قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / چرا روحیّه فقهی تشیّع، ترویج عزاداری است نه شادی؟ / شهروند درجه دو فقه!

چرا روحیّه فقهی تشیّع، ترویج عزاداری است نه شادی؟ / شهروند درجه دو فقه!

مصطفی دُرّی

چندی پیش مؤسّسه گالوپ در نظرسنجی‌ای که در کشورهای دنیا انجام داده بود، ایران را پس از عراق، به عنوان دومین کشور غمگین دنیا معرّفی کرد. پس از ایران نیز کشورهای مصر، یونان و سوریّه قرار داشتند. این آمار البتّه به نظر غیرواقع‌بینانه می‌رسید؛ زیرا اگرچه وضع اقتصادی کشور ما آنچنان به سامان نیست، امّا به هر حال بدتر از زیمبابوه‌ای نیستیم که سال‌هاست با تورّم چندصد درصدی دست و پنجه نرم می‌کند. آزادی‌های فردی و اجتماعی در کشور ما نیز در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر کمتر است، امّا به هر حال از امثال عربستان و کره شمالی، خیلی جلوتر هستیم. هم چنین، وجود گروه‌های تندرو در کشور قابل انکار نیست، امّا خوشبختانه نه بوکوحرام داریم و نه القاعده و داعش. بنابراین، منطقی نیست که ما دومین کشور غمگین دنیا باشیم. علاوه بر آن که در نظرسنجی سال گذشته مجله فوربس، ایرانیان به لحاظ شاد بودن، در رتبه ۱۰۵ از بین ۱۴۲ کشور دنیا قرار گرفته بودند و می دانیم اتّفاق خاصّی نیز در این یک سال نیفتاده است که کشور ما را یکباره به رتبه دوم ارتقاء! دهد. در این یک سال، نه تحریم‌های بیشتری را متحمّل شده‌ایم، نه جنگ خاصّی در کشور اتّفاق افتاده که از آن بی خبر باشیم و نه ناکامی خاصّی در رشته‌های ورزشی مانند والیبال، فوتبال و بسکتبال را پشت سر گذاشته‌ایم.

آیا ما واقعاً شاد هستیم؟
از آن سو، اگرچه این آمار بدبینانه را قابل پذیرش نمی‌دانیم، لکن اگر منصفانه قضاوت کنیم تصدیق می نمائیم که در زمینه شادی و تفریح، با مشکل مواجهیم. با یک مقایسه ساده بین مردم خود و ساکنان کشورهای غربی، روشن می‌شود که آنان، ساعات بیشتری از عمر خود را به شادی و تفریح اختصاص می‌دهند، علاوه بر اینکه، تنوّع تفریحی بیشتری نیز نسبت به ما ایرانیان دارند. همه مشکل البتّه ناشی از وجه اسلامی بودن ما نیست، بلکه بخشی از آن نیز در رابطه با خصوصیّات ایرانی بودن ما است.
فتاوا و ارشادات فقیهان
یکی از مهم‌ترین عللی که باعث پدید آمدن چنین روحیّه‌ای در میان جامعه ما شده است، فتاوا و ارشادات فقیهان و عالمان دینی است. به دلایل مختلف، روحیّه حاکم بر فقه ما، روحیّه به رسمیّت نشناختن شادی و تفریح است. این روحیّه از هر جا که ناشی شده باشد به روشنی بر فتاوای فقهاء و به طور کلّی نوع نگاه ایشان به مقوله تفریح و شادی تأثیر گذاشته است.
 
برخورد دوگانه با مراسمات شادی و عزای معصومین (علیهم السلام)
 به عنوان مثال، در زمان معصومین (علیهم السلام) نه سیره خاصّی در برگزاری مجالس عمومی عزای امامان پیشین بوده است و نه سیره‌ای در برگزاری مجالسی به مناسبت ایّام فرح و شادی شیعه. (مراسم روضه‌خوانی و بکاء البتّه وجود داشته است، لکن مراد از مجلس، جمعی عمومی است که برای اقامه عزا در جایی جمع شوند) این مهمّ نیز همواره به دلیل حاکم شرایط تقیّه نبوده است؛ چرا که حتّی در زمان حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) که تقیّه‌ای در کار نبوده است نیز واقعه‌ای مبنی بر برگزاری مجلس سالگرد رحلت رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌اله‌و‌سلّم) یا یادبود عید غدیر گزارش نشده است. به تدریج امّا با تأکیدات فقهای عصر غیبت (به خصوص در زمان صفویّه) برگزاری مجالس عزای امام حسین (ارواحنا له الفداء) و سایر معصومین (علیهم السلام) رونق گرفت.
این اتّفاق امّا در رابطه با مجالس شادی اهل بیت (علیه السلام) مانند عید غدیر، مبعث، موالید اهل بیت (علیهم السلام) به خصوص نیمه شعبان صورت نگرفت و مجالس شادی اهل بیت (علیهم السلام) به وضوح، با رونق کمتری نسبت به مجالس عزا برگزار می‌شد. از طرفی، فقها و عالمان شیعی، برای تشویق شیعیان برای برگزاری مجالس عزای اهل بیت (علیه‌السلام)، این مجالس را (به درستی)، از مصادیق شعائر الهی شمرده و بر وجوب کفایی و استحباب اکیدِ برگزاری آن‌ها تأکید می‌ورزیدند. این مصداقیّت برای عنوان «شعائر الله»، حتّی موجب ایجاد احکامی فقهی در حول آن نیز گردید. به عنوان مثال، بسیاری از فقها، علی‌رغم قول به کراهت پوشیدن لباس مشکی، لکن به جهت مصداقیّت برای عنوان شعائر دینی، پوشیدن آن را در مجالس عزای اهل البیت (علیهم السلام) به خصوص مجلس عزای امام حسین (علیه السلام) جائز و بلکه مستحبّ شمردند. در رساله‌های عملیّه امّا خبری از ترغیب برای برگزاری مجالس شادی اهل بیت (علیهم السلام) و ترغیب مؤمنین از باب مصداقیّت آن برای عنوان «شعائر الله» به چشم نمی‌خورد. از طرفی، داستان رفع ید از برخی احکام فقهی به جهت ترتّب عنوان شعائر بر یک فعل، این بار در رابطه با مجالس شادی انجام نشد. به عنوان مثال، فقهایی که قایل به حرمت یا کراهت ریش‌تراشی یا استعمال پوشش هایی نظیر کراوات و پاپیون هستند، این حکم را مقیّد به عدم حضور در مجالس شادی اهل بیت (علیهم السلام) نکرده و نگفتند که اگر استعمال آن‌ها نماد آراستگی و تعظیم شعائر دینی، باشد این حکم زائل می‌شود.
باری، اهمّیّت برگزاری مجالس عزای سیّدالشهداء (علیه السلام) بر کسی پوشیده نیست، لکن کلام در عدم ترغیب فقهی و تبلیغی برای برگزاری مجالس یادبود مهمّ ترین وقایع شادی شیعه، مانند عید غدیر، مبعث، نیمه شعبان و مانند آن است. شاید اگر فقهای شیعه آنچنان که بر اقامه عزای معصومین (علیهم السلام) تأکید کرده و برای آن رساله‌ها نگاشتند، همان طور بر اهمّیّت برگزاری مجالس و حتّی دهه‌های شادی اهل بیت (علیهم السلام) مانند عید غدیر نیز تأکید می‌ورزیدند، امروز از کم‌رنگ شدن این اعیاد مذهبی در مقایسه با اعیاد ملّی مانند عید نوروز آشفته نبودند. نتیجه این روش فقها، تربیت شیعیانی است که تقدیم عزای حسینی بر عید نوروز را به راحتی (و به درستی) می‌پذیرند، امّا رغبتی برای یک دهه شادی به مناسبت عید غدیر ندارند.
این روش فقهای عظام شیعه، اثرات دیگری را نیز در جامعه شیعه بر جا گذاشته است. یکی از این آثار، در نوع ابراز ارادت شیعیان به ساحت اهل بیت (علیهم السلام) است. به عنوان مثال، در ایّام عزاداری، اطعام‌ها و کمک‌های فراوانی به محرومان صورت می‌گیرد، در حالی که چنین چیزی در ایّام شادی به چشم نمی‌خورد. هم چنین، مؤمنین برای حلّ مشکلاتشان به کرّات به نذر برای برگزاری مجالس عزا روی می‌آورند، در حالی که کمتر دیده شده کسی برای برگزاری مجالس شادی، نذری بکند. در جلسات ذکر اهل بیت (علیهم السلام) مانند روضه‌های ماهانه و هفتگی نیز حسن ختام مجلس در ایّام عادی و حتّی بعضاً در ایّام شادی اهل بیت (علیهم السلام)، ذکر مصائب ایشان است. مردمی که در ایّام عزا، به ترغیب عالمان دینی، به خیابان‌ها آمده و علاوه بر عزاداری در خیابان، در شهرهائی مانند مشهد و قم که مدفن امامان و امام زادگان (علیهم السلام) است، با ختم کردن عزا در حرم ایشان، آن مصیبت را به آن بزرگواران تسلیت می گویند؛ هیچ انگیزه ای برای برگزاری همین مراسمات در ایّام شادی اهل بیت (علیهم السلام) در خود احساس نکرده و کسی نیز از ایشان، برای انجام این مهم، دعوت به عمل نمی‌آورد!
این سیره عالمان دینی، هم چنین تأثیر واضحی بر سبک برگزاری مراسمات شادی نیز گذاشته است. تأکیدات ایشان به برگزاری مراسمات عزای معصومین (علیهم السلام) باعث شده است که این مراسمات از قواعد و بخش‌های مشخّصی برخوردار باشد. تمامی مجالس عزای معصومین (علیهم السلام) تقریباً از سه بخش اصلیِ دعا، سخنرانی و روضه خوانی تشکیل شده است، در حالی که در مراسم شادی، چنین بخش‌های معیّنی وجود ندارد؛ لذا دیده می‌شود که در برخی مراسمات، اجرای سرود، تواشیح، تئاتر، مسابقه، نمایش فیلم و … نیز به آن افزوده می‌شود. گویا جامعه شیعه هنوز در برگزاری مراسمات شادی، سرگردان است و برنامه مشخّصی ندارد.
برخورد دوگانه فقهای شیعه با مراسمات عزا و شادی معصومین (علیهم السلام) علاوه بر بخش‌های مراسمات، بر نوع عزاداری و ابراز شادی نیز تأثیر گذاشته است. بسیاری از فقیهان، انجام اعمالی نظیر سینه‌زنی، زنجیرزنی، لطمه‌زدن و بعضی، قمه‌زنی را فی نفسه در ایّام عزا تجویز می‌کنند؛ امّا وقتی به مراسمات شادی می‌رسند، حتّی دست زدن و هلهله را نادرست خوانده و متشرّعه را از انجام این اعمال نهی می‌کنند. نتیجه این می‌شود که متدیّنین، در هنگام برگزاری مراسمات عزاداری، راه‌های مختلف و متنوّعی برای تخلیه احساسات، در مقابل خود می‌بینند و لذا رغبت بیشتری برای حضور در این مجالس از خود نشان می‌دهند؛ امّا در مراسمات شادی، چون راه مباحی برای تخلیه احساسات مذهبی، پیش روی خود نمی‌بینند، طبیعتاً علاقه کمتری نسبت به حضور در این مراسمات پیدا می‌کنند.
این روش فقهاء شیعه، حتّی باعث شده است برخی از آلات موسیقی هم چون طبل و سنج نیز به مراسمات عزاداری راه یابد، در حالی که به کار بردن آن در مراسمات شادی – که اتّفاقا مناسبتِ بیشتری با موسیقی دارند – مرسوم نیست. علاوه بر تبعیض در به کار بردن آلات موسیقی در مراسمات عزا و شادی، تبعیض در انجام رفتارهای موزون در این گونه مراسمات نیز روشن است. به عنوان مثال، انجام حرکات هماهنگی هم‌چون سینه‌زنی و هروله از جانب عزاداران، امری مرغوب و نیکو تلقّی می‌شود، امّا وقتی همین امر در مراسمات شادی و مولودی خوانی، به حرکاتی نظیر دست زدن تبدیل می‌شود، با مخالفت عالمان دینی مواجه می‌گردد.
باری، سردرگمی جامعه شیعیان در برگزاری مراسمات شادی، باعث شده است تا برای اجرای آن، از همان شیوه‌های مجالس عزاداری استفاده کنند و کار را به جائی برسانند که که برگزاری این گونه مراسمات، بیشتر شبیه به مراسم عزا باشد.
لهوی دانستن تفریحات
روشن نبودن مفهوم و مصادیق لهو، امری است که موجب شده است بسیاری از تفریحات (اگر نگوئیم همه آن‌ها) به خاطر مصداقیّت برای این عنوان، حرام یا حداقلّ مکروه شمرده شوند.
از طرفی، در باب موسیقی نیز گفته شده است که موسیقی حرام، موسیقی است که مناسب با مجالس لهو و لعب باشد. سپس در تعریف مجلس لهو و لعب، آن را مجلسی گفته‌اند که در آن ذکر خدا نباشد. با این تفسیر، تقریباً تمامی مجالس خانوادگی و دوستانه که در آن گناهی صورت نمی‌گیرد نیز مجلس لهو و لعب خواهد بود؛ زیرا معمولاً اثری از ذکر خدا در آن به چشم نمی‌خورد. هم‌چنین با این تفسیر از مجلس لهو و لعب، تقریباً تمامی انحای موسیقی نیز حرام خواهد شد؛ زیرا در چنین مجالسی، حتّی شنیدن موسیقی سنّتی نیز مناسبت دارد. از طرفی، چون در مجالس شادی و عزای اهل بیت (که در زمره مجالس لهوی شمرده نمی‌شوند) نیز استعمال موسیقی (غیر از طبل و سنج) مرسوم نیست، در نتیجه تقریباً استعمال تمامی انحاء موسیقی حرام می‌گردد.
این گونه فتاوای فقهاء در باب عناوین لهو، لعب و لغو، در حقیقت راه را برای انجام هر گونه تفریح مشروعی می‌بندد و باعث می‌شود به تدریج جامعه دینی، با بحرانی به نام «بحران تفریح» مواجه شود.
محدود شدن راه‌های تفریح مشروع، مشکلات اجتماعی و حتّی پزشکی دیگری را نیز به دنبال دارد. متدیّنین وقتی بسیاری از راه‌های تفریح را مسدود می‌بینند، به ناچار برای پر کردن اوقات فراغت خود و خانواده‌شان، راهی رستوران‌ها و فست فودها می‌شوند. همین امر موجب می‌شود مشکل اضافه وزن، چربی خون، فشار خون و دیابت، به مشکلی شایع در میان جوامع مذهبی بدل شود. در نتیجه همین رفتار است که با ورود به شهرهای مذهبی، آنچه بیش از همه به چشم بخورد، مغازه‌های ارائه کننده موادّ خوراکی باشد، نه پارک‌ها و اماکن تفریحی.
باری، محدودیّت راه‌های تفریح مشروع، علاوه بر مشکلات در حوزه سلامت، موجب می‌شود تا برخی متدیّنین به دنبال راه‌های جایگزینی برای تفریح و دور شدن از یکنواختی زندگی باشند؛ در نتیجه با تخلیه روانی خود از طریق سخن گفتن، به ارتکاب گناهانی هم چون دروغ، غیبت، تهمت و سخن چینی رو می‌آورند.
به رسمیّت نشناخته شدن شادی و تفریح در نظر فقیهان، اگرچه – همان طور که در صدر یادداشت نیز بدان اشاره شد – تنها دلیل شاد نبودن جوامع اسلامی نیست، امّا به نظر می‌رسد یکی از دلایل نبود تفریحات سالم در میان جوامع مذهبی و تنوّع کم آن‌ها، همین مطلب است؛ امری که موجب می‌شود میزان شادی در این جوامع، به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش یابد.

یک دیدگاه

  1. سید هادی موسوی

    بسمه تعالی
    سلام علیکم
    به نظرم مطالبی که فرمودید بیشتر سیاهنمایی بود بله ضعفها بسیار بسیار زیاد است لکن ادله ای که ایراد فرمودید تقریبا بی منطق بود
    باتشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics