شبکه اجتهاد: ۲۷ آذر ماه برابر است با سالروز درگذشت دو تن از روحانیون مشهور معاصر که هر دو «محمد تقی» نام داشتند؛ آیتالله شیخ محمد تقی آملی(۱۳۵۰-۱۲۶۶ش) و حجتالاسلام والمسلمین شیخ محمد تقی فلسفی(۱۳۷۷-۱۲۸۶ش).
یکی به درجه فقاهت رسید و دیگری خطیب مورد قبول فقها بود. هر دو با سیاستهای نابخردانه پهلوی دست و پنجه نرم میکردند و در مقابل آن واکنش نشان میدادند. مرحوم آملی در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی از جمله افرادی بود که بیانیههایی را امضا کرد و به نقد مکتوب حاکمیت پهلوی پرداخت. وی همچنین در پارهای موارد، مجلس دعا بر پا میکرده و برای رفع مشکلات مردم دست به دعا بر میداشته است. به همین منظور بیانیهای صادر کرده و از مردم خواسته بود تا در محفل دعایی شرکت کنند. پس از اینکه دولت از موضع خود کوتاه آمد، مرحوم آملی نیز این مجلس دعا را مسکوت گذاشت.
مراجع بزرگ نجف؛ حضرات آیات عظام حکیم و خویی نیز پس از وقایع تلخ در ایران، نامههایی به مرحوم آملی مینوشته و ابراز همدردی میکردهاند.
آیتالله شیخ محمدتقی آملی در راه مخالفت با حاکمیت پهلوی، پیشنهاد تدریس در دانشگاه تهران را نپذیرفت. او عدم حضور خود در دانشگاه را راهی برای مخالفت با سیاستهای دولت میدانست. وی استاد برجسته فقه و فلسفه اسلامی بود و از ورود به وادی مرجعیت اجتناب داشت. پدرش ملا محمد آملی نیز از فقهای بنام تهران در عصر مشروطه بود و به واسطه همراهی با شیخ فضلالله نوری در مخالفت با مشروطهخواهان، احتمال اعدام او نیز بسیار جدی بود، ولی با برخی وساطتها چند سال به مازندران تبعید شد.
شیخ محمد تقی فلسفی روش دیگری داشت. او به واسطه سخنرانیهایش شُهره بود و انتقادهای صریح و بیپروایی به دولت میکرد. در ماجرای مقابله با بهائیان و اعطای حق رأی به زنان اعلام موضع کرد. وی بعد از ماجرای مسجد گوهرشاد نیز سخنرانی کرده و به حکومت رضاشاه انتقاد کرده بود. این سخنرانیهای او سبب شد که سالها و بارها او را ممنوعالمنبر کنند. حتی برای مدتی او را از پوشیدن لباس روحانیت منع کردند. وی همچنین از جانب حزب توده مورد سوءقصد قرار گرفت اما جان به سلامت برد.
فلسفی خود در خاطراتش گفته بود که «بنده به عنوان زبان مجتهدین و زبان مسلمین و زبان روحانیت، از مقام قانون اساسی برای مجتهدین استفاده میکنم» (خاطرات و مبارزات حجهالاسلام فلسفی، ص ۲۷۹). امام خمینی نیز او را «زبان گویای اسلام» خوانده بود./ مجموعه خبری راوی