیتالله مؤمن به مفهوم واقعی کلمه بود، مؤمن به اسلام، مؤمن به انقلاب، مؤمن به امام، مؤمن به رهبری معظم انقلاب و مؤمن به مردم. برای هر کدام تنها من تعدادی اماره و قرینه دارم و دیگران نیز هم.
* آیتالله مؤمن عالمی وارسته، اخلاق مدار و فقیهی دانا و آشنا به مسائل روز بود. او مبارزی خسته ناپذیر در دوران قبل از پیروزی و ایثارگری تمام عیار برای انقلاب و مردم بود. ضمن تاکید و اصرار بر مبانی فقهی که بر همگان روشن است، همیشه در صف دفاع از مردم بود و بسیاری از نظرات فقهی شورای نگهبان که در تائید حقوق مردم است حاصل تلاش و استدلال ایشان بوده است. عالمی بود بهدوراز تشریفات و نه تنها اعتنای به تشریفات و مال آن نداشت بلکه دیگران را نیز باز از انجام آن میداشت. اگر کاری با ایشان نداشتید نمیتوانستید ایشان را مشایعت کنید، بهشدت ناراحت میشدند. بر آنچه علم پیدا میکردند پای فشاری میکردند، اما در جمع بهراحتی نظر دیگران را تبعیت میکردند. دقت در کار، وظیفهشناسی، اخلاقمداری و توجه به حقوق مردم از ایشان انسانی ساخته بود قابل احترام برای دوست و دشمن. آنچه را که میدانست به دیگران ارائه میکرد و آنچه را نمیدانست صراحتاً میگفت نمیدانم.
* زندگی آیتالله مؤمن بسیار سادهتر از آنی بود که به تصویر کشیده شده است. هیچگاه حقی را برای خود ادعا نمیکرد، با اینکه در تمام دوران مبارزه و پس از آن همه چیز خود را وقف انقلاب و اسلام کرد. روزهای اخر وقت ملاقاتی داشت با مقام معظم رهبری و خواسته جالبی داشت. در عتبات جوانی از ایشان درخواست دیدار با رهبری را کرده بود و آن روز حامل این درخواست برای مقام معظم رهبری بود. روح آن بزرگوار امشب میهمان داماد شهید مدافع حرمش است. انشاءالله در جوار رحمت الهی و با اولیا خدا محشور باشند.