کتابهای اصل نزد شیخ و صدوق بوده است، هر چند برخی از طرقی که به آن کتابها دادهاند علیالتحقیق ضعیف است، اما چون خودشان آن کتابها را داشتند میتوان با طریق صحیح دیگر به آن کتاب، مشکل صحت سند و آن طریق ضعیف را حل کرد.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، در ادامه سلسله جلسات «گفتمان معرفت» مرکز تحقیقات اسلامی (وابسته به آیتالله شیخ مصطفی اشرفی شاهرودی) حجتالاسلام والمسلمین سید محسن حسینی فقیه در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه مشهد، طی دو جلسه در شبهای ماه مبارک رمضان به تبیین موضوع «نقش ترکیب و تعویض سند در حجیت روایات» پرداخت. استاد خارج فقه و اصول در جلسه اول به طرح و مقدمات بحث و بیان یکی از طرق تعویض و ترکیب پرداخت و در جلسه دوم چهار نمونه از طرق ترکیب و تعویض را تبیین نمود که گزارش آن پیش رویتان قرار میگیرد.
طرح و خاستگاه بحث ترکیب و تعویض سند
مقدمه اول: حجتالاسلام حسینی فقیه در توضیح جایگاه و طرح بحث گفت: جوامع حدیثی متقدم عمده روایات و مباحث اصول الربعمأه را دارند، اما قرائنی که موجب قطع یا اطمینان به صدور آنها باشد به خاطر فاصله زمانی رفتهرفته کمتر شد. همچنین (مرحوم شیخ) صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه، ۵۹۶۳ روایت آورده که ۲۰۵۰ رویات آن مرسله است. شیخ (طوسی) در تهذیبین (تهذیب و استبصار) در بخشهای ابتدائی سندها را به صورت کامل ذکر میکند اما در تتمه آن نیاورده است. شیخ بسیاری از طرق و اسناد را به مشیخه کتاب خود ارجاع میدهد. اینجا بحث ترکیب و تعویض سند به عنوان راه حل تصحیح اسناد مطرح میشود. خاستگاه و منشأ تعویض و ترکیب اسناد، تهذیبین شیخ طوسی است اما الگو و فرمولی دارد که برای استناد دیگر کتب شیخ طوسی و کتب شیخ صدوق هم اجرا میشود.
تعریف تعویض و ترکیب سند
مقدمه دوم: استاد خارج فقه و اصول حوزه در ادامه با عنایت به اینکه خاستگاه بحث، نقص یا ضعف طرق شیخ در تهذیبین بوده است گفت: شیخ در اول مشیخه میگوید: «سند را به اسم هرکسی آغاز کردم یعنی حدیث را از کتاب او آوردهام»؛ اما گاهی طریق او به آن کتاب نقص یا ضعف دارد که به کتاب الفهرست خود ارجاع میدهد. نظریه تعویض همینجا پدید آمد که در آن طریق صحیح در الفهرست را با طریق ضعیف در مشیخه شیخ عوض میکنند؛ اما اگر طریق شیخ در الفهرست هم ضعیف بود، قسمت ضعیف سند با منابع دیگر تصحیح میشود که به این روش، ترکیب سند گفتهاند.
آیا دسترسی صاحبان جوامع متقدم به مصنفات و اصول اربعمأه ما را از بررسی سندی بینیاز میکند؟
مقدمه سوم: حجتالاسلام حسینی فقیه به یک سوال و مناقشه مبنایی در این میان نیز اشاره کرد و گفت: مرحوم فیض به دسترسی شیخ به اصول و کتب معتبر اصلی اشاره کرده و به نقل از خود شیخ میگوید: «قال صاحب التهذیب فی کتاب العده إن ما أورده فی کتابی الأخبار إنما آخذه من الأصول المعتمده علیها و قد سلک على ذلک المنوال کثیر من علماء الرجال» (الوافی ج۱، ص ۲۳). آقای داودی صاحب کتاب اصول علم الرجال در صفحه ۱۰۲ کتاب به همین نکته اشاره دارد و نتیجه میگیرد که هر روایتی که شیخ در تهذیبین یا هر کتاب دیگری میآورد نیاز به سند ندارد. طرفداران این نظریه دلیل آوردن اسناد توسط شیخ را تیمن و تبرک میدانند و به عبارات خود شیخ استناد میکنند. آقای داوری این نظریه را به اولویت برای کافی و فقیه هم جاری میداند. دلیل اولویت نزدیکی بیشتر صدوق و کلینی از شیخ، به عصر حضور و دسترسی بیشتر آنان به اصول است. همچنین مرحوم اردبیلی در جامع الروات از مرحوم تفرشی نقل میکند که شیخ احادیث را از خود اصول آورده و نسبت اصول به صاحبانش مشهور بوده است، پس نیازی به تصحیح طرق نیست.
اما در پاسخ به این نظریه باید گفت که خود شیخ در مشیخه گفته است اسناد را آورده تا آنها را از مرسله بودن خارج کند. برخی نیز پاسخ دادهاند که شهرت یک کتاب به معنای شهرت همه نسخ آن نیست، پس شاید نسخه نزد شیخ نسخه غیر مشهور باشد. در این صورت دلیل مرحوم تفرشی کامل نمیشود. همچنین سوال میشود اگر صِرف تیمن مد نظر شیخ بوده چرا این همه سند آورده و عمر صرف آن کرده است، تیمن به یک بار هم حاصل میشود. بلکه شاید منظور شیخ از تیمن، ایصال السند الی الامام بوده است.
استاد حسینی فقیه در ادامه صحبتهای خود به برخی از مهمترین منابعی که این روش را تبیین نموده یا از آن برای تصحیح سند روایات بهره بردهاند اشاره نمود.
گزارش جلسه دوم:
استاد حسینی فقیه در جلسه دوم چهار نمونه از طرق ترکیب و تعویض را توضیح داد.
تصحیح طریق ضعیف شیخ در مشیخه با طریق صحیح دیگر او در الفهرست
طریقه اول: حجتالاسلام حسینی فقیه، در تبیین نخستین طریقه ترکیب و تعویض سند گفت: اگر طریق شیخ در مشیخه ضعیف باشد یا اصلا نیامده باشد، میتوان با طریق کتاب الفهرست آن را اصلاح و جبران کرد. آیتالله خویی در کتاب معجم الرجال (ج۱ ص ۷۸) به این روش اشاره میکند.
اما آیتالله سیستانی اطلاق این روش را قبول ندارد. به نظر وی فقط اگر طریق شیخ در مشیخه ضعیف بود میتوان از الفهرست کمک گرفت اما اگر اصلا طریقی ذکر نشده بود، نمیتوان از الفهرست استفاده کرد، زیرا معلوم نیست شیخ کتاب نفر اول طریق را داشته باشد. البته اگر این مطلب احراز شد، میتوان از طریق الفهرست بهره برد؛ مثلا شیخ در مورد محمد بن احمد بن داود میگوید به جمیع کتب و روایات او دسترسی دارم و کتاب او نیکو است. پس اگر طریق خود به محمد بن احمد بن داود را در مشیخه نیاورده باشد میتوان از طریق الفهرست استفاده کرد.
در اینجا ممکن است به آیتالله سیستانی اشکال شود که اگرطریق روایتی مشیخه نیامده باشد، همچنین احراز نشود که شیخ کتاب راوی آن را نداشته است، چنین روایتی اصلا از حجیت میافتد.
میتوان پاسخ داد که ممکن است شیخ روایت را در تهذیبین از کتاب راوی قبل از نفر اول (مصدَّر به) ذکر کرده باشد. پس لزوما از حجیت نمیافتد. بلکه با این احتمال میتوان گفت اصلا شیخ همه طرق روایات را آورده است؛ حال یا در مشیخه آورده یا از نفر قبل از نفر آن در الفهرست آورده است. با تصحیح طریق نفر مصدّربه تا نفر قبل از او میتوان سند و طریق را تصحیح کرد.
تصحیح طریق ضعیف صدوق با ترکیب طریق صحیحی از خود صدوق
طریقه دوم: این استاد خاج حوزه با بیان اینکه مرحوم مجلسی اول و شیخ الشریعه اصفهانی و محدث نوری از این طریقه استفاده کرده اند، مقدمات این طریقه در قالب یک نمونه به این صورت بیان کرد:
۱- صدوق به محمد بن مسلم دو طریق دارد: یک طریق مربوط به روایتی است که در سند آن از صدوق تا محمد بن مسلم دو نفر به نامهای محمد و علی آمدهاند که توثیق نشدهاند و سبب ضعف این طریق هستند؛ اما صدوق در مشیخه خود، طریق دیگری به محمد بن مسلم دارد که به جای محمد و علی، برقی و علاء بن رزین آمدهاند. این دو ثقه هستند و این طریق صحیح است.
۲- مرحوم مجلسی اول در روضه المتقین میگوید علاء فقط از محمد بن مسلم خبر نقل میکند.
۳- مجلسی سپس فاصله صدوق تا محمد بن مسلم در طریقی که محمد و علی در آن قرار دارند را برداشته و به جای آن، فاصله صدوق تا محمد بن مسلم در طریقی که در آن علاء و رزین هستند میگذارد.
محقق داماد دو مناقشه در این نمونه ترکیب میکند:
الف. طریق صدوق تا علاء و رزین در جایی صحیح است که آندو، در اول طریق (مصدّر به) باشند یعنی صدوق مستقیما از علاء و رزین نقل کند؛ اما در این روایت ما چنین نیست.
ب. صدوق در آخر کتابش گفته است که هرچه از علاء و برقی نقل میکنم صحیح است؛ اما شاید منظور وی نقلهایش از اصلی بوده که آنها تدوین کردهاند و نزد صدوق بوده است نه اینکه هر طریقی که به آنها برسد صحیح باشد. آیتالله جوادی و حجتالاسلام محمدرضا سیستانی و شهید صدر هم به این اشکال اشاره میکنند.
اما جواب آن، اطلاقِ عبارت صدوق است. عبارت صدوق در تصحیح منقولاتش از علاء و رزین، مطلق از این است که آن دو در اول طریق باشند یا در وسط و نیز مطلق از این است که از اصل نقل شود یا از طریقی مثل روایت ما.
تصحیح طریق ضعیف شیخ با طریق صحیحی از صدوق
طریقه سوم: استاد حسینی فقیه، توضیح این طریقه را در چهار مقدمه زیر آورد:
۱- شیخ به صاحب برخی کتب طریق ضعیفی دارد.
۲- صدوق به همان کتاب طریق صحیحی دارد.
۳- شیخ به همه کتب صدوق از جمله مشیخه او طریق صحیح دارد.
۴- طریق صحیح صدوق به آن کتاب جایگزین طریق شیخ میشود.
اما در توضیح مقدمه سوم باید گفت که شیخ در الفهرست نسبت به صدوق میگوید: «له نحو ثلاث مائه مصنف… اخبرنى بجمیع کتبه و روایاته جماعه من أصحابنا منهم الشیخ أبوعبداللّه محمّد بن محمّد بن النعمان و أبوعبداللّه الحسین بن عبید اللّه و أبوالحسین جعفر بن الحسین بن حسکه و أبو زکریا محمّد بن سلیمان الحمرانى کلّهم عنه.» یعنی صدوق ۳۰۰ مصنف دارد که شیخ با یک واسطه از همه آنها نقل میکند. واسطههای مذکور در این روایت همه مانند شیخ مفید جلیل القدر هستند. مجلسی در اربعون حدیثا میگوید شیخ همه روایات صدوق را با همان اسانید صحیحه نقل کرده است. مرحوم سید بحرالعلوم نیز میگوید شیخ در الفهرست بقیه اسانیدش را به بقیه فهارس شیوخ مصنف در این باب احاله کرده است از جمله فهارس شیخ صدوق.
در این میان برخی مانند آقای ایروانی در دروس تمهیدیه و آیتاللهزاده آقای سید محمدرضا سیستانی مناقشه کردهاند که شاید شیخ و صدوق اختلاف نسخه داشتهاند یعنی نسخه دست شیخ غیر از نسخه دست صدوق بوده است. شاهد آن این است که شیخ در مشیخه طریق ضعیفی دارد که صدوق صحیح آن را آورده است. شاهد دیگر اینکه خود شیخ در الفهرست نقل میکند که علاء بن رزین کتابی با چهار نسخه داشته است. نسخه دست شیخ با نسخه صدوق متفاوت است.
شهید صدر در مباحث الاصول صفحه ۱۹۷ پاسخ این مناقشه را با اطلاق عبارت شیخ میآورند. شیخ میگوید به همه کتب صدوق دسترسی دارد؛ بنابراین اگر هم نقل متفاوتی با صدوق داشته باشد حمل بر این میشود که شیخ علاوه بر آن نسخهی نزد صدوق، به نسخ دیگری که نزد صدوق نبوده نیز دسترسی داشته است. خود شیخ هم به این نکته اشاره میکند و میگوید: «قد اوردت جملا من الطرق الى هذه المصنفات و الاصول و لتفصیل ذلک شرح یطول هو مذکور فی الفهارس المصنفه فی هذا الباب للشیوخ رحمهم اللّه من اراده أخذه من هناک ان شاء اللّه و قد ذکرنا نحن مستوفى فی کتاب فهرست الشیعه» (تهذیب الاحکام، المشیخه، ص ۸۹)
تصحیح طریق ضعیف صدوق با طریق صحیحی از شیخ
طریقه چهارم: حجتالاسلام حسینی فقیه طریقه چهارم را در قالب چهار مقدمه اینگونه تبیین کرد:
۱- طریق صدوق به منصور بن حازم غیر صحیح است. در قسمتی از این طریق آمده است: محمد بن علی بن ماجیلویه عن محمد بن یحیی العطار… عن منصور بن حازم. این طریق به خاطر محمد بن علی بن ماجیلویه ضعیف است. هرچند به نظر ما او هم ثقه است.
۲- طریق شیخ به منصور صحیح است.
۳- در طریق شیخ به منصور، نام صدوق آمده است.
۴- پس احتمالا صدوق به منصور بیش از یک طریق داشته است، یکی آن طریق که به شیخ منتقل شده و شیخ در مشیخه خود آورده و دیگری آن طریق که صدوق در مشیخه آورده است. پس طریقی که شیخ ذکر کرده را به جای طریقی که صدوق ذکر کرده میآوریم.
حجتالاسلام سیدمحمدرضا سیستانی در اینجا مناقشهای دارد به این شرح که روایتی که طریق شیخ در آن آمده است، غیر از روایتی است که طریق صدوق در آن آمده است. شاید هر دو از یک کتاب نقل کرده باشند اما این معلوم نیست؛ یعنی معلوم نیست که هر وقت صدوق از یک راوی روایتی را نقل میکند حتما از کتاب همو نقل کرده باشد. درست است که صدوق در مقدمه فقیه میگوید از کتب مشهوره معوّل علیها نقل میکند، اما شاید گاهی از کتب شاگردان راویان نقل کرده باشد نه خود راویان.
پاسخ این مناقشه ظهور کلام شیخ و صدوق است که وقتی میگویند «له کتاب» یا نقل از کتب مشهوره معوّل علیها میکنند ظاهرا کتاب خود راوی را میگویند. بلکه در جایی از سخنان شیخ این استظهار میشود که منصور فقط یک کتاب روایی داشته که در باب حج است.
استاد حسینی فقیه، نمونه دیگری برای طریقه چهارم ذکر کرد و گفت: حدیث رفع هم به صورت ششتایی (شش مرفوع) نقل شده است و هم به صورت نُهتایی (نه مرفوع). صدوق روایت رفع نُهتایی را با سند ضعیف نقل میکند؛ اما در طریق صدوق، سعد بن عبدالله آمده است. شیخ در الفهرست به تمام کتب و روایات سعد بن عبدالله طریق صحیح دارد. پس میتوان طریق شیخ به سعد را جایگزین طریق صدوق به سعد در این روایت کرد.
استاد خارج فقه و اصول در پایان سخنان خود به این نکته اشاره کرد که کتابهای اصل نزد شیخ و صدوق بوده است، هر چند برخی از طرقی که به آن کتابها دادهاند علیالتحقیق ضعیف است. به هر حال چون خودشان آن کتابها را داشتند میتوان با طریق صحیح دیگر به آن کتاب، مشکل صحت سند و آن طریق ضعیف را حل کرد.
با تشکر از استاد معظم –
مطالبی غیر از نقدهای شهید صدر و ملاحظات آیت الله سیستانی هم گفته شد؟