اختصاصی شبکه اجتهاد: بدون تردید، امر به معروف و نهی از منکر از اصول قطعی فقه اسلامی است. بلکه فراتر از فقه، این مسأله تضمین کننده حیات اجتماعی بشریت است. تصور این که بدون رسالت عمومی تمام مردم و مسئولیت و مقاومت همه نسبت به گسترش فساد، با قانون و حکومت میتوان از اضمحلال انسان و حکومت پیشگیری شود تصوری باطل است. ازاینرو پایه امر به معروف و نهی از منکر مقولهای فرافقه است. بدون آن هیچ حکم دیگری باقی نمیماند. منظور این قلم از سرنوشتساز بودن آن همین است که بود و نبود اصل اجتماعیت انسانی در گرو وضعیت مسئولیت عمومی مردم نسبت به فساد و افساد در جامعه است.
۱- جامعه خالی از امر به معروف و نهی از منکر، جامعهای رو به زوال و اضمحلال است. امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی ایران تا کنون در جایگاه شایسته و متناسب با نقش حیاتی آن تثبیت نشده است. تمام نهادهای علمی، فکری، اجتماعی و مردمی، این مسئله را بهعنوان اصلی حیات بخش و فرصتی استثنایی در مسیر اصلاحات قرار ندادهاند. لازم است که تمام این نهادها کوششها و تلاشهای علمی و عملی خود را روی آن متمرکز بکنند. تا وقتی که در پشت سر فعالسازی این امر حکومت باشد این مسأله احیا نخواهد شد. نهضتی از بینش و آگاهی عمیق در لایههای عمومی امت و جامعه ممکن است روح مسئولیتپذیری را به اعماق وجود انسانها برساند.
۲- با نگاهی نهچندان عمیق میتوان به این حقیقت تلخ رسید که گویا نخبگان، عالمان و سازمانهای جامعه اسلامی ما به این مسئله بهعنوان یک اولویت نگاه نمیکنند و هنوز باور به این مطلب در جامعه ما مشاهده نمیشود. امر به معروف و نهی از منکر حافظ و پاسدار مرزهای اندیشه و اخلاق اصیل اسلامی است. بدون بسط و نشر این حساسیت عمومی جامعه و پیامد این بیتفاوتی و بیانضباطی در این امر، گسترش و بسط رویکرد لیبرالیستی، فردگرایی و بیتفاوتی نسبت به منکرات و نسبت به معروفها در تمام سطوح نظری و عملی جامعه خواهد بود. جامعه از مسیر اسلامیت و حتی انسانیت خود به انحراف کشیده خواهد شد.
۳- با نگاهی به آیات قرآن کریم میبینیم که امر به معروف همواره در کنار مفهوم کلان اجتماعی یا چارچوبها و مرزهای بسیار گسترده اجتماعی به کار رفته است. برای نمونه اگر به دوگانه (امت) و (امر به معروف و نهی از منکر) در قرآن کریم بنگریم درخواهیم یافت که کلیت بقا، حیات، استحکام و مقاومت و حتی هدایت و درستی مسیر امت و بهنوعی سرنوشت آن و کل جامعه اسلامی به چنین مبنا و مبدأیی اساسی گره خورده است.
۴- اینکه در قرآن کریم (خیرُ أمه و أمه الخیر) موصوف و منوط است به اینکه افراد این امت در قبال معروفها و منکرها در قبال فراموشی معروفها و گسترش منکرها در هر جایگاه، پایگاه و موقعیتی، حساسیت فوقالعاده از خود نشان بدهند. این نشان از این دارد که امر به معروف و نهی از منکر مانند بسیاری از واجبات و حرامهای دیگر در فقه اسلامی نیست که اگر تعطیل یا تضعیف بشود، به تضعیف نسبی و محدود مسلمانان و امت منتهی گردد. اگر امت اسلامی، به دنبال آن باشد که امتی مقاوم، مستحکم، در مسیر درست سازندگی، پیشرفت، توسعه اخلاقی و رشد و سعادت انسان باشد، لزوماً و ضرورتاً، رکن و اساس و پایه چنین حرکتی، به پایبندی همگانی امت با آن بستگی کاملی دارد.
۵- مهم است بدانیم که کیفیت این امر به معروف و نهی از منکر در سطوح متفاوت و متنوعی از امت اسلامی قابل فهم، تبیین و اجرا است. اینگونه نیست که رسالت و شیوه آن برای یک عالم دینی به همان نحو و همان شیوه باشد که بر عهده یک شهروند مسلمان عادی است. بهطور طبیعی مفهوم امر به معروف و نهی از منکر و مرتبه، کیفیت و روش آن، نسبت دقیقی با جایگاه و موقعیت علمی و اجتماعی هر فرد مسلمان دارد.
۶- افراد توانمند، مقتدر، ثروتمند، مدیر و مسئول به روشها و گونههای متناسب با این موقعیتها وظیفه و رسالت تقویت امر به معروف و نهی از منکر دارند. افرادی که در زیرمجموعه اجتماعی خودشان در اصطلاح، بهعنوان گروههای مرجع شناخته میشوند، به میزانی که دارای نفوذ، قدرت و اقتدار اجتماعی، حرف شنوی و مسئولیت اجتماعی هستند، به همان میزان، مسئولیت آنها در قبال امر به معروف و نهی از منکر بالاتر است. البته گروههای مرجع اجتماعی فراتر از اینکه مسئولیت دارند که امر به معروف و نهی از منکر بکنند، دیگران هم نسبت به معروف و منکرهای این افراد وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارند در نتیجه امر به معروف و نهی از منکر در نسبت با این موقعیتها، مرزهای مفهومی و عملیاتی خودش را پیدا میکند و شبکهای بسیار گسترده در جامعه با سطوح مختلف نظری و عملی بایستی برای این رسالت بزرگ تعریف کرد. نیز در مییابیم که رسالتی شبکهای و متقابل است. این که نهادی دولتی به نهاد آمر و ناهی به معروف و از منکر تبدیل شود و امت و جامعه هم مأمور و منهی باشد این تصور درستی نیست.
۷- تخصصی سازی و ملاحظه عرصهها و حوزههای حرفهای در این امر باعث باز فهم بنیادین و بازتولید زیرساخت و فقه و فلسفه آن خواهد شد. اگر در جامعه پزشکان شاهد منکرات گستردهای باشیم، وظیفه یک شهروند عادی امر به معروف و نهی از منکر تخصصی در حوزه پزشکی نیست. البته انسانهای عادی در برابر منکرات اخلاقی که از یک پزشک یا یک مهندس یا یک پلیس سر بزند نباید ساکت باشند. در برابر عنوانهای مشترک منکر در جامعه همه مسئولند؛ اما در برابر منکرات حرفهای و تخصصی یعنی منکراتی که شناخت آنها به تخصص نیاز دارد، افراد عادی مسئولیت امر به معروف ندارند اما امر به معروف و نهی از منکر از جامعه تخصصی ساقط نیست. یک پزشک مسلمان متعهد در درجه اول در قیاس با افراد و شهروندان عادی وظیفه دارد که نسبت به وقوع منکرات تخصصی و حرفهای امر به معروف و نهی از منکر حرفهای و تخصصی بکند. در نتیجه ما اینجا با ضرورت تازهای مواجه هستیم به نام نگاه و رویکرد تخصصی در شناخت و اقدام به امر به معروف و نهی از منکر. انسانها به میزانی که متخصص هستند، به میزانی که جایگاه در گروه مرجع خودشان دارند، به همان میزان رسالت اختصاصی در امر به معروف و نهی از منکر پیدا میکنند. اینطور نیست که افراد متخصص یک جامعه نسبت به همکاران خودشان ساکت بنشینند و منتظر بمانند که دولت و نهادهای حکومتی یا مردم عادی در برابر منکرات تخصصی و حرفهای شغل آنها واکنش نشان بدهند. بایستی به سمت تعریف و تبیین تخصصی و حرفهای امر به معروف و نهی از منکر هم حرکت بکنیم.
۸- اگر یک امام جمعه یا جماعت مرتکب منکری بشود یا معروفی را از قلم بیندازد و بر فرض، عامل تشویه، تخریب یا فراموشی معروفهای اساسی بشود، یک شهروند عادی که فاقد تخصص و حرفه روحانی و علمی دینی است، رسالتی برای امر به معروفهای تخصصی این فرد و نهی از منکرات تخصصی این حوزه ندارد اما روحانیون دیگر که بهخوبی آگاه هستند که این فرد در این موقعیت مرجع اجتماعی اسلام را به نحو ویرانگر و آسیب زننده معرفی میکنند و این البته یک منکر بزرگ است، در برابر چنین حرکتی دارای رسالت امر به معروف و نهی از منکر هستند و حق سکوت ندارند. واکنش یک عالم و نخبه از گروههای سطح اول اجتماعی به یک منکر از حرکت تظاهرات گونه دویست نفر تعیین کننده تر است.
نمونه پزشکی و حوزوی را صرفاً بهعنوان یک مثال گفتیم. در جامعه، هزاران حرفه و شغل دیگر وجود دارد که برای جریان یافتن امر به معروف و نهی از منکر در آنها لازم است به تخصصی سازی این امر در هر حرفه و شغل و موقعیتی پرداخته گردد. انسانهای عادی و غیر متخصص وقتی که با نیت و انگیزه امر به معروف و نهی از منکر وارد داوری و قضاوت منفی در این حوزهها گردند، ممکن است از دایره درک و آگاهی و شناخت خودشان پا را فراتر بگذارند و امر به معروف و نهی از منکر آنها نتیجه منفی بدهد و ایبسا امر و نهیهای جاهلانه به تخریب شخصیت و ستم به کسی منجر گردد که خود یک منکر است.
۹- نمایندگان مجلس و وزرا مانند تمام افراد جامعه گاهی مرتکب منکراتی میشوند اما نباید فراموش کنید که در برابر یک وزیر، نماینده و مسئول ارشد یا گروه مرجع اجتماعی قرار گرفتن و متصدی امر کردن او به معروف و نهی کردن او از منکر شدن نیازی به علم و آگاهی و شناخت و تخصص دارد. ما از سیستم بودجهریزی و تصویب قوانین دولتی و مجلس اگر اطلاعات دقیق و درست و فنی نداشته باشیم با تحریک جریانهای سیاسی و تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر ممکن است که با شخصیتهای سیاسی برخورد بکنیم. در اینجا بدون شک ما وارد چالش جدیدی خواهیم شد که اساساً خدای متعال و در فقه ما چنین مسئولیتی را بر شانه ما نگذاشته است. البته تکرار میشود، در منکرات مشترک و عمومی که ممکن است از یک رئیسجمهور تا یک امام جماعت مرتکب آن بشوند، همه مسئول هستند. اگر فسادی یا اختلاسی بهطور قطع و یقین از هر انسانی در هر جایی سر بزند، همه وظیفه دارند از یک کشاورز ساده تا یک معلم تا یک استاد تا یک شهروند عادی وظیفه دارند که نسبت به آن امر به معروف و نهی از منکر بکنند؛ اما امر به معروف و نهی از منکر تخصصی و حرفهای که متأسفانه در جامعه ما بسیار زیاد است و واکنشهای به آنها هم معمولاً غیرحرفهای و سیاسی و جناحی است یک مقوله و مسئله دیگری است.
۱۰- در پایان ذکر این نکته ضروری است که امر به معروف و نهی از منکر یک حرکت نهادینه نیست، اینگونه نیست که نهاد خاصی مسئول امر به معروف و نهی از منکر باشد، به این معنی که نهاد ویژهای مسئولیت این را داشته باشد که مرتکبان منکرات را در همه سطوح جامعه نهی بکند. نهادی کردن امر به معروف و نهی از منکر با اصل جایگاه امتی و اجتماعی آن در تنافی است. اینکه یک نهادی به نام امر به معروف و نهی از منکر باشد صرف این اتفاق اتفاق بدی نیست. به شرطی که این نهادها خودشان را در خدمت نشر و ترویج، توسعه، فرهنگسازی، حمایت و پشتیبانی از جریان اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر قرار بدهند. همه انسانها بهویژه در حوزه تخصصی منکرات، بسته به جایگاه، موقعیت و مرجعیت خودشان و بسته به دانش و حرفه و شغل خودشان و بسته به کارشناسی و خبرویتی که در حوزه خودشان دارند مسئولیت خطیر امر به معروف و نهی از منکر را دارند. اگر دولتی حرکت مدیریتی آن فاقد برنامهریزی است و بهنوعی یک آشفتگی مدیریتی و بیانضباطی بر کارها حاکم است باید این وضعیت را یک منکر قلمداد کنیم و بهعنوانی واجبی شرعی از این منکر جلوگیری کرد. چون این آشفتگی به بیعدالتی، تخریب، تشویه و تحریف حقایق بزرگ اسلامی و تضییع حقوق شهروندان و حقوق جامعه اسلامی ختم میشود. با نگاه تازه به فقه عناوین منکرات، شانهبهشانه رشد و توسعه عقل، تفکر و زمانه تغییر و تحول پیدا میکند؛ اما این مسئله مسئلهای نیست که یک شهروند عادی بتواند در برابر یک وزیر بایستد و نسبت به این آشفتگی اعتراض کند برای اینکه این فرد آمر به معروف و ناهی از منکر فاقد اطلاعات و تخصص کافی در این زمینه است؛ اما اگر یک دکترای مدیریت دولتی و اجتماعی و یک متخصص حوزه مدیریت و برنامهریزی با استدلال و سند جلو بیاید و از آشفتگی و هرج و مرج و بیانضباطی مدیریت بهعنوان یک منکر در دنیای مدیریت یاد بکند و تبعات ویرانگر چنین مسئلهای را بهطور علمی و منطقی تبیین بکند و سپس از دولت بخواهد که به معروف تن بدهد و از این منکر رهایی پیدا بکند و به مدیریت خودش سر و سامان منطقی بدهد اگر چنین کاری بکند بهطور طبیعی به رسالت مذکور بهدرستی عمل شده است.
در نتیجه، امر به معروف در هیچ نقطهای و در هیچ جایی توقفپذیر نیست و محدود به هیچ قلمرویی نیست و مرزهای امر به معروف و نهی از منکر به پهنای حوزههای اجتماعی پهناور است ولی بایستی در مسیر تخصصی سازی حرکت کرد.
و بالاخره اینکه، دولتی کردن و نهادی کردن این مسئله با این مبنا و این تبیینی که ارائه شد در تنافی است. البته دولتها وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارند. اولاً دولتها بیش از اینکه وظیفه داشته باشند که جامعه را امر به معروف و نهی از منکر بکنند خودشان باید ساحت خودشان را از منکرات پاکیزه بکنند. دولتهایی که دغدغه اصلیشان امر به معروف و نهی از منکر جامعه است خودشان در فضای پاسخگوی مردم نبودن، غرق در منکرات میشوند چون فکر میکنند که آنها هستند که باید کنترل کننده منکرات اجتماعی باشند، در صورتی که این جامعه است که وظیفه دارد از منکرات یک دولت جلوگیری بکند. البته دولت یک وظایف اختصاصی دارد مثلاً ایجاد استقرار، امنیت، ثبات، نظم و تحقق عدالت در مناسبات اجتماعی.
دولت وظیفه دارد که با بیعدالتی برخورد بکند. دولت یعنی نظام، یعنی همه قوا، وظیفه دارند نسبت به بیعدالتی در جامعه حساسیت اعمال کنند و در این هیچ تردیدی نیست؛ اما اینکه خود این نظام و این حکومت نهادی درست بکند و آن نهاد وظیفه داشته باشد که بقیه را امر به معروف و نهی از منکر بکند، این حداقلی سازی اصل امر به معروف و نهی از منکر در سطح امت و جامعه است. در حقیقت یک اتفاقی که بایستی مثل خون در تمام رگهای جامعه و در تمام سطوح آن بیفتد، خانوادهها نسبت به اعضای همدیگر، در مدارس، افراد نسبت به هم، دانشجویان نسبت به هم، رفقا، کارکنان، گروههای مرجع مانند روحانیان، هنرمندان، مهندسان، اطباء و انسانهای عادی نسبت به هم رسالت و مسئولیت پایبندی به امر به معروف و نهی از منکر دارند. اگر اینگونه مرزبندی نشود و امر به معروف به شغل و حرفه دولتی یک جماعت تبدیل شود انتظار نباید داشت ثمرات واقعی آن به دست آید. ممکن است گاهی به ابزاری برای برخوردهای جناحها و احزاب سیاسی هم تبدیل شود. دولتی سازی این امر، هم با اصل و فلسفه آن و هم با رسالت و وظیفه حکومت سازگاری ندارد.
تأکید میکنم که دولت نسبت به برخی از امر به معروف و نهی از منکرها مسئولیت ذاتی دارد و باید هر دولتی در سطح رسالتهای خودش آمریت به معروف و ناهیت از منکر داشته باشد؛ اما اصل رسالت و اصل حقیقت بزرگ اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر مسئلهای نیست که بر شانههای دولت باشد. دولت و دیگر قوای حاکمیت باید در این مسیر حمایتگر باشند و کمک بکنند و خودشان هم تن به این امر به معروف و نهی از منکرها بدهند، اما رسالت اصلی امر به معروف و نهی از منکر فرانهاد، عمومی و اجتماعی است. در اینجا، عمومی به معنای صرفاً شهروندان عادی نیست بلکه عمومی یعنی تمام جامعه در هر گروه مرجع و در هر گروه حرفهای و اشتغالی که هستند نسبت به حوزههای خودشان بهطور خاص وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارند.