قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / جریان شناسی فقه نظام ساز؛ اسلام سنّتی یا اسلام سیاسی؟/ سیدعلی بطحائی
جریان شناسی فقه نظام ساز؛ اسلام سنّتی یا اسلام سیاسی؟/ سیدعلی بطحائی

دیدگاه و نظر؛

جریان شناسی فقه نظام ساز؛ اسلام سنّتی یا اسلام سیاسی؟/ سیدعلی بطحائی

شبکه اجتهاد: چندصباحی است که در مجامع علمی، نظریه جدیدی با عنوان «فقه نظام ساز» مطرح و نشست‌هایی پیرامون ماهیت و چیستی آن برگزار‌ می‌شود. گزافه نیست اگر ادّعا شود که یکی از زیربنایی‌ترین مباحث در فرآیند نظریه پردازی پیرامون ماهیت فقه نظام ساز، تعیین دقیق تیپ شناسی این نظریه است.

بنظر‌ می‌رسد تا تکلیف خود را نسبت به طیف شناسی این نظریه روشن نکنیم و مُوشکافی جدی در مورد سنخ شناسی آن انجام نشود؛ نه‌ می‌توان به دالّ مرکزی این نظریه نزدیک شد و نه‌ می‌توان منابع و روش شناسی دقیقی از آن را ارائه کرد. از این رو سنخ شناسی جریانی فقه نظام ساز ضرورتی دوچندان دارد.

از طرفی برخی برآنند که این نظریه بخاطر رفع نیازهای نظام سازی اسلام سیاسی به فقه حکومتی نزدیک است؛ از آن سو برخی معتقدند این نظریه به اسلام سنّتی قرابت جریانی دارد و مبادی و متدولوژی و آبشخور آن همان اجتهاد سنّتی است. در یادداشت ذیل برآنیم تا روشن کنیم «فقه نظام ساز» متعلق به جریان اسلام سنّتی با زیر شاخه فقه سنّتی مقاصدی و فقه جواهری است.

یکم. با توجه به عدم پژوهش ساختار مند در مورد شناخت اسلام سنّتی، این گفتمان فکری همواره مورد بی‌مهری‌هایی از سوی جریان شناسان قرار گرفته است. اسلام سنّتی در چرخه بی‌مهری فیمابین منفی‌ گرایی و نگاه حداقلی، در تحلیل‌های برخی جریان شناسان قرار گرفته است. با توجه به عدم ارائه آثاری منسجم در مورد اسلام سنّتی عموماً نگاه غالب به این جریان، حکایت از ناکارآمدی و بی‌اعتنایی به این گفتمان برای حل موضوعات نوپدید است. حال آنکه اسلام سنّتی دارای طیف‌های مختلف و متنوّعی است که نباید حکم واحد بر کلّیت این گفتمان جاری کرد. در بین گونه‌های اسلام سنّتی، طیف سنّتی‌های مقاصدی با طرح ایده شاخص «فقه المقاصد» بیشترین پتانسیل برای روزآمدی فقه برای انسان معاصر دارد. طلایه داران مقاصدی گفتمان سنّتی – با چهره مشهور سیدمحمّدباقرصدر – ضمن پافشاری بر متدولوژی اجتهاد سنّتی، بر نظام سازی از اسلام سنّتی تکیه‌ می‌کنند و با نوآوری‌های خود سعی در رفع خلاءهای فکری این جریان دارند.

دوّم. محور موضوعات اسلام سیاسی دائر مدار مبارزه با طاغوت، جهاد و مبارزه سیاسی پیش از استقرار نظامات سیاسی و تحزّب و چینش تشکیلات سیاسی پس از استقرار نظام مطلوب است. اسلام سیاسی اندیشه اسلامی را به‌ عنوان هویتی مرکزی با نقش عملگرایانه در قلب سیاست تعریف کرده و نظم اجتماعی را با تمام ملزومات سیاسی اش ارائه‌ می‌کند. حال آنکه در فقه نظام ساز چنین اموری در اولویت اصلی نیست. فقه نظام ساز به عنوان پیشروترین طیف از اسلام سنّتی، به موضوع عقب ماندگی جامعه اسلامی در تحوّلات پسامدرنیسم‌ می‌پردازد و با بازسازی مفاهیم دینی در قالب فقه جواهری سعی در معقول ومقبول کردن آنها دارد. فقه نظام ساز بر آن است که چگونه‌ می‌توان کلیه امور اجتماعی را سرپرستی و هدایت کرد ونقش فقه آن در نظام سازی اجتماعی جوامع مسلمان چیست؟

رویکرد نظام ساز از آن جهت بر این طیف اطلاق شده است که در افق نگاه این طیف این غایات شریعت در قالب نظام سازی مطلوبی هستند که این مقاصد، ضرباهنگ احکام را تنظیم‌ می‌کنند. نسبت سنجی میان مقاصد شریعت و احکام فقهی در فقه نظام ساز به جد پیگیری‌ می‌شود و تأمین کننده مقاصدالشریعه برای مواجهه با چالش‌های مدرنیته است و رویکرد کلان، منسجم و نظام‌وار به احکام فقهی در این طیف غلبه دارد. شهید صدر به عنوان قلّه فکری این طیف با طرح نظریه فقه النظامات، مراد را استخراج احکام نظام اجتماعی- اقتصادی‌ می‌داند و به این معنی نیست که نباید به خرده مسائل درونی نظام اقتصادی ورود پیدا کند؛ تا چتر مفهومی حاکم بر این مسائل و خرده مسائل درون نظام اجتماعی- اقتصادی را، سامان ببخشد.

در ضلع مواجه با مدرنیته این طیف با تمایز میان نرم افزار وسخت افزار مدرنیته و شناخت کافی از پکیج مدرنیته آن را به خوبی تحلیل و ارزیابی‌ می‌کند. این طیف عموماً پاسخ خود به مدرنیته را تنها در دفاع از آموزه‌های دین‌ نمی‌داند و بلکه حتی مزایا وثمرات مدرنیته را به نفع آموزه‌های دینی استفاده‌ می‌کند. آیات عظام و علمای شهید سید محمّدباقرصدر، علاّمه طباطبایی، شهید مطهری، شهید بهشتی را‌ می‌توان از سردمداران این طیف نام برد.

النهایه: با توجه به قرابت فکری فقه نظام ساز با سنّتی‌های طیف مقاصدی‌ می‌توان این ایده را به اسلام سنّتی منتسب کرد که در نتایج آن، اسلام سیاسی و اسلام تمدّنی نیز سهیم هستند. اسلام سیاسی تنها بهره‌‌هایی از بخش‌هایی از ایده فقه نظام ساز‌ می‌برد و شمول عوائد فقه نظام ساز، بسیار دامن گستر از موضوعات سیاسی و تمدّنی است. در حقیقت فقه نظام ساز را می‌توان پوست اندازی جدید اسلام سنّتی برای رویارویی با مدرنیسم و چالش‌های پیش روی فقه سنّتی و اثبات کارآمدی فقه تلقی کرد که کارکردهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، تمدّنی، تربیتی و… دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics