شبکه اجتهاد: پیام رهبر معظم انقلاب در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی بسیار پراهمیت است و فضلای حوزه علمیه این پیام را با دقت مورد مطالعه قرار خواهند داد. در این پیام نکات فراوانی وجود دارد که به آن میپردازم.
اولین نکته؛ جامعیّت پیام است که حاکی از نقش مهم ولایتفقیه در رهبری امت و یکی از برکات این اصل است؛ یعنی اگر بخواهیم رهبری امت اسلامی را با رهبری سایر امتها مقایسه کنیم، به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. در بقیه ملتها و حتّی انقلابها هیچگاه مشاهده نشده که رهبر آنها این چنین گذشته و آینده را مورد دقت قرار داده و حرکت ۴۰ ساله نظام را تحلیل دقیق کند و وظیفهی خود بداند که نقاط بسیار اساسی و مثبت انقلاب، آرمانها و موفقیتها را روشن کند و سپس به صورت دقیق و مستدل نقشه راه آینده را برای نسل حاضر و مخاطبان آینده ترسیم و تنظیم نماید.
در انقلابهای دیگر که منشأ آن مسائل سیاسی، اقتصادی یا مادی بوده، رهبران آن اصلاً نسبت به گذشته و آینده برای خودشان تکلیف و مسئولیتی نمیبینند، بلکه نوعاً دنبال به دست آوردن یک اقتدار سیاسی بودهاند که بعد هم به هر نحوی ولو به صورت غیر مشروع آن را ادامه دهند؛ اما آنچه مولد این تحلیل جامع و دقیق، صحیح و منصفانه از یک حرکت چهل ساله یا بیشتر و ترسیم نقشه راه برای آینده است در درجه اول، اصل ولایتفقیه و در درجه دوم، شخص رهبر است.
ما هم در شخصیت ممتاز امام خمینی(ره) و هم در رهبری معظم انقلاب این استقامت در راه و هدف، عدم عدول از آرمانها، صبر و حوصله و متانت و همه جهاتی را که لازم است یک رهبر حکیم داشته باشد در این دو شخصیت تاریخی انقلاب میبینیم و این بسیار مسئلهی مهمی است.
پیام گام «دوم انقلاب» محصول ولایتفقیه است در سایر نظامها چنین پیامی تولید نمیشود. یکی از آثار مهم ولایتفقیه این است که ولیفقیه یک شخص بیدار، هوشیار و موظف به اجرای احکام دین و رعایت مصالح مردم و نظام است و حق ندارد سرسوزنی طبق هوای نفس، بیندیشد یا بنویسد یا عمل کند، این ویژگی ممتاز را ما در کدام نظام میتوانیم پیدا کنیم؟
نکته دوم؛ وظیفه ما طلبهها و حوزههای علمیه در مقابل این پیام چیست؟ رهبری طبق وظیفه خود یا طبیعت کارشان این پیام را دادهاند، حال هر قشری در برابر این پیام یک وظیفهای دارد. حوزه علمیه هم باید به این پیام دقت کند.
به نظر من باور نسل امروز طلاب با این پیام تقویت پیدا میکند، ولو حوزه همیشه در صف مقدم انقلاب و پیروی از افکار امام و رهبری بوده و هست، اما این پیام موجب تقویت باورهای علمی حوزویان نسبت به اصل ولایتفقیه میشود یعنی حوزه به این نتیجه میرسد ولایتفقیهی که امام از درون این فقه بیرون آورد و به کرسی نشاند این آثار و این ثمرات را در این ۴۰ ساله داشته و در آینده، هم همینطور خواهد بود.
حوزه علمیه باور خودش را قویتر کند و مسئولیت خود را سنگینتر بداند، نباید با این پیام بهصورت شعاری، احساسی و ظاهری برخورد شود، این نگرانی هست که یکی دو همایش برگزار شود و بعد هم بگویند ما وظیفهمان را انجام دادیم. نه، باید دید حوزه چهکارهایی را لازم است برای استمرار این انقلاب انجام دهد و چه افکاری را باید به نسل جوان و جامعه بشری ارائه دهد تا این انقلاب قویتر از قبل استمرار پیدا کند. عمل به این پیام آن است که ما هرچه بیشتر در این جهت فکر کنیم و زمینه تولید اندیشههای نو را ایجاد کنیم.
نکته سوم؛ یکی از نکات بسیار جالب پیام این است که انقلاب اسلامی بر یک اصولی بنا شده که ایشان هفت هشت اصل آن را بیان میکنند، آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری، این اصول زمانبردار و موقتی نیست و این نکتهی بسیار مهمی است. گاهی منشأ یک انقلاب گرفتاریهای خاص آن جامعه بوده، آن گرفتاریها که به پایان رسد تاریخ مصرف آن انقلاب هم تمام میشود ولی وقتی انقلاب ما بر اساس اسلام بنا گردیده و این اصول هم در اسلام وجود دارد، پس هیچگاه در این اصول کهنهگی راه پیدا نمیکند و در این انقلاب پیری و فرسودگی معنا ندارد برای اینکه یک اصول و آرمانهایی دارد که این آرمانها به هر نسل و گروهی، به هر جامعهای ارائه شود تسلیم شده و آن را میپذیرند، گاه عدهای میخواهند در ذهن مردم ایجاد یأس کنند، میگویند نسل امروز حاضر نیست انقلاب را ادامه دهد. این حرف ناشی از آن است که روح انقلاب و بنمایهی انقلاب را نفهمیدهاند، بنمایه انقلاب یک اصولی است که نسل امروز که هیچ، صد نسل آینده هم بیاید نسبت به این اصول خضوع کرده و از عمق وجود آن را میپذیرد. انقلاب ما برای چه بود؟ برای اسلام، برای دین، برای آزادی، برای استقلال و عدم تبعیض.
نکته چهارم؛ حوزویان باید دقّت کنند این پیام رهبر گویا بهمنزله گزارشی از عملکرد ۴۰ سال گذشته انقلاب است تا نسل امروز و فردا بدانند در مقابل این نظام چه وظیفهای دارند.
حال چه کسی باید این نکات را برای نسل امروز به صورت مستدل، منطقی، روشن، تبیین کند؟ مسلماً حوزهها در این جهت وظیفه دارند. از جمله نتایجی که من از این پیام میتوانم بگیرم این است که باید برای حوزه، جدایی دین از سیاست یک افسانه باشد که بحمدالله هست، اگر قبل از انقلاب این بحث در حوزه صدایی ولو بسیار بسیار ضعیف داشت با ظهور انقلاب آن صدا کاملاً خاموش شد. الآن که زمان برداشتن گام دوم انقلاب است اصلاً این حرف یک خیال و توهم محض است و این هم از برکات این انقلاب و نظام است که ما دیگری چیزی به نام جدایی دین از سیاست نداریم.
باید به نسل امروز بگوییم که فکر جدایی دین از سیاست یک توهمی بیش نیست و طرفداری ندارد. عدهای درصدد القاء این مطلب هستند که گروهی از انقلابیها از اصل ولایتفقیه برگشتهاند. البته کسانی که دنبال دنیاطلبی بودند و دیدند ولایتفقیه دنیای آنها را تأمین نمیکند ممکن است برگشته باشند، ولی کسانی که این اصل را با فکر و از روی علم و اعتقاد پذیرفتهاند اتفاقاً روز بروز در این مسئله محکمتر شدهاند و این خیلی مهم است، حوزه باید این مطلب را در عمل نشان دهد. نشان دادن عملی هم به این است که جریانات روز دنیا و جریانات مربوط به عالم اسلام را کاملاً رصد کند، آنگاه با فکر و اندیشه و استدلال به میدان بیاید.
پیام «گام دوم انقلاب» یک پیام تاریخی و ماندگار است و ما باید خدا را برای این نعمت بزرگ شکر کنیم. اینکه امام عظیمالشأن میفرمود ولایتفقیه عنایت خاص خدا بر مردم است شعار نبود. الآن از کسی که مسئول یک شهر است اگر بخواهیم گزارش چهار سال اداره شهرش را به ما بدهد عاجز است و از عهدهاش برنمیآید. باید یک عدهای آن را برایش تنظیم کنند و او بخواند، اما رهبری که برخاسته از ولایتفقیه است این چنین مسلط و دقیق، این چنین منصفانه، پیامی آگاهانه میدهد و خودش هم میداند کلمه به کلمه آن را باید در قیامت جواب بدهد و حق ندارد یک حرف اضافه در آن بزند. گذشته از آنکه نسلهای آینده و نسل کنونی این جملات را قضاوت میکنند. اگر در کارهای اجرایی این نظام دچار خطاهایی شده، خطاهای خودش را میپذیرد، امّا در اصول و آرمانها نهتنها سرسوزنی دچار خطا نشده بلکه استوارتر و محکمتر بر آن پافشاری کرده است.
نکته پنجم؛ یکی از تعابیر کلیدی در این پیام آن است که قبل از انقلاب این فکر در سطح دنیا مطرح بود که دنیا بر دو قطب است، قطب شرق و غرب؛ امّا انقلاب چه کرد؟ انقلاب آمد این دو قطب را تبدیل کرد به اسلام و استکبار، این حرف بسیار مهمی است و یکی از قسمتهای برجسته این پیام است. انقلاب آمد گفت یک طرف اسلام و یک طرف استکبار. نماد این اسلام هم ایران و جمهوری اسلامی است، شواهدی هم بر این مسئله وجود دارد که دلالت میکند این حرف یک شعار نیست، ایشان میفرمایند اوایل پیروزی انقلاب آمریکا، شاخوشانه میکشید که ما به شما اسلحه نمیفروشیم، پول اسلحههایی هم که ایران از ما خریده است را نمیدهیم، اما الآن نگرانیاش این است که چرا ایران سلاحهای موشکی قوی تولید میکند و منطقه را تسخیر خود کرده است. فهم اینکه نگرانی دشمن ۴۰ سال پیش چه بوده و الآن چیست برای ما خیلی مهم است یعنی از کجا به کجا رسیدیم.
نکته ششم؛ از انقلاب تعابیری نو فرمودند مثل زلزله انقلاب، اینکه انقلاب یک زلزله سیاسی در دنیا ایجاد کرد یا تعبیر به رستاخیز علمی، انقلاب علمی، طهارت اقتصادی، برای من خیلی از این تعابیر، جدید بود. ممکن است در بعضی پیامهای قبلیشان هم فرموده باشند.
این تحلیل حاکی از ایمان قوی شخص رهبری به خدا و وعده نصرت و پیروزی اوست و الا کسی که مؤمن به کار و هدفش نباشد نمیتواند چنین تحلیلی کند، این خود حاکی از ایمان قوی و تسلط فراوان بر همه زوایای انقلاب است.
پیام «گام دوم انقلاب» برای نسل آینده انقلاب امیدبخش است. از برجستگیهای این پیام این بود که حق امام را در یک بخش از این پیام بهخوبی ادا کردند، باید هم همینطور باشد. ۴۰ سالگی انقلاب کارنامهای است که در رأس آن امام عزیز و در استمرار آن هم شخص رهبری بوده است. ایشان کاملاً واقف به شخصیّت بینظیر امام است و همه این توفیقات را محصول آن مرد بینظیر در تاریخ روحانیت تلقی میکند.
به حوزویان توصیه این پیام را با دقت بخوانند، خود من بیش از ۳۵ نکته از این پیام درآوردم و نکات خوبی است که باید به مناسبتهای مختلف در درسها برای طلاب و در منبرها برای مردم مطرح شود و این مطالب یک واقعیتی است که باید برای متن جامعه انشاءالله روشن شود.