شبکه اجتهاد: در ایام و لیالی قدر مطالبی را برخی رسانهها از جناب آیتالله جواد فاضل لنکرانی نقل کردهاند که یکی از عبارات آن مطالب این جمله است: «معماری اسلامی و شهرسازی اسلامی همانند طب اسلامی و اقتصاد اسلامی حرف غلطی است» در این نوشتار تنها درباره اظهارات ایشان در موضوع اقتصاد اسلامی به چند مطلب اشاره میکنم:
۱. مناسب نداستم در ایام و لیالی با برکت قدر و نیز فضای نزدیک به عید سعید فطر، ذهن مردم با این قبیل «قیل و قال» مشغول شود. به همین جهت با فاصله از آن زمان، مطالبی در پاسخ از متن نقل شده از ایشان نوشته میشود.
۲. هر صاحب نظری اگر بخواهد درباره موضوع تخصصی «اقتصاد اسلامی» اظهار نظر کند باید دو نوع تخصص داشته باشد؛ هم اسلام شناس باشد و هم اقتصاددان. بنابراین اگر کسی این دو نوع تخصص را نداشته باشد و درباره وجود یا عدم وجود اقتصاد اسلامی نظر بدهد، نشانی غلطی را به طلاب و فضلای حوزوی و دانشگاهی میدهد که بدون دانش لازم میتوان در امور علمی و تخصصی اظهار نظر نمود. این مطلب در محافل علمی و حوزه امری بدیهی است. بنابراین اساتید محترم حوزه که تخصص لازم را ندارند نباید اظهار نظر قاطع داشته باشند؟!
چندی پیش جناب آقای دکتر درخشان در مناظره با جناب آقای دکتر غنینژاد سخن حکیمانه و عالمانهای را خطاب به ایشان فرمود که نقل آن برای همه محافل علمی حوزه و دانشگاه آموزنده است. آن سخن این بود که نه من و نه شما نمیتوانیم بگوییم اقتصاد اسلامی داریم یا نداریم، چون کسی میتواند چنین اظهارنظری نماید که علاوه بر اقتصاددان، اسلامشناس نیز باشد. چرا اساتید حوزه نسبت به آنچه را در درسها آموزش میدهند، آنها را در اظهار نظرها فراموش مینمایند؟! از جناب آیتالله فاضل چند سال پیش نقل شده بود که نظام اقتصادی نداریم، ولی بعد از گفت و شنودهای رسانهای متخصصین اقتصاد اسلامی با ایشان، الحمدلله فرمودند که از مطالب من برداشت اشتباهی شده است و منظورم آن نبود که نقل کردهاند. امیدوارم با توجه به مطالبی که در ادامه خواهد آمد آنچه از ایشان نقل کردهاند برائت بجویند و اعلام فرمایند که مطالب ایشان را نادرست نقل کردهاند یا برداشت غلطی از مطالب ایشان شده است؛ چون وقتی در آن گفت و شنود اظهار داشتند، نظام اقتصاد اسلامی داریم، به طریق اولی باید قبول کنند که اقتصاد اسلامی داریم.
۳. برای روشن شدن موضوع اقتصاد اسلامی، مراتب اصطلاح اقتصاد اسلامی تبیین میشود:
۱-۳. احکام اقتصادی: مقصود از آن، انواع احکام تکلیفی و وضعی رفتارها و روابط اقتصادی است. اقتصاد اسلامی به این معنا در بیان برخی فقها و متفکران اسلامی وجود دارد و هیچ متفکر دانشگاهی و حوزوی آن را نفی نمیکند.
۳-۲. مکتب اقتصادی اسلام: شهید صدر در کتاب «اقتصادنا» به صراحت اقتصاد اسلامی را به مذهب اقتصادی اسلام تعریف میکند و آن را به عنوان راه سوم در برابر نظام سرمایهداری و سوسیالیستی قرار میدهد. مکتب اقتصادی، اصول کلان راهبردی مبتنی بر مبانی و در مسیر اهداف کلان نظام اقتصادی اسلام است. شهید صدر(ره) بر این مدعا براساس ادله اسلامی استدلال میکند و برخی اصول مکتب اقتصادی اسلامی را استخراج کرده است. بعید میدانم حضرت آیتالله فاضل با چنین امری مخالفت داشته باشند.
۳-۳. نظام اقتصادی اسلام: مجموعه مبانی، اهداف، اصول راهبردی، رفتارها و روابط، ساختارها و نهادهای اقتصادی هماهنگ و سازگار با هم را گویند که از منابع و مدارک اسلامی براساس روشی که حجت شرعی باشد، استنباط و استخراج میشود. اگر مقصود جناب آقای فاضل این است که ما اقتصاد اسلامی بدین معنا نداریم، باید منظور از این سخن را تحلیل کرد. مقصودشان از یکی از سه حالت خارج نیست:
الف. استنباط و استخراج نظام اقتصادی به معنای بیان شده از مبانی و معارف اسلامی ممکن نیست و مبانی و معارف اسلامی، برای استنباط و استخراج نظام اقتصادی به معنای بیان شده ناکافی است؟!
در این صورت در جوابشان گفته میشود که ادل دلیل علی امکان شی، وقوع آن است. اگر ایشان مراجعه مختصری به آثار اقتصاد اسلامی از جمله کتاب نظام اقتصاد مقاومتی داشته باشند کاملا واضح میشود که چنین امری واقع شده است و نظام اقتصادی اسلام نظامی کامل و جامع در عرض نظامات سکولار سرمایهداری، سوسیالیستی و مختلط قرار دارد. البته تحقیقات در این زمینه با قوت ادامه دارد و هر روز در حال تکمیل شدن است.
ب. استنباط و استخراج چنین نظام اقتصادی اسلام مشروع نیست و دستگاه فقه چنین وظیفهای ندارد و وظیفه دستگاه فقه براساس روش امضا آن است چنین ساختاری را عرف و عقلای سکولار دنیا براساس اندیشههای سکولار طراحی کنند و دستگاه فقه آن را بر اساس روش امضا تحلیل نماید و در صورت عدم مغایرت آن را میپذیرد.
اگر ایشان چنین ادعایی کند خواهیم گفت همین اتفاق براساس منابع و مدارک اسلامی نیز ممکن است و از ایشان میخواهیم براساس دستگاه فقه مورد نظرشان، اقتصاد اسلامی مستنبط و مستخرج از منابع و مدارک اسلامی را به روش عدم مغایرت تحلیل کنند و در صورت عدم مغایرت، آن را به عنوان اقتصاد اسلامی بپذیرند. چگونه وظیفه داریم نظام اقتصادی سکولار را به روش عدم مغایرت تحلیل و اجمالا آن را بپذیریم و محصول این روش را مشروع بدانیم، اما نظام اقتصادی اسلامی مستنبط و مستخرج از مبانی و مدارک اسلامی را وظیفه نداریم از روش بیان شده تحلیل و در صورت عدم مغایرت با فقه مورد نظر ایشان مورد تایید قرار دهیم و محصول آن را مشروع بدانیم؟!
ج. استنباط و استخراج چنین نظام اقتصادی اسلام از منابع و مدارک اسلامی معقول نیست.
اگر چنین امری مقصودشان باشد روشن است که مطلب نادرستی است؛ چون چطور میتوان پذیرفت چنین امری از تفکرات نظامات سکولار، معقول باشد و حضرت آیتالله فاضل نظام اقتصادی با ویژگیهای بیان شده از مبانی و معارف نظامات سکولار را معقول بدانند و محصول آن نظامات را با روش عدم مغایرت تایید نمایند، اما از مبانی و معارف اسلامی را معقول ندانند؟!
۳-۴. علم اقتصاد اسلامی: در علم اقتصاد، اقتصاد به دو بخش اثباتی و دستوری تقسیم میشود. اقتصاد دستوری به گزارههای اطلاق میشود که از مکتب و نظام اقتصادی اسلام برخاسته است. علم اقتصاد به این معنا قطعا براساس مبانی و معارف اسلامی وجود دارد و تردیدی در آن نیست. اقتصاد اثباتی که تحلیل واقعیتهای صحنه اقتصاد پس از عمل و اجرای نظام اقتصادی اسلام، کاملا امری قابل قبول و دانش و علم حاصل از آن را میتوان به عنوان علم اقتصاد اسلامی تلقی نمود.
۴. متاسفانه در ذهن بعضی از اساتید حوزه، اقتصاد به شکل سهگانه نظام سرمایهداری، سوسیالیستی یا مختلط شکل گرفته است و دستگاه فقه باید منتظر باشد تا خروجی آنها را به روش عدم مغایرت تحلیل کند و به عنوان فقه اقتصادی بپذیرد. چنین روشی فقه اسلامی را در موضع فقه منفعل، نظامپذیر، مسالهگو، و پاسخگو قرار میدهد؛ در حالی که ظرفیت فقه اسلامی ظرفیتی است که میتواند آن را در موضع فقه فعال، نظامساز، طراح و مطالبهگر از نظامات سکولار قرار دهد و خروجی چنین فقهی در عرصه اقتصادی، مردمسالاری اقتصادی دینی است که با خروجی نظامات اقتصادی سکولار تفاوتهای اساسی دارد. البته این مساله باب وسیعی دارد که در صورت صلاحدید حضرت آیتالله فاضل آمادگی داریم این معارف را با هم به گفت و شنود بگذاریم تا ابعاد اقتصاد اسلامی برای ایشان و سایر علاقهمندان به این دانش روشن شود.
در پایان امیدوارم حضرت آیتالله فاضل همانند چند سال گذشته که فرمودند تلقی درستی از نظرات ایشان ارایه نشده است، با توجه به مطالب بیان شده اعلام نمایند که نظرات ایشان به نحو صحیح نقل نشده است تا درسی باشد برای برخی فضلای حوزوی که گاهی اعلام میکنند اسلام، اقتصاد اسلامی یا نظام اقتصادی ندارد.
نویسنده: حجتالاسلام والمسلمین احمدعلی یوسفی، رئیس مرکز راهبری اقتصاد مقاومتی حوزه و مدیر گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
ریشه این دیدگاه جناب فاضل را باید در فراز پایانی همان سخنان جستجو کرد؛ آنجا که گفتهاند:
«… اینکه اطلب العلم ولو بالصین، در چین که قرآن به آدم یاد نمیدهند! یعنی برو به چین، برو پیش کفار علم را از آنها بگیر و در بین مسلمین پیاده کن».
متاسفانه به دلیل نبود دید تمدنی به اسلام برخی همواره در حدیث اطلبوا العلم ولو بالصین؛ «اطلبوا العلم» از «مدینه العلم» را رها کرده و به «چین» آن چسبیدهاند!