شبکه اجتهاد: اکنون که رژیم غاصب و ساختگی صهیونیستی، با همراهی و حمایت همهجانبه سردمداران ظلم و ستم، هجومی وحشیانه و ددمنشانه را علیه کشور و ملت مستقل و عزتمدار ایران آغاز کرده است، ضروری است که نکاتی را به اختصار بیان کنیم.
نکته نخست: عمق کینه صهیونها نسبت به مسلمانان: همانگونه که قرآن کریم در آیه ۸۲ سوره مبارکه مائده فرموده است: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا» یهود و اهل شرک اوج دشمنی و عداوت را نسبت به مسلمان در وجود خود جای دادهاند و تعجب آنکه برخی از مسلمانان هنوز به عمق این کینه پینبردهاند و یا خود را به تغافل و تجاهل میزنند. کودککشی در دامان پدر و مادر، گرسنه نگهداشتن افراد بیگناه و آنگاه کشاندن آنان را به صف صفوف و پس از آن کشتن این مظلومین بیگناه اوج قساوت و عداوت یک رژیم را به نمایش میگذارد با این وجود برخی افراد بهظاهر هموطن بیشرمی را از حد گذرانده و با همیاری با آنان، رژیم صهیونیستی را هجوم ظالمانه به ایران یاری میکنند. بیتردید به حکم عقل و شرع اینان مستوجب همان مجازاتی هستند که مهاجمان صهیونی دارند و قوه قضائیه موظف بیهیچ ترحمی با آنان برخورد نماید.
نکته دوم: همانگونه که خداوند سبحان در آیه ۳۰ سوره مبارکه روم فرموده دین اسلام دینی برآمده از فطرت و مبتنی بر آن است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ»
از این رو مخالفت با آن مخالف با فطرت و مخالفان دین حنیف مخالفان فطرت بهشمار میروند و با توجه به این که صهیونیستها به نص قرآن کریم عمیقترین دشمنی را با اسلام دارند بنابراین به همان میزان فطرت را زیر پا نهادهاند و بدیهی است کسی که فطرت را زیر پا نهاده و از فطرت تهی گشته است قابلیت گفتگو را از دست داده است و گفتگو با چنین رژیمی کاری عبث و بیهوده است و کسی که مرتکب عبث میشود به حکم عقل و شرع تهی از خرد است و حداقل سفیهانی هستند که شایستگی حکمرانی بر کشورهای اسلامی را ندارند اگر نگوییم شایستگی حکمرانی را حتی نسبت به کشور غیراسلامی هم ندارند. حکومتی که از چنین رژیمی حمایت میکند نیز شایستگی مذاکره و گفتگو را ندارد زیرا کسی که از فطرت تهی است چگونه میتواند بدیهیات مبتنی بر فطرت را بپذیرد به عکس توقع دارد طرف مقابل نیز فطرت خود را نادیده انگارد و با او همنوا شود و مسیرت خلاف فطرت را بپیماید. بر این اساس در چنین شرایطی مذاکره با رژیم ایالات متحده آمریکا به عقل و شرع مذموم و خلاف فطرت است.
اُدْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ اَلْمَوْعِظَهِ اَلْحَسَنَهِ، وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ نیز در فرضی جریان دارد که طرف مقابل قابلیتی برای این کار داشته باشد و اقتضای اتعاظ را واجد باشد و از آنجا که نسبت به حامیان رژیم جعلی بارها اتمام حجت انجام پذیرفته نمیتوان اتمام حجت را محملی برای مذاکره در شرایط کنونی دانست.
نکته سوم: با آغازگری هجوم از سوی صهیونیستها آنچه امروزه از سوی هر ایرانی آزادهای مورد انتظار میباشد دفاع در برابر این تهاجم است و جهاد دفاعی نیازمند از امام علیهالسلام و نائب آن حضرت هم نمیباشد همانگونه که بسیاری از فقیهان به این نکته تصریح نمودهاند. و این دفاع به حکم کریمه شریفه «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ، بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ» (سوره حج، آیه۳۹) حق هر یک از شهروندان این مرز و بوم است و همانگونه خداوند وعده داده مدافعان را یاری خواهد فرمود. دفاع نیز مراتب و گونههای متفاوتی دارد. دفاع نیروهای مسلح به مقابله مسلحانه با دشمن است.
نیروهای اطلاعاتی با رصدهای اطلاعاتی این وظیفه را متقبل میشوند. هر یک از شهروندان نیز باید به هر طریقی که میتوانند وظیفه دفاعی خود را به انجام رسانند که کمترین آن حفظ آرامش و نیفتادن در دام نقشههای روانی دشمن است. عدم هجوم به فروشگاهها و پمپ بنزینها و مانند آن گونهای دیگر از انجام وظیفه دفاعی است. یاری حاکمیت در رصد فعل و انفعالات دشمن در درون کشور مانند گزارش نمودن انبارها و اتومبیلهای حامل ریزپرندهها و نیز کسانی که برای دشمن آدرس مراکز حساس را ارسال میکنند و اموری از این قبیل نمونههای دیگری از مصادیق دفاعی است که بر عهده فرد فرد شهروندان است.
نکته چهارم: ناخشنودی از جمهوری اسلامی ایران نیز میتواند بهانهای برای شانه خالیکردن از وظیفه دفاعی در این هنگامه جنگ باشد زیرا با توجه داشته باشیم که صهیونها تنها دشمن جمهوری اسلامی ایران نیستند بلکه اصل اسلام را برنمیتابند و نمیخواند دینی به نام اسلام بر کشورهای همجوار آنها حاکمیت داشته باشدو به تعبیر امام علیه السلام گاه دفاع تنها دفاع از سلطان نیست بلکه دفاع از اصل اسلام است و چنانچه دفاع از سلطان صورت نگیرد دیگر نام و نشسانی از اسلام باقی نمیماند.
بخشی از روایتی که یونس از امام رضا علیه السلام نقل نموده قابل توجه است: «…وَ إِنْ خَافَ عَلَى بَیْضَهِ الْإِسْلَامِ وَ الْمُسْلِمِینَ قَاتَلَ فَیَکُونُ قِتَالُهُ لِنَفْسِهِ وَ لَیْسَ لِلسُّلْطَانِ قَالَ قُلْتُ فَإِنْ جَاءَ الْعَدُوُّ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِی هُوَ فِیهِ مُرَابِطٌ کَیْفَ یَصْنَعُ قَالَ یُقَاتِلُ عَنْ بَیْضَهِ الْإِسْلَامِ لَا عَنْ هَؤُلَاءِ لِأَنَّ فِی دُرُوسِ الْإِسْلَامِ دُرُوسَ دِینِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله؛ اگر کیان اسلام و مسلمین در خطر بود بجنگد که در این صورت قتال او به نفع اسلام و خود اوست نه به نفع سلطان؛ زیرا اگر اسلام متلاشى شود متلاشی شدن دین و یاد محمد (صلی الله علیه و آله) نیز از ذهنها خواهد بود.» (ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۱)
نکته پنجم: مومنین و مومنات در این برهه خطیر تضرع به درگاه پروردگار متعال و توسل به اهبیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین را از یاد مبرند.